مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
روضه دشتی زبانحال حضرت زینب سلام الله وگریز به روضه امام سجاد علیه السلام 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم
میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا
همیشه $....
داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم
آخ
داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم
وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم
گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم
زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم
آخ بیا داداش ببین حال خرابم2
زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش
سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین
رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت
آی بچه غیرتیا
فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام
بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام )
فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟
فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان
ناله داری یانه؟ ای حسین ...
میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه !
فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم
فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده
میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه!
همه باهم به غربت زین العابدین
به اشک چشم بچه ها و عمه اش زینب
حوائج امام زمان شفای مرضا یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات این دسته جمع سه یاد مرتبه بلند بگو یا حسین
#مرثیه_زبانحال_زینب_کبری_س_از
#بالای_تل_با_برادرش_امام_حسین_ع
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
من از غربتِ تو، تو از غربتِ من
هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن
تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته
من از ناقه گویم که بر گِل نشسته
تو از شمرِ ملعون و خنجر کشیدن
چگونه سرت را ز پیکر بریدن
تنت را به سمّ ستوران کشیدن
من از روی تل تا به مقتل دویدن
تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن
تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن
بگو شمر بریده چگونه گلویم
بگو آب نداده شکسته سبویم
تو را در کفِ مقتلِ خون بجویم
که بر روی سینه ت نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به برویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از شرحِ کشتن من از دل شکستن
تو از سر بریدن، من از دل بریدن
تو از شرحِ میدان، من از شرحِ جولان
تو از تیغِ برّان، من از جسمِ عریان
تو از نای سوزان، من از آهِ هجران
تو از سوزِ عطشان، من از قلبِ بریان
تو از نیزه باران، من از داغِ یاران
تو از دردِ مقتل، من از قصه ی تل
عطش در لب تو، طپش در گلویم
جواب زنانِ حرم را چه گویم
تو را جانِ مادر نظر کن به رویم
به یک بار دیگر گلم را ببویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
یه چشمم به سویت، یه چشمم به خیمه
مبادا سرت را ببینه رقیه
که لب تشنه رفته به بالای نیزه
بگو چی بگویم جوابِ سکینه
تو از قتلگه گو ز نای دریده
که دشمن سرت را چگونه بریده
اگر در گمانی که زینب ندیده
بدان که صدایت به گوشم رسیده
ز تل تا قتلگه به سویت دویده
چطور قد خمیده به مقتل رسیده
ز داغِ تو خواهر گریبان دریده
فراقِ تو موی سرش را کشیده
مرا تا به کوفه کشانده عدویم
که در کوفه برده همه آبرویم
برادر قتلگه شده روبرویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم
تو از ذلتِ من، من از مِحنتِ تو
تو از حسرتِ من، من از غربتِ تو
چرا سر بریدن شده قسمتِ تو
چرا دشمنِ دون کند دعوتِ تو
چرا که شکستن همه بیعتِ تو
چه آورده او بر سرِ عترتِ تو
چرا کشته گشتی تو در رو به برویم
من از این جنایت چه دارم بگویم
چنان بغض گرفته برادر گلویم
کمی آهسته تر نظر کن به سویم
برادر قتلگه شده روبرویم
یکی تو بگو تا، یکی من بگویم
نبودی ببینی که من چی کشیدم
ز دردِ فراقت گریبان دریدم
به تا کوفه وُ شام به پایت دویدم
سرت را به نوک و سرِ نیزه دیدم
چه طعنه که از دشمنِ تو شنیدم
تمامِ بلا را من از جان خریدم
بلای دگر را نذار تا بگویم
که در رو به رویم نشسته عدویم
برادر قتلگه شده رو به رویم
یکی تو بگو تا یکی من بگویم!
#هستے_محرابے
AUD-20220810-WA0005.mp3
9.62M
نوحه سه ضرب
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی.
چقدر درد و.
بلا کشیدم.
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی.
مُخَدَّراتُ.
چه حالی دیدم 😭
کاشکی نبودم ببینم .
میون. قافله.
به دستای عمه ها و. همسرم. سلسله 😭
چقدر رو..بروشم.
با شمر و .حرمله .
علی بن. الحسین .یا زین. العابدین(۳)
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی
دیدم جُیُوبِ المُضَرَّجاتُ
پای برهنه تو بیابون
آواره دیدم مُخَدَّراتُ
یاد فرار کودکان بُرده آرامشم
هنوز از عمه هام خجالت میکشم
علی بن الحسین یا زین العابدین
_________________
بند سوم
یا لَیتَ أُمِّی لَم تَلِدنِی
دیدم به صحرا دود و شراره
حجاب دختران زهرا
چادر خاکی معجر پاره
مادری میگفت ای خدا دخترم میسوزه
دختری با گریه میگفت معجرم میسوزه
دلم خیلی برا خواهرم میسوزه
علی بن الحسین یا زین العابدین
کانال نوحه مجمع الذاکرین.m4a
3.95M
سبک زمزمه مناجات امام زمان*عج*
مناسب اجرا مناجات در مجالس مختلف
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
سبک زمزمه مناجات امام زمان*عج* مناسب اجرا مناجات در مجالس مختلف
🎼 سبک زمزمه آرام و زیبا
#مناجات_امام_زمان_عج
بهسبک:خدایاعاشقانراباغمآشناکن
✍️ #علی_حاجیان_فر
ــــــــــــــــــــــــ
#بنداول
فراقودوریازتوباعثایناشکوآهه
بدونِدیدنِرویِشماعُمرمتَباهه
بیاامشبنگاهیکنبهحالوروزمآقا
کهمنعمریبرایدیدنتچشمامبراهه
میخونم با دلِ خون
با اشک و آهِ محزون
بِهت روو میزنم من
ازم رو برنگردون
داره میگذره/دیگه عمر من
ولی غرق در گناهم
ازامشب بهبعد/کنارخودت
بیا و بده پناهم
ـــــــــــــــــــــــــ
#بنددوم
بهدنبالنشونیازتومیگردم؛ کجایی؟
مدینهیانجفیا کاظمین یا کربلایی؟
شنیدم که توازحاتمکریمترهستیآقا
بادستخالیامشباومدماینجاگدایی
چقدرطعنهشنیدم
بهاینوادیرسیدم
چقدجمعهگذشتو
ولیتوروندیدم
برا دیدنت/همیشه آقا
دعای فرج رو میخونم
کدومجمعهاز/کدومراهمیای
بگو که منم بدونم
ـــــــــــــــــــ
#بندسوم
الهی بشنوی آقای خوبم این صدامو
الهیکههمینامشباجابتشهدعامو
تمومحاجتمبعد ازوصالت ؛تنها اینه
بیا امضا بزن امشب برات کربلامو
تموم باورم شد
دلم تنگ حرم شد
زیارت ؛ اربعین که
دعای مادرم شد
الهی همین/روز اربعین
ببینم ضریح دلبر
به یاد مسیر جاده میگم
حسین ای غریب مادر
4_5855215402946136693.mp3
3.18M
شده عنان گیر دلم
روضه
امام سجاد علیهالسلام
اسارت
دروازه ساعات
مهدی سماواتی
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
شده عنان گیر دلم روضه امام سجاد علیهالسلام اسارت دروازه ساعات مهدی سماواتی
شده عنان گیر دلم قصه ویرانه شام
زآنچه با آل علی گشت به کاشانه شام
از ازل کاش نمی گشت بنا خانه شام
که بلا موج زنان گشت ز پیمانه شام
هر زمان یاد ز دروازه ساعات کنم
به خرابی سخن ازپیر خرابات کنم
بهردیدار اسیران حبش خیل تتار
آمد از شام تماشایی ، هشتاد هزار
همه آکنده دل از کین رسول مختار
همه را بغض نبی کین علی آمده کار
همه مزمار ونی وچنگ ودف و تار زدند
کوس شادی سر هر کوچه و بازار شدند
سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی
ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی
⬅️ (( سوال کردن از امام زین العابدین تو این سفر با این همه مصیبت کجا به شما خیلی سخت گذشت سه بار فرمود الشام از الشام ، کربلا تیرها به بدن ها اصابت میکرد اما شام به جگرها می خورد - سر بریده حجت خدا را به هم نشان می دادن میگفتن هذا راس خارجی ))
◀️(( آنقدر پشت دروازه ساعات نگهشون داشتند تا شهر و آذین بستند))
سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی
ز جلو آن سر و هیجده سر ببریده ز پی
محمل پرده گیان آمده اندر پی وی
چه بنات النعش افتاده به دنبال جدی
بسته سر سلسله قوم چه در سلسله بود
از بلا سلسله بر گردن آن سلسله بود
گاهی از خیل یهود آتش کین بر سرشان
گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان
بسته اندر غل و زنجیر تن سرورشان
در برابر بسر نیزه سر اکبرشان
پیر زالی بسر غرقه از سنگ جفا
وامصیبت که شکست آینه عرش خدا
(#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی)
💠(( اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان))
با زبانی پر گلایه مقتل تحریر شد
آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد
تو غریب کربلا و من غریب شهر شام
ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5998799071639241119.mp3
6.88M
#روضه
بسیارجانسوز
#اسارت_خاندان_اباعبدالله
حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه بسیارجانسوز #اسارت_خاندان_اباعبدالله حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
دست"میثم"را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من
#استاد_سازگار
🔰خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه
✔️حذْيَم بن شريك اسدى مى گويد:
💠در روزی که اسرای کربلا وارد کوفه شدند به زينب، دختر على(ع) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان(ع) سخن مى گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!»
💠 ناگاه نفسها در سينه ها حبس شد و زنگ كاروانها از حركت ايستاد، سپس آن حضرت چنين فرمود:
🌹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
🕯اما بعد؛
ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟
اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
🕯همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم تابیدن، یکی یکی از هم میگسست(پنبه میکرد)، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و فساد ساخته اید.
🕯آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟
🕯یا همچون سبزه ای که بر فراز فضولات روییده یا همچون نقره ای که بر سر قبر مرده است، میباشید(اگر ظاهرتان هم زیبا باشد لکن باطنتان فاسد و کریه است)
🕯چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود.
🕯 بر برادرم گریه میکنید؟
آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
🕯و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند خاتم پیامبران و معدن رسالت را پاک کنید!؟ همان کسی كه سرور جوانان اهل بهشت و ملجا حريم شما و پناهگاه جمعتان و قرارگاه صلح شما و بهبودى بخش زخم هايتان و جان پناهتان در گرفتاريها و رهبر شما به هنگام نبرد و حجت بزرگتان و چراغ روشن راههايتان بود!
پس رحمت خدا از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده و معامله تان قرین زیان گردد. خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است.
🕯واى بر شما! آيا مى دانيد چه جگرى را از محمد(ص) شكافتيد؟ و چه پيمانى را گسستيد؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول الله(ص) را آشكار كرديد [پرده نشينان حريم محمّدى را بر كوچه و بازار نشان داديد؟] و چه حرمتى را از او هتك كرديد؟ و چه خونى را از او بر زمين ريختيد؟ به راستى كار زشت و وحشتناكى انجام داده ايد، كه نزديك است بخاطر اين كار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد!
🕯 آيا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى كنيد؟ [بدانيد كه] عذاب آخرت خواركننده تر است و آنان [جنايتكاران] هرگز يارى نمى شوند.
🕯پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب سبکسری شما نگردد، چرا که خدای عزّوجلّ در عذاب کردن ظالمان، از موعد مقرر شتاب نمیکند، و بیم از دست رفتن انتقام بر خدا نرود و همانا که خداوند برای ما و شما در کمین است(روزی انتقام خونمان را از شما بگیرد)
💠آنگاه حضرت زينب(س) اشعاری را خواند که ترجمه آن در ذیل می آید:
💔اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امتها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟
💔شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد.
💔اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اينگونه به من جفا كنيد.
💔من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد.
💠آنگاه امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش کرد و فرمود:
🕯عمه جان آرام بگیر، که آنچه گذشته براى آنان که ماندهاند مایه عبرت است. که تو بحمدالله، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديده اى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموخته ای...
با این سخنِ امام سجاد(ع)، زینب کبری(س) آرام گرفت و دیگر سخنی نگفت.
📖بحار، ج 45 ص 162_ 164
👌تدبر در این خطبه میفهماند که صرف گریه بر امام حسین، در حالی که از دایره ی ولایت پذیری اهل البیت دور باشیم هیچ نفعی ایمانی و اخروی ندارد. گریه های کوفیان بسیار با ضجه و ناله همراه بود لکن این اشک ها آنها را برای آزاد کردن اسرای کربلا برانگیخته نکرد و لذا زینب کبری برای کوفیان اینطور نفرین میکند که گریه تان مستدام باد.
پس آن گریه ای یک قطره اش، یگانه کیمیای سعادت است که انسان را برای تبعیت از اولیای دین برانگیخته کند و او را از ولایت اغیار منزه نماید. بنابراین محافل اشک و عزای حسینی، بشرطها و شروطها، حصن امن الهی است که ولایت پذیری و تبعیت از آل پیامبر، این شرط رکنی است.
4_6026114853188407108.mp3
24.9M
خبرِ عمو اومده؛ نرسیده آب عزیزم…
پسرکِ تشنه لبم؛ لالایی…
بخواب عزیزم…
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
خماری چشمِ تو؛ تیر به قلبِ رنجور میزنه… پسرکم گریه نکن
دلم، داره شور میزنه…
عمو نیومد ز سفر؛ تا که برات آب بیاره
خدا کریمه پسرم… شاید که بارون بباره…
بخند تا که نبینم حالِ بیقراری رو؛ ببین بارونِ چشم از ابرِ نوبهاری رو
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر...
سرمو کنار میبرم برا خنکای لبه؛ که نریزه اشکِ چشام روی ترکای لبه
به بابا میگم بدونه؛ اگه علی شیر نداره…
این آخرین سربازته، درسته شمشیر نداره!
کی گفته غمش آبه؟ از غمِ تو بی تابه…
می دونم روی دستت؛ تیر میاد و می خوابه
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
اگه داری میری سفر؛ قرآن بگیرم رو سرت
تو میری و پشت سرت؛ بارونِ اشکِ مادرت…
تو میری و خیمه میشه؛ برا همه مثِ قفس
نمی مونی… از غمِ تو می مونه تو سینه، نفس
میونِ یه خیمه داره؛ مادری زبون می گیره
دلِ مادری که شکست…
دلِ آسمون، می گیره!
یه مادری، شیش ماهشوُ به روی سینه اش میذاره
بارونه تو ابرِ چشاش؛ یا تو آسمون ستاره…
رقیه شده بیهوش؛ تا بری به آغوشش
بابات گفت که درآره؛ گوشوارش رو از گوشش…
پرستوی سفیدم… پر مزن، مرو مادر…
دل از تو نبریدم…
دل مکن، مرو مادر…
#امام_حسین_و_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه
#شب_جمعه
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست
باید بسوزم در میان گریه کن ها
چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست
با دست خالی آمدم دستم بگیری
گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست
حاجت نده که بیشتر آواره باشم
چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست
از چشم زهرا و علی حتماً می افتد
شب های جمعه هر گدایی در به در نیست
یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟
شرمندهء خیرات و احسان حسینم
در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست
دنبال نیزه می روند اشرار کوفه
دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست
تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است
یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست
از نان و خرما دادن مردم بفهمید
اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست
شاعر: #رضا_دین_پرور
#شب_جمعه #زیارت_کربلا
در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد
تکیه بر دیوار زد، بر سنگ مرمر بوسه زد
این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف
درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد
گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم
بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد
روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن-
-ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد
هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه
در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد
تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار
بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد
زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند
تا که بر هر گوشهٔ شش-گوشه مادر بوسه زد!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
4_5852950232899257723.mp3
9.21M
روضه جانسوز
اسارت مجلس ابن زیاد
حجت الاسلام میرزا محمدی
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
روضه جانسوز اسارت مجلس ابن زیاد حجت الاسلام میرزا محمدی
السلام علیک یااباعبدالله
هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم
زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ......
حسین .....
برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن ....
هرمنزل و روستا که بردند
پای سر تو شراب خوردند
حسین .....
حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه
در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم
اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت .......
رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم"
محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان!
چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین!
آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد،
فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
Komeil.Salahshor_YasDL.com.mp3
4.49M
#دعای_کمیل
🎙حاج مهدی سلحشور