Hejab Eslami.mp3
7.29M
#ابن_ام_مکتوم_و_حضرت_فاطمه_س
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
Zinat Mard.mp3
3.52M
#آرایش_و_زینت_مردان
با صدای شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 یک عدد زائرِ خوشمزه😍
🍃🌹🍃
🔸فقط کیفش😁
#زائر_کوچولو | #اربعین
ــــــــــــــــــــــ
بازی اربعینی نسخه 20 مرداد.pdf
1.11M
اربعین، بازی، بچهها 👧👦
پیادهروی بخش مهمِ مراسمِ اربعینه ولی همش نیست
ساعتها بچه ها تو ماشینن
یا تو موکبا منتظرن تا هوا مناسب پیادهروی بشه ؛گاهی بیش از ۷ساعت (از ۱۱صبح تا ۶ عصر)
حالا چه کار کنیم با بهونه ها و جملات تکراری بچه ها
باباااا ... ماماااان
حوصله مون سر رفت
آیا راهکاری هست که بچه هامون، هم با فرهنگ غنی اربعین آشنا بشن و هم
خاطرات خوشی براشون بمونه
و اما پیشنهاد اکید ما:
👈این پی دی اف 💯 رایگان رو دانلود کن
بیش از ۲۰ بازی بدون نیاز به هیچ وسیله ای😳😃
اگه براتون مفید بود برا دوستانتون هم بفرستید📱♻️
🏴موکب امداد زائر🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱💔°•
اگر رفتهاید، یا در حال رفتن هستید
و یا قصد رفتن دارید؛
نوش جانتان؛
قسمت، همت و دعوت امام بوده است
و اما، اگر به هر دلیلی جا ماندهاید
مصلحت و خواست امام است؛
مگر ما چیزی جز لبخندِ رضایت یار میخواهیم؟!
#حاج_مهدی_رسولی
#اربعین
۰
🔻 مرحوم آیتالله فاطمینیا:
من میترسم بعضی اشکریختنها برای سیدالشهداء علیهالسلام حالت استدراج باشد؛ به این معنا که فرد اشک می ریزد اما کارهایی انجام میدهد که سنگ به گریه می افتد!
آدم سنگدلی را میشناختم که در مجلس روضه، اشک میریخت.
این ممکن است گریهٔ استدراجی باشد.
اشکریختنهای پاکیزه و واقعیِ زیادی هم داریم؛ منکر آن نیستم ولی به اعمال خود هم باید دقت کنیم.
گاهی فرد مستدرج میشود، اشک هم میریزد تا خیال کند حبیب خداست!
اما وقتی چشمانش را بست به او میگویند: "هذه جهنم الّتی کنتم توعدون".
او میگوید من که گریه و عزاداری میکردم!
در جوابش گفته میشود باید اخلاق و رفتارت را به امام حسین علیهالسلام نزدیک می کردی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چرا میگوییم ادعای پزشکیان غلط است
ببینید! 👇
🔴 چرا میگوییم رهبری هرگز در انتصابات دخالت نمی کنند!
🌀 با #جهاد_تبیین خستگی ناپذیر بصیرت افزایی کنیم تا در فتنه های پی درپی آخرالزمانی اشتباه نکنیم چرا که باز هم غربال خواهیم شد!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎞هرسال #اربعین که میشود یاد این کلیپ سردار حاجسعید قاسمی میافتم که اعتراف میکند:
📌ما در طول دفاع مقدس، با مدل جنگیدن #امام_خمینی مشکل داشتیم!
📌معجزه و محصول این مدل را حدود ۲دههی بعد در پیادهروی اربعین دیدم!😭
🌺شادی روح حضرت روحالله و یاران شهیدش صلوات
ماجرای #دستور_رهبری در خصوص انتخاب وزیر ارشاد چه بود؟
#هیچ ! بسیار ساده و روشن،
آقای صالحی به حکم رهبری نماینده
ولی فقیه در موسسه اطلاعات است و چون از رهبری حکم داشتهاند به دکتر پزشکیان گفته بودند تغییر مسئولیت صلاح نیست.
پزشکیان هم این را به رهبری میگوید و آقا میفرمایند مشکلی نیست.
فقط همین و رهبری هیچ دستوری مبنی بر آمدن یا نیامدن کسی نداده اند
#سرطان_اصلاحات
#دروغگویی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴ماجرای جالب شخصی که
در کربلا، بجای درخواست حاجات شخصی، برای فرج امام زمان عج دعا کرده و...
اربعین 1.mp3
13.97M
#روضه_اربعین_حسینی
قسمت اول
🎤حاج حيدر خمسه
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_اربعین_حسینی قسمت اول 🎤حاج حيدر خمسه
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت زائر اربعین
⚫️ ظهر اربعین حسینی #بخش_اول
➖➖➖➖➖➖
آه ای، لاله زارِ شش گوشه
داغ خونِ خداست بر دل ما
چون رقیه، شبیه اُمِّ بَنین
حسرتِ کربلاست در، دل ما
اربعینی شد، دوباره جا ماندیم
اربعین شد دوباره جا ماندیم
کار نوکر، به اشک و آه افتاد
سمت، کربُبَلا به اِذن بتول
دل ما هم پیاده راه افتاد
من یه حرفایی رو نمیزنم، نه تو خجالت بکشی نه من؛ اصلا انگار نه انگار امروز اربعینه، به رو خودتم نیار، فقط نگی نفهمیدا، ما قرارمون اینا نبود، برا همه عالم جا بود، برا ما جا نداشتی، خوب خرابم کردی، اما من ولت نمیکنم، ببین، من برو نیستم، کربلا نشد نشد، اینجارو کربلا میکنیم، من حرم ندیده نیستم، من میخواستم بیام دورِ کجاوه خواهرت، آخه شنیدم چهل روزه غلام نداره، من شنیدم چهل روز کسی نبود رکاب براش بگیره، من میخواستم بیام اونجا، دور کجاوه خواهرت نوکری کنم
سه چهار روزه غصه پیرم کرده، بعضی رفیقام، گُم و گور کردن خودشونو، به خدا، گفت میرم یه، این ور اون وری، با زائرا که میان برمیگردم میگم کربلا بودم، جواب مردمو چی بدم، من کم برا بچه هات خودمو نزدم، هنوز صورتا جا لطمه هست، چکاری کردی با ما، من از شبی که خواهرت در به در شد، یه شب بدون روضه خونه نرفتم، هر یه دونه ای که به بچت زدن، منم خودمو زدم
سر خود گرم میکنم چندیست
گاه، با روضه، گاه با حافظ
هر که را دیدم از رفیقان گفت
میروم کربلا، خداحافظ
چه دلی ازمون سوزوندن، بچه ها، یه سری به خودمون بزنیم چخبره، بعضی وقتا میشینم با آقام حرف میزنم، میزنی بزن با کربلا نه، من به حرمت وابسته شدم، من یخورده حرمم دیر میشه بد اخلاق میشم، یه خورده دوری می افته کلافه ام، من نجفم دیر شده، دلم برا اون عقب عقب رفتن تو حرم تنگ شده، دیدید، یه جوری عقب میره انگار جلوش وایساده، السلام علیک یا، میرم میام آقا
اینو بگم، حرف دارم امروز برات،
تنه بی پیراهن، سَلامٌ علیک
سر ارباب من، سَلامٌ علیک
کشته ی بی کفن، سَلامٌ علیک
پاره پاره بدن، سَلامُ علیک
آه، ای ماه غیرتی پاشو
جان آوره برلب آمده است
از سَفر، دل شکستهِ برگشته
پاشو عباس، زینب آمده است
حسیـــــــــــــن
گفت حجره داره تو بازار، از اون پولو پله دارا بدرد بخور امام حسینی، عمده فروش، یه مشتری داشت اهل عراق کربلایی، هر وقت این میومد مغازش این بهم میریخت، میگفت بو حسینو میدی، وقتی بهش جِنسی میفروخت یه قیمتی میزد، میگفت نوش جونت، هر وقت از جلو حرم رد شدی بگو سلامت رسوند، یه باری گفت حاجی، چرا کربلا نمیای؟، گفت من هر سال با زن و بچم کربلام اربعین، یه قسمی گذاشت، تورو به ارباب این بار که اومدی، قدمت رو چشام، میخوام عوض این همه زحمت، یه بار جبران کنم، آدرسو داد، عراق رفته ها میدونن، اونجا اینجور نیست کوچه خیابون، فلان محله پشت خیمه گاه اَبو زَهرا همه میشناسن، با زن و بچش رفت دوسه روز به اربعین کربلا، پُرسون پُرسون پیدا کرد گفتن اون خونه رو میبینی؟ خونه اَبوزهراست، رسید دید دوتا دره کدومو بزنم، این در سمت راست رو زد صاحب خونه غریبست، تا اینا رو دید گفت زَوّارید، گفت آره، گفت قدمت رو چشام، گفت نه آقا، دنبال آدرسم، گفت این حرفا نیست، در خونه منو زدی جایی نمیزارم بری، گفت ممنون شمام، اما باید برم، گفت به همین امام حسین نمیزارم بری، مردم دنبال اینن یه لقمه نون بِدَن زوّار تو اومدی در خونم، آقا فرستادتت، تو این گیرو داد، در خونه بغل واشد همون مشتریه، تا این حاجیه رو دید سلام خوش اومدی، اشتباه درو زدی اومد بگیره دستشو، این پرید وسط گفت نشد، مهمون منه، گفت آقا رفیقمه، گفت رفیقت اگه بود در خونه تو رو میزد، آقا به من نگاه کرده، گفت دیدم داره دعوا میشه، یه نگاه به حرم، چیکار کردی با مردم، حاجی، بخدا نمیزارم بری، گفت دیدم با این رفیق ما بگو مگو، صداشون بالا رفت، یه چیزی در گوشش گفت دیدم این رفیق ما گفت باشه، به تو میرسه، گفت خوشهال اومد طرفم گفت دیدی مهمون منی ، خوش اومدی، بخدا نمیام، تا نگی بهش چی گفتی، اصرار، گفت راستش تازگی، طایفه و عشیره اینا ، جوون منو کشتن، رسم عراق اینه، تا یه خون ازشون نگیریم کوتاه نمیایم، گفت در گوشش گفتم اگر بزاری بیان، از خون جونم میگذرم، گفت همون جا افتادم، کاش شما عاشورا اینجا بودید، یه روضه ای تو ذهنم اومد
یه جوون، خونشو ریختن، زناشونو آوردن جلو، داد میزدن کِل بکشید، آقاتون دست به کمر شد، صدا میزد بابا، صدا قح قحه شونو میشنوی؟ پاشو، عمت داره میاد،
خیزو ازجا، آبرویم را، نبر
یه روضه بگم همین جا، خیلی نگران نامحرم بودی؟ خیلی نگران بودی زینب، تو نامحرما نیاد، پس خوب شد نبودی، دم دروازه ی شام، دست زیر چونه زده بودن،
آه راهمان، از گذرِ، برده فروشان، افتاد (بعضیا نمیشنون)
این همه، چشم خریدار، خدا رحم کند...
حســــــن
#حکایت_زائر_اربعین
#روضه_اربعین_حسینی
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
اربعین 2 - حیدر خمسه.mp3
11.66M
#روضه_اربعین_حسینی
قسمت دوم
🎤حاج حيدر خمسه
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_اربعین_حسینی قسمت دوم 🎤حاج حيدر خمسه
📖 #متن_روضه
🔊 روضه برگشت کاروان اُسراء به کربلا
⚫️ ظهر اربعین حسینی #بخش_دوم
➖➖➖➖➖➖➖➖
بَر گَشته ام، به کربُبَلا یا أخی الغریب
بی تو دِگر، فِتادم از پا أخی الغریب
قَدَّم، زِ غصه های تو تا شد، أخی الغریب
بعد از تو نیست، خِیر به دنیا، أخی الغریب
یک اربعین، پس از تو، بلا دید خواهرت
رفتی و بعد تو، چه ها دید خواهرت
خوننده این روزا، سر و سینه نمیمونه براش ، باید تو کمک بدی، خیلی از رفیقامو میدونم، نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه، از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره، ده تا ثواب توی نرفته، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم، چند تا تون به این و اون رو زدید نشد، رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم بیام، آی ، هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه، اما منم دل دارم، میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،
آورده ام، کنار مزارت، سر تو را ،
از ساربان، گرفته ام، انگشتر، تو را
دق داده اند، بی صفتان، مادر تو را (چرا؟)
از بس زدن، در همه جا، خواهر تو را (نگام کن صورتمو)
یک دم نظر نما، که تن من شده کبود
رفتم به شام، در بر من، محرمی نبود
رسیدن کربلا، زنای بنی اسد، غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن، یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم، تن بچه های زهرا رو زمینه، دور تا دور قبرا، آماده، الآن صاحبای قبرا میان، نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان، از بالا مرکب ها، با صورت میان پایین، دویدن زنا، رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر عاشورا، قاسمم همین جا تیکه تیکه شد، دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم، پاشو، قبرا جلوست، گفت برو کنار، کجا بودی برادرم، علی اکبر رو همین جا، عربا عربا، دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر، اومدن بالا سر زینب، خانم، شما بزرگید، پاشو، قبر جلوست، خانم جیغ کشید، برید کنار، کجا بودید صبح یازدهم، اسباشونو نعل تازه، اینقدر رو تنش دُوُندَن، همه صحرا بوی حسین، آه، آی، بلاخره اومد بالای قبرا،
از دوریت حسین، گریبان، دریده ام
شروع کرد حرف زدن، بی بی حرف میزد بچه ها خودشونو میزدن
رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام (سادات منو ببخشن)
من ناسزا، ز دشمن زهرا، شنیده ام
دشمن تر از یهود، به حیدر، ندیده ام (چرا؟)
از آتش یهود، به سرها نشانه است
دم دروازه شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحلا چیزی خواستم، نه والله، یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن، اونجا نه، محله ی ، یهود ...
حسیـــــــــــــن
عرض من تمام، یکی دوتا جمله، سرورا، داداشام میخونن، گفت
از آتش یهود، به سرها نشانه است (حواست هست یا نه)
از آتش یهود، به سرها ، نشانه است
بر گونه هایمان، اثر تازیانه است
عرض روضه ام یه جمله است، همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن، یکی ربابه، هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟ هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟ امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم گذاشتم رو سینش، نگران نباش، جاش خوبه، رباب آروم شد، اما سکینه، آروم نمیگرفت، هی میگفت وَینَ العَمِه، یه ظرف آب برداشت، رفت سمت علقمه، عمو، پاشو ، پاشو، آب برات آوردم، عمو، آب فرات تازه از شام، حسیــــــــــــــــــــن، جان
آی ، اِی سایه ی، اِی سایه ی بلند سرم
اِی سایه ی بلند تو بر سر، بلند شو
پس داده اند چادر مادر، بلند شو
زخم جبین من، شده بهتر، بلند شو
بنگر، بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام
برخیز، تا کنار مزارت نمرده ام (بند آخرم)
یادم نمیرود، که چه دیدم ز روی تل (بیرونیا میشنون یانه؟)
من نالهء ، بُنَیَّه، شنیده ام زِ روی تل
فریاد، یا حسین، کشیده ام، زِ روی تل
بر سینه ات، نشستُ، دویدم، ز روی تل (این برا اونایی که هنو گریه نکردن)
آن نانجیب، خنجر خود را، بُرون کشید
رأس تو را، مقابل من، از قفا، بریــــــد
بگو چکار کنم، تا که دست و پا نزنی؟
حسیـــــــــــــــــــــــــن
صدات کربلا برسه
حسیـــــــــــــــــــن
#روضه_روز_اربعین
#روضه_حضرت_زینب
#برگشت_کاروان_اسراء
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
10279.14330220.M1.mp3
3.29M
#چاوشی خوانی
#به نفس حاج محمود کریمی
#غزل اربعین
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
قاسم_نعمتی
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #اربعین سید مهدی میرداماد
بگیر جان مرا بر همین تراب حسین
که جان بگیرم از این لطف بی حساب حسین
*یه دونه حسین امروز بیشتر بگی غنیمتِ، معلوم نیست اربعین سال دیگه نَفَسی باشه، من یه جوری میخوام حسین بگم،اگه سال آخرِ که اربعین زنده ام بتونم یه یاحسین بیشتر بگم*
نه نای ماندن دارم .....
*چندین میلیون زائر میگن رسیدن کربلا، این زائرا همه یه طرف، زینب یه طرف، این زائرا که رسیدن کربلا تو راه خیلی پذیرایی شدن، بهترین غذاها،بهترین رسیدگی ها،کافی ِ بفهمن زائر یه خار تو پاش رفته، همه سبقت می گیرن مداواش کنند،اما یه نفر نگفت:زینب چهل روزِ داره کتک میخوره و تازیانه میخوره*
نه نای ماندن دارم نه روی برگشتن
*اگه مدینه بپرسه: حسینت رو کجا گذاشتی اومدی؟*
مخواه تا که بمانم در این عذاب حسین
ندیده مثل شب و روزهای زینب را
به عمر خویش نه ماه و نه آفتاب حسین
اسیر دردم ،اسیر غمم، چهل روز است
چهل شب است، ندارم به دیده خواب حسین
*داداش چهل شب ِ نخوابیدم،میدونی از کی دیگه نخوابیدم؟ "اهل روضه اید همه ی شماها، اربعین یعنی مرور روضه های گذشته،چون همه ی روضه ها رو امروز زینب برا حسین خونده، اربعین یعنی از اول محرم هر چی روضه شنیدی دوباره تکرار کنی و داد بزنی" داداش میدونی از کی دیگه خواب از چشمام رفت؟ از اون وقتی که دیدم دست به کمرت گرفتی، دیدم از علقمه داری برمی گردی، دیدم صدای غصه و ناله ات همه ی کربلا رو گرفته*
{دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم رو برو شد
بیا برگرد خیمه ای علمدارم
من و تنها نگذار ای کس و کارم}
حسین......
چهل شب است که میگویم السلام علیک
چهل شب است که نشنیده ام جواب حسین
شاعر:محمد بیابانی
*این جوری نبوده ، این مصرع رو من قبول ندارم، حسین جان من که یادم ِ هر موقع تو رو صدا زدم جوابم رو دادی،کافی بود بفهمی دل زینب برات تنگ شده،هر موقع حس می کردی بهانه ات رو گرفتم،حس می کردی باید یه نگاه کنی، یه نیرو به زینب بدی خودت رو نشونم میدادی، دروازه ی کوفه دیدی همه دارن سنگ میزنن، دیدم سرت بالا نیزه ها داره قرآن میخونه،"روز سکوت نیست امروز، امروز بچه های حسین با اشاره حرف میزدن،چون صداشون در نمی اومد" داداش! مگه میشه سری که بالا نیزه قرآن بخونه با خواهرش حرف نزنه؟ من با نگاه باهات حرف زدم، دیگه کجا من رو نگاه کردی؟ داداش یادتِ، اونجایی که من رو بردن محله ی یهودیا،من و بردن کوچه و بازار،چشمت به زینب افتاد چشمات رو بستی،اما داداش هرچی یادم بره، این آخری رو یادم نمیره،داداش! اون شب هم که اومدی خرابه،میخواستی دل دخترت رو آروم کنی،دیدم سر بریدت رو از روی خاک برداشت*
بابا!
دخترت از دنیا بریده
بدون تو خوشی ندیده
ببین همه موهام سفیده
بابا!
*حسین واسه دخترت اومدی،اما دل من رو بردی، وقتی نگاه کردم دیدم سر یه طرف افتاد، دخترت یه طرف، ناله زدم:حسین..........
◾️◾️◾️◾️
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه_اربعین_حسینی 🎤حاج محمود کریمی
#روضه_اربعین_حسینی
💫پسر فاطمه سلام سلام
💫خواهرت زینب آمده از شام
💫من که بی تو سفر نمیکردم
💫بی تو یکلحظه سرنمیکردم
💫مانده زخم فِراغ بر جگرم
💫سر پاک تو گشت همسفرم
💫بود بهر تَسلیِ دل من
💫سرِتو سایه بانِ محمل من
💫لشگر اشکِ من سپاه توبود
💫نفسم شعله هایِ آه توبود
💫صوت قرآن تو دلم را بُرد
💫چشمهایِ تو محملم را بُرد
💫چتر من سایۀ سر تو
💫مونسم بود اشکِ دختر تو
💫ای سرت بر سنان تماشایی
💫ای لبتخشک ودیده دریایی
💫تا کنی اشک چشم مارا پاک
💫دست بیرون بیار ازدل خاک
💫غم ایام را بپرس از من
💫قصۀ شام رابپرس از من..
💫کوه اندوه ریخت برسر ما
💫شام شد کربلایِ دیگر ما
💫صوت قرآن کجا؟شراب کجا؟
💫دستِ زینب کجا؟طناب کجا!؟
💫یا اَخا شامیان بدند ، بدند
💫دختران تو را زدند ، زدند
💫من کهخودبودهام شریک غمت
💫من کهبودم مدافع حرمت
💫حامی نازدانه ها بودم
💫سپر تازیانه ها بودم
💫هرچه توزخم دیدی ازدشمن
💫جای کعبه نیاست برتن من
💫به تو و باغ لاله ات سوگند
💫بهسفیرسه سالهات سوگند
💫بهلبتکزعطش ترک خورده
۲به تن کودک کتک خورده
💫به همه زخمهایِ سلسلهام
💫به قنوت نماز نافِله ام
💫بهسِرشک دودیدهات سوگند
💫به گلوی بریده ات سوگند
💫نهفقط زینباست خواهرتو
💫تو امامی و من پیمبر تو
داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشون میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن ..
بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده ..
اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم....
تو رو میون قتل گاه
غریب گیر آوردنت
رقیتُ تو کوچه ها
یتیم گیر آوردنش
از جای تازیونه ها
نشونه بود روی تنش
بچه ها هم میزدنش
یتیم گیر آوردنش
حسین ..
☑️چه خبره الان کربلا ..
امسال مارو نبردی آقا ...
اصلا امروز روضه خوان نداریم ..
فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ...
🔘ای حسین ...
🔳رأس توکه روبرویِ خواهربوده
🔳خورشیدِ امید چند دختر بوده
🔳با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید
🔳خنجرکهسرت بُریده لب پَربوده
#روضه_اربعین_حسینی
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را
دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را
یک قافله با سوز و اشک و آه آمد
برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را
با ظرفی از آب آمده تا که ربابه
سیراب گرداند علی اصغرت را
برخیز ای نور دو چشمم ای برادر
تا که کمی آرام سازی همسرت را
بگذار تا شرح سفر با تو بگویم
بشنو کمی از غصّه های یاورت را
از کوفه و شام بلا ای داد بیداد
رنج اسارت پیر کرده دلبرت را
وقتی گذر دادند ما را بین مردم
دیدم سر نی گریۀ آب آورت را
دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با
سنگی نشانه رفته چشمان ترت را
رقّاصه های شهر را آورده بودند
تا در بیارند اشک چشم خواهرت را
تهمت زدند و خارجی خواندند ما را
آتش زدند آن جا دل غم پرورت را
آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم
وقتی که نان می داد شامی دخترت را
با هر صدای خیزرانی که می آمد
من می شنیدم ناله های مادرت را
چشم علمدار حرم را دور دیدند
ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... !
جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه
با خود نیاوردم گل نیلوفرت را
این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود
تازه نگفتم روضۀ انگشترت را
محمد فردوسی
#روضه_اربعین_حسینی
اصلا خبر داری که ما را شام بردند؟
ما را میان کوچه ای بدنام بردند؟
در معرض چشمان خاص و عام بردند؟
وقتی میامد سنگها از بام؟.. بردند
یک گوشه بازار زنها جمع بودند...
یک گوشه قومی بهر دعوا جمع بودند...
بازاریان دور و بر ما جمع بودند...
خیلی کتک خوردیم هر جا جمع بودند
بر چادر من رد پا مانده از آنروز
روی تنم جای عصا مانده از آنروز
جان داد آخر دخترت یک گوشه تنها
شرمنده ام از این امانت داری آقا
سید پوریا هاشمی