🏴#روضه
🏴#شب_نهم_محرم
🏴#قسمت_دوم
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حالا عباس کنارِ ابی عبدالله همۀ صحنهها رو دیده همه لحظهها رو دیده کنارِ همۀ بدن ها بوده، اصحاب رفتن، بنی هاشم رفتن .. برادرای عباس رفتن .. دل تو دلِ عباس نیست .. هی به خودش میگه چرا کاری نمیکنی، دیگه نتونست طاقت بیاره .. رفت محضرِ ابی عبدالله، تا به ابی عبدالله فرمود آقاجان سینهم دیگه سنگینِ، گفت آقا دیدم بچه ها دامن هاشونو بالا زدن شکم هاشونُ رو خاک گذاشتن .. دیدم درِ گوشِ هم میگن عمو عباس میره آب میاره، آقا اجازه بده برم .. دیگه نمی تونم بمونم .. تا گفت برم ابی عبدالله فرمود کجا میخوای بری؟! يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي .. تو علمدارِ منی .. عباسم إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .. حضرت فرمود عباسم اگه تو بری لشگرم از هم می پاشه .. من یه سوال دارم؛ کدوم لشگر!! دیگه برا حسین لشگری باقی نمونده .. نه اصحابی .. نه بنی هاشمی .. همه رفتن .. یعنی عباسم تو یه نفری یه لشکری برا من ..
یه جمله بگم شبِ تاسوعاست .. ابی عبدالله هر بار از صبحِ عاشورا میرفت تو دلِ میدان با خیالِ راحت مینشست بالاسرِ شهدا .. با شهدا حرف میزد، نجوا میکرد .. با خیالِ راحت؛ چرا!! چون دلش آرام بود عباس تو خیمه هست .. اما وقتی اومد کنارِ علقمه دیدن هی بر میگرده عقبُ نگاه میکنه .. دلواپسِ خیمه هاست .. نکنه بریزن سرِ زینب .. ای حسین .. گفت عباسم میخوای بری برو ولی برا جنگیدن نه .. عباسم برا بچه هام آب بیار .. عباسم رباب منتظرِ .. بچه ها منتظرن .. گفت عباسم رسیدی کنارِ نهر آب یه تکبیر میگی من صداتُ بشنوم .. یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ .. مشکُ پر آب کردی یه تکبیر بگو من صداتُ تو میدان بشنوم .. برگشتی به خیمه ها یه تکبیرِ دیگه بگو منم از میدان برگردم .. جدا شدن از هم ..
همۀ شهدا وداع دارن،فقط اباالفضل با بچه ها خداحافظی نکرد .. خودِ ابی عبدالله نوشتن هفت مرتبه وداع کرد وداع با بنی هاشم، وداع با زن ها، وداع با بچه ها، وداع با سکینه .. چرا وداع نکرد؟! من میگم شاید باور نمیکردن عمو بر نمیگرده ..
رفت، چه رفتنی، یا اباعبدالله .. کمک کنید با ناله هاتون .. بعضی نقل ها نوشتن تا رسید کنارِ شریعه فریاد زد الله اکبر .. ابی عبدالله تا صدای عباس رو شنید دلم یه ذره آرام شد .. داره میجنگه اما حواسش پیشِ عباسِ .. زود مشکُ مر آب کرد .. دوباره تکبیر گفت الله اکبر .. بعضیا میگن رجز میخواند انا ابن الحیدر الکرار .. هی میگفت انا ابنُ علی المُرتَضی .. انا ابنُ قَتال العَرب .. رحز میخواند صداش برسه به حسین .. آماده ای بگم یا نه .. دیگه از یه جایی به بعد صدای عباس نیومد .. آی حسین ..
ابی عبدالله نگران شد اومد به سمتِ شریعه .. فهمید یه اتفاقی افتاده .. نزدیکه شریعه شد .. یه مرتبه شنید یکی میگه یا اخا .. داداش به دادم برس .. حسین ..
فهمید عباسی که تا حال یه مرتبه نگفته برادر چی شد یهو لحنش عوض شد .. یه جوری خودشُ رسوند کنار علقمه .. تا رسید نگاهش به عباس افتاد «لمّا قُتل العبّاسُ بانَ الانکسارُ فِی وجهِ الحُسین علیه السلام» یه مرتبه دیدن رنگِ صورتش پرید .. دست به کمرش گرفت .. یا الله ..
صدا زد عباسم کمرم شکست همه شنیدید دومین جمله گفت وَ انقَطَعَ رَجائِي .. امیدم ناامید شد .. وَ قَلَّت حِيلَتِي صبر از کفم رفت .. یه جمله دیگه ام گفت، بگم و از همه التماسِ دعا .. صدا زد وَ شَمُتَ بِي عَدوِّي .. پاشو ببین دشمن روش به حسین باز شده .. ببین دارن بهم ناسزا میگه .. پاشو ببین دارن به خیمه ها نگاه میکنن .. حسین ..
اومد جلو .. وَ جَلَسَ عَلَی التُّرَابِ .. نشست کنار بدن وَ نَظَر الی عباس .. یه نگاه به عباس کرد .. هر شهیدی رو که رفت با یه دست سرِ شهید رو گرفت گذاشت رو پاش .. اما یه نگاه به سرِ عباس کرد .. دید یه دستی نمیشه این سرُ برداشت .. دیدن با دو دست این سرُ آروم بغل کرد، یه جوری با عمود زده بودن ..
اینجا یه نفر دو دستی سر رو بغل کرد من یکی دیگه ام سراغ دارم یه دختر کوچولو تو خرابۀشام .. اونم دو دستی یه سرِ بریده رو بغل کرد .. دید لباش پاره پاره ست .. دندوناش شکسته ست .. رگایِ گردنش بریدهست .. حالا بگو حسین ..
حجتالاسلام میرزامحمدی4_5841210545386031339.mp3
زمان:
حجم:
16.21M
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم
▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم
===================
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#شب_نهم_محرم #مناجات_امام_زمان_علیه_السلام #روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام ▪️بگذار به عشق تو گرفتار
#شب_نهم_محرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
▪️بگذار به عشق تو گرفتار بمیرم
▪️مگذار که از دوری تو خار بمیرم
▪️بگذار دمی پای نگاهت بنشینم
▪️مگذار که در حسرت دیدار بمیرم
▪️بیمایهترینم به خریداری یوسف
▪️بگذار که در گوشهی بازار بمیرم
روز تاسوعا آرزوت چیه؟
▪️مگذار اجل جای دگر دیدنم آید
▪️بگذار که در کوی تو دلدار بمیرم
آرزوی همتون اینه من از زبان شما بگم
▪️ای کاش نگارا وسط روضهی ارباب
▪️یا در دل سینهزنی یار بمیرم
▪️من هم به اباالفضل قسم هست امیدم
▪️در راه وصالت چو علمدار بمیرم
یابن الحسن...
این جمعیت و این صدا
روز صدا زدن صاحب عزاست
یابن الحسن...
مشرف شد به زیارت بیت الله الحرام اعمال مکه رو که بجا آورد
به رفیقاش گفت من جلوتر میرم تا مقدمات حضور شما رو تو عرفه و تو عرفات فراهم کنم،
هیشکی نمیدونه مرحوم محمدعلی فشندی کجا داره میره
جلوتر از همه اومد وسط صحرای عرفات چادر زد
هر چی اون مامور گفتن زود اومدی ،
امنیت نداره این بیابون،
گفت من اینجا قرار دارم،
مشغول تهجد و شب زندهداری، مناجات با امیرالحاج، حجة بن الحسن شد
نیمه شب دید چند نفر اومدند تو خیمش، محمدعلی فشندی تویی؟
آماده باش امام زمان داره میاد دیدنت، حضرت تشریف آوردن فرمودند ما گرسنمونه،
مقداری نان و ماست داشتم مقابل حضرت گذاشتم
چند لقمه آقا میل کرد،
بلند شدند که از خیمه برند،
بیچاره شدم، افتادم به دست و پای حضرت،
آقاجان کجا دارید میرید،
تازه پیداتون کردم،
فرمود الان خیلیا دارند منو صدا میزنند
باید به اونا هم سرکشی کنم.
آقاجان بازم زیارتتون میکنم یا نه؟
فرمودند آری روز عرفه بازم من مهدی رو میبینی
آقاجان اینهمه زائر تو اون صحرا،
چجوری پیداتون کنم؟
یه نشانی دقیقتری به من بدید
فرمود بیا تو اون خیمهی که روضهی عموم عباس رو میخونند
محمدعلی فشندی با گریه امام زمان رو میگه بدرقه کردم
نشونی یادم رفت تا روز عرفه رسید،
اعمال رو بجا آوردیم،
حاجیا هرکدوم تو چادراشون رفتند
اومدم تو چادر رفقا،
بازم نشانی یادم رفت
همینکه دعاخون و روضه خوان روضهی قمربنی هاشم را خواند
یه مرتبه یاد نشانی آقام افتادم
یه نگاه کردم دیدم یوسف فاطمه ،دم در خیمه رو زمین نشسته
ها، فهمیدی امروز کجا اومدی؟
آقاجان من که آبرو ندارم بگم تو روضهی ما بیا
روضه روضهی عموجانت،
قمربنی هاشمه
السلام علیک یا اباالفضل العباس
السلام علیک یا ابا القِربَه
ای پدر مشک ، که همه امیدت این بود که آب رو به خیمهها برسانی، اما نشد
▪️یارب مکن امید کسی را تو نا امید
دست راستش رو زدن
مشک رو داد به دست چپ
دست چپ رو زدن
مشک رو به دندان گرفت
اما امان از اون ساعتی که تیر به مشک آب خورد
فَقامَ العَباس مُتُحیّرا
دست نداشت که بجنگه، آب نداشت که به خیمهها برسانه
یه لحظه متحیر ماند
اینجا بود ظالمی چنان با عمود آهن...
ساکتی ها
این صداها امروز باید خرج قمربنیهاشم بشه
روضهی این آقا
روضهی شکستگی حسینه
بٰانَ الاِنکِسارُ فِی وَجهِ الحُسین
ابیعبدلله اومد بالینش
اما چه آمدنی
فَقامَ الحُسَین مُنْحَنیا
دست به کمر گرفت
صدا زد
أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي
حسین...
▪️جلو چشای من، پاتو نکش زمین
▪️تو رو خدا پاشو یل ام البنین
بدون تو چجوری برگردم
▪️خون دل از چشام میاد نمنم
▪️خمیده میشه کمرم کمکم
داداش
▪️جواب زینب خودت پاشو بده
▪️از دم خیمه به اینجا زل زده
▪️پاشو که آبروم داره میره
▪️اگه پاشی علی نمیمیره
▪️باور نمیکنم دستات جدا شده
▪️خونی شده چشات فرقت دوتا شده
▪️تو رو به حق حیدر کرار
▪️پاشو علم رو از زمین بردار
▪️تا بچهها نرن سر بازار
انشالله چشمی ساکت نباشه..
هان..
▪️بعد از تو میزنن به دستشون طناب
▪️زینب رو میبرن به مجلس شراب
حسین...
▪️پاشو نزار هر بیحیایی
▪️به اشک خواهرم بخنده
▪️پاشو نزار هر کی بیادُ
▪️دست رقیهمو ببنده
به قصد تعجیل فرج بگو حسین...
====================
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
➖➖➖➖➖➖➖
زیرِ سُمِّ مَرکبت، عباس میلرزد، زمین
ای یَلِ اُم البنین
زنده کردی هر قدم، یادِ امیرالمؤمنین
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
تا تو بودی در حرم پشت و پناهی داشتم
من سپاهی داشتم
با قدّی که داشتی من تکیه گاهی داشتم
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
ای برادر جان چرا تنها ز میدان آمدی؟
پس علمدارت چه شد؟
محرم زینب(س) چرا مهبوت و حیران آمدی؟
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
از عمود آهنین عباس شد نقش زمین
وای بر ام البنین
می زند بر سر از این ماتم امیر المومنین
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
بر سر راه عجب بال و پری افتاده
قمری افتاده
می رسد شاه ولی با کمری افتاده
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
ساقی خشکیده لب دیگر ندارد زمزمه
دیدنی شد علقمه
ای حسین جان کرده مستم بوی عطر فاطمه
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
زنده کردی هر قدم یاد امیرالمومنین
ای یل ام البنین
زیر سم مرکبت عباس می لرزد زمین
#دودمه
#شب_نهم_محرم
#حضرت_عباس_ع
دودمه شب نهم محرم ( حضرت عباس ع )
ناله ای پیچید در لشگر که سقا را زدند
وای سقا را زدند
فرق او تا شد دوتا گفتند حیدر را زدند
▪️▪️▪️▪️
کانال متن روضه مجمع الذاکرین شب_نهم_محرم1446_هیات_عاشقان_قمربنی_هاشم_ع_طهران_4.mp3
زمان:
حجم:
13.88M
#زمینه
#شب_نهم_محرم
(برا مشک و علمت گریه کنم
برا دست قلمت گریه کنم
پهلوون من برای صورت و
خونِ روی پرچمت گریه کنم)2
(گریه میکنم برات گریه زیاد
کی میگه گریه به مردا نمیاد)2
تو زمین خوردی که میخورم زمین
(زندگی خوشیِ ما رو نمیخواد)2
زدنت عباس، میزنم ناله
علم افتاده زمین و شمر خوشحاله
آخرین کارش، توی گوداله
(علم افتاده زمین و شمر خوشحاله)3
(یا ابوفاضل، یا ابوفاضل
یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل)۳
چه جوری غمت رو باور بکنم
چشم دَرهَمت رو باور کنم
قد بلند هاشمی آخه چهطور
(بدن کمت رو باور بکنم)2
پیش هم بچینم اعضای تو رو
پیش بازوی تو دستای تو رو
من دیگه فکر نمیکردم به خدا
(که بخوان جدا کنن پای تو رو)2
صورتت واسم کاشفُ الکربه
به همین صورتِ حیدری زدن ضربه
بیهوا خوردی وای از این حربه
(به همین صورتِ فاطمی زدن ضربه)2
(یا ابوفاضل، یا ابوفاضل
یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل)۴
(آسمون گریونِ سوز آهته
غرق خون صورت مثل ماهته)2
پاشو ای پناه خیمهی حسین
پاشو که رقیه چشم به راهته
به حرم میشه جسارت تو بری
خیمههامون میشه غارت تو بری
غیرت اللهِ من افتادی ولی
خواهرت میره اسارت تو بری
(نذار این خیمه بیپناه باشه
نذار پای حرمله به خیمهها وا شِه)2
خواهرم زینب تک و تنها شِه
(نذار پای حرمله به خیمهها وا شِه)2
(یا ابوفاضل، یا ابوفاضل
یا ابوفاضل، ابوفاضل ابوفاضل)۴
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین[WWW.FOTROS.IR]ma1403042401.mp3
زمان:
حجم:
25.26M
#چارپایه_خوانی
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_محمود_کریمی
〰〰〰〰〰〰〰
باب الحوائج است و مشکلگشا، اباالفضل
شد دستگیر ما با دست خدا، اباالفضل
در محضرش ندیدم شرمنده، سائلی را
خیرات میکند چون بیسرصدا، اباالفضل
هرکس مریض ما را، بیجا جواب کرده
دلواپسی نداریم؛ داریم تا اباالفضل
بردار حاجتت را در روضهاش بیاور
عرض توسّل از تو؛ باقیش با اباالفضل
دارم به لب دوباره، یاد تمام اموات
دردآشنا ابالفضل؛ ای باوفا! اباالفضل
شمشیر و شیر و آیات، سنگینی بلیّات
گنجانده در علامات یک کربلا، اباالفضل
از دشمنش زده سر؛ پیش حرم، سرش خم
رزمش به جا، ابالفضل؛ شرمش به جا، اباالفضل
خالی شده است امّا در روضه میتواند
صدبار پرکند مشک از اشکها اباالفضل
یک کوفه دست میزد در علقمه همینکه
دست مبارکش شد از تن جدا، اباالفضل
داغش، کمر شکست از آقای هردو عالم
آنلحظه که صدا زد: ادرک اخا اباالفضل
با صورتی که از آن، غم میزدود؛ غم داد
با صورت از بلندی افتاد تا اباالفضل
کو آن قد بلندش؟ پاشیده بند بندش
با نیزه بسکه جسمش شد جابهجا اباالفضل
هم دست داده از دست؛ هم پا شده بریده
در علقمه چگونه زد دستوپا اباالفضل؟
باید حسین میرفت؛ چون خیمه در خطر بود
میزد به سینه میگفت: آه آی خدا! اباالفضل
چون بود شاه، تشنه؛ بعد از شهادتش هم
از کوثر، او ننوشید؛ ای مرحبا اباالفضل
در محضر عقیله، جز بر فراز نیزه
بالا نبرد سر را؛ ای با حیا! اباالفضل
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین[WWW.FOTROS.IR]ma1403042403.mp3
زمان:
حجم:
12.8M
#روضه
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_محمود_کریمی
〰〰〰〰〰〰〰
مرگا به تو فرات! به موجت، به بسترت
مرگا به قطرهقطرهی آب محقّرت
این ننگ تا قیام قیامت، وبال توست
پیشت حسین، تشنه و نوشیده کافرت
خود را منافقانه گوارا مخوان! که خوب
در کربلا عیانشده آنروی دیگرت
خاک از شرارههای عطش، کاست در حرم
ای آب! اُف به غیرت از خاک کمترت
تیری که از زیارت ششماهه میرسید
گفت از گلوی خشک و نشد حیف باورت
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان برابرت
باید از اینکه هست، گلآلودهتر شوی
آب فرات! تا به ابد، خاک بر سرت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین[WWW.FOTROS.IR]ma1403042407.mp3
زمان:
حجم:
14.69M
#زمینه
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_محمود_کریمی
〰〰〰〰〰〰〰
پر داشتم؛ برادر داشتم
امیر لشکر داشتم
تا وقتیکه دستتو از روو زمین برداشتم
سر داشتی؛ دوتا پر داشتی
هیبت حیدر داشتی
زمانی که از حرم، مشک و علم برداشتی
من بیبال و پرم؛ تو بیبال و پری
من بیقرار تو؛ تو فکر خواهری
فکر اسارت و داغ دربهدری
حرم از دست رفت
حیدرم از دست رفت
لشکرم از دست رفت
برادرم از دست رفت
تا بودی، مسیحا بودی
حضرت سقّا بودی
لب دریا، یاد خشکی لب ما بودی
تقدیره؛ دلم میگیره
داره حسین میمیره
که مهمون پیکرت، چهارهزارتا تیره
وای از فرق سرت؛ وای از ضرب عمود
بالای پیکرت، امّالبنین نبود
دیدی فاطمه رو با صورت کبود
حرم از دست رفت
سنگرم از دست رفت
یاورم از دست رفت
جواهرم از دست رفت
شمشیر و هجوم تیر و
علقمهی درگیرو
همه دیدن لحظهی إن کَسَرَ ظهری رو
رفتی که زمین تاریکه
غروبمون نزدیکه
با این اوضاع، قبر پهلوون من کوچیکه
شعلهوره حرم از آه آخرت
میترسم که برم، غارت شه پیکرت
حرم از دست رفت
دخترم از دست رفت
اصغرم از دست رفت
دلاورم از دست رفت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرینFadaeian_Shab09Moharam1403_01.mp3
زمان:
حجم:
22.53M
#مناجات
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_سید_رضا_نریمانی
〰〰〰〰〰〰〰
تمام عالم این شبها پریشان أباالفضل است
دلم تنگِ نشستن زیرِ ایوانِ أباالفضل است
مسیرِ قرب میخواهی، برو از شارعُالعبّاس
صراطِمستقیمِ حق، خیابانِ أباالفضل است
شفاعت کارِ زهرا باشد اما در صف محشر
به دست حضرت مرضیه، دستانِ أباالفضل است
به او اُمّالبنین درسِ ادب آموخته، آری
ادب ریزِهخور حُسنِ نمایان أباالفضل است
صدو سی و سه بار از دل بخوان بابالحوائج را
تمامِ روزیِ عالم از احسان أباالفضل است
نمیدانم چه دینی دارد اصلاً ارمنیِ شهر
همیشه روز تاسوعا، مسلمانِ أباالفضل است
بهجز این خانه نشناسیم، همه مدیونِ عبّاسیم
هرآن کس سینهزن گشتهاست مهمان أباالفضل است
نه تنها ذکرِ خاکیها، سخن از عبدِ صالح شد
میان عرشیان، صحبت از ایمان أباالفضل است
فدایِ بچههای فاطمه بودن، مرامِ اوست
کفیل زینب است و حرمتش جانِ أباالفضل است
رقیّه دارد آرامش، سر دوشِ أبوفاضل
دمِ لالاییاش ترتیلِ قرآن أباالفضل است
نشد تنها گذارد لحظهای حتی حسینش را
فداییاش شدن همواره پیمان أباالفضل است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرینFadaeian_Shab09Moharam1403_05.mp3
زمان:
حجم:
8.29M
#شور
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_سید_رضا_نریمانی
〰〰〰〰〰〰〰
نالهی یا فاطمه در حرم افتاد
وای وای وای وای
علم افتاد
وای وای وای وای
آخ تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم
با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
اصغر شش ماهه ی من زنده بود
تا تو بودی خیمهها غارت نشد
گوشواره بچهها غارت نشد
تا تو بودی دست زینب باز بود
بودنت بهر حرم اعجاز بود
تا تو بودی چهرهها نیلی نبود
دستها آماده سیلی نبود
آییییییییی
آخ پهنه پیشانیت در هم شکست
خیمه ات مثل حسین از پا نشست
ای که تو دست خدایی داشتی
هستی ات را در زمین بگذاشتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرینFadaeian_Shab09Moharam1403_06.mp3
زمان:
حجم:
18.65M
#واحد_سنگین
#شب_نهم_محرم ۱۴۰۳
🎤#حاج_سید_رضا_نریمانی
〰〰〰〰
خون از چشام داره میباره پاشو أباالفضل
اهلِ حرم بیعلمداره پاشو أباالفضل
دشمن واسه غارت خیمه حیا نداره
پاشو أباالفضل، پاشو أباالفضل
زینب تو خیمه پریشونه پاشو داداش
چشمِ رباب غرقِ بارونه پاشو داداش
رقیّه از غصّه دلخونه پاشو داداش
بالاسرت مُردم مُردم
زخم زبون خوردم مُردم
هی اسمتو بردم مُردم
(واویلتا واویلتا، واویلتا واویلتا)
دلشوره توی حرم افتاد پاشو أباالفضل
افتادی و خواهرم افتاد پاشو أباالفضل
تو از روی مَرکب افتادی لشکرم افتاد
پاشو أباالفضل، پاشو أباالفضل
میبینی حالِ خرابم رو پاشو داداش
نگاهِ پُر اضطرابم رو پاشو داداش
چرا نمیدی جوابم رو؟ پاشو داداش
دارم میمیرم از این غم
نموند واسه زینب مَحرم
آب شد تنت از این ماتم
(واویلتا واویلتا، واویلتا واویلتا)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️