#سورهی_قیام
🏴 «معجزهها» بیسر شده بودند و تکهپاره. «انکار» کار خودش را کرده بود و داشت عجزهای مکرّرش در برابر اعجازهای گوناگون را دفن میکرد و روی پیکر آیهها میدوید تا دیگر دیده نشوند و آخرین پرده از پیروزیِ پرقدرت و چیرگیِ بیچون و چرا و غلبهی بیقیدش را به نمایش بگذارد. اما خدا گفته بود: «لأغلبنّ أنا و رسلی... من و فرستادگانم حتماً پیروز میشویم» پس تازه باید تدبیرهای جدیدش را رو میکرد. به تعبیر دقیقتر، وقتش رسیده بود که #زینب معجزاتش را شروع کند و آیههای مردانه به اعجازهای زنانه تبدیل شود.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 [حتی بعضی از مَردها، وقتی جسد خمینی را _ که دینداری و خداپرستیشان را به او گره زده بودند _ دیدند، جان دادند. جسد نائب عامّی که نه پرچم عصمت بر دوش داشت و نه خون و زخم و جراحت بر تن. پس] خیلی واضح بود: زنی که در اوج تعلق به امام معصومش بود و تجسم توحید و خداپرستی را با صدها زخم بر تنِ بیسرش میدید، باید جان بدهد و قالب تهی کند. اما زینب باید معجزاتش را شروع میکرد و به میدان میآمد تا به جای آنکه بخاطر عاطفهاش جان بدهد، با همان عاطفه جان لشگر دشمن را بگیرد. بخاطر همین، صحنه را هم خودش مدیریت کرد:
▪️ بحق الله الّا ما مررتم بنا علی مصرع الحسین... شما را به خدا که ما را از کنار قتلگاه حسین بگذرانید...▪️
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 برای دشمن بهترین موقعیت بود تا بعد از درو کردن سرهای مردان اهلبیت، قلب زنانشان را هم تار و مار کند.... اما خدا گفته بود: «فبُهت الذی کفر»... اما زینب به یقین حسین تکیه زد و کاری کرد که راوی دشمن مبهوت شود و به قسم و آیه بیفتد تا شاید آیندگان، معجزات دختر علی را باور کنند: «به خدا قسم فراموش نمیکنم زینب را که با صدایی غمگین و قلبی آتشین فریاد میزد: وا محمّداه صلّی علیک ملیک السماء هذا حسین بالعراء...» و بعد دوباره قسم خورد: «[زینب این قدر روضه خواند تا] به خدا قسم که همه ی دشمنان را به گریه انداخت»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🏴 عاطفهی الهی زینب، قلبهای شقیترین اشقیاء را هم ذوب کرد و بیرحمترین جمعیت بشری را به عجز کشاند و مردمی را که بزرگترین جنایت تاریخ را به خشنترین وجه ممکن رقم زدند و تکان نخوردند، به گریه انداخت. زینب داشت اعجاز شمشیر حسین را به اعجاز عاطفهاش تبدیل میکرد و در اعماق تاریکی، نقب میزد و سدّهای ظلمات را میشکست و دلهای فتحنشدنی را به تصرف در میآورد و قرآن را تفسیر میکرد: «ثم قست قلوبکم من بعد ذلک فهی کالحجاره... و انّ من الحجاره لما یشّقق فیخرج منه الماء بعضی از دلهای سنگ هم هستند که شکاف بر میدارند و ترک میخورند و آب از لابهلای آنها جاری میشود»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
لشگری که به بالاترین هماهنگی جمعی رسیده بود تا از هیچ آیه و معجزهای منفعل نشود، در مقابل معجزه عاطفه نه فقط کم آورده بود که داشت گریه میکرد. وحدت کلمهی اشقیاء به خطر افتاده بود. سکینهخاتون، ضربه بعدی را زد و به خوبی معجزه زینب را تکمیل کرد و پیکر پدرش را به آغوش کشید. ترکیب خطرناکی بود. درست است که عمرسعد مثل نمرود در مقابل کلام ابراهیمی ِ زینب مبهوت شده بود و «فبهت الذی کفر» داشت تکرار میشد، اما بالاخره باید تفاوتش را با نمرودها نشان میداد. اگر نمرود بعد از آن شکست فضاحتبار کلی تدبیر کرد و وقت گذاشت و زحمت کشید تا آن آتش بزرگ را به پا کند، عمرسعد خیلی سریع تدبیر کرد و بلافاصله آتش بزرگتری به راه انداخت تا لشگرش بیشتر از این به هم نریزد و مردانش بیشتر از این مقهور معجزه زینب نشوند: «فاجتمع عدة من الاعراب فجرّوها عنه... گروهی از الواط بادیهنشین جمع شدند و کشانکشان او را از جسد حسین جدا کردند»
ادامه...👇👇👇👇
☑️ @HossiniehAndisheh
🏴درباره یک تفسیر جان سوز و به روز 🏴
1️⃣ کفر و شرک در هر دورهای، رنگ تازهای میگیرد و نیرنگ نویی رو میکند؛ در مقابلش، توحید و خداپرستی هم جلوههای جدیدی به نمایش میگذارد. احتمالاً اباعبدالله روز عاشورا داشت همین را به ما و تاریخ میگفت:
«هنگامی که تعدادی از اصحاب حسین کشته شدند، او با دستش بر محاسنش زد و شروع کرد به گفتن این جمله: اشتدّ غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولداً... خشم خدا بر یهود شدت گرفت آنگاه که ادعا کردند خدا، فرزندی دارد. و بر نصاری، آنگاه که تثلیث و سهگانهپرستی پیشه کردند. و بر مجوس، آنگاه که خورشید و ماه را پرستیدند. [و امروز] خشم خدا شدت گرفته بر قومی که متحد شدند برای کشتن ِ پسرِ دخترِ پیامبرشان.» (لهوف/ص 101) آن روز، کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ شده بود عین کفر و شرک...
2️⃣ خدا در قرآنش چند بار درباره کسانی که برایش فرزند تراشیدهاند، صحبت کرده. اما یکجا برای آن که عمق فاجعه را نشان بدهد، عکسالعمل طبیعت را در مقابل این ادعای کفرآمیز و شرکآلود توضیح داده: «تکاد السماوات یتفطّرن منه و تنشقّ الارض و تخرّ الجبال هدّاً أن دعوا للرحمان ولداً... نزدیک است که آسمانها پاره پاره شوند و زمین بشکافد و کوهها در هم بشکنند و فرو بریزند بخاطر اینکه برای خدا ادعای فرزند کردهاند.» (مریم/90)
3️⃣میگویند #زینب برای زنان کوفه، تفسیر قرآن میگفته ولی من این نقل را در کتاب معتبری ندیدهام. لازم هم نیست؛ وقتی عصر عاشورا همین کار را برای همه مردان و زنان جهان و برای تاریخ انجام داده. وقتی که عینیّت توحید را دید که به زمین افتاده و شرک و کفر به او حملهورند؛ وقتی کشتن حسین شده بود عین فرزندتراشی برای خدا؛ وقتی خشم خدا داشت میوزید، وقتی عکس العمل طبیعت را شهود کرد؛ وقتی....: «هنگامی که حسین از اسبش بر زمین افتاد، زینب از خیمه خارج شد و فریاد زد: لیت السماء اطبقت علی الارض لیت الجبال تدکدکت علی السهل... کاش آسمان بر زمین میافتاد، کاش کوهها تکهتکه میشدند و در دشت میپاشیدند» (لهوف/ص 125) زینب داشت قرآن را به روز تفسیر میکرد و جریان توحید را به تصویر میکشید...
◀️ «ان دعوا للرحمان ولدا» در سوره مریم که نتیجهاش، در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها بود، ایستاده بود کنار «اشتد غضب الله علی الیهود اذ جعلوا له ولدا...» و داشت «قومی که متحد شدهاند برای کشتن پسر دختر پیامبرشان» را نگاه میکرد و برای زینبی اشک می ریخت که از در هم ریختن آسمان و زمین و کوهها حرف می زد...
☑️ تفسیر «شرک امروزین» را روشنتر از همیشه به قلب «نوّاب عامّ»برادرت بتابان؛ زینب!
✍️ حجتالاسلام محمدصادق حیدری
☑️https://eitaa.com/HossiniehAndisheh