⭕️با قصد قربت فحش دهند و الا فاسق میشوند!/ علامه طباطبایی گفت: من در «عصمت» آقای میلانی شک دارم، حال آیا شما در «عدل» ایشان شک میکنید؟/ ماجرای دیدار پسر آیتالله میلانی با شاه
📌گفتاری از آیتالله رجبعلی رضازاده، از علما و اساتید خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد، بهمناسبت سالروز درگذشت آیتالله سید محمدهادی میلانی در ۱۷ مردادماه ۱۳۵۴
در دیدار با رهبر انقلاب در حرم رضوی به آقای بختیاری (نائب التولیه سابق آستان قدس رضوی) که در کنار من نشسته بود گفتم، شهید قدوسی یک بار به من گفتند آیتالله میلانی در مدرسه حقانی قم به من گفتند شنیدهام طلبههای شما به من فحش میدهند. گفتم بله متأسفانه. گفتند به آنها بگویید سعی کنند با قصد قربت فحش دهند! زیرا اگر با قصد قربت فحش دهند فاسق نمیشوند و میتوانم به آنها کمک کنم و الا فاسق میشوند و شرعاً نمیتوانم به آنها کمکی کنم.
آقای بختیاری به من گفت اتفاقاً من هم از طلاب مدرسه حقانی قم بودم. وقتی شنیدیم پسر آیتالله میلانی به دیدار شاه رفته با جمعی از طلاب به مشهد آمدیم تا اعتراض کنیم. در مشهد، علامه طباطبایی صاحب المیزان را دیدیم که پشت سر آیتالله میلانی نماز میخواند. وقتی خدمت آیتالله میلانی و آیتالله طباطبایی رسیدیم و اعتراض کردیم، علامه طباطبایی ۱۰ دقیقه سربهزیر انداخت و بعد گفت من در عصمت آقای میلانی شک دارم حال آیا شما در عدل ایشان شک میکنید؟ یعنی در مطلبی که بر شما معلوم نیست و پوشیده است اعتراض نکنید و نسبت به بزرگان بدبین نباشید.
سپس من به آقای بختیاری حقیقت ماجرای دیدار پسر آیتالله میلانی با شاه را گفتم. آقای صدرالدین حائری یک بار به من گفت آیا شنیدهاید آقا سید محمدعلی میلانی، خصوصی به دیدار همسر شاه رفته است؟ من گفتم نشنیدم. رفتم تحقیق کردم فهمیدم که ایشان به دیدار خود شاه در حرم رفته بود. خود پسر آیتالله میلانی یک روز به من گفت که دیدار من با شاه به این دلیل بود که ساواک زن و دخترش را گرفته بود و تهدید کرده بود اگر به دیدار شاه در حرم نروید جلوی روی خودتان به آنان تجاوز میکنیم. من به این خاطر مجبور شدم بروم.
مرحوم آقای میلانی در عین آن که مخالف شاه بود و از او بدش میآمد، دید فقهیاش این بود که نمیتوانست اجازه بدهد که در این راه کسی کشته شود. و یا یک آسیب کوچکی هم به کسی برسد، میدانست که نمیتواند رهبر انقلاب باشد، چون در این انقلابها آدم کشته میشود. اما مرحوم امام نگرش فقهیاش این بود که ۱۰۰ هزار نفر هم اگر کشته شود، باید این انقلاب به پیروزی برسد. آقای خویی هم نگرشی همانند امام داشت.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️خطر خطیبان خاطی!
✍ استاد محمد عندلیب همدانی نوشت:
زشتی گناه دروغگویی به نام دین و در لباس روحانیت و برروی منبر مقدس حسینی بر کسی پوشیده نیست.
لذا صریحا عرض میکنم که اساسا پذیرفتنی نیست بزرگواران حوزوی (دامت برکاتهم) امثال آقای #بندانی_نیشابوری را به مجالس خود دعوت کنند.
وظیفهٔ شرعی ما طلاب این است که مصرانه و با پیگیری مستمر از امثال این آقا تقاضای مدرک معتبر کنیم تا شاید....
يا إلهي ورَبّي وسَيِّدي ومَولايَ ، لِأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو ؟!
حوزهٔ علمیهٔ قم
بیمقدارترین خادم حسینی
#محمد_عندلیب_همدانی
سوم شهریور ۱۴۰۲
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
استاد عندلیب همدانی.mp3
3.64M
🎙توضیحات مهم استاد #عندلیب_همدانی پیرامون اطلاعیۀ اخیر ایشان در مورد آقای #بندانی_نیشابوری
❗️روضههای ایشان حجیت ندارد! از حرف خودم کوتاه نمیآیم؛ مگر مدرک معتبر تاریخی ارائه دهد. اگر درست بود به همان حسین بن علی (ع) در بیشترین جمعیت قم، دست و پای ایشان را خواهم بوسید و عذر خواهی میکنم.
#پویش_مطالبه_مدرک
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️درس بنده بعد از حدود سی سال سابقه، به عنوان درسی که اعتبار رسمی ندارد در نظر گرفته شده است!/ اگر ناچار شوم و تحت فشار قرار بگیرم از شوون حوزویام صرف نظر میکنم، ولی از انذار صرف نظر نمیکنم/ «علم» را هرگز نمیتوان حبس یا حذف کرد
📌استاد محمد سروش محلاتی:
امسال درس بنده بعد از حدود سی سال سابقه، به عنوان درسی که اعتبار رسمی ندارد در نظر گرفته شده یعنی کسانی که در این درسها شرکت میکنند نمیتوانند به استناد حضور خود، در امتحانات حوزه شرکت کنند و تحصیل شان مورد تایید قرار نمیگیرد و قهرا از نظر اخذ مدرک تحصیلی یا تمدید معافیت و امثال آن دچار مشکل میشوند.
بنده برای اینکه در یک مسجد یا مدرسه یا حسینیه تدریس داشته باشم منعی ندارم ولی شما دوستان از امروز باید بدانید که این درس را برای شما درس به حساب نمیآورند چون تدریس بنده مورد تایید حضرات نیست.
بنده فعلاً نمیخواهم درباره این کار و ریشههای آن صحبت کنم چون امثال این اقدامات در سالهای اخیر برای اساتید محترم مکرراً اتفاق افتاده و کدام زنگ خطری را برای آینده حوزه به صدا در میآورد. ولی ناچارم برای شما که در این روزها مرتباً میپرسید چه شده، عرض کنم که:
اولاً مسئولین امر به کسی توضیح نمیدهند که چه شده تا بنده هم بتوانم برای شما بازگو کنم. آنها اصل این تصمیم را هم به بنده نگفته و اطلاع ندادهاند و بنده از طریق اینکه برخی شما عزیزان را از امتحان و مصاحبه علمی محروم کردهاند از این موضوع اطلاع پیدا کردم و حالا هم صفحه مربوط به بنده در سایت اساتید که اعلام درسها در آنجا صورت میگیرد و شما هم در آنجا ثبت نام میکنید مسدود شده است.
ثانیا: این حضرات تصمیم گیرنده به احدی پاسخگو نیستند و شان خودشان را بالاتر از آن میدانند که پاسخی بدهند بلکه اساسا مشخص نیست که در این مسائل مهم چه کسی درباره سرنوشت درس اساتید و محروم کردن طلاب تصمیم میگیرد! و نگرانی بیشتر آنکه مبادا این امور توسط نهادهای بیرون حوزه القا شود!
و ثالثا اگر کسی به اینگونه تصمیمات اعتراضی داشته باشد هیچ مرجع رسمی برای ارائه اعتراض نیست مگر آنکه استاد به دفتر این آقا و آن آقا مراجعه کند و با اظهار عجز و التماس از آنها تقاضای رسیدگی داشته باشد و به همین دلیل است که عرض کردم این پرونده از نظر بنده مختومه است و اعتراضی ندارم.
دلیل این اتفاق این نیست که بنده مطلب خاصی در درس گفتهام چون میدانید که جلسه درس ما هیچ حاشیهای ندارد و ابدا بحث غیر درسی و غیر علمی نداریم. بلکه قاعدتاً این محدودیتها برای اظهار نظرهای انتقادی بنده در سخنرانیها و مقالات است و به این وسیله میخواهند این حوزه درسی را مختل کنند و طلاب را پرهیز دهند تا کسی با این شخص ارتباط نداشته باشد و الا درس که ذاتا مشکلی ندارد، قبلا هم به بعضی از دوستان گقته بودند که چرا درس فلانی میروید و حتی گفته بودند چرا با فلانی قدم میزنید!
بنده فعلاً درباره پشت پرده این قضایا صحبت نمیکنم و از طراحی که برای پائین آوردن برخی و بالا آوردن برخی وجود دارد پرده بر نمیدارم این کار در زمان خودش باید انجام شود.
آنچه فعلا باید به شما دوستان عرض کنم این است که ما حوزویان دو وظیفه داریم: یکی “تفقه در دین” و دیگری “انذار انسانها”: لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم (سوره توبه ۱۲۲) بر این اساس برای بنده و امثال بنده امکان ندارد که اینجا بنشینیم و مثلا بحث از کتاب القضا و موازین عادلانه رسیدگی به متهمان بکنیم ولی چشممان را بر اتفاقاتی که در زندانها یا محاکم میافتد ببندیم! پس وظیفه انذار چه میشود؟
👇👇ادامه مطلب 👇👇
🆔 @Howzaviat
امکان ندارد اینجا درس خارچ امر به معروف داشته باشیم ولی از منکرهای بزرگی که به نام نهی از منکر اتفاق میافتد چشم پوشی کنیم یا از ضرورت حکومت اسلامی بحث کنیم ولی از کلیه فروشی و تن فروشی در اثر فقر چشم بپوشیم! انذار تکلیفی پس از تکلیف تفقه و متناسب با آن است. آیا کسی که سی سال تفقه دارد، ولی سه کلمه انذار ندارد و یا انذارش فقط برای ضعیفان است، به وظیفه الهی اش عمل کرده است و آیا مردم از او میپذیرند؟
ما از اول طلبگی باید یاد بگیریم که به خاطر راحت طلبی یا مصلحتهای موهوم از وظیفه مهم انذار مخصوصا نسبت به کسانی که در جامعه نقش بیشتری دارند و صلاح و فساد از آنها ناشی میشود، دست بر نداریم.
بر اساس این اعتقاد است که بنده در کنار تدریس در حوزه، به تبلیغ در بیرون هم میپردازم و اگر ناچار شوم و تحت فشار قرار بگیرم از شوون حوزویام صرف نظر میکنم ولی از انذار صرف نظر نمیکنم چون اولی واجب کفایی است و امروز صدها نفر آماده تدریس و تربیت فقیه و یا ارایه فتوی هستند! ولی در صحنه دوم کمبود بسیار فراوان است و بنده شرعا نمیتوانم صحنه انذار را ترک کنم.
البته امروز به برکت فضای مجازی، امکان تدریس را از هیچ استادی در حوزه یا دانشگاه نمیتوان سلب کرد و فضای مجازی، دیوارهای این کلاسها را فرو ریخته است و لذا همین مباحثات ناچیز این کمترین را نه فقط در حوزه قم بلکه در سراسر کشور و حتی خارج از آن صدها نفر دنبال می کنند. مگر آن تعداد فراوان فاضل و فرهیختهای که مشتاقانه در تعطیلات تابستان درس فقه را دنبال میکردند، منتظر مجوز این حضرات بودند و یا به عکس، به دلیل پشتیبانی این حضرات از درسی، به استقبال آن میروند؟
نکته دیگری که در پایان اشاره میکنم این است که دوستان عزیز در پیگیری مباحث علمی جدی باشید و مبادا مشکلاتی از این نوع و یا فشارهای اقتصادی و موانع دیگر شما را از پای دراورد یا ناامید کند. برای علم و دانش، همیشه افق روشن است شما عالم و ملا شوید و بدانید هیچکس نمیتواند علم را حذف کند و هر تحقیر صوری نسبت به عالم به تکریم واقعی او میانجامد.
یک روز کتابخانه شیخ طوسی را در بغداد آتش زدند و او را آواره کردند ولی شیخ با تاسیس حوزه در نجف اشرف تحولی بزرگ در تاریخ شیعه به وجود آورد. روز دیگر ملاصدرا را از قم به کهک آواره کردند ولی هرگز نتوانستند مانع تاسیس مکتب فلسفی او را شوند. یک روز هم برخی انقلابی نماها از مطرح شدن نام آیتالله خویی در حوزه قم ناراحت بودند ولی امروز بر فراز صدها کرسی درس خارج در قم “قال المحقق الخویی” شنیده میشود.
علم را هرگز نمیتوان حبس یا حذف کرد شما در کار تحصیل و تحقیق جدی باشید و مطمئن باشید که موفقید به خصوص وقتی کاری مخلصانه انجام شود، برکت خاصی پیدا میکند. امروز حوزههای شیعه بر سر سفره تفسیر و فلسفه علامه طباطبایی است در حالی که دیروز او در سختترین شرایط مادی زندگی میکرد و برای تعطیل درس، به او فشار میآوردند. این گذشته را بخوانید و با نشاط و جدیت کار کنید.
اگر ضرورتی نبود مایل به بیان این مطالب نبودم، ولی چون اولیای امور حوزه از قضیه اطلاع پیدا کرده و وعدههای رسیدگی شان به جایی نرسیده، ناچار شدم شما دوستان را در جریان بگذارم تا نسبت به شرایط خودتان تصمیم بگیرید و به تناسب برخی مطالب دیگر را هم عرض کردم.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
حوزویات
⭕️درس بنده بعد از حدود سی سال سابقه، به عنوان درسی که اعتبار رسمی ندارد در نظر گرفته شده است!/ اگر ن
⭕️ پس از اعتراض!
پیام استاد سروش محلاتی:
به اطلاع دوستان عزیز میرسانم که از قرار اطلاع، مشکل محدودیت در ثبت دروس اینجانب رفع شده است. از همه بزرگوارانی که در این موضوع مشمول لطفشان قرار گرفتم سپاسگزارم.
🆔 @Howzaviat
مراسم عمامهگذاری محمدرضا لاریجانی، فرزند دکتر علی لاریجانی توسط آیتالله کریمی جهرمی، با حضور جمعی از علما، اساتید و فرهیختگان
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
⭕️ بریده باد زبانی که...
یادداشتی برای ایام شهادت حضرت زهرا (س)
✍ علی ریاحیپور
سالهای سال است که در ایام فاطمیه اول و دوم عموم دوستداران و محبین حضرت زهرا(س)، پای منبر واعظان و خطیبان و مینشینند و با روضه و ذکر مصائب اهل بیت توسط مادحین آل الله، بر رنجها و ظلمهایی که بر دختر رسول الله(ص) صورت گرفت میگریند و بر سر و سینه میزنند.
واقعیت آن است که متاسفانه از فاطمهای که برخی تریبون داران محافل مذهبی معرفی میکنند تا فاطمهای که پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین در ثنایش سخنها گفتهاند فاصله زیاد است. بلاشک فاطمه، فاطمه است اما این فاطمهای که غالباً این روزها از آن میشنویم فاطمه نیست. فاطمهای که خلاصه شود در گزارههایی چون: دَر، دیوار، کوچه، مسمار، آتش، هیزم و در پایان هم احساس ترحمی. همه فاطمه نیست. فاطمهای که اهل قعود است و نه قیام. اشکال آن است که از پشت در رفتن بگوییم اما از چرایی آن نگوییم.
اگر شهید مطهری در قید حیات بود احتمالا در مقابل این قرائت تخدیری از فاطمه زهرا (س) بعد از نگاشتن کتاب حماسه حسینی به فکر نگارش کتاب حماسه فاطمی میافتاد.
منبرها و مرثیههایی که از همه چیز میگویند اما از خطبه انقلابی، صریح و بدون لکنت فاطمه در منکوب کردن برخی اعاظم، علما، انصار و مهاجرین چیزی نمیگویند. از «الجارثم الدار» فاطمه که بیانگر مسئولیتاجتماعی و لزوم کنشگریهای اجتماعی میباشد سخنی گفته نمیشود، از خانمی که تکتک به در خانه انصار و مهاجرین رفت و از اصلح بودن علی گفت و اندکی در بیان حق مصلحت سنجی نکرد و حاضر نشد مصداق روایت «الساکت اخو الراضی» شود حرفی زده نمیشود، از بانویی که سیلی خورد و هزینه داد تا امر به معروف و نهی از منکر را تا ابد الدهر به یادمان بیاندازد سخنی به میان نمیآورند.
حضرت زهرا (س) اگر هم میگریست برای بیعدالتی و فسادی که در آینده بر جامعهاسلامی حاکم میشد میگریست، نه چون شوهرش به خلافت نرسیده است. حتی گریه او هم توأم با دغدغه و مسئولیتشناسی سیاسی و اجتماعی است. او انحراف انقلاب نبوی را میدید. اشرافیت خواص و شکمبارگی ستمکاران را میدید. زراَندوزی و تکاثر مدعیان دینداری و مقدسمآبان عافیتطلب را میدید و میگریست.
فاطمه تخدیری برخی محافل مذهبی ما همان فاطمهای است که آیتالله خامنهای سالها قبل از پیروزی انقلاباسلامی در مسجد امام حسنمجتبی مشهد فرمود بریده باد زبانی که اینگونه این بانوی مجاهد را معرفی کند. بخوانید: «بعد از رحلت پیغمبر، [یک] زن جانش را فدا میکند برای این که حکومت به نااهل نرسد. اگر فاطمه زهرا، زن امیرالمومنین هم نبود قضیه همین بود. از شوهرش دفاع نمیکرد از زمامدار به حق دفاع میکرد. نمیگوید من حالا باردارم، بمانم چند روز دیگر آتششان فروکش کند، نه. لطفش در این همین است که در شدیدترین موقعیتها، بزرگترین وظیفهها انجام بگیرد و شدیدترین لطمهها بر جسم و جان وارد بیاید.
مردان و ریش سفیدان و قدرتمندان مهاجر و انصار زیر بار رفتند، بعضی فریب خوردند، بعضی کوتاهی کردند، این زن نه فریب میخورد، نه تنبلی میکند، نه حاضر است به هیچ قیمتی رضایت بدهد. این است که زدند. بعد از آنی که زدند بیهوش شد، وقتی که به هوش آمد دید مثل اینکه قضیه در شرف انجام است. نگفت مریضم.
به مسجد رفتن، به گریه بسنده نکردن. بریده باد زبانی که شأن زهرا را از خطبهخوانی به نوحهسرایی تبدیل میکند. اگر خطبه زهرا را نگفتید، گریه زهرا هم معنی پیدا نمیکند. اگر نفهمیدیم که زهرا آنجا چگونه سخن گفته است، نمیفهمیم که گریه او به چه معناست.
باز به همین هم اکتفا نمیکند. به گفتهای چهل شب، مرتب درِ خانه این مرد، در خانه آن آدم معروف، در خانهی
آن چهره سرشناس میرود. آن زنی که به آن صورت سقط جنین کرده، آن زنی که ضربت دیده، آن زنی که آسیب خورده است. این کارها همه یکسره مبارزه ممتد است، مبارزهای از چند نوع با چند جلوه، مبارزه مثبت، مبارزه با جسم، مبارزه با زبان، مبارزه با تلاشهای پنهانی و نیمه شبانه، مبارزه با سخن گفتن با زنان. مصاحبه فاطمه زهرا با زنان انصار عجیب است. پر از مطالب اجتماعی، سرشار.[و] آخرش هم مبارزه منفی، در شب دفن شدن.»
وقتی از فاطمه معترض، انقلابی، فریادگر و غیر محافظهکاری که نسبت به ارتجاع گفتمانی و بازگشت به ارزشهای جاهلی قبل از انقلابنبوی و تنآسایی و تنپروری و راحت طلبی و خوگرفتن به وضع موجود و سر سفره انقلاب نبوی نشستن خواص هشدار میدهد، سخنی به میان نیاوریم، دیگران از فاطمهای ساکت، مظلوم و مهجوری که در شب و در میان تاریکی تشییع و تدفین شده روایتگری می کنند. روايت و قرائتی که در آن معنویت تهی از عدالت و عبادت تهی از مسئولیت است؛ قرائتی تخدیری که خروجی آن چیزی جز انفعال و محافظه کاری و ارتجاع و درجازدگی هویتی نخواهد بود.
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
لعن علنی حضرت وحید خراسانی .mp3
849K
⭕️ سؤال شفاهی از محضر آیتالله وحید خراسانی
_ نظر حضرتعالی در مورد لعن علنی خلفا ؟
+ علنی ابدا، علنی ابدا.
_ همچنین قمه زنی؟
+ جایز نیست.
❗️شخص سوم: اینجا جای سوال نیست! چرا اینها رو ضبط میکنی !
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat
🎬 مستند عمامه صورتی !!!
🎭 کارگردان در این فیلم تلاش میکند تا مسئله امر به معروف و نهی از منکر در کشور، یکبار دیگر مورد بررسی قرار دهد.
🌐 درگاه نمایش در یکفیلم: http://www.1film.ir/movie/62
🌐 درگاه نمایش در یوتیوب: https://youtu.be/L2ChyNHWRxk?si=uqLRqL9mCPxzfaXc
♨️«حوزویات» را به علاقهمندان معرفی کنید
🆔 @Howzaviat