🔅⭕️ اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد ... ⭕️🔅
🔰 ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺩﺭ ﻛﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﻳﻦ ﻭ ﻋﻴﻮﻥ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﺍﺯ دِعبِل خُزاعی ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ #قصیده ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻛﻪ با این بیت ﺷﺮﻭﻉ می شد:
▫️ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻠﺖ ﻣﻦ ﺗﻠﺎﻭﺓ ﻭ ﻣﻨﺰﻝ ﻭﺣﻰ ﻣﻘﻔﺮ ﺍﻟﻌﺮﺻﺎﺕ
▫️ (ﻳﻌﻨﻰ: مدارسی که در آن آیات خدا خوانده می شد ، از آهنگ #تلاوت خالی شده و محل وحی خدا همچون بیابان هموار گشته است)
🔰 ﺑﺮﺍﻯ ﺣﻀﺮﺕ #امام_رضا ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻣﻮﻗﻌﻰ ﻛﻪ به این ﺷﻌﺮ ﺭﺳﻴﺪﻡ:
▫️ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﻣﺎﻡ ﻟﺎ ﻣﺤﺎﻟﺔ ﺧﺎﺭﺝ ﻳﻘﻮﻡ ﻋﻠﻰ ﺍﺳﻢ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻭ ﺍﻟﺒﺮﻛﺎﺕ
▫️ ﻳﻤﻴّﺰ ﻓﻴﻨﺎ ﻛﻞّ ﺣﻖّ ﻭ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﻳﺠﺰﻯ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻨﻌﻤﺎﺀ ﻭ ﺍﻟﻨﻘﻤﺎﺕ
▫️ (ﻳﻌﻨﻰ: ﻇﻬﻮﺭ ﺍﻣﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻧﺎﭼﺎﺭ می باید ﺑﻴﺎﻳﺪ، ﺣﺘﻤﻰ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﻨﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺕ ﺍﻭ ﻗﻴﺎﻡ ﻣﻴﻜﻨﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺎ ﻫﺮ ﺣﻘﻰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻞ ﺗﻤﻴﺰ ﺩﻫﺪ ﻭ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻫﺮ #نعمت ﻭ ﻧﻘﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﻧﻤﺎﻳﺪ)
💔 ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻥ ﺍﻳﻦ ﺍﺷﻌﺎﺭ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺳﺨﺖ ﺑﮕﺮﻳﺴﺖ، ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺭﻭ به من ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ خزاعی ، ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻘﺪﺱ ﺑﺎ #زبان ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺑﻴﺖ ﺭﺍ خواند.
❓می دانی ﺍﻳﻦ #امام ﻛﻴﺴﺖ ﻭ ﻛﻰ ﻗﻴﺎﻡ می کند؟
❗️عرض کردم: آقا ، نه! ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻣﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻗﻴﺎﻡ می کند، ﻭ #زمین ﺭﺍ ﺍﺯ ﻟﻮﺙ ﻓﺴﺎﺩ ﭘﺎﻙ می گرداند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ #عدل ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ #ظلم ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ.
🌿 ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ دعبل ، ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﻣﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﻠﻰ ﭘﺴﺮ ﺍﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺴﺮﺵ ﺣﺴﻦ می باشد ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﭘﺴﺮﺵ، ﺣﺠﺖ #قائم ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ (ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ) ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻏﻴﺒﺘﺶ #انتظار ﺍﻭ ﺭﺍ می کشند ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭﺵ ﺍﺯ ﻭﻯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﺩﺍﺭﻯ می کنند.
🌎 ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﺩﻧﻴﺎ ﺟﺰ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ می گرداند ﺗﺎ ﺍﻭ ﺑﻴﺎﻳﺪ ﻭ #جهان ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﻛﻨﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﻛﻪ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ.
⁉️ ﺍﻣﺎ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ #ظهور ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ؟ نمی شود ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻧﻤﻮﺩ. ⁉️
❔ﭼﻪ ﭘﺪﺭﻡ (ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ) ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﻋﻠﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ صلی الله علیه و اله و سلم ﺳﺆﺍﻝ ﺷﺪ: ﻗﺎﺋﻢ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﻛﻰ ﻇﻬﻮﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ؟
❕ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺁﻣﺪﻥ ﻭﻯ ﻣﺜﻞ ﺁﻣﺪﻥ ﺭﻭﺯ #رستاخیز ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺩﺭ #قرآن می فرماید:
🔆 «ﻟﺎ ﻳُﺠَﻠﱢﱢﻴﻬﺎ ﻟِﻮَﻗْﺘِﻬﺎ ﺇِﻟﱠﱠﺎ ﻫُﻮَ ﺛَﻘُﻠَﺖْ ﻓِﻲ ﺍﻟﺴﱠﱠﻤﺎﻭﺍﺕِ ﻭَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻟﺎ ﺗَﺄْﺗِﻴﻜُﻢْ ﺇِﻟﱠﱠﺎ ﺑَﻐْﺘَﺔً» (الاعراف/187)
🔆 ﻳﻌﻨﻰ: ﻛﺴﻰ ﺟﺰ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﻠﻮﻡ نمی کند، ﺍﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ، ﺑﻄﻮﺭ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﻰ ﺑﺴﻮﻯ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻣﺪ.
📚 مهدی موعود (ترجمه جلد سیزدهم بحارالانوار) / علی دوانی / ص375-376
🔆⁉️ آیا این همان علی است!؟ ⁉️🔆 1️⃣
⚪️ حضرت امام هادی علیه السلام می فرمایند: و اما جریان #سلام کردن کوه ها ، صخره ها و سنگ ها به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این است:
⚪️ هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سفر تجارتی #شام به مکه برگشتند ، هر چه خداوند از این تجارت سود به آن حضرت عطا فرموده بود در راه خدا تصدق فرمود ، و ایشان هر روز صبح به طرف کوه حرا می رفت و به بالای کوه می رسید ، و از بلندی های این کوه آثار رحمت خداوند را مشاهده می نمود ، و نشانه های #خلاقیت و حکمت خداوند را می دید. و به اطراف آسمان و #زمین و دریاها و بیابان ها و دشت ها می نگریست ، و در این آثار و مخلوقات خداوند فکر می کرد ، و به این آیات توجه می فرمود ، و خداوند تعالی را همانگونه که حق عبادت بود می پرستید.
⚪️ پس از گذشت چهل سال خداوند تعالی به #قلب او نظر فرمود و او را بهترین و پاکترین و فرمانبردارترین و مطیعترین و متواضعترین قلب یافت. پس به درهای آسمان اجازه داد تا باز شوند ، و #محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آنها نگاه می کرد ، و به فرشتگان اجازه داد که نازل شوند و آنان نازل شدند و آن حضرت به آنها می نگریست ، و به رحمت خود امر فرمود پس او از نزدیک ساق #عرش بر سر مبارک محمد نازل شد و حضرت را در فرو برد.
⚪️ سپس آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم #جبرئیل روح الامین (که طاووس ملائکه است) را نگاه کرد که در حلقه ای از #نور است و همراه فرشتگان دیگر نازل شد و انگشت آن حضرت را گرفت و تکان داد و گفت: ای محمد بخوان!
⚪️ محمد فرمود: چه بخوانم؟ (ظاهراً پاسخ پیامبر به جبرئیل که فرمود چه بخوانم اینست که از کجای #قرآن بخوانم؟)
⚪️ گفت: ای محمد! «بخوان به نام پروردگارت که #جهان را آفرید ، همان که انسان را از خون بسته خلق فرمود ، بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است ، همان که به وسیله ی قلم تعلیم نمود ، و به انسان آنچه را نمی دانست یاد داد».
⚪️ سپس هر چه که پروردگار او #وحی فرموده بود به آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم رساند ، و پس از آن به طرف آسمان بالا رفت ، و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از #کوه پایین آمدند و ایشان پوشیده از تعظیمِ جلال و عظمت خداوند بود ، و بر ایشان آثار شأن و بزرگی از خداوند ظاهر شد ، لذا بر اثر عظمت وحی بدن مبارکشان را #تب و لرز فراگرفت.
⚪️ فرمود: ولی چون که از تکذیب #قریش واهمه و هراس داشت که اگر آنان با خبر شوند به او نسبت جنون خواهند داد. بنابراین خداوند تعالی اراده فرمود که سینه آن حضرت را وسعت دهد ، و قلبش را قوی گرداند ، پس کوه ها و صخره ها و سنگ ها را گویایی عطا فرمود و آن حضرت هرگاه نزدیک اینها می شد اینها عرض می کردند: «سلام بر تو ای محمد ، سلام بر تو ای ولی خدا ، سلام بر تو ای رسول خدا ، سلام بر تو ای حبیب خدا».
⚪️ بر شما بشارت باد ، خداوند تعالی شما را بر همه ی خلایق از اولین و آخرین #فضیلت و زیبایی علم و عمل و به تمام خوبیها آراسته و برتری داده ، از سخنان قریش ناراحت و هراسان نشوید ، از اینکه به شما مجنون بگویند ، به جهت اینکه صاحب فضل آن کسی است که پروردگار جهانیان او را فضیلت داده باشد ، و صاحب کرم آن کسی است که خداوند خالق مخلوقات او را مورد #کرامت قرار داده باشد.
🔻 ادامه دارد .... 🔻
#حدیث #امام_شناسی #ولایت_پذیری
📚 تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام / ج1 / ص303 و 305 / ح78
⏳ زمان: 20 روز بعد از عاشورای سال 61 هجری قمری
🏘 مکان: شام (دمشق)
#قسمت_چهارم (روشنگری)
🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵
◾️ حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و #گریه بلند شد. چون #یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به #اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.
▫️ وقتی مؤذن گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ
▫️ حضرت سجاد فرمود: چیزی از #خدا بزرگتر نیست.
▫️ هنگامی که مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ
▫️ علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا #شهادت می دهند.
▫️ موقعی که گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ
▫️ در این حال امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ #محمد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند:
◾️ ای یزید! این پیغمبر، #جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که #دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و #اهل_بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت:
◾️ به خدا سوگند اگر در #جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان #اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز #قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.
◾️ در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی #نماز نخوانده پراکنده شدند.
🔻 ادامه دارد... 🔻
#حدیث #امام_شناسی #ماه_صفر
📚 بحارالانوار /ج45 / ص137-140