#اميرالمؤمنين (عليهالسلام) فرمودند:
والله اگر اين #امت با پای برهنه روی خاک #بايستند، در حالی كه بر #سر خود خاكستر ريخته باشند، و #گريه و #زاری كنند و بر #كسانی كه آنها را #گمراه كردهاند و #راه خدا را بستهاند و #مردم را به سوی #جهنم خواندهاند، لعنت كنند، باز اين امت در لعن و بيزاری كم كاری كردهاند.
منابع:
بحارالانوار ج ۳۰ ص ۱۲۶ ، سلیم بن قیس ص ۲۵۰
اللهم العن الجبت و الطاغوت
ضیافت الهی 🖤💔
سوم محرم
ورود عمر بن سعد به کربلا و سوم محرم بنام حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
#سوم_ماه_محرم یک روز بعد از ورود کاروان امام حسین (علیهالسلام) به کربلا عمر سعد (لعنتاللهعلیه) با #سپاه نُه هزار نفری از #اهل_کوفه وارد #کربلا شد،
#امام_حسین (علیهالسلام) نیز در روز سوم محرم، #زمین_کربلا را از اهالی نینوا و غاضریه و بنی اسد چندین هزار درهم #خریداری فرمودند و با آنها #شرط نمودند که #مردم را برای #زیارت قبرشان راهنمایی کنند و #زوار را تا #سه_روز پذیرایی نمایند،
همچنین سوم محرم بنام #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) است، بزرگ #بانویی که خیل وسیعی از عاشقانشان را رهسپار مرقد شریفشان میکنند، #کودکی که سرنوشت غمبارشان در کنار جریان #کربلا، دل شیعیان را خون میکند،
فقط #سه_سال از زندگی کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بودند که یکباره در روز #عاشورا این #دختر آل طه، طعم یتیمی را چشیدند، #خداحافظی سوزناک با پدر، #سیلی خوردن از دشمنان، #آتش گرفتن خیمهها، فرو رفتن #تیغها در پا، فرار از #سم اسبان، همه و همه #مصائبی است که بر یک #دختر_بچه مظلومه روا داشتهاند،
هنگامی که #امام_حسین (علیهالسلام) در لحظات آخر #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) را در #آغوش گرفتند و نازدانه را بوسیدند، در این هنگام به #پدرشان عرض کردند:
"العطش العطش فإن الظمأ قد أحرقنی"
#بابا بسیار #تشنهام، شدت #تشنگی جگرم را آتش زده است،
#امام_حسین (علیهالسلام) به اوفرمودند:
کنار خیمه بنشین تا برای تو #آب بیاورم،
آنگاه #امام_حسین (علیهالسلام) برخاستند تا به سوی میدان برود، باز هم #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) #دامن پدر را گرفت و با #گریه گفتند:
"یاأبه أین تمضی عنا"
#بابا_جان کجا میروی؟ چرا از ما بریدهای؟
#امام_حسین (علیهالسلام) یکبار دیگر او را در #آغوش گرفته و #آرام فرمودند،
در #وداع_آخر نیز #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) از #فرط عطش #بیهوش شده بودند و #امام_حسین (علیهالسلام) #دختر را بوسیدند و به میدان #شهادت رفتند،
او دیگر #بابا را #ندیده تا در خرابه با #سر مبارک #پدر مواجه شدند،
#عصر_عاشورا نیز وقتی #دشمنان برای #غارت خیمهها #هجوم آوردند، #کودکان اهل بیت (علیهم السلام) بر اثر #تشنگی در خطر هلاکت بودند، هنگامی که #آب را برای #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) میبرند، #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) ظرف #آب را گرفتند و دوان دوان به #سوی قتلگاه حرکت کردند، یکی از #سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟
#حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) فرمودند:
#بابایم تشنه بود، میخواهم او را پیدا کنم و برایش #آب ببرم،
ملعون گفت: #آب را خودت بخور، #پدرت را با #لب_تشنه شهید کردند،
#حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) بر #سر و #صورت زده و با #گریه فرمودند:
پس من هم #آب نمیآشامم.
منابع:
از مدينه تا مدينه ص ۳۴۳ ، معالى السبطين ج ۱ ص ۳۰۱ ، وقایع الأيام ص ۱۴
⚫️⚫️⚫️
#یا اباعبدالله ع 💔
⚫️ وقایع بعد از شهادت امام حسین (علیهالسلام) در روز عاشورا رخ داد:
🔴 #دیوار دارالاماره #خون گریه کرد:
دربان عبیدالله بن زیاد میگوید: هنگامی که #سر مبارک #امام_حسین (علیهالسلام) را در برابر ابن زیاد معلون نهادند دیدم که از #دیوارهای دارالاماره #خون جاری گشت.
منابع:
تهذیب الکمال المزی ج ۶ ص ۴۳۴
⚫️⚫️⚫️
شام غریبان
#شام دهم ماه محرم #شام_غریبان است، بعد از #شهادت امام حسین (علیهالسلام)، #سپاه عمر بن سعد ملعون به #اهل_بیت امام حسین (علیهم السلام) #حمله ور شدند و #خمیهها را #آتش زدند،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) از #امام_سجاد (علیهالسلام) برای #مخدرات کسب تکلیف کردند، #امام_سجاد (علیهالسلام) فرمودند:
علیکن بالفرار به بیابانها #فرار کنید،
در #حمله به #خمیهها حرم آل الله (علیهم السلام) و در هنگام #فرار اطفال، تعدادی از #کودکان به زیر دست و پا به #شهادت رسیدند که از جمله #حضرت_حمیده_خاتون (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) و #دو_دختر از #دختران امام حسن (علیهم السلام) بودند،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) نیز #امام_سجاد (علیهالسلام) را از میان #آتش خیمه #نجات دادند،
پس از #غارت حرم آل الله (علیهم السلام)، #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) #خیمه_سوختهای را برپا کردند و #امام_سجاد (علیهالسلام) را زیر آن جای دادند و بعد با #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) #مخدرات و #طفلان آواره در صحرا را به زیر #خیمه نیمه سوخته آوردند،
واعظزاده خراسانی چنین نقل میکردند و همچنین در کتاب بحرالمصائب نیز آمده است:
نیمه شب #حضرت_زینب_کبری (سلاماللهعلیها) متوجه #سواری شدند که #نقاب به صورت زده بود و به #طرف خیمه نیم سوخته نزدیک میشد، وقتی آن #سوار به خیمه رسیدند، #نقاب برداشته و #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) دیدند که پدرشان #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) #گریه کرده و عرضه داشتند:
#پدر_جان ببینید با #حسینت (علیهالسلام) چه کردند،
#امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
#دخترم زینب (سلاماللهعلیها)، من تا #کوفه و #شام مراقب شما هستم، کسی حق #جسارت به دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نخواهد داشت،
همچنین در این شب، #سر امام حسین (علیهالسلام) در #تنور خولی ملعون قرار گرفت، پس از #شهادت امام حسین (علیهالسلام) خولی (لعنتاللهعلیه) #مأمور رساندن #سر امام حسین (علیهالسلام) به ابن زیاد ملعون بود،
عصر عاشورا #سر امام حسین (علیهالسلام) را در #خورجین قرار داد و شب هنگام وارد #کوفه شد، اینجا #اولین_مکان بود که #سر امام حسین (علیهالسلام) از این جسارت #تکلم فرمودند،
خولیخبیث به #خانه خود رفت و برای #مخفی کردن #سر امام حسین (علیهالسلام) از #همسر شیعه خود #سر امام حسین (علیهالسلام) را به #تنور جای داد،
نیمههای شب #همسر او متوجه #نالهای از #مطبخ خانه شد، وقتی به #تنور رسید متوجه #سر امام حسین (علیهالسلام) و #ستونی از #نور شد و دید #مخدراتی کنار #سر آمدهاند و نوحه سرایی میکنند، #بانویی بزرگوار #سر امام حسین (علیهالسلام) را به #آغوش گرفته و فرمودند:
"#ﻭﻟﺪی ﻭﻟﺪی #ﻳﺎﺣﺴﻴﻦ (علیهالسلام) ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﺸﻬﻴﺪ ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﻤﻈﻠﻮﻡ ﻗﺘﻠﻮک ﻭ ﻣﺎ ﻋﺮﻓﻮک ﻭ ﻣﻦ ﺷﺮﺏ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﻣﻨﻌﻮک"
#فرزندم ای #حسین (علیهالسلام) ای شهید ای مظلوم تو را کشتند و نشناختند و از آب منعت کردند،
بقیه #رؤوس مطهر شهداء نیز توسط دیگر افراد از لشکر عمر بن سعد ملعون در همان شام عاشورا به #کوفه منتقل شد.
منابع:
بحر المصائب
💔💔💔
هفدهم محرم
هفتمین روز شهادت امام حسین (علیهالسلام) 💔
هفدهم ماه محرم #هفتمین روز #شهادت امام حسین (علیهالسلام) و بنی هاشم (علیهم السلام) و اصحابشان است،
در روزهای #بعد از عاشورا #افراد زیادی برای #کمک و #یاری امام حسین (علیهالسلام) به #کربلا رسیدند، آنان در مسیرها و بیابانها راه را گم کرده بودند،
زیرا که #لشکریان_دشمن تمام #مسیرهای اطراف و راههای منتهی به #کربلا و مخصوصا اطراف #کوفه را با خیل عظیمی از سرباز #محاصره کرده بود و #اجازه عبور و مرور به #احدی نمیدادند،
فلذا #دوستان اهل بیت (علیهم السلام) سر به #بیراههها و بیابانها گذاشتند و عدهای #نتوانستند خود را برای یاری حضرت برسانند، چنین شد که وقتی به #کربلا رسیدند یا #ابدان مطهر را روی خاک دیدند یا #سرهای مطهر را روی #نیزه و یا با #قبور مطهرشان روبرو شدند، من جمله #جناب_صعصعة_بن_صوحان که با #افراد زیادی به #کربلا رسید ولی کار از کار گذشته بود، پس #دستور داد که همه #لشکر، مو بتراشند و با شمشیر بر سر خود بزنند،
همینطور نوشتهاند که #تعدادی از یهودیان که درجسر #مسیب سکونت داشتند در شب یازدهم و دوازدهم مشاهده کردند که از #زمین کربلا #نور ساطع میشود،
قافلهای از #نصاری نیز در همین ایام عبورشان به زمین #کربلا افتاد، شب در آنجا اتراق کردند، ناگاه متوجه شدند که #بوی مشک و عنبر از این #زمین میآید، #بدنهای_بیسری را دیدند که از آن ابدان #نور ساطع میشد، به کنار #گودال آمدند و چشمشان به #بدن_بیسر امام حسین (علیهالسلام) افتاد در حالی که #طفل_شیرخواری روی سینه مطهر بود، یکی از #نصاری با ادب نشست و #خطاب به حضرت گفت:
میدانم که شما #مقام شامخی داری، تو را به #عیسی_بن_مریم قسم میدهم که #حسب و #نسب خود را برایم بفرما،
بعد با خود گفت بهتر است #بدن این #طفل_شیرخوار را به خیمه ببرم که از خطر محفوظ باشد، ناگهان از #حلقوم امام حسین (علیهالسلام) شنید که فرمودند:
"این #فرزند را از من #جدا ننما"
عرض کرد:
پس خودت را #معرفی کن،
#امام_حسین (علیهالسلام) فرمودند:
"أنا حسین بن علی المرتضی و ابن فاطمة الزهرا (علیهم السلام)، إنَّ أمة جدی قدقتلوا أبنائی وسلبوا نسائی ونهبوا خیامی"
از این #معجزه همه #مسیحیان آن شب #شیعه شدند،
#یهودیان نیز از #بدن مقدس #معجزاتی دیدند که همگی به شرف #تشیع مفتخر گردیند،
همچنین در چند روزی که #اسراء اهل بیت (علیهم السلام) در #زندان کوفه بودند، روزها آن بزرگواران را #بیرون میآوردند و در #کوچهها و #بازارهای کوفه #میچرخاندند، و #سر امام حسین (علیهالسلام) و بقیه #رؤوس را بر روی #نیزهها در بین #اسراء میگرداندند.
منابع:
منتخب طریحی ج ۲ص ۴۷۸ ، لم تکن رده ص ۲۷۲ ، انوار المجالس ص ۶۷ ، اسرار الشهادات ، ریاض القدس
S.ali
نوزدهم محرم 💔
خروج اسراء کربلا از کوفه به شام
نوزدهم ماه محرم کاروان #اسراء اهل بیت (علیهم السلام) را از #کوفه به طرف #شام حرکت دادند،
آنچه معلوم است، نقل بیاساس اهل خلاف که اهل و عیال اصحاب امام حسين (علیهالسلام) در کوفه با شفاعت قبايلشان آزاد شدند، خلاف واقعیت است، آن #زنان_باوفا از ابتدا برای اسارت و #یاری کردن #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) به #کربلا آمده بودند، پس اکثرا مخدرات هاشميات و غیره براى #اسارت به شام برده شدند،
#حضرت_حسن_مثنی (علیهالسلام) یکی #فرزندان امام حسن (علیهالسلام) نیز که در #عاشورا شدیدا زخمی شدند، تا کوفه به #اسارت آورده شدند،
#دو_طفل از #فرزندان عبدالله بن جعفر (علیهم السلام) که عصر عاشورا از کربلا فرار کرده بودند، بدست حرامیان #اسیر و تا یکسال در #زندان کوفه بودند،
همچنین #دو_طفلان حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) را از بین #اسراء جدا کردند و تا یکسال در #زندان کوفه نگه داشتند، #دو_طفلان حضرت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) در ۲۳ ذیحجه بطور مظلومانه #توسط حارث ملعون به #دستور ابن زیاد خبیث به #شهادت رسیدند،
نوزدهم محرم #جدا شدن مسیر #سر حضرت قاسم بن الحسن (علیهالسلام)
یکی از مصائب عظیمی که در #کوفه رخ داد، این بود که از بین #سرهای مقدس شهداء، #سر حضرت قاسم بن حسن (علیهالسلام) را با لشکر #ری به #ایران فرستادند و از بقیه #سرها جدا کردند،
البته احتمال جدا شدن مسیر سر مطهر از شام به ایران هم وجود دارد،
لشکری از #ری با چند هزار سرباز به #کربلا آمده بودند در راه برگشت در شهر #کوفه حصین بن نمیر ملعون به عمر بن سعد خبیث گفت که این لشکر چند ماه است از خانه و کاشانه و اهل و عیال دورند و سختی سفر و جنگ بر آنها غالب شده و دیگر قادر به آمدن شام نیستیم، اگر اجازه دهی ما به #ایران باز میگردیم،
همچنین از او خواستند که یکی از #سرهای بنی هاشم (علیهم السلام) را به ما بده تا #ببریم و به مردم #نشان دهیم که امام حسین (علیهالسلام) و اتباعش را #کشتیم و این سزای کسی است که بر خلیفه زمانش خروج کند، در عوض برایتان هدایا میفرستیم، عمر بن سعد ملعون قبول کرد و از میان سرها #سر حضرت قاسم بن الحسن (علیهالسلام) را به آنان داد تا به #ایران ببرند، لذا نام حصین بن نمیر خبیث در جریان اسارت کوفه تا شام نیست،
#لشکر راه افتاد و بعد از یک هفته به #ری وارد شدند و در میادین اصلی شهر #جسارت و #اهانتهای زیادی به #سر مقدس کردند که این #مصائب قابل ذکر کردن و تحمل نیست، آخرالامر #سر حضرت قاسم بن حسن (علیهالسلام) #توسط بانویی عاقبت بخیر در #دربند_تهران با معجزاتی عجیب به #خاک سپرده شد،
هزار سال است که زیارتگاه #امامزاده_قاسم (علیهالسلام) #دربند که معروف به #رأس_القاسم (علیهالسلام) است با #بارگاهی عظیم مورد تعظیم و احترام شیعیان قراردارد.
منابع:
الوقايع والحوادث ج ۴ ص ۱۱۴ ، ابصارالعين ص ۱۳۳ ، کتاب سرمایه ایمان ، اسرار الشهادة دربندی ، بحر الأنساب
S.ali
بیست و هشتم محرم
شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) 💔
هنگامی که کاروان #اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به شهر #بعلبک لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و #امام_سجاد (علیهالسلام) آنان را #نفرین فرمودند،
اما #مصیبتی بزرگ در این شهر واقع شد و آن #شهادت یکی دیگر از #دخترهای امام حسین (علیهالسلام) به نام #حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) بوده است،
#حضرت_خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) بنابر مشهور در این شهر بر #اثر شدت رنج و مصائب و #شکنجهها و بر اثر #تشنگی و #گرسنگی بسیار به #شهادت رسیدند، #امام_سجاد (علیهالسلام) بر پیکر خواهرشان #نماز خوانده و آن حضرت را #دفن فرمودند،
سپس #امام_سجاد (علیهالسلام) برای مشخص بودن این #قبر شریف، در #کنار آن #درختی کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است،
#حرم حضرت خوله بنت الحسین (سلاماللهعلیها) در #بعلبک لبنان مورد احترام زیاد و #زیارت گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و #معجزات و #کرامات بسیاری دیده و نقل شده است،
مهمترین آنها #جاری شدن #خون از #ضریح و #دیوارهای اطراف #حرم این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانهها آن را بازتاب کردند،
همچنین نقل شده است که کاروان #اسراء بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزهای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنتاللهعلیه) میخواندند،
وقتی #سر امام حسین (علیهالسلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان #سنگی را به #سر امام حسین (علیهالسلام) #پرتاب کرد که #خون تازه از #چهره منور حضرت جاری شد،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) #دیدند که #خون تازه بر #صورت برادر آمده است، با #ناخن به سر وصورت خود #لطمه زدند و دو دست بلند نموده و #نفرین کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با #آتش دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار #جهنم دچار شود،
هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که #آتشی از قصر شعلهور شد چنان #سوخت که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد #بادی وزید و اثری از قصر نمانده بود، #گویا هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است،
همچنین بحرالمصائب مینویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از #اولاد امام حسین (علیهالسلام) #گم شد که بنا به مشهور #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) است، کاروان #معطل گشت و #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) در این بیابانها دوان دوان میگشتند،
زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید #دخترکی بر روی #ریگهای گرم زمین افتاده و فریاد میزند #یاعماه #یاعمتاه،
نانجیب با #تازیانه به او نهیبی زد، #دختر بیاختیار فرار کرد و صدا میزد اگر میخواهی مرا #بکشی پس مهلت بده یکبار دیگر #عمههایم را ببینم.
منابع:
ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲
S.ali
#تاریخ کربلا
یکم صفر
ورود کاروان اسراء به دمشق
یکم ماه صفر #اسراء اهل بیت (علیهم السلام) را بعد از #سه_روز معطلی وارد شهر #شام کردند،
لشکریان وقتی به چهار فرسخی شهر شام رسیدند، #نامهای به یزید نوشتند تا او را از رسیدن #اسراء کربلا خبردار کنند،
یزید ملعون هم #دستور داد که پشت دروازه تا #سه_روز صبر کنید تا شهر را #زینت کنند و سپس از هر دروازهای که خواستید وارد شوید که همه آماده استقبال هستند،
#امام_سجاد (علیهالسلام) به نعمان بن منذرمدائنی فرمودند:
#مصیبتی شدیدتر از ورود به #شام ندیدم،
عرض کرد چگونه بود؟
#امام_سجاد (علیهالسلام) فرمودند:
ظالمان #هفت_مصیبت بر سر ما آوردند:
#اول آنکه ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای و نیزهها احاطه کردند و با کعب نیزه به ما حمله میکردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و نی و دف و طبل میزدند،
#دوم آنکه سرهای شهدا را در میان هودجهای زنها و اطفال ما قرار دادند، #سر پدرم و #سر عمویم حضرت عباس (علیهالسلام) را در برابر #چشم عمههایم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و حضرت ام کلثوم (سلاماللهعلیها) نگه داشتند، و #سر برادرم حضرت علی اکبر (علیهالسلام) و #پسر عمویم حضرت قاسم (علیهالسلام) را در برابر #چشم حضرت سکینه (سلاماللهعلیها) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) خواهرانم میآوردند و با #سرها بازی میکردند، و چه بسیار #سرها بود که بر زمین در میان دستها و پاهای #اسبان میافتاد،
#سوم اینکه زنهای شامی از بالای بامها، #آب و #آتش بر #سر ما میریختند، #آتش به #عمامهام افتاد، چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن راخاموش کنم، عمامهام سوخت، و #آتش به #سرم رسید و سرم را نیز #سوزاند،
#چهارم این بود که از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در #کوچه و #بازار با ساز و آواز ما را #گردش دادند و میگفتند: ای مردم بکشید این #خارجیها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند،
#پنجم آنکه ما را از شتران پیاده کردند و به یک #ریسمان بستند و به در خانههای یهود و نصاری عبور دادند و به آنها میگفتند: اینها همان اهل بیتی (علیهم السلام) هستند پدران شما را کشتند،
امروز شما انتقام بگیرید و تلافی کنید،
ای نعمان، تمام یهودیان و نصرانیان آنچه خواستند از #خاک و #سنگ و #چوب به طرف ما #انداختند،
#ششم آنکه ما را به #بازار برده فروشان بردند و میخواستند بجای غلام و کنیز #بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها #مقدور نساخت،
#هفتم اینکه محل سکونت ما را در مکانی قرار دادند که #سقف نداشت، #روزها را از گرما و #شبها از سرما آرامش نداشتیم، و از #گرسنگی و #تشنگی و خوف کشته شدن آسایشی برای ما نبود،
از اینجا سِرِّ سخن #امام_سجاد (علیهالسلام) معلوم میشود که #سخترین_مصائب را فرمودند:
امان از #شام
"الشام الشام الشام"
منابع:
تذکرة الشهداء ج ۲ ص ۳۶۳ ، رمز المصیبة ج ۳ ص ۲۵۹ ، سحاب رحمت ص ۷۳۶ ، سوگنامه آل محمد (علیهم السلام) ص ۴۹۵
بیست و پنجم محرم
سرشکستن حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در حلب
🖤💔
بیست و پنجم ماه محرم کاروان #اسراء اهل بیت (علیهم السلام) به شهر #حلب و حوالی آن رسیدند و وقایع زیادی رخ داده است،
در کتاب #بحرالمصائب مسطور است که وقتی #اسراء آل الله (علیهم السلام) به شهر #حلب رسیدند مردم پای #رأس_امام حسین (علیهالسلام) رقاصی کرده و به #سر امام حسین (علیهالسلام) و بقیه رؤوس #جسارت میکردند،
#حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) با #دیدن این صحنهها #پریشان شدند،
"ضربت رأسها علی خشب المحمل ضرباً شدیداً بحیث جری الدم من تحت مقنعتها"
چنان #سر خود را به #چوبه محمل #کوبیدند که #خون از زیر مقنعه جاری شد،
عبدالله بن قیس میگوید برای #علیا_مخدره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) مقداری #آب آوردند،
اما #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) فرمودند:
"ءأشرب المآء وأخی قتل عطشانا"
چگونه #آب بیاشامم در حالی که #برادرم را با #لب_تشنه کشتند،
#حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) نیز #اشعاری را در #حلب خواندند که صدای همه #اهل_بیت (علیهم السلام) به #وامحمدا، #واعلیا، #وافاطمتا بلند شد و وحشتی به دل مردم افتاد.
منابع:
ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلاماللهعلیها) طراز المذهب ج ۱ص ۳۵۰ ، بحرالمصائب
💔💔🖤🖤