eitaa logo
امامزاده سید ابراهیم (ع)شهرسجاس
121 دنبال‌کننده
938 عکس
150 ویدیو
8 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
(عليه‌السلام) فرمودند: والله اگر اين با پای برهنه روی خاک ، در حالی كه بر خود خاكستر ريخته باشند، و و كنند و بر كه آن‌ها را كرد‌ه‌اند و خدا را بسته‌اند و را به سوی خوانده‌اند، لعنت كنند، باز اين امت در لعن و بيزاری كم كاری كرده‌اند. منابع: بحارالانوار ج ۳۰ ص ۱۲۶ ، سلیم بن قیس ص ۲۵۰ اللهم العن الجبت و الطاغوت ضیافت الهی 🖤💔
‍ سوم محرم ورود عمر بن سعد به کربلا و سوم محرم بنام حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) یک روز بعد از ورود کاروان امام حسین (علیه‌السلام) به کربلا عمر سعد (لعنت‌الله‌علیه) با نُه هزار نفری از وارد شد، (علیه‌السلام) نیز در روز سوم محرم، را از اهالی نینوا و غاضریه و بنی اسد چندین هزار درهم فرمودند و با آنها نمودند که را برای قبرشان راهنمایی کنند و را تا پذیرایی نمایند، همچنین سوم محرم بنام (سلام‌الله‌علیها) است، بزرگ که خیل وسیعی از عاشقانشان را رهسپار مرقد شریفشان می‌کنند، که سرنوشت غمبارشان در کنار جریان ، دل شیعیان را خون می‌کند، فقط از زندگی کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بودند که یکباره در روز این آل طه، طعم یتیمی را چشیدند، سوزناک با پدر، خوردن از دشمنان، گرفتن خیمه‌ها، فرو رفتن در پا، فرار از اسبان، همه و همه است که بر یک مظلومه روا داشته‌اند، هنگامی که (علیه‌السلام) در لحظات آخر (سلام‌الله‌علیها) را در گرفتند و نازدانه را بوسیدند، در این هنگام به عرض کردند: "العطش العطش فإن الظمأ قد أحرقنی" بسیار ، شدت جگرم را آتش زده است، (علیه‌السلام) به اوفرمودند: کنار خیمه بنشین تا برای تو بیاورم، آنگاه (علیه‌السلام) برخاستند تا به سوی میدان برود، باز هم (سلام‌الله‌علیها) پدر را گرفت و با گفتند: "یاأبه أین تمضی عنا" کجا میروی؟ چرا از ما بریده‌ای؟ (علیه‌السلام) یکبار دیگر او را در گرفته و فرمودند، در نیز (سلام‌الله‌علیها) از عطش شده بودند و (علیه‌السلام) را بوسیدند و به میدان رفتند، او دیگر را تا در خرابه با مبارک مواجه شدند، نیز وقتی برای خیمه‌ها آوردند، اهل بیت (علیهم السلام) بر اثر در خطر هلاکت بودند، هنگامی که را برای (سلام‌الله‌علیها) می‌برند، (سلام‌الله‌علیها) ظرف را گرفتند و دوان دوان به قتلگاه حرکت کردند، یکی از دشمن پرسید: کجا میروی؟ (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: تشنه بود، می‌خواهم او را پیدا کنم و برایش ببرم، ملعون گفت: را خودت بخور، را با شهید کردند، (سلام‌الله‌علیها) بر و زده و با فرمودند: پس من هم نمی‌آشامم. منابع: از مدينه تا مدينه ص ۳۴۳ ، معالى السبطين ج ۱ ص ۳۰۱ ، وقایع الأيام ص ۱۴ ⚫️⚫️⚫️
اباعبدالله ع 💔 ⚫️ وقایع بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام) در روز عاشورا رخ داد: 🔴 دارالاماره گریه کرد: دربان عبیدالله بن زیاد می‌گوید: هنگامی که مبارک (علیه‌السلام) را در برابر ابن زیاد معلون نهادند دیدم که از دارالاماره جاری گشت. منابع: تهذیب الکمال المزی ج ۶ ص ۴۳۴ ⚫️⚫️⚫️
‍ شام غریبان دهم ماه محرم است، بعد از امام حسین (علیه‌السلام)، عمر بن سعد ملعون به امام حسین (علیهم السلام) ور شدند و را زدند، (سلام‌الله‌علیها) از (علیه‌السلام) برای کسب تکلیف کردند، (علیه‌السلام) فرمودند: علیکن بالفرار به بیابان‌ها کنید، در به حرم آل الله (علیهم السلام) و در هنگام اطفال، تعدادی از به زیر دست و پا به رسیدند که از جمله (سلام‌الله‌علیها) حضرت مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) و از امام حسن (علیهم السلام) بودند، (سلام‌الله‌علیها) نیز (علیه‌السلام) را از میان خیمه دادند، پس از حرم آل الله (علیهم السلام)، (سلام‌الله‌علیها) را برپا کردند و (علیه‌السلام) را زیر آن جای دادند و بعد با (سلام‌الله‌علیها) و آواره در صحرا را به زیر نیمه سوخته آوردند، واعظ‌زاده خراسانی چنین نقل می‌کردند و همچنین در کتاب بحرالمصائب نیز آمده است: نیمه شب (سلام‌الله‌علیها) متوجه شدند که به صورت زده بود و به خیمه نیم سوخته نزدیک میشد، وقتی آن به خیمه رسیدند، برداشته و (سلام‌الله‌علیها) دیدند که پدرشان (علیه‌السلام) است، (سلام‌الله‌علیها) کرده و عرضه داشتند: ببینید با (علیه‌السلام) چه کردند، (علیه‌السلام) فرمودند: زینب (سلام‌الله‌علیها)، من تا و مراقب شما هستم، کسی حق به دختران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نخواهد داشت، همچنین در این شب، امام حسین (علیه‌السلام) در خولی ملعون قرار گرفت، پس از امام حسین (علیه‌السلام) خولی (لعنت‌الله‌علیه) رساندن امام حسین (علیه‌السلام) به ابن زیاد ملعون بود، عصر عاشورا امام حسین (علیه‌السلام) را در قرار داد و شب هنگام وارد شد، اینجا بود که امام حسین (علیه‌السلام) از این جسارت فرمودند، خولی‌خبیث به خود رفت و برای کردن امام حسین (علیه‌السلام) از شیعه خود امام حسین (علیه‌السلام) را به جای داد، نیمه‌های شب او متوجه از خانه شد، وقتی به رسید متوجه امام حسین (علیه‌السلام) و از شد و دید کنار آمده‌اند و نوحه سرایی می‌کنند، بزرگوار امام حسین (علیه‌السلام) را به گرفته و فرمودند: " ﻭﻟﺪی (علیه‌السلام) ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﺸﻬﻴﺪ ﺃﻳﻬﺎ ﺍﻟﻤﻈﻠﻮﻡ ﻗﺘﻠﻮک ﻭ ﻣﺎ ﻋﺮﻓﻮک ﻭ ﻣﻦ ﺷﺮﺏ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﻣﻨﻌﻮک" ای (علیه‌السلام) ای شهید ای مظلوم تو را کشتند و نشناختند و از آب منعت کردند، بقیه مطهر شهداء نیز توسط دیگر افراد از لشکر عمر بن سعد ملعون در همان شام عاشورا به منتقل شد. منابع: بحر‌ المصائب 💔💔💔
‍ هفدهم محرم هفتمین روز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) 💔 هفدهم ماه محرم روز امام حسین (علیه‌السلام) و بنی هاشم (علیهم السلام) و اصحابشان است، در روزهای از عاشورا زیادی برای و امام حسین (علیه‌السلام) به رسیدند، آنان در مسیرها و بیابان‌ها راه را گم کرده بودند، زیرا که تمام اطراف و راه‌های منتهی به و مخصوصا اطراف را با خیل عظیمی از سرباز کرده بود و عبور و مرور به نمی‌دادند، فلذا اهل بیت (علیهم السلام) سر به و بیابان‌ها گذاشتند و عده‌ای خود را برای یاری حضرت برسانند، چنین شد که وقتی به رسیدند یا مطهر را روی خاک دیدند یا مطهر را روی و یا با مطهرشان روبرو شدند، من جمله که با زیادی به رسید ولی کار از کار گذشته بود، پس داد که همه ، مو بتراشند و با شمشیر بر سر خود بزنند، همینطور نوشته‌اند که از یهودیان که درجسر سکونت داشتند در شب یازدهم و دوازدهم مشاهده کردند که از کربلا ساطع می‌شود، قافله‌ای از نیز در همین ایام عبورشان به زمین افتاد، شب در آنجا اتراق کردند، ناگاه متوجه شدند که مشک و عنبر از این می‌آید، را دیدند که از آن ابدان ساطع می‌شد، به کنار آمدند و چشمشان به امام حسین (علیه‌السلام) افتاد در حالی که روی سینه مطهر بود، یکی از با ادب نشست و به حضرت گفت: میدانم که شما شامخی داری، تو را به قسم می‌دهم که و خود را برایم بفرما، بعد با خود گفت بهتر است این را به خیمه ببرم که از خطر محفوظ باشد، ناگهان از امام حسین (علیه‌السلام) شنید که فرمودند: "این را از من ننما" عرض کرد: پس خودت را کن، (علیه‌السلام) فرمودند: "أنا حسین بن علی المرتضی و ابن فاطمة الزهرا (علیهم السلام)، إنَّ أمة جدی قدقتلوا أبنائی وسلبوا نسائی ونهبوا خیامی" از این همه آن شب شدند، نیز از مقدس دیدند که همگی به شرف مفتخر گردیند، همچنین در چند روزی که اهل بیت (علیهم السلام) در کوفه بودند، روزها آن بزرگواران را می‌آوردند و در و کوفه ، و امام حسین (علیه‌السلام) و بقیه را بر روی در بین می‌گرداندند. منابع: منتخب طریحی ج ۲ص ۴۷۸ ، لم تکن رده ص ۲۷۲ ، انوار المجالس ص ۶۷ ، اسرار الشهادات ، ریاض القدس
S.ali ‍ نوزدهم محرم 💔 خروج اسراء کربلا از کوفه به شام نوزدهم ماه محرم کاروان اهل بیت (علیهم السلام) را از به طرف حرکت دادند، آنچه معلوم است، نقل بی‌اساس اهل خلاف که اهل و عیال اصحاب امام حسين (علیه‌السلام) در کوفه با شفاعت قبايلشان آزاد شدند، خلاف واقعیت است، آن از ابتدا برای اسارت و کردن (سلام‌الله‌علیها) به آمده بودند، پس اکثرا مخدرات هاشميات و غیره براى به شام برده شدند، (علیه‌السلام) یکی امام حسن (علیه‌السلام) نیز که در شدیدا زخمی شدند، تا کوفه به آورده شدند، از عبدالله بن جعفر (علیهم السلام) که عصر عاشورا از کربلا فرار کرده بودند، بدست حرامیان و تا یکسال در کوفه بودند، همچنین حضرت مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) را از بین جدا کردند و تا یکسال در کوفه نگه داشتند، حضرت مسلم بن عقیل (علیه‌السلام) در ۲۳ ذیحجه بطور مظلومانه حارث ملعون به ابن زیاد خبیث به رسیدند، نوزدهم محرم شدن مسیر حضرت قاسم بن الحسن (علیه‌السلام) یکی از مصائب عظیمی که در رخ داد، این بود که از بین مقدس شهداء، حضرت قاسم بن حسن (علیه‌السلام) را با لشکر به فرستادند و از بقیه جدا کردند، البته احتمال جدا شدن مسیر سر مطهر از شام به ایران هم وجود دارد، لشکری از با چند هزار سرباز به آمده بودند در راه برگشت در شهر حصین بن نمیر ملعون به عمر بن سعد خبیث گفت که این لشکر چند ماه است از خانه و کاشانه و اهل و عیال دورند و سختی سفر و جنگ بر آنها غالب شده و دیگر قادر به آمدن شام نیستیم، اگر اجازه دهی ما به باز می‌گردیم، همچنین از او خواستند که یکی از بنی هاشم (علیهم السلام) را به ما بده تا و به مردم دهیم که امام حسین (علیه‌السلام) و اتباعش را و این سزای کسی است که بر خلیفه زمانش خروج کند، در عوض برایتان هدایا می‌فرستیم، عمر بن سعد ملعون قبول کرد و از میان سرها حضرت قاسم بن الحسن (علیه‌السلام) را به آنان داد تا به ببرند، لذا نام حصین بن نمیر خبیث در جریان اسارت کوفه تا شام نیست، راه افتاد و بعد از یک هفته به وارد شدند و در میادین اصلی شهر و زیادی به مقدس کردند که این قابل ذکر کردن و تحمل نیست، آخرالامر حضرت قاسم بن حسن (علیه‌السلام) بانویی عاقبت بخیر در با معجزاتی عجیب به سپرده شد، هزار سال است که زیارتگاه (علیه‌السلام) که معروف به (علیه‌السلام) است با عظیم مورد تعظیم و احترام شیعیان قراردارد. منابع: الوقايع والحوادث ج ۴ ص ۱۱۴ ، ابصارالعين ص ۱۳۳ ، کتاب سرمایه ایمان ، اسرار الشهادة دربندی ، بحر الأنساب
S.ali ‍ بیست و هشتم محرم شهادت حضرت خوله بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) 💔 هنگامی که کاروان اهل بیت (علیهم السلام) به شهر لبنان رسیدند، اهالی شهر استقبال کردند و شهر را آذین بسته و شادی کردند و (علیه‌السلام) آنان را فرمودند، اما بزرگ در این شهر واقع شد و آن یکی دیگر از امام حسین (علیه‌السلام) به نام (سلام‌الله‌علیها) بوده است، بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) بنابر مشهور در این شهر بر شدت رنج و مصائب و و بر اثر و بسیار به رسیدند، (علیه‌السلام) بر پیکر خواهرشان خوانده و آن حضرت را فرمودند، سپس (علیه‌السلام) برای مشخص بودن این شریف، در آن کاشتند که تا به امروز در این محل باقی مانده است، حضرت خوله بنت الحسین (سلام‌الله‌علیها) در لبنان مورد احترام زیاد و گسترده شیعیان و حتی غیر شیعیان این کشور بوده و و بسیاری دیده و نقل شده است، مهمترین آنها شدن از و اطراف این بانو بوده است که بوی مشک و عنبر از آن خون در حرم پخش میشد و تمامی رسانه‌ها آن را بازتاب کردند، همچنین نقل شده است که کاروان بعد از دیر راهب به قصری رسیدند که از برای عجوزه‌ای ملعونه بود که او را ام الحجامش (لعنت‌الله‌علیه) می‌خواندند، وقتی امام حسین (علیه‌السلام) را از جلوی قصر او گذر دادند آن خبیثه از بالای بام چنان را به امام حسین (علیه‌السلام) کرد که تازه از منور حضرت جاری شد، (سلام‌الله‌علیها) که تازه بر برادر آمده است، با به سر وصورت خود زدند و دو دست بلند نموده و کردند، فرمودند بار خدایا این قصر را با دنیا بسوزان قبل از آنکه به نار دچار شود، هنوز کلام حضرت تمام نشده بود که از قصر شعله‌ور شد چنان که همه فاصله گرفتند، ساعتی بعد وزید و اثری از قصر نمانده بود، هرگز در آنجا چنین عمارتی نبوده است، همچنین بحرالمصائب می‌نویسد در نزدیکی عسقلان طفلی از امام حسین (علیه‌السلام) شد که بنا به مشهور (سلام‌الله‌علیها) است، کاروان گشت و (سلام‌الله‌علیها) در این بیابان‌ها دوان دوان می‌گشتند، زجر خبیث نیز دنبال او رفته بود ناگهان دید بر روی گرم زمین افتاده و فریاد میزند ، نانجیب با به او نهیبی زد، بی‌اختیار فرار کرد و صدا میزد اگر می‌خواهی مرا پس مهلت بده یکبار دیگر را ببینم. منابع: ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) طراز المذهب ج ۱ ص ۳۵۲
S.ali کربلا ‍ یکم صفر ورود کاروان اسراء به دمشق یکم ماه صفر اهل بیت (علیهم السلام) را بعد از معطلی وارد شهر کردند، لشکریان وقتی به چهار فرسخی شهر شام رسیدند، به یزید نوشتند تا او را از رسیدن کربلا خبردار کنند، یزید ملعون هم داد که پشت دروازه تا صبر کنید تا شهر را کنند و سپس از هر دروازه‌ای که خواستید وارد شوید که همه آماده استقبال هستند، (علیه‌السلام) به نعمان بن منذرمدائنی فرمودند: شدیدتر از ورود به ندیدم، عرض کرد چگونه بود؟ (علیه‌السلام) فرمودند: ظالمان بر سر ما آوردند: آنکه ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرهای و نیزه‌ها احاطه کردند و با کعب نیزه به ما حمله می‌کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و نی و دف و طبل می‌زدند، آنکه سرهای شهدا را در میان هودج‌های زن‌ها و اطفال ما قرار دادند، پدرم و عمویم حضرت عباس (علیه‌السلام) را در برابر عمه‌هایم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و حضرت ام کلثوم (سلام‌الله‌علیها) نگه داشتند، و برادرم حضرت علی اکبر (علیه‌السلام) و عمویم حضرت قاسم (علیه‌السلام) را در برابر حضرت سکینه (سلام‌الله‌علیها) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) خواهرانم می‌آوردند و با بازی می‌کردند، و چه بسیار بود که بر زمین در میان دست‌ها و پاهای می‌افتاد، اینکه زن‌های شامی از بالای بام‌ها، و بر ما می‌ریختند، به افتاد، چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن راخاموش کنم، عمامه‌ام سوخت، و به رسید و سرم را نیز ، این بود که از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در و با ساز و آواز ما را دادند و می‌گفتند: ای مردم بکشید این را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند، آنکه ما را از شتران پیاده کردند و به یک بستند و به در خانه‌های یهود و نصاری عبور دادند و به آنها می‌گفتند: اینها همان اهل بیتی (علیهم السلام) هستند پدران شما را کشتند، امروز شما انتقام بگیرید و تلافی کنید، ای نعمان، تمام یهودیان و نصرانیان آنچه خواستند از و و به طرف ما ، آنکه ما را به برده فروشان بردند و می‌خواستند بجای غلام و کنیز ولی خداوند این موضوع را برای آنها نساخت، اینکه محل سکونت ما را در مکانی قرار دادند که نداشت، را از گرما و از سرما آرامش نداشتیم، و از و و خوف کشته شدن آسایشی برای ما نبود، از اینجا سِرِّ سخن (علیه‌السلام) معلوم می‌شود که را فرمودند: امان از "الشام الشام الشام" منابع: تذکرة الشهداء ج ۲ ص ۳۶۳ ، رمز المصیبة ج ۳ ص ۲۵۹ ، سحاب رحمت ص ۷۳۶ ، سوگنامه آل محمد (علیهم السلام) ص ۴۹۵
‍ بیست و پنجم محرم سرشکستن حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در حلب 🖤💔 بیست و پنجم ماه محرم کاروان اهل بیت (علیهم السلام) به شهر و حوالی آن رسیدند و وقایع زیادی رخ داده است، در کتاب مسطور است که وقتی آل الله (علیهم السلام) به شهر رسیدند مردم پای حسین (علیه‌السلام) رقاصی کرده و به امام حسین (علیه‌السلام) و بقیه رؤوس می‌کردند، (سلام‌الله‌علیها) با این صحنه‌ها شدند، "ضربت رأسها علی خشب المحمل ضرباً شدیداً بحیث جری الدم من تحت مقنعتها" چنان خود را به محمل که از زیر مقنعه جاری شد، عبدالله بن قیس می‌گوید برای حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) مقداری آوردند، اما (سلام‌الله‌علیها) فرمودند: "ءأشرب المآء وأخی قتل عطشانا" چگونه بیاشامم در حالی که را با کشتند، (سلام‌الله‌علیها) نیز را در خواندند که صدای همه (علیهم السلام) به ، ، بلند شد و وحشتی به دل مردم افتاد. منابع: ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) طراز المذهب ج ۱ص ۳۵۰ ، بحرالمصائب 💔💔🖤🖤