eitaa logo
به وقت بهشت 🌱
6.5هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
2 فایل
💠وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَی‌اللَّه إِنَّ‌اللهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَاد 🚫کپی یا انتشار حتی با ذکر نام نویسنده حرام است🚫 تبلیغات ارزان https://eitaa.com/tablighattarzan عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون بانهایت تاسف و تالم با خبر شدیم همسر شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا بعد طی بیماری طولانی دعوت حق را لبیک گفتند ودر جوار قرب الهی ماوا گرفتند. ضمن تسلیت محضر امام زمان(عج) مراسم تشیع و وداع با پیکر این بانوی فداکار و دلسوز و مهربان متعاقبا به اطلاع امت شهید پرور و امت حزب الله قم رسانده میشود. شهید طاهر نیا سال ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها به شهادت رسید 🔻مسئولین هرجا از ولی جامعه تبعیت کردند، پیشرفت کردیم هر جا تبعیت نکردند، عقب ماندیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاطمه رقیه ۱۲ ساله و محمدحسین ۸ ساله دوباره یتیم شدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بدووووو بدو که کتاب داااااغ تنوری می‌خوام بهتون معرفی کنم وایسا کنار عزیزوم نسوزی ای کتابو چند روز پیش تر رونمایی شده در ای حد تنوری و داغه حالو هم برای یک هفته با ۱۵ هزارتومن تخفیف و ارسال رایگان گذوشته شده بریم جز اولین نفراتی باشیم که این رمان زندگی فرمانده شهید میرزایی رو بخونیم 📗ماجرای کتاب در مورد ساخت فیلمی است که می‌خواهد تصویری از زندگی این شهید به مخاطب ارائه دهد. کارگردان با انسان هایی روبرو میشود که هر کدام در زندگی شخصی با مشکلاتی همچون مهاجرت غیرقانونی دست و پنجه نرم می‌کنند و حضور در فیلمی به نام و یاد شهید سبب می‌شود تا زندگی آن‌ها دستخوش تغییرات مهمی قرار بگیرد. ..📖 حواستون باشه نسوزین خیلی هم نذارین سرد بشه از دهن میفته یه هفته فقط وقت دارین میتونین برا بقیه هم بفرستین تا ارسال رایگانه از فرصت استفاده کنند لینک خریدش 👇👇 https://ketabresan.net/product-page/xGIdDnKePZTcw43I9FASfDasymRfMM-Z/WgDOz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آن‌قدر برای پدرم کتاب می‌خواندم که سرم گیج می‌رفت... خاطرۀ شنیدنی رهبر انقلاب از انس و علاقه پدرشان به کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽شهید مهدی صابری: رسیدن به سن ۳۰ سال بعد از آقا علی اکبر(علیه السلام) برایم ننگ است. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم رو هم می‌ذاری میشه آخر هفته .... . . آخرشم سرما و تاریکی و پوسیدگی.... پس قدر این لحظه‌ها رو بدون🪴 روح عزیزان آسمانی رو با نسیم فاتحه و صلوات مصفا کنید🌷🪴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🪴💠 💠 اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یابَقیَّه‌اللهِ‌الاَعظَم 💠 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الفَرَج 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
💠🪴💠 💠 اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یابَقیَّه‌اللهِ‌الاَعظَم 💠 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الفَرَج 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! 🪴دعـــای‌‌زمــان‌ اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ ، اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ ، اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ   🌿یا اَللَّهُ یا رَحْمن یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک ✨ ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
20.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( قایم موشک ) قسمت اول احمد: مامان! بذار برم. بچت گرسنس مادر: تو هم بچمی احمد: ولی جمیله گرسنشه مادر: یه مادر میتونه نون رو بزنه تو خون بچش بخوره؟ بس کن احمد صداپیشگان: مریم میرزایی - محمد طاها و فاطمه عبدی - علی حاجیپور - کامران شریفی نویسنده: زهرا یعقوبی شعر و دکلمه: فاطمه شجاعی موسیقی : استاد علی گرگین کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( قایم موشک ) قسمت دوم احمد: مامان! بذار برم. بچت گرسنس مادر: تو هم بچمی احمد: ولی جمیله گرسنشه مادر: یه مادر میتونه نون رو بزنه تو خون بچش بخوره؟ بس کن احمد صداپیشگان: مریم میرزایی - محمد طاها و فاطمه عبدی - علی حاجیپور - کامران شریفی نویسنده: زهرا یعقوبی شعر و دکلمه: فاطمه شجاعی موسیقی : استاد علی گرگین کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
19.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( قایم موشک ) قسمت سوم (قسمت آخر) احمد: مامان! بذار برم. بچت گرسنس مادر: تو هم بچمی احمد: ولی جمیله گرسنشه مادر: یه مادر میتونه نون رو بزنه تو خون بچش بخوره؟ بس کن احمد صداپیشگان: مریم میرزایی - محمد طاها و فاطمه عبدی - علی حاجیپور - کامران شریفی نویسنده: زهرا یعقوبی شعر و دکلمه: فاطمه شجاعی موسیقی : استاد علی گرگین کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
به وقت بهشت 🌱
عیدِ غم‌انگیز نیمه‌ی شعبان امسال هم سرآمد. مثل همه‌ی سال‌هایی که گذشت. جشن تولد گرفتیم. ریسه بستیم. آسمان را پر کردیم از فشفشه‌های رنگی. میزبان شدیم و برای مهمان‌هات سنگ تمام گذاشتیم. کیک برش زدیم و خوردیم. به هم‌دیگر تولدت را تبریک گفتیم... اما تو نبودی! هیچ‌چیز تو دنیا غم‌انگیزتر از این نیست که تولد بگیریم برای کسی که نمی‌توانیم ببینیم‌ش. حالا به کنار که دلمان چرک‌مرده‌ست. چشم‌هامان بی‌لیاقت. ذهن‌هامان گاهی پر است از هرچه جز تو. این‌جا، بی‌تو، پنجره‌های جرم‌گرفته پوسیده‌ست. شیشه‌هاشان زرد و قهوه‌ای. گلدان‌ها همه پژمرده، منتظر باران. بی‌قرار آفتاب. آقاجان! ببار بر ما. مثل باران بهاری که نمی‌پرسد کی؟ هوای زمین پر است از باز، نیامدن . . . ببار آقا... به حق خون‌هایی که از نبودت بی‌رحمانه شتک زده‌اند به جان شیعه. به حق چشم‌هایی که صورت پدر و مادر را دل سیر ندیده، بسته شدند. به حق دست‌های کوچکی که زیر آوار ظلم بلند شدند تا موعود نجاتشان دهد. اصلاً بگذار این غم را سنگین‌تر نکنم. ببار به حق نوزادهایی که اسمشان را مهدی گذاشتیم تا تو را بیش‌تر صدا بزنیم. به حق وعده‌هایی که به بچه‌هامان دادیم. که کسی می‌آید و ما هم بابا‌دار می‌شویم... به حق پیرمردها و پیرزن‌هایی که دل‌واپس، روزهای آخر عمر را سر می‌کنند؛ مبادا نبینندت. ببار. ببار و غبار غم را از چشم زمین بشوی. ببار و پنجره‌ها را جلا بده. گلدان‌ها را از چشم‌انتظاری دربیاور. راستی یادم نرود بگویم وقتی آموزگار از بچه‌ها پرسید: می‌دانید آقا بیاید جهان چطور می‌شود؟ بین هیاهوی کلاس، پسربچه‌ای دست بالا نگه داشت. با چشم‌های منتظر به آموزگار نگاه می‌کرد. آخر نوبتش رسید. وقتی دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت. _اجازه! آقا! وقتی امام زمان بیاید فصل‌ها همه بهار است... 💠🪴 ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🪴💠 💠 اَلسَّلامُ‌عَلَیکَ‌یابَقیَّه‌اللهِ‌الاَعظَم 💠 اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الفَرَج 💠 اَینَ‌المُنتَقَم؟! بِنَفسِی أَنتَ مِن مُغَيَّبٍ لَم يَخلُ مِنَّا... هستی همه جا و من هیچ جایی ندیدمت چند بار از کنارم رد شدی و نشناختمت... دلگرمی پایان همه‌ی دلهره‌هایی ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮    @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
به وقت بهشت 🌱
🦋🦋🦋🦋🦋 🍃🍃🍃🍃 🦋🦋🦋 🍃🍃 🦋 الهه‌ی نستوه #م_خلیلی #برگ۳۴ دستم را گرفت و بلند شدیم. آه بلندی کشیدم. نستوه
🦋🦋🦋🦋🦋 🍃🍃🍃🍃 🦋🦋🦋 🍃🍃 🦋 الهه‌ی نستوه وقت خواب بچه‌ها بود. نستوه تشریف برد اتاق خودمان. خدایی سنگ پای قزوین پیش او کم می‌آورد. رفتم سراغ بچه‌ها. متین کتاب طوقی و زیرک را آورد. برایشان خواندم.‌ صفحه‌ی سوم، راستین چشم‌هایش بسته‌شد. متین اما بیدار ماند تا آخرش. کتاب را تمام‌ کردم.‌ شب‌خواب را روشن گذاشتم. متین دستم را گرفت و بوسید: ممنون مامان. لپ‌ش را بوسیدم: شبت به خیر. راه افتادم طرف اتاق خودمان. نستوه موبایل به دست دراز کشیده بود. نور زرد گوشی توی چشم می‌زد. کلیپس را از موهایم درآوردم. شومیزم را با تیشرت عوض کردم. لب تخت دراز کشیدم. نستوه گوشی را گذاشت کنار. کشیدم تو بغل. سرم افتاد روی بازویش. احساس غریبی می‌کردم. پر بودم از دلخوری و دل‌شکستگی. جدای از این‌ها، خوشحال بودم از شکستن دیوار بین خودم و نستوه. حس تنهایی هم تمام ضد و نقیض‌های ذهنی‌م را ریشخند می‌کرد. چشم باز کردم. دست نستوه مانده‌بود دور گردنم. سردم بود. پتو را به زور، زیر نستوه درآوردم، کشیدم رویم. گرم شدم. خواب ولی از سرم پرید. قهر تمام شد ولی هیچ‌چیز عوض نشد. حالا تا یکی دوهفته آرامش برقرار است. بعد باز می زنیم به تیپ و تاپ هم. خدا می‌داند بار بعدی نستوه چطور رفتار کند! هیچ‌چیز هم از کنار او بودن نصیبم نشد. جز یک حمام که مجبورم قبل نماز بروم. همین. نستوه بسم‌الله نگفته، تمام‌ش کرد. به درک. آن‌قدر سرخوردگی دارم که این‌یکی بینشان گم است. فقط می‌خواست هورمون‌هایم را خواب‌زده کند. جانماز را پشت سر نستوه پهن کردم. بعد نماز تسبیح را دور مهر گذاشتم. نستوه تو سجده بود. نمی‌دانستم وقت مناسبی برای حرف زدن هست یا نه. سر از سجده برداشت. گفتم: قبول باشه. جانماز را تا کرد: قبول باشه. صبونه رو میاری؟ امروز باید زودتر برم. قید حرف‌زدن را زدم. باید یک‌وقت سرحوصله سر حرف را باز می‌کردم. متین را برای نماز صدا زدم. تا سفره بچینم، لباس‌هایش را پوشید. خرمای تو نیمرو را گذاشت لای نان. متین آمد جفت بابایش نشست. برایش چای شیرین کردم. یک قلپ از چای خورد: کم‌کم لباسا رو جم کن. نبات انداختم تو استکان خودم: باشه. کی می‌خوایم بریم؟ _آخر هفته‌ی نو. بلند شد: دستت درد نکنه خوشمزه بود. همراهش بلند شدم: نوش جان. دم در ایستادم تا کفش‌هایش را پوشید. واکس هم زد. پا شد دید نگاهش می‌کنم. رویم را بوسید: خدافظ. لبخند به لب‌هایم آمد: به سلامت عزیزم. برگشتم پای سفره. چای را برداشتم. این طعمش با دیروز فرق می‌کرد. بارقه‌ی امیدی تو دلم روشن بود. من این زندگی را تغییر می‌دادم. متین آماده‌ی مدرسه رفتن بود. تغذیه‌ش را دادم دستش. ایستادم در سالن تا در حیاط را بهم زد. چای را عوض کردم. قلپ‌قلپ خوردم. شب‌ قدر بود. تو حیاط حسینیه چند فلاکس استیل گذاشته ‌بودند. قبل از داخل رفتن، یک لیوان ریختم. ایستادم کناری. کم‌کم خوردم. کپی یا انتشار به هر شکل حرام❌ ✍🏻 م خلیلی ╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮     @In_heaventime  ╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان کوتاه ( نوری که از پشت سر انسان بیاید به درد راه نمی‏خورد ) ♦️ پدر: پسرم در وصیت نامه نوشته ‏ام و به طور شفاهی نیز به تو می‏گویم که وقتی من از دنیا رفتم، این کاروانسرا را خراب کن و یک مدرسه بناکن صداپیشگان: مسعود صفری - علی حاجی پور - مسعود عباسی بازنویسی و کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
23.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( مهتی داریم تا مهتی ) (به یاد شهیدان مهدی و حمید باکری ) اَحد: آقا مهتی چرا حمید رو فرستادی رو جاده؟! مهتی: از حمید بهتر سراغ داری؟ احد: بر منکرش لعنت،ولی آخه حمید… مهتی: چیه اَحد؟! لابد میخوای بگی چون حمید برادرمه نباید میفرستادمش! احد : مهتی خودتم میدونی اون جاده برگشت نداره!..یه طرفس صداپیشگان: علی حاجی پور- محمد رضا جعفری - مسعود عباسی - محمد حکمت - میثم شاهرخ - کامران شریفی شعر و دکلمه: فاطمه شجاعی نویسنده: مهدیه عبدی کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat
یکی از لذت‌های دنیا برای من این هست که بچه‌ها را بردارم و پیاده بروم باغ پدری. برایش چای بریزم و کمی از خستگی‌ش بگیرم. از گل‌ها که تو سرمای باد شکفته‌اند و از کفشدوزک‌ها که برایم سوال هست سیاه زمستان را کجا سر می‌کنند، برای دوست‌هام عکس بیندازم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام خوبی ؟ چله حاجت شروع شد ! من خودم امسال تو ماه رمضان عضو یه چله فوق العاده شدم که داریم برای نزدیک کردن ظهور امام زمان عج هر روز قدم های بلندی برمی‌داریم گفتم به تو هم پیشنهاد بدم اگه خواستی حتما بیا تا ماه رمضانت قشنگ بشه صبح ها ساعت ۵ و ده دقیقه صبح 🥺😁 لایو داریم که قسمتی از این چله ست خلاصه اگه خواستی عضو کانال زیر شو خود حاج آقا دریایی مفصل توضیح داده https://eitaa.com/joinchat/596639820C3e139e7ae6
هدایت شده از RadioMighat | رادیو میقات
16.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( دزد کور ) قسمت اول دزد: آخرین بار خبرت را درزندان از ابو بخل گدا گرفته بودم.گفته بود که آمده ایی به گدایی در شهر کورها. زن: مطمان بودم که هر جا باشم شوهرم من را پیدا میکند. بفرما بنشین خانه خودت است . بفرما دزد: من که نشسته‌ام .زن نگو که نمی بینی. نکند واقعاً کور شده ایی؟! صداپیشگان: مریم میرزایی - علی حاجیپور- مسعود صفری - محمد حکمت - میثم شاهرخ - مسعود عباسی - کامران شریفی نویسنده: مهدیه عبدی کارگردان: علیرضا عبدی پخش روزهای یک شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی @radiomighat