💠💠💠✨
💠💠✨
💠✨
⚜بِسمِاللهِالرَّحمَنِالرَّحیم⚜
#رمان_بشری
#به_قلم_میممهاجر
#برگ353
کپیحرام🚫
برای بار آخر صفحهی مقابلش را از بالا تا پایین چک کرد. کامل بود؛
به نظر خودش هیچ نقصی در آن نمیدید. لبخند شیرینی گوشهی لبهایش نقش بسته بود و چشمهایش هم پر بودند از برق شادی.
میتوانست عصر برود و پرینت برگهها را بگیرد. انگشتهایش را به هم قلاب کرد و تا بالای سرش کشید. صدای ترق و توروق استخوانهای کتفش را خودش هم شنید.
نگاهی به ساعت کرد. تا زمانی که میتواست بیرون برود، دو ساعت وقت داشت.
خمیازهی بلندی کشید و روی تخت افتاد. با خوشحالی از اتمام درس و فکر برگشت پلکهایش را روی هم گذاشت.
با احساس سبکی چشمانش را باز کرد. سریع توی تخت نشست. باید میرفت و هر چه زودتر کارهای پایاننامهاش را تمام میکرد.
به سوفی زنگ زد. چند شیرینی در دهانش گذاشت و خیلی زود آمادهی بیرون رفتن شدند.
-اوووه! حالا چه عجلهای داشتی!؟
خندهای به سوفی که با خمیازه نزدیک میشد کرد.
-تو نمیدونی که من چقدر دلم تنگ شده. نمیدونی که چه برنامههایی تو سرم دارم که باید زودتر انجامشون بدم
داخل تاکسی سرش را به شیشهی کناری تکیه داد. خیابانها و بولوارهای سرسبز را از نگاه میگذراند. روزهای آخری بود که در آلمان به سر میبرد.
دلش تنگ میشد؟
در آن لحظات فکر میکرد که هرگز؛
بعد از اینکه کار پایاننامهاش تمام شد، سوفی را به یک کافیشاپ ایرانی دعوت کرد.
طبقهی بالا، میزی کنار پنجره را انتخاب کردند و نشستند.
سوفی پایاننامه بشری را از نایلون درآورد و با ورق زدن داشت آن را مطالعه میکرد.
-خیلی زود آماده کردی!
-چون میخوام زودتر برگردم
دست از ورق زدن برداشت و پایاننامه را به سر جایش برگرداند.
-زود گذشت. دانشگاه رو نمیگم، مدت دوستیمون
-دوستیمون مگه تموم شده؟
-خب تو داری برمیگردی
-قرار نیست دیگه باهات در ارتباط نباشم
سفارشهایشان که آماده شد، خودش از دست گارسون گرفت و روی میز چید.
-بفرمایید. این هم از شیرینی فارغالتحصیلی من
-شیرینی!؟
-آره. ما عادت داریم واسه همچین چیزهایی یه سور کوچیک بدیم
-حالا صبر میکردی اگه پایاننامهات تایید میشد، بعد...
نتوانست جلوی خندهاش را بگیرد. سوفی را دوست داشت. این راحت حرف زدنش را هم. آنچه در ذهنش میگذشت را راحت به زبان میآورد. بدون اینکه فکر کند خب شاید بشری ناراحت بشود. به هر حال زحمت کمی که برای پایاننامهاش نکشیده بود.
سوفی بستنی زعفرانی را انتخاب و شروع کرد به خوردن. از چهرهاش مشخص بود که طعم بستنی برایش خوشایند بوده
✍🏻 #مٻــممـہاجـر
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است🚫
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯