#جامعه_منتظر
صلواتی در جهت دفع بلا و مصیبت در عصر روز جمعه
🔹 این دعا از مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی به نقل از مرحوم امام خمینی که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه میفرمودند:
🔺 عصر و غروب جمعه، به نیابت از تمام شیعیان عالم ده مرتبه بگوئید:
🔹 اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ وَ أدْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ
🔸 خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانایی.
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
به وقت شیدایی💕
🔰🔰دعای سمات🔰🔰 ▪اللهُمَّ اِني اَسْئَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظيمِ الاَعْظَمِ الاَعَزِّ الاَجَلِّ الاَكْرَ
سلام، عصر جمعتون بخیر و خوشی
عزاداریهاتون قبول درگاه حق
🌸🌸دعای سمات را قریب به غروب آفتاب جمعه باید خواند، بالجمله روایات بسیار از ائمه اطهار(ع) در فضیلت و ثواب و برآمدن حاجات برای این دعا وارد است.
با انگشت نازنین اشاره کن روی دعای سمات☝️ از فضیلت خواندنش لذت ببر
و برای ماهم دعا کن.
✍خواندن #نماز با مهر كربلا ، ثواب نماز بيشتر مى شود و بسیار توصیه شده است .
👈آقا امام صادق عليه السلام فرمودند:
سجده بر #تربت امام حسين عليه السلام حجاب هاى هفتگانه را پاره مى كند.
📚كافى، مرحوم كلینى، ج 4، ص 588.
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرار ساعت ۸ سلام بر اقا امام رضا علیه السلام
به نذر ظهور💗
💚 صلوات خاصه امام رضا «ع» 💚
🌷 اللهم 🌷
🌷 صل علیٰ 🌷
🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷
🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷ِ
🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷
🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷
🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷
🌷 الصِّديقِ 🌷
🌷الشهید🌷
🌷صَلاةً 🌷
🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷
🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷
🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷
🌷 كَأَفْضَل ماصَلَّيْتَ عَلى🌷
🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷
🌷صلوات الله علیک🌷
🌷و علی آبائك🌷
🌷وأوﻻدك🌷
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨دعای فرج در گرفتاری و شدت
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔰در اوقات گرفتاری و شدت خیلی باید #دعای_فرج خواند؛ زیرا دعای فرج، دعا برای فرج شخصی است، لذا در هنگام شدت باید به آن ملتزم شد.
📚 کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢۴٧
مجموعه بیانات آیتالله بهجت(ق) پیرامون حضرت ولی عصر(عج)
🔴گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
✳️کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست...
💠با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود، چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟
♻️ ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نميشود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
🌹خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيريات" را بطلبي...
📘مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
رمان بدون تو هرگز(نوشته همسر و فرزند (شهید سید علی حسینی)
نمونه بارز ایثار یک همسر صبر و استقامت یک زن به عنوان همسر و مادر
متانت وحیا و وقار یک دختر مسلمان...
خودتون بخونید؟
┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
@inmania_thim 💕
به وقت شیدایی💕
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 #بدون_تو_هرگز 6 داماد طلبه! 🔷 .... پدرم با شنیدن این جمله مات و مبهوت شد! می دونستم چ
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز ۷
"افکار منفی"
🔺 پدرم از داماد طلبه اش متنفر بود.
بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم عقدکنان فوق ساده برگزار کرد!
با 10 نفر از بزرگ های فامیل دو طرف، رفتیم محضر
بعد هم که یه عصرانه مختصر،منحصر به چای و شیرینی !!!
👌🏼 هر چند مورد استقبال علی قرار گرفت😌
🔷 اما آرزوی هر دختری یه جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور! 😪
هم هرگز به ازدواج فکر نمی کردم، هم چنین مراسمی!
هر کسی خبر ازدواج ما رو میشنید شوکه می شد.
همه بهم می گفتن ،هانیه تو یه احمقی!😏
⭕️ خواهرت که زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد به این روز افتاد، تو که زن یه طلبه بی پول شدی دیگه می خوای چه کار کنی؟😏
💢 هم بدبخت میشی هم بی پول!
به روزگار بدتری نسبت به خواهرت مبتلا میشی! دیگه رنگ نور خورشید رو هم نمی بینی!
💢 گاهی اوقات که به حرف هاشون فکر می کردم ته دلم می لرزید
😢😰
گاهی هم پشیمون می شدم اما بعدش به خودم می گفتم دیگه دیر شده
من جایی برای برگشت نداشتم...
🔹از طرفی هم اون روزها طلاق به شدت کم بود. رسم بود با لباس سفید می رفتی و با کفن برمی گشتی
حتی اگر در فلاکت مطلق زندگی می کردی باید همون جا می مردی!
واقعا همین طور بود ...
💢 یه روز می خواستیم برای خرید عروسی و جهیزیه بریم بیرون، مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره، اونم با عصبانیت داد زده بود و گفته بود:
از شوهرش بپرس😠
و قطع کرده بود!
🔺 مادرم به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش، بالاخره تونست علی رو پیدا کنه.
صداش بدجور می لرزید
با نگرانی تمام گفت: سلام علی آقا
می خواستیم اگه میشه برای خرید جهیزیه بریم بیرون...😢
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀