eitaa logo
به وقت شیدایی💕
133 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
18 فایل
به وقت شیدایی💕 ✨⏱💕 زمانی برای فروگذاردن تمام تعلقات دنیایی ورهایی از آنچه بالِ جان را برای پرواز به فضای عشق الهی بسته. اینجا به اوج آسمانی که شهدا سیر کرده اند،سفرکن🕊.... 💫✨ @inmania_thim 💕 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات دهه اول محرم به تعداد حروف ابجد روز هفتم : به نام حضرت علی اصغر(ع) ۱۴۰۱ مرتبه صلوات. راستی چله نوکری یادتون نرفته😉 یا کاشِفَ الکَرب عَن وَجهِ الحُسین، اِکشِف کَربِی بِه حَقِّ اَخیکَ الحُسین(ع)، ۱۳۳ مرتبه حاجتروا ان شاءالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌ـ✿﷽✿- 🌷☘سلام بر حضرت علی اصغر ☘🌷 ⚫️🔷🔶 اختصاصات حضرت علی اصغر علیه السلام: ⚫️1. کوچکترین شهید عرصه ی کربلا ⚫️2.تشنه ترین شهید کربلا ⚫️3. مظلومترین شهید که کسی را نکشته بود و دفاعی نداشت. ⚫️ 4. تنها شهید بر روی دستان امام حسین علیه السلام. ⚫️5. تنها شهیدی که دو امام بر بدن او، نماز خواندند. ⚫️6. تنها شهیدی که دو بار توسط دو امام ع، دفن گردید. ⚫️7. تنها شهیدی که خدا امام حسین ع را در شهادت او تسلیت گفت ⚫️8. تنها شهیدی که با خوردن تیر بر پدر تبسم کرد. ⚫️9. تنها شهیدی که خونش به آسمان پاشیده شد. ⚫️10. به اقرار همه، شهادت او محکمترین سند مظلومیت سید الشهداست. ⚫️◼️⚫️◼️⚫️◼️⚫️◼️ بخواب اصغر، گل پژمرده ی من بخواب ای غنچه ی تیرخورده ی من گل نازم، چرا رنگت پریده لبت جز اشک من، آبی ندیده گل ششماهه ام را، حرمله چید مگر عمه، گلویش را نبوسید به چشم خویش، می کردم نظاره گلوی اصغرم، شد پاره پاره ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــرَج ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩تمام حرف عاشورا دوتا کلمه هست...... 👈هرکی مشکی اباعبدالله الحسین علیه السلام رو میپوشه این چند دقیقه رو بشنوه. 👤استاد صادقی مفرد 🔹امام زمان (عج) مطلبی را فرمودند: در جلسات جدم بعداز اشک برای فرج من دعا کنید، چرا بعد از اشک، چه خبرِ در این اشک؟.... 🔹لطفا با دقت گوش بدید و منتشر کنید ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت شیدایی💕
‌‌ـ✿﷽✿- 🌷☘سلام بر حضرت علی اصغر ☘🌷 ⚫️🔷🔶 اختصاصات حضرت علی اصغر علیه السلام: ⚫️1. کوچکترین شهید
• . پدر خمید و پسر رفتـ و مادرش افتـٰاد سه شعبـہ را تو مگر چند جا زدۍ !؟ السلام علیک یا باب الحوائج السلام علیک یا علی اصغر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی: برای عاقبت بخیری و زیاد شدن روزی بهترین چیز ؛ نماز اول وقت، نماز اول وقت، نماز اول وقت ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی   الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍمِنْ اوْلیائِکَ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨دعای فرج در گرفتاری و شدت ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔰در اوقات گرفتاری و شدت خیلی باید خواند؛ زیرا دعای فرج، دعا برای فرج شخصی است، لذا در هنگام شدت باید به آن ملتزم شد. 📚 کتاب حضرت حجت(عج)، ص٢۴٧ مجموعه بیانات آیت‌الله بهجت(ق) پیرامون حضرت ولی عصر(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 | | ◾️صدای اکبره عباس ◾️میبینی صبرمو برده ◾️حواست به حرم باشه علی اکبر زمین خورده ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام، شب بخیر عزاداریهاتون قبول درگاه حق عزیزان داریم به روز عاشورا نزدیک می‌شویم و قلب امام زمان عزیزمون محزونتر و نارحتر میشه، چون فقط خداوند به ایشون تمام لحظه های واقعه عاشورا را نشان دادن 😭 بنابراین هر ذکر و دعایی بر زبان جاری میکنید همه را هدیه کنید به آقا صاحب الزمان حاجتروا بشید ان شاءالله 🤲
رمان بدون تو هرگز(نوشته همسر و فرزند (شهید سید علی حسینی) نمونه بارز ایثار یک همسر وصبر و استقامت یک زن به عنوان همسر و مادر متانت وحیا و وقار یک دختر مسلمان... خودتون بخونید‌؟ ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
به وقت شیدایی💕
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 رمان شب #بدون_تو_هرگز 22 "علی زنده است" 🔹 ثانیه ها به اندازه یک روز ... و روزها به ان
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 23 آمدی جانم به قربانت.. 🔹شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود ... اونقدرکه اوضاع به هم ریخته بود که نفهمیدن یه زندانی سیاسی برگشته دانشگاه منم از فرصت استفاده کردم با قدرت و تمام توان درس می خوندم ترم آخرم و تموم شدن درسم با فرار شاه و آزادی تمام زندانی های سیاسی همزمان شد التهاب مبارزه اون روزها شیرینی فرار شاه ، با آزادی علی همراه شده بود ... 🌻صدای زنگ در بلند شد در رو که باز کردم ... علی بود ... علی 26 ساله من ... 😭 مثل یه مرد چهل ساله شده بود ... چهره شکسته ... بدن پوست به استخوان چسبیده ... با موهایی که می شد تارهای سفید رو بین شون دید ... و پایی که می لنگید ... ✔️زینب یک سال و نیمه بود که علی رو بردن ... 🔻و مریم هرگز پدرش رو ندیده بود ... حالا زینبم داشت وارد هفت سال می شد و سن مدرسه رفتنش شده بود ... و مریم به شدت با علی غریبی می کرد می ترسید به پدرش نزدیک بشه و پشت زینب قایم شده بود 🌻من اصلا توی حال و هوای خودم نبودم نمی فهمیدم باید چه کار کنم ... به زحمت خودم رو کنترل می کردم ... 🌻دست مریم و زینب رو گرفتم و آوردم جلو ... - بچه ها بیاید یادتونه از بابا براتون تعریف می کردم ... ببینید ... بابا اومده ... بابایی برگشته خونه 😢 🔹علی با چشم های سرخ، تا یه ساعت پیش حتی نمی دونست بچه دوم مون دختره ... خیلی آروم دستش رو آورد سمت مریم ... مریم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توی دست علی کشید ... چرخیدم سمت مریم ... - مریم مامان،بابایی اومده ... 🔸علی با سر بهم اشاره کرد ولش کنم ... چشم ها و لب هاش می لرزید ... دیگه نمی تونستم اون صحنه رو ببینم ... چشم هام آتش گرفته بود و قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... صورتم رو چرخوندم و بلند شدم ... 🥃میرم برات شربت بیارم علی جان ... چند قدم دور نشده بودم ... که یهو بغض زینبم شکست و خودش رو پرت کرد توی بغل علی 😭 بغض علی هم شکست ... 😭😭😭😭 محکم زینب رو بغل کرده بود و بی امان گریه می کرد ... من پای در آشپزخونه ... زینب توی بغل علی و مریم غریبی کنان ... شادترین لحظات اون سال هام ،به سخت ترین شکل می گذشت ... 🔷بدترین لحظه، زمانی بود که صدای در دوباره بلند شد ... پدر و مادر علی، سریع خودشون رو رسونده بودن ... مادرش با اشتیاق و شتاب ،علی گویان ... دوید داخل.... تا چشمش به علی افتاد از هوش رفت ... 😔علی من، پیر شده بود ... 😭😭😭😭❤️ 📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
به وقت شیدایی💕
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 #بدون_تو_هرگز 23 آمدی جانم به قربانت.. 🔹شلوغی ها به شدت به دانشگاه ها کشیده شده بود .
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋 ۲۴ 🔹روزهای التهاب ⭕️ روزهای التهاب بود ... ارتش از هم پاشیده بود و قرار بود امام برگرده ... هنوز دولت جایگزین شاه، سر کار بود ... 🔹خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ایران رفتن ... اون یه افسر شاه دوست بود ... و مملکت بدون شاه برای اون معنایی نداشت! حتی نتونستم برای آخرین بار خواهرم رو ببینم 😢 🔸علی با اون حالش ... بیشتر اوقات توی خیابون بود ... تازه اون موقع بود که فهمیدم کار با سلاح رو عالی بلده! 🙃 توی مسجد به جوان ها، کار با سلاح و گشت زنی رو یاد می داد... پیش یه چریک لبنانی ... توی کوه های اطراف تهران آموزش دیده بود👌🏼 🔹اسلحه می گرفت دستش و ساعت ها با اون وضعش توی خیابون ها گشت می زد. 💢 هر چند وقت یه بار ... خبر درگیری عوامل شاه و گارد با مردم پخش می شد. ✅ اون روزها امنیت شهر، دست مردم عادی مثل علی بود ... 🌷و امام آمد ...😊 ما هم مثل بقیه ریختیم توی خیابون 🌺 مسیر آمدن امام و شهر رو تمییز می کردیم ...😍 اون روزها اصلا علی رو ندیدم ... رفته بود برای حفظ امنیت مسیر حرکت امام ... آخه علی همه چیزش امام بود ...🌷😌 نفسش بود و امام بود ... 🌹 نفس همه ی ما امام بود... 📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به روضه خانگی دعوت شدید سلام امشبمون به حضرت علی اکبر (ع) ✋ اللهمَّ صلِّ علي صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَويَّةِ، والصّولَةِ الحَيدَريّةِ، والعِصمَةِ الفاطِميَّةِ، صَلابَةِ الحسَنيَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَينيَّةِ
4_238801710665957909.mp3
899.3K
▪️روضه ی بسیار زیبای حضرت علی اکبر علیه السلام توسط مقام معظم رهبری... التماس دعا🖤
چه کنم شب هشتمِ، نمیشه نگم، یا ابا عبدالله! خدا نیاره یه بابا زمین خوردن بچه اش رو ببینه، خدا نیاره یه بابا صورت بچه اش رو زخمی ببینه، خدا نیاره یه بابایی کتک خوردن بچه اش رو ببینه...
علی اکبر رفت میدان، همه گفتن پیغمبر اومده، شبیه ترین فرد خَلقاً و خُلقاً و مَنطقاً به رسول خدا بود، صدای تکبیر بلند شد تا این که شروع کرد خودش رو معرفی کردن: من نوۀ پیغمبرم، من نوۀ علی ام، من نوۀ فاطمه ام، من پسر حسینم، علی ابن حسین بن علی، علیِ الاَکبر...
جنگ نمایانی کرد، بعضیا گفتن تشنه اش شد، برگشت یه نگاه به بابا کرد دید بابا از خودش تشنه تره، اینقدر خواهرها براش گریه کردن، داداش! مواظب خودت باش...
عمه زینب داره دعا میکنه، سکینه داره دعا میکنه، اما نالۀ اهل خیمه بلند شد میدونی کدوم ساعت؟ اون ساعتی که حسین دست رو سر گذاشت..‌ آخه مگه خبر نداری، مگه نمیدونی علی اکبر رو چطور کشتن؟
یه وقت دیدن از خیمه ها هی حسین زمین میخوره بلند میشه،هی میگه "ولدی علی"...من یه جمله روضه میخوام بگم،خدانکنه بابایی نفس نفس بزنه،هی میگفت: علی!پسرم! تا حالا نشده جواب باباتو ندی عزیزم....😭 (ع)
همه براش "وَ اِن یَکاد" میخوندن موقع رفتن،اما داشت برمیگشت اینطوری بود "اِرباً اِربا"گفت:بابا بلند شو ببین لشگر داره به من میخنده...😭 بچه رو بغل گرفت دلش آروم نشد،😔عاقبت صورت رو صورت علی گذاشت،یه وقت حس کرد یه دستی اومد رو شونش،برگشت نگاه کرد دید خواهرش زینبِ،داداش بلند شو خدا صبرت بده...یه وقت صدا زد گفت: علی! بلند شو ببین عمه ات اومده وسط میدون،کسی قد وبالای زینب رو تا حالا ندیده....😭