eitaa logo
به وقت شیدایی💕
127 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
18 فایل
به وقت شیدایی💕 ✨⏱💕 زمانی برای فروگذاردن تمام تعلقات دنیایی ورهایی از آنچه بالِ جان را برای پرواز به فضای عشق الهی بسته. اینجا به اوج آسمانی که شهدا سیر کرده اند،سفرکن🕊.... 💫✨ @inmania_thim 💕 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤 به روضه خانگی خوش آمدید 🖤 👇😭😭😭😭😭👇
4_5796477687904079505.mp3
15.08M
▪️" صباحاً و مساءً " بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام می‌بیند و خون می‌گرید! دمشق... اسرای اهل بیت(ع) روز اول ماه صفر سال۶۱ هجری وارد شهر شام شد ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه مینویسد: روز اول ماه صفر عید بنی امیه هست در این روز سر حسین بن علی(ع) را وارد دمشق کردند و در ۲۰ همان ماه سر او را به بدن باز گرداندند😭 سر فرزند دختر پیامبر و وصی او را بنگرید😔 که بر نیزه بالا برده و می‌گردانند و مردم بی آنکه اندوهگین باشند از هر سو آن را تماشا میکنن😔 ای حسین مردم به چشمان خود سرمه نابینایی کشیده اند...... (امان از دل زینب، چه خون شد دل زینب) 🔹ادامه را بشنوید وبرای خشنودی قلب نازنین آقا صاحب الزمان عجل الله نشر دهید باشد که ثوابی از انتشار برای شما نوشته شود. ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
# رمان قصه‌ی کتاب قصه‌ی ، نوشته‌ی محمدعلی جعفری داستان زندگی و شهادت شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسرش، مرجان درعلی است. 🌸درباره‌ی رمان قصه‌ی دلبری روایتی متفاوت و خواندنی از زندگی شهید محمدحسین محمدخانی است. 🌸 او از فعالان بسیج دانشجویی بود و در علمیات‌های تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس، شرکت می‌کرد، کتاب قصه دلبری، روایتی از سبک زندگی این شهید است که همسرش از روزهای آشنایی در بسیج دانشجویی تا روزهای پس از شهادت او را بازگو می کند. ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
به وقت شیدایی💕
#قصه_دلبری #قسمت_سی_و_هشتم گاهی به بهزیستی سرمی زد وکمک مالی می کرد. وقتی پول نداشت،نصف روز می رفت
تفحص را خیلی دوست داشت. اما بعداز ازدواج ، دیگرپیش نیامد برود ولی زیاد هم از ان دوران برایم تعریف می کرد. و می گفت:((با روضه کار رو شروع می کردیم ،با روضه هم تموم!)) از حالشان موقعی که شهید پیدا می کردند می گفت. جزئیاتش را یادم نیست،ولی رفتن تفحص را عنایت می دانست. کلی ذوق داشت که بارها کنار تابوت شهدا خوابیده است😢 اولین دفعه که رفتیم مشهد، نمی دانستم باید شناسنامه همراهمان باشد. رفتیم هتل ، گفتند باید از اماکن نامه بیاورید. .نمی دانستم اماکن کجاست. وقتی دیدم پاسگاه نیروی انتظامی است، هول برم داشت. جداجدا رفتیم در اتاق برای پرس وجو. بعضی جاها خنده ام می گرفت طرف پرسید: ((مدل یخچال خونه تون چیه؟چه رنگیه؟شماره موبایل پدر مادرت؟)) نامه که گرفتیم و امدیم بیرون تازه فهمیدم همین سوال هارا از محمد حسین هم پرسیده بودند ..😂 اولین زیارت مشترکمان را از باب الجواد علیه اسلام شروع کردیم. این شعر را خواند: ((صحنتان را می زنم بر هم جوابم را بده این گدا گاهی اگر دیوانه باشد بهتراست جـان من اقا مرا سرگرم کاشی هانکن میهمان مشغول صاحب خانه باشد بهتر است گنبدت مال همه، باب الجوادت مال من جای من پشت درمیخانه باشد بهتراست اذن دخول خواندیم. ورودی صحن کفشش را کند و سجده شکر به جا آورد ، نگاهی به من انداخت وبعدهم سمت حرم: ((ای مهربون،این همونیه که بخاطرش یه ماه اومدم پابوستون. ممنون که خیرش کردید! بقیه شم دست خودتون ، تااخرِ آخرش😍!))
به وقت شیدایی💕
#قصه_دلبری #قسمت_سی_و_نهم تفحص را خیلی دوست داشت. اما بعداز ازدواج ، دیگرپیش نیامد برود ولی زیاد هم
گاهی ناگهانی تصمیم می‌گرفت. انگار می‌زد به سرش... اگه از طرف محل کار مانعی نداشت بی‌هوا می‌رفتیم مشهد 😍 یادم است یک بار هنوز خانواده‌ام نیامده بودند تهران . خانه خواهر شوهرم بودم ، که زنگ زد الان بلیط گرفتم بریم مشهد. من هم ازخداخواسته کجا بهتر از مشهد😁 ولی راستش تا قبل از ازدواج هیچ‌وقت مشهد این شکلی نرفته بودم. ناگهان بدون رزرو هتل .. ولی وقتی رفتم خوشم آمد. اصلا انگار همه چیز دست خود امام بود .. خودش همه‌چیز را خیلی بهتر از ما مدیریت می کرد.🙃 داخل صحن کفش‌هایش را در می‌آورد.. توجیهش این بود که وقتی حضرت موسی (ع) به وادی طور نزدیک می‌شد خدا بهشت گفت " اخلاق نهعلیک " صحن امام رضا را وادی طور می‌پنداشت. وارد صحن که می‌شد بعد السلام و اذن دخول گوشه ای می‌ایستاد و با امام رضا حرف می‌زد😢 جلوتر که می‌رفت محفل و روضه ای بود در گوشه‌ای از حرم ، بین صحن گوهرشاد و جمهوری .. که معروف بود به اتاق اشک .. آن اتاق که با دو سه قالی سه در چهار فرش شده بود غلغله می‌شد 😍 نمی‌دانم چطور این‌همه آدم آن داخل جا می‌شدند و فقط آقایان را راه می‌دادند و می‌گفتند روضه خواص است. اگر می‌خواستند به روضه برسند ، باید نماز شکسته ظهر و عصرشان را، با نماز حرم می‌خواندند این‌طوری شاید جا می‌شدند. از وقتی در باز می‌شد تا حاج محمود، (خادم آن‌جا ) در را می‌بست شاید سه چهار دقیقه بیشتر طول نمی‌کشید .. خیلی‌ها پشت در می‌ماندند. کیپِ کیپ می‌شد و بنده خدا به‌زور در را می‌بست.. چند دفعه کمی دورتر اشتیاق این جماعت را نظاره می‌کردم که چطور دوان دوان خودشان را می‌رسانند😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🍂↶ عــهــد ثـــابـت ↷🍂🍃       ☜ روز ☟ 🌸🍃 اذکــ📿ــار روز ◽️⇦ 100مرتبه ◽️⇦ یـا فتـاح 489 مـرتبه 🌸🍃 سـوره روز ◽️⇦ سـوره مبـارکه الرحمـن ↶ این سوره در دل منافقان جای نمی‌گیرد در روز قیامت از الرحمن می‌پرسند چه کسی را شفاعت می‌کنی و او شافی کسی است که آن را خوانده باشد و او را وارد بهشت می‌کند 🌸🍃 ادعیـه و زیـارت روز 🔹 دعـای روز یکشنبـه 🔷 زیـارت عـاشـورا 🔹 دعـای یستشیـر 🌸🍃 نمـاز روز یکشنبـه ◽️چهار رکعت نماز بجا آورد ◽️در هر رکعت بعد از سوره حمد ◽️یک مرتبه سوره مُلک ↶ مکان دهد خداوند او را در بهشت در هر جا که بخواهد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تـوسـل روز 】 ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ 🌸🍃یا اَبَاالْحَسَـنِ یا اَمیـرَالْمُؤْمِنیـنَ یا عَـلِىَّ بْنَ اَبیطالِـبٍ یا حُجَّـةَ اللهِ عَلى خَلْقِـهِ یا سَیِّـدَنـا وَ مَـوْلانـا اِنّـا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا وَ تَوَسَّلْنـا بِکَ اِلَى اللهِ وَ قَـدَّمْنـاکَ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا یا وَجیهـاً عِنْـدَاللهِ اِشْفَـعْ لَنا عِنْـدَالله 🌸🍃یا فاطِمَـةَ الزَّهْـراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّـدٍ یا قُـرَّةَ عَیْـنِ الرَّسُـولِ یا سَیِّـدَتَنـا وَ مَـوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنـا وَاسْتَشْفَعْنـا وَ تَوَسَّلْنـا بِکِ اِلَى اللهِ وَ قَدَّمْنـاکِ بَیْـنَ یَـدَىْ حاجاتِنـا یا وَجیهَـةً عِنْـدَاللهِ اِشْفَعى لَنا عِنْـدَاللهِ
❤️نماز حاجت 🔶سیّد بن طاووس» نقل کرده است: در روز سوم ماه صفر، دو رکعت نماز بخوان که 👈🏻در رکعت اوّل سوره «حمد» و سوره «انّا فتحنا» (فتح) 👈🏻و در رکعت دوم سوره «حمد» و سوره «توحید» قرائت شود 🔰و پس از سلام نماز، 👈🏻صد بار صلوات بفرست و 👈🏻صد بار آل ابى سفیان را لعنت کن 👈🏻صد مرتبه استغفار نما و 🔸 آنگاه حاجت خویش را از خداوند بخواه. (ان شاء اللّه به هدف اجابت مى رسد). 📖 اقبال، صفحه 587. ┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @inmania_thim 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا