📚 #اینو_خوندی؟
─┅┅─┅──┅─═ঊ🔶ঈঈঈঈ═─
📗 #خاک_های_نرم_کوشک
📖 ۲۷۱صفحه
📝 #سعید_عاکف
🖨 #ملک_اعظم
─═ঈঈঈ🔶ঊঈ═─┅─┅
📌تمام امیدم رفتن به در خانه #اهل_بیت (علیهمالسلام) بود. متوسل شدم به خود خانم حضرت صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها). با آه و ناله گفتم: «بیبی! خودتون وضع ما رو دارین میبینین. دستم به دامنتون. یهکاری بکنین». به سجده افتادم روی خاکها و باز گفتم: «شما خودتون توی همه عملیاتها مواظب ما بودین. اینجا هم دیگه همهچیز به لطف و عنایت خودتون بستگی داره. توی همینحال، گریهم گرفت. عجیب هم قلبم شکسته بود که خدایا چهکار کنیم... وقتی لطف و معجزهای مقدر شده باشد و قطعاً بخواهد اتفاق بیفتد، میافتد...
➕ حاج #عبدالحسین_برونسی اولش یکی بود مثل من و شما. کتاب این را میگوید؛ خاطرههای پدر و مادر و دوستان و نزدیکانش. آنها میگویند عبدالحسین یک پسر ساده خاکی اهل تربتحیدریه بود، با چهرهای روستایی که صمیمیت از آن میبارید. همین پسر ساده صمیمی، اتفاق بزرگی را در تاریخ هشتساله دفاع مقدس رقم زد. این #کتاب، هفتاد خاطره از او را کنار هم گذاشته؛ درست مثل هفتاد تصویر که به خواننده کمک میکند با نگاه کردن به آنها، این شهید مخلص را بهتر بشناسید. خاطرهها، هم از روزهای کودکی و نوجوانی او گلچین شدهاند، هم از روزگار جوانی. هم از زندگی شخصی او میگویند، هم از منش جهاد و فرماندهیاش. راویها هم مختلفاند، از خانواده گرفته تا اقوام و دوستان و همرزمان تا همه وجوه شخصیت این فرمانده جهادی برای مخاطب روشن شود...
🔗 #دفاع_مقدس #شهدا #شهید #جنگ_تحمیلی #شهید_برونسی #حضرت_فاطمه سلاماللهعلیها