به نام خدا
ابیاتی از #برجام_نامه
سروده #دکتر_حسین_صفره(صفا)
یکی دانه در باغ ما کاشتیم
صبورانه در فکر برداشتیم
کسی را که اصلش ندانم کجاست؟
زند داد: «من میوه خواهم، کجاست؟!»
یکی دانه را باید آبی دهد
زمان می برد تا گلابی دهد
گلابی برجام کار خداست
توان گفت کارش ز حکمت جداست؟!
گهی «کن فکان» است امر خدا
گهی منتفی گردد آید «بدا»
«کری» میوه را گر همه برد خورد
و یا باغ را جملگی آب برد
و یا میوه ها را تبه کرد باد
کند نقد ما را بجز بی سواد؟!
ابیاتی از #برجام_نامه #صفا کرمانشاهی #قفل کردی جمله درها را حسن
حال دادی #کدخدا را بس خفن
جمع کردی #هستهای را در #نطنز
شد #کلیدت مایه تلخند و ظنز
دفن کردی هستهای را در #اراک
گشت #فردو هم ز جاروی تو پاک
آنقدر گفتی ز برجام کلک
کر شد از برجام تو گوش فلک
چون امام المسلمین هشدار داد
از فریب دشمنت زنهار داد
گفت من خوشبین به #دشمن نیستم
گر نخوانم نقشهاش، پس کیستم؟
باد در غبغب، بلافیدی بسی
فکر کردی در سیاست یک کسی
باز گفتی: «من که بد بین نیستم
ایمنم از خصم، بر مین نیستم
در سیاست نیست معنایی برآن
پس تو خوشبینی و بد بینی مدان»
هر کجا راه هدایت باز کرد
نفس خبثت طعنهای را ساز کرد
ابیاتی از #برجام_نامه سروده #صفا با نمود خندهای همراه نیش
ریش رنگی گفت با یاران خویش:
«بود رمز گفت و گو با کدخدا
آن کلیدی که نمودم بر شما»
پیر من تکلیف بر دوشم نهاد
آنکه ریشش را ز جا کندهست باد!
گفت: «باید بشکنی تابوی را
دید باید کدخدا، کابوی را
کدخدا خواهد که برگردد به ده
رو به استقبال و هر چه خواست، ده
بعد لبخندی، تو با او گرم گیر
هر چه او سختی کند، تو نرم گیر
***
گو به چشم آقا، بکن پس کار خویش
وا بنه از ریشه، عزّ و عار خویش
درصد رأیت ز اوّل چار بود
اژدهایش کردم، اوّل مار بود!