eitaa logo
معارف اسلامی
580 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
239 فایل
@drhosseins برای ارتباط با مدیر کانال از این آی دی استفاده کنید.
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا از حضرت آیت الله رحمة الله علیه شنیدم که فرمود: روزی حضرت علیه السلام از جایی عبور می کرد، جوانی شروع کرد به دادن به آن حضرت. امام به آن جوان فرمود: (این - بی احترامی تو به امام معصوم - ناشی از است!) جوان که هوش بالایی داشت، فوراً حدسی زد. برگشت منزل چاقوی تیزی برداشت و رفت سراغ مادرش، چاقو را زیر گلوی او گذاشت و گفت: قصه ی زیر درخت چیه؟! او با تعجب و ترس و لرز، انکار کرد و طفره رفت. جوان گفت: گریزی نیست، یا تعریف می کنی یا گلوی تو را می برم. مادرش به ناچار با من و من شروع به بیان حکایت کرد و گفت: در یک روز خیلی گرم از صحرا رد می شدم، به شدّت تشنه بودم، نزدیک بود از تشنگی بمیرم. ناگاه به چوپانی برخوردم، از او آب خواستم، وقتی اضطرار مرا دید، در برابر آب و رفع تشنگی، از من تقاضایی کرد. من ابتدا امتناع و مقاومت کردم. اما شدت تشنگی مرا به تسلیم وادار کرد و چوپان در زیر درختی به خواسته اش رسید و تو از آن جا شکل گرفتی! حسین صفره