•| #لذت_بندگی |•
#خداوندمتعال در #قرآن_کریم می فرماید:
✨ «یا أَیهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»
✨ «ای مردم! پروردگار خود را #پرستش کنید.
آن کسی که شما و کسانی را که پیش از شما بودند، آفرید تا شاید #پرهیزکار شوید.»
✍ شریف ترین و بالاترین مقامی که انسان می تواند به آن برسد، مقام #عبودیت و #بندگی است.
👌 این مقام به قدری ارزشمند است که خدای متعال #پیامبران خود را در #قرآن کریم و کتب آسمانی به همین لقب ستوده است،
به طوری که بیش از سی بار کلمۀ عبد و مشتقاتش را مثل: «عَابِدُون، عَابِدین، عِبَادَنَا و...» ذکر کرده و بندگانش را به همین لقب توصیف فرموده و به آنان این مقام را بخشیده است...
🌷 @Islamlifestyles_fars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری | #رهبرمعظم_انقلاب
#بسیج صرفاً یک حرکت احساسی نیست،
بسیج متّکی است به دانستن و فهمیدن،
متّکی است به #بصیرت.
واقعیّت بسیج هم همین است و در این جهت باید پیش برود.
🗓 #هفته_بسیج_گرامی_باد
@Islamlifestyles_fars
#حالِ_خوب 149
❤️ دیگه اینجا خداوند متعال بندگانش رو صدا میزنه، در گوشی شروع میکنه باهاشون حرف میزنه. بعد به پیامبرش میفرمایند: پیامبر من، برو بهش بگو اینو.
🔖 اصلاً این لحن توی قرآن یک لحن ویژه است.
🌷 میفرماید: قُل یا عِبادۍ الذَّینَ اسرفوا علی اَنفُسِهِم لا تقنطوا مِݩ رَحمَةِ اللّہ.
👈🏻 بگو این بندگان من که به نفس خودتون ظلم کردید، اسراف کردید، زدید خراب کردید👇🏻
😌 از رحمت خدا ناامید نشید.
🌷 اِنَّ اللّه یَغفِرُ الذنوب جمیعا.
👈🏻 خدا همهی گناهها رو میبخشه.😍
🌷 اِنَّهُ هُوَ الغَفورُ الرَّحیم.
👈🏻 او بخشندهی مهربانه.
❌ نه بخشندهی نامهربون
❌ نه بخشندهی بیتفاوت
✅ او بخشندهایه که دنبال بخشندگیه😍
✅ او بخشندهایه که کِیف میکنه ببخشه😇
✅ اوبخشندهایه که سخت نیست براش بخشیدن😊
✅ او بخشندهایه که لذت میبره از بخشیدن😌
👤 استاد پناهیان
🎬 سلسله مباحث حالِ خوب
🌱 @IslamLifeStyles_fars
تنهامسیریهایاستانفارس💕
*✧✾🦋✾ « ﷽ » ✾🦋✾✧* ✨نگاه خدا 📃قسمت هفدهم چه خوب، منو که فراموش کرده، لااقل جای شکرش باقی
*✧✾🦋🦚✾ « ﷽ » ✾🦋🦚✾✧*
✨نگاه خدا
📃قسمت هجدهم
بابا رضا: چیه بابا؟ از گرسنگی که بهتره
- آره باباجون راست میگین
شاممو خوردم رفتم تو اتاقم لباسامو در آرودم گذاشتم داخل کمد اینقد خسته بودم که سه سوته رفتم اون دنیا.
نزدیکای ظهر بود که با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ( یعنی عجبم هیچ کس اینقدر اندازه من زنگ خور نداره) شماره ناشناس بود
- بله بفرمایید (یعنی من عاشق همین لفظ قلم صحبت کردناتم ) شما؟؟؟
عاطی: چیه اعصاب مصاب نداری دختر
- عاطفه تویی؟
عاطی: نه عممه، بیکار بود زنگ زد به تو
- این خط کیه ؟
عاطی: گوشیم خاموش شد، با گوشی اقا سید زنگ زدم برات - نمیری تو دختر
عاطی: حالا چرا اینقدر اعصابت زیره صفره - هیچی بابا دیونه شدم از دست همه
عاطی: سارا جان بعد ظهر یادت نره بیای، منتظرتمااا - فک کن یه درصد نیام، بله نمیگییی؟
عاطی: میکشمت نیای - الان کجایی؟
عاطی: دارم میرم آرایشگاه
- ای جوووونه دلم چه عروسی بشیی
عاطی: زشته میشنوه - آخ ببخشید، از طرفم به آقا سید تبریک بگو، همچین دیونه ای نصیبش شده
عاطی: مگه دستم بهت نرسه، من برم کاری نداری؟
- نه عزیزم مواظب خودت باش
بلند شدم رفتم آماده شدم لباسمو پوشیدم وااایییی چه ناز شدم
یه کفش سفید هم پوشیدم
منو با عروس اشتباه نگیرن خوبه
گوشیم زنگ خورد بابا رضا بود - جانم بابا
بابارضا: سلام سارا جان خوبی؟
- مرسی خوبم
بابا رضا: سارا جان من یه کم کار دارم نمیتونم بیام مراسم عقد عاطفه، یه هدیه گذاشتم رو میز ناهار خوری ببر بده عروس داماد دست خالی نرو زشته
- چشم بابا جون
بابا رضا: چشمت بی بلا فعلا یا علی...
رفتم هدیه بابا که یه ربع سکه بود برداشتم و راه افتادم تو مسیر دوتا دسته گل مریم خریدم
رسیدم بهشت زهرا همه اومده بودن، منم اول رفتم سمت مزار مامان فاطمه یه دسته گل رو سنگ قبر بود، فهمیدم بابا رضا زودتر اومده بود اینجا
منم یه دسته گل خودمو هم گذاشتم روی سنگ
سلام مامانه گلم، روزت مبارک، این اولین سالیه که نیستی کنارمون چقدر سخته درک نبودنت، چرا اینقدر زود همه فراموش میکنن
مامان جون برام دعا کن، خدا که نگاهی به من نمیکنه، تو دعاکن شاید گره از مشکلم باز بشه
یه دفعه با صدای صلوات مهمونا متوجه شدم عروس و دوماد اومدن
منم رفتم سمت گلزار شهدا
دور تا دور صندلی گذاشته بودن
رفتم حاج احمد و خاله مریم با دیدن من اومدن سمتم ( خاله مریم منو بغل کرد و بوسید): سلام سارا جان خیلی خوش اومدی - سلام خاله جون مرسی، تبریک میگم
حاج احمد: سلام دخترم خوبی؟ انشاءالله جشن عقد خودت
- خیلی ممنونم، در ضمن بابا رضا عذر خواهی کرد گفت کاری پیش اومده براش نمیتونه بیاد
حاج احمد: میدونم دخترم، با من تماس گرفت گفت
خاله مریم: سارا جان برو روصندلی بشین، خسته میشی
- چشم
رفتم نشستم روصندلی
به عاطفه نگاه میکردم چادرشو آورده بود پایین صورتش پیدا نبود
خندم گرفت تو این لباس دیدمش ...
آقا سید هم واقعا همون کسی بود که عاطفه آرزوشو میکرد
حاج آقا شروع کرد به خوندن خطبه عقد
بار اول که حاج آقا گفت وکیلم، خواهر شوهر عاطفه گفت: عروس رفته گل بچینه
بار دوم و گفتم خودم بگم که عاطفه بفهمه که من اومدم
عاقد که گفت وکیلم، تند گفتم عروس رفته گلاب بیاره با تکون خوردن چادر عاطفه متوجه شدم داره میخنده باره سومم که حاج آقا گفت وکیلم
عاطفه هم گفت: بله
همه شروع کردن به صلوات فرستادن
بعد یکی یکی میرفتن جلو تبریک میگفتن و هدیه هاشونو میدادن
منم صبر کردم که خلوت بشه برم تبریک بگم
رفتم جلو
#ادامه دارد...
🌺 @IslamLifeStyles_fars
🔅 #هر_روز_با_قرآن
صفحه 190
🌷هدیه به 14 معصوم علیهمالسلام
و ثواب آن برسد به جمیع مؤمنین و مؤمنات انشاءالله.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔅 امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
❇️ جاى گرفتن تقوا در هر دلى كه شيفته دنياست، حرام است.
📚 غررالحكم حدیث ۴۹۰۴
🌷 @IslamLifeStyles_fars
🌤 صبح یعنی..
تو بیایی و مرا
زنده به خود گردانی...
🌹 *سلام معنای زندگی!*
🌻 *سلام مهدی جان!*
#السلام_علیک_یاحجت_بن_الحسن_العسکری_یااباالصالح
🌺@IslamLifeStyles_fars
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز .. ...mp3
3.75M
🔈 ختم گویای نهج البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس
🔷 سهم روز صد و سی و هفتم: خطبه ۱۵۲ تا خطبه ۱۵۱
#نهج_البلاغه
┄┄┅┅✿🌷❀🌷✿┅┅┄┄