➖#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
🛑 شخصى از أعمش و او از سالم بن أبى جعد روايت كند كه يكى از ياران ما ميگويد كه: خدمت حسنبنعلی علیهالسلام رسیدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا! گردنهايمان را خوار و ذليل ساختى و آنچنان ما شيعيان را به بردگى انداختى كه هيچ كسى برايت باقى نماند!!.
حضرت فرمود: برای چه؟!
گفتم: بخاطر آنكه خلافت را تسلیم این طاغیه(معاويه) کردی
فرمود: بخدا سوگند این حکومت را به او واگذار نکردم جز برای اینکه يار و یاوری برای خود نیافتم و اگر یاوری مییافتم با او شبانه روز جنگ مىكردم تا خود خداوند ميان من و او حكم و داورى فرمايد ولى أهل كوفه را شناخته و آزمودم و آنها كه فاسد هستند براي من به كار نيايند؛ آنان هیچ وفایی ندارند و بر گفتار و كردارشان اعتمادى نيست. آنان مختلفند و به ما میگویند که دلهاشان با ما هست درحالیکه شمشیرهایشان همواره بر علیه ما کشیده است.
◼️راوی میگوید: ایشان با من صحبت میکرد که ناگهان خون از دهان ایشان جاری شد. پس حضرت طشتی خواستند و از درون ایشان آنقدر خون آمد كه آن ظرف لبريز شد. پس به ایشان گفتم: ای فرزند رسول خدا اين چیست؟ شما را دردمند مىبينم!
فرمود: بله. اين طاغيه(معاویه) كسى را مأمور نموده كه به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور كه مىبينى تكّه تكّه از دلم خارج مىشود
عرض كردم: آيا قصد درمان آن را نداريد؟!
فرمود: دو مرتبه سمّ را به من خورانده و این بار سوم است ولى اين بار هيچ دوايى برايش نيافتم. بهمن خبر رسيده كه معاويه نامهاى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست کرده که از زهر کشنده جرعهای برایش بفرستد و پادشاه روم در جواب نامه برایش نوشته: در دين ما جايز نيست كه كمر به قتل كسى ببنديم كه با ما قتال نکرده.
معاويه در نامه بعدی به او نگاشته که: این فرزند مردی است که در زمین تهامه(مکه) شورش نموده و قصد مطالبۀ حكومت پدرش را دارد و من مىخواهم كسى را مأمور كنم تا اين زهر را به او بنوشاند تا تمام بندگان را راحت و آسوده و همه جا را آرام كنم. و همراه اين نامه هداياى بسيارى روانه ساخت تا اينكه پادشاه روم نيز اين سمّ كه مرا با آن مسموم نمود را برايش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ماه_صفر
📚الاحتجاج ج ۲، ص ۲۹۱
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
➖ممانعت دشمن اهل بیت از دفن امام حسن ـ علیهالسّلام ـ در كنار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله 🛑فَلَمَّ
🛑إِنَّ أَخِي أَمَرَنِي أَنْ أُقَرِّبَهُ مِنْ أَبِيهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِيُحْدِثَ بِهِ عَهْداً وَ اِعْلَمِي أَنَّ أَخِي أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَعْلَمُ بِتَأْوِيلِ كِتَابِهِ مِنْ أَنْ يَهْتِكَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ سِتْرَهُ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَدْخُلُوا بُيُوتَ اَلنَّبِيِّ إِلاّٰ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ » وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَيْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلرِّجَالَ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَرْفَعُوا أَصْوٰاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ اَلنَّبِيِّ » وَ لَعَمْرِي لَقَدْ ضَرَبْتِ أَنْتِ لِأَبِيكِ وَ فَارُوقِهِ عِنْدَ أُذُنِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمَعَاوِلَ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ اَلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوٰاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اَللّٰهِ أُولٰئِكَ اَلَّذِينَ اِمْتَحَنَ اَللّٰهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوىٰ » وَ لَعَمْرِي لَقَدْ أَدْخَلَ أَبُوكِ وَ فَارُوقُهُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِقُرْبِهِمَا مِنْهُ اَلْأَذَى وَ مَا رَعَيَا مِنْ حَقِّهِ مَا أَمَرَهُمَا اَللَّهُ بِهِ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَمْوَاتاً مَا حَرَّمَ مِنْهُمْ أَحْيَاءً
🔺در ادامه همین سخنان در روایت دیگری آمده که حضرت فرمود: برادرم به من امر کرده است که او را نزدیک پدرش پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بگذارم تا با او تجدید عهدی نماید و این را هم بدان كه برادرم داناترين مردم به خدا و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و داناتر بود به تأويل قرآن از اين كه حجاب رسول خدا صلّىاللهعليهوآله را بدرد و به او بىاحترامى كند؛
⬅️ زیرا خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، وارد منزلهای پیامبر نشوید، مگر آنگاه که به شما اجازه دهند». و اما تو بدون اجازهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله مردانی را (ابوبکر و عمر را) وارد منزل او ساختی.
⬅️ (از طرف دیگر) با اینکه خداوند فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید صداهای خویش را بلندتر از صدای پیامبر نسازید»، بهجان خودم سوگند که تو بخاطر پدرت و فاروقش(عمر) بیخ گوش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کلنگها بر زمین زدی (و آن دو را کنار پیامبر دفن کردی) با اینکه خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «به راستى آن كسانى كه صدای خود را نزد رسول خدا آهسته كنند كسانىاند كه خدا دلهایشان را برای تقوى آزموده است»
⬅️ بهجان خودم سوگند که پدرت و فاروقش با نزدیک شدن (و دفن شدن) نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله، او را اذیت کردند، زیرا در دوران زندگی آن حضرت، حقوقی را که خداوند با زبان پیامبرش به آنان فرمان داده بود رعایت نکردند (و اشکال نکن که پیامبر اکنون رحلت کرده) زیرا خداوند مقرر کرده آنچه كه بر مؤمنين در حال زنده بودنشان حرام است در حال مردن آنها هم حرام است ( یعنی خداوند برای مردهی مؤمنین همان حرمت را که برای زندگان آنان است در نظر گرفته است)
📚الکافي ج ۱، ص ۳۰۲
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ماه_صفر
☑️ @JAMI_Alahadith