➖شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
🛑 حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَمَّتِ اَلْيَهُودِيَّةُ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي ذِرَاعٍ ....... ثُمَّ قَالَ اَلذِّرَاعُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنِّي مَسْمُومٌ فَتَرَكَهُ وَ مَا ذاك[زَالَ]يَنْتَقِضُ بِهِ سَمُّهُ حَتَّى مَاتَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .
◼️از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمود: زن يهوديّه( در جریان جنگ خیبر) در ذراع گوسفند به پيامبر صلیاللهعليهوآله زهر داد...... (چون حضرت قدرى از آن تناول فرمود) آن ذراع خبر داد كه من زهرآلودم، پس حضرت آن را انداخت، و پيوسته آن زهر در بدن آن حضرت اثر مىكرد تا آنكه از دنيا رحلت نمود
📚بصائر الدرجات ج ۱، ص ۵۰۳
🛑 عَنْ عَبْدِ اَلصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: تَدْرُونَ مَاتَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْ قُتِلَ إِنَّ اَللَّهَ يَقُولُ: « أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِكُمْ » فَسُمَّ قَبْلَ اَلْمَوْتِ إِنَّهُمَا سَقَتَاهُ [قَبْلَ اَلْمَوْتِ] فَقُلْنَا إِنَّهُمَا وَ أَبُوهُمَا شَرُّ مَنْ خَلَقَ اَللَّهُ
◼️ عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیهالسلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: آیا میدانید که رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ خداوند نیز میفرماید: أَ فَإِنْ مٰاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلىٰ أَعْقٰابِكُمْ «آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب (آیین پیشین خود) برمیگردید؟ پس آن حضرت (قبل از این که از دنیا بروند) مسموم شدند. آن دو زن (یعنی عایشه و حفصه) سم را به آن حضرت نوشانیدند. راوی گوید: پس گفتیم که آن دو زن و پدرانشان بدترین مخلوقات خدایند.
📚التفسير (للعیاشی) ج ۱، ص ۲۰۰
__________________________________________
✍🏼 مرحوم علّامه مجلسی در کتاب جلاءالعیون پس از ذکر روایات شهادت پیامبر صلیاللهعلیهوآله مینویسد: محتمل است كه هر دو زهر در شهادت آن حضرت دخيل بوده باشد(منظور علامه از دو سم یکی سم خیبر است و دیگری سمی که در روزهای آخر حیاتش به آن حضرت نوشاندند)
#ماه_صفر
#تاریخی
☑️ @JAMI_Alahadith
➖سخنان و وصیت پيامبر صلیاللهعليهوآله به امیرالمؤمنین علیهالسلام
🛑پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حضور جمع، رو به حضرت علی (علیهالسّلام) کرد و به ایشان فرمود: نزديك من بيا، على عليه السّلام پیش رفتند، پيامبر صلیاللهعليهوآله او را به سینهی خود چسبانده سپس انگشتر را از دستش بيرون كرد و فرمود: اين را بگير و به دست خود كن، سپس پيامبر، شمشير و زره و همۀ لباس جنگ خود را خواسته و به امیرالمؤمنین علیهالسلام داد، و پارچهای را كه هنگام جنگ به شكم خود مىبست آن را نيز خواسته و چون آوردند به أمير المؤمنين عليه السّلام داد و فرمود: بهنام خدا بهمنزل خود برو
◼️ هنگامی که فردا شد (ملاقات آن حضرت ممنوع شد و) كسى را نميگذاشتند پيش او برود و بیماری آن حضرت شدت یافت، و امير المؤمنين عليه السّلام هیچگاه از آن حضرت دور نمیشد مگر براى كار ضرورى، پس علی علیهالسلام براى برخى از كارها بيرون رفت، رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)اندكى به حال آمده(چشمان مبارك باز كرد) و على عليه السّلام را پيش خود نديد، پس در حالى كه زنان آن حضرت گردش را گرفته بودند فرمود: برادر و رفیق مرا پيش من آوريد. دوباره ضعف به حضرت برگشت و ساکت شدند. عايشه گفت: ابوبكر را نزدش آوريد، پس ابوبكر را خواندند و بالاى سر آن حضرت نشست، همين كه حضرت چشم باز كرد و او را ديد، از او روی گردانيد، ابوبكر برخاست و گفت: اگر با من كارى داشت به من میگفت. هنگامی که بيرون رفت حضرت دوباره آن سخن را تكرار كرد و فرمود: برادر و رفیق مرا بياوريد، حفصة گفت: عمر را نزدش بياوريد. او را بخواندند و هنگامی که آمد، رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)او را ديد و از او (نیز) روی گردانيد. او نيز رفت ،سپس بار ديگر فرمود: برادر و رفیق مرا بياوريد، ام سلمة رضى اللّٰه عنها گفت: على عليه السّلام را نزدش حاضر كنيد زيرا كه او جز على را نخواهد، پس آن حضرت را خواستند، و آمد و هنگامی که نزديك پيامبر شد اشاره فرمود پس على عليه السّلام خود را روى سينۀ آن حضرت انداخت، و رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) زمانى طولانی با على عليه السّلام سخن گفت، سپس برخاست و در كنارى نشست، تا اينكه رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) را خواب گرفت، (و چون خوابید، على عليه السّلام از حجرۀ آن حضرت بيرون رفت،) مردم به او گفتند: اى ابا الحسن چه چيز بود كه رسول خدا به تو سفارش کرد؟ فرمود: هزار در از علم را بهمن آموخت كه هر درى از آن هزار در را بر من گشود، و بهچيزى مرا وصيت كرد كه ان شاء اللّٰه تعالى بدان اقدام خواهم نمود
📚الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج ۱، ص ۱۷۹
#ماه_صفر
☑️ @JAMI_Alahadith
➖لحظات پایانی عمر شريف پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
🏴 و پس از اين جريان رسول خدا(صلّى الله عليه و آله)سنگين شده و حال احتضار او شد، و در آن حال أمير المؤمنين عليه السّلام نيز پيش آن حضرت بود، همين كه نزديك شد كه روح از بدن مباركش بيرون رود فرمود: اى على سر مرا در آغوش خود گير زيرا كه امر الهى رسيد، و چون جان من بيرون رود، آن را با دست خود بگير و بهروى خود بكش آنگاه مرا بهطرف قبله برگردان و كار(غسل و كفن)مرا خودت انجام ده، و تو پيش از همۀ مردم بر من نماز گزار و از من جدا مشو تا آنگاه كه مرا در قبر نهى و در همه حال استعانت از خداى متعال بجوى.
🌑 پس على عليه السّلام سر پيامبر صلی الله عليهوآله را در دامن گرفت و آن حضرت از حال رفت ، پس فاطمه سلاماللّٰهعليها پيش آمده و خود را بر او افكند و در چهره پدرش مينگريست و نوحه و گريه ميكرد و اين(شعر را كه حضرت ابوطالب دربارۀ آن حضرت گفته بود)میخواند. ۱- سفيد روئى كه مردم بهبركت روى او طلب باران ميكنند، و فريادرس يتيمان و پناه بيوه زنان است. پس رسول خدا صلّىاللهعليهوآله چشمان مبارك را باز كرده و با صدای ضعيفى فرمود: اى دختركم اين گفتار عمويت ابو طالب است آن را مگو ولى بگو: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ « و محمّد جز فرستاده ای از سوی خدا که پیش از او هم فرستادگانی [آمده و] گذشته اند، نیست. پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به روش گذشتگان و نیاکان خود برمی گردید؟ (آيۀ ۱۴۴ از سورۀ آل عمران)
🏴 فاطمه عليهاالسّلام بسيار گريه کرد، پس آن حضرت صلّىاللهعليهوآله بهاو اشاره كرد كه نزديك رود، فاطمه عليهاالسّلام نزديك شد، حضرت آهسته چيزى بهاو فرمود كه در اثر آن چهرهاش از هم باز شد، سپس جان از تن شريف پيامبر صلیاللهعليهوآله گرفته شد(و از دنيا رفت)
📚الإرشاد ج ۱، ص ۱۷۹
#ماه_صفر
#تاریخی
☑️ @JAMI_Alahadith
➖امیرالمؤمنین عليهالسّلام هنگام غسل دادن و كفن كردن رسول خدا صلّىاللَّهعليهوآله فرمود:
🛑 «بَأَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِک ما لَمْ ینْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیرِک مِنَ النُّبُوَّةِ وَالاِنْباءِ وَ اَخْبارِ السَّماءِ. خَصَّصْتَ حَتّی صِرْتَ مُسَلِّیا عَمَّنْ سِواک وَ عَمَّمْتَ حَتّی صارَ النّاسُ فیک سَواءً وَ لَوْلا اَنَّک اَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَیتَ عَنِ الْجَزَعٍ، لاَنْفَدْنا عَلَیک ماءَالشُّؤُونِ. وَ لَکانَ الدّاءُ مُماطِلاً وَ الکمَدُ مُحالِفَا وَ قَلاّلَک...؛
🌑 پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا، با مرگ تو چيزى قطع شد که با مرگ ديگرى قطع نگشت و آن، نبوّت و پيام آوردن (از سوى خدا) و اخبار آسمان بود. ولى مصيبت تو اين اثر را داشت که تسلى دهنده در برابر مصائب غير توست (و با توجّه به اين، مصائب ديگر در نظرم کوچک و کم اهميّت است اضافه بر اين) مصيبت تو آن قدر گسترده است که عموم مردم در آن عزا دارند.
⬅️ اگر تو ما را به صبر و شکيبايى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، هر آینه تا خشك شدن اشك چشم بر تو مىگريستيم و اين درد براى ما بىدرمان مىماند، و حزن و اندوهمان هميشگى بود، ولى اين همه در مصيبت تو كم است، اما برگرداندن مرگ و دفع آن از كسى مقدور نيست. پدر و مادرم فدايت، ما را نزد پروردگارت به ياد آور، و در خاطر خود نگاه دار.
#ماه_صفر
#تاریخی
📚خطبه 235 نهج البلاغه
☑️ @JAMI_Alahadith
➖#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
🛑 شخصى از أعمش و او از سالم بن أبى جعد روايت كند كه يكى از ياران ما ميگويد كه: خدمت حسنبنعلی علیهالسلام رسیدم و گفتم: ای فرزند رسول خدا! گردنهايمان را خوار و ذليل ساختى و آنچنان ما شيعيان را به بردگى انداختى كه هيچ كسى برايت باقى نماند!!.
حضرت فرمود: برای چه؟!
گفتم: بخاطر آنكه خلافت را تسلیم این طاغیه(معاويه) کردی
فرمود: بخدا سوگند این حکومت را به او واگذار نکردم جز برای اینکه يار و یاوری برای خود نیافتم و اگر یاوری مییافتم با او شبانه روز جنگ مىكردم تا خود خداوند ميان من و او حكم و داورى فرمايد ولى أهل كوفه را شناخته و آزمودم و آنها كه فاسد هستند براي من به كار نيايند؛ آنان هیچ وفایی ندارند و بر گفتار و كردارشان اعتمادى نيست. آنان مختلفند و به ما میگویند که دلهاشان با ما هست درحالیکه شمشیرهایشان همواره بر علیه ما کشیده است.
◼️راوی میگوید: ایشان با من صحبت میکرد که ناگهان خون از دهان ایشان جاری شد. پس حضرت طشتی خواستند و از درون ایشان آنقدر خون آمد كه آن ظرف لبريز شد. پس به ایشان گفتم: ای فرزند رسول خدا اين چیست؟ شما را دردمند مىبينم!
فرمود: بله. اين طاغيه(معاویه) كسى را مأمور نموده كه به من سمّ دهد و آن بر جگر من أثر گذاشته و همان طور كه مىبينى تكّه تكّه از دلم خارج مىشود
عرض كردم: آيا قصد درمان آن را نداريد؟!
فرمود: دو مرتبه سمّ را به من خورانده و این بار سوم است ولى اين بار هيچ دوايى برايش نيافتم. بهمن خبر رسيده كه معاويه نامهاى به پادشاه روم ارسال نموده و درخواست کرده که از زهر کشنده جرعهای برایش بفرستد و پادشاه روم در جواب نامه برایش نوشته: در دين ما جايز نيست كه كمر به قتل كسى ببنديم كه با ما قتال نکرده.
معاويه در نامه بعدی به او نگاشته که: این فرزند مردی است که در زمین تهامه(مکه) شورش نموده و قصد مطالبۀ حكومت پدرش را دارد و من مىخواهم كسى را مأمور كنم تا اين زهر را به او بنوشاند تا تمام بندگان را راحت و آسوده و همه جا را آرام كنم. و همراه اين نامه هداياى بسيارى روانه ساخت تا اينكه پادشاه روم نيز اين سمّ كه مرا با آن مسموم نمود را برايش ارسال نمود البتّه با شرط و شروط.
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ماه_صفر
📚الاحتجاج ج ۲، ص ۲۹۱
☑️ @JAMI_Alahadith
➖وصیتنامه امام حسن عليهالسلام
📜 امام حسن عليهالسلام پس از سخنانی با امام حسین عليهالسلام فرمود: بنویس این وصیت مرا
اين كلماتى است كه حسن بن على به برادرش حسين بن على وصيّت مىكند، وصيت مىكنم كه حسن بن على گواهى مىدهد هيچ معبودى جز الله نيست و او يگانهاى است كه همتايى ندارد و او خداوند را آنگونه كه سزاست مىپرستد خدايى كه شریکی در فرمانروايش ندارد و هيچ يارى كنندهاى از خوارى ندارد[چون خوار نمىگردد] و او همه چیز را آفريد و برايش اندازه معينى قرار داد و او سزاوارترين كسى است كه مورد بندگى قرار گرفت و شايستهترين كسی است که ستايش شد. هركس از او پيروى كند هدايت شود و هركس او را نافرمانى كند گمراه گردد و هركس به سوى او بازگردد هدایت يابد.
🌑 پس اى حسين ! در مورد خانواده و فرزندانم و اهل بيت تو كه پس از خود باقى گذاردهام به تو سفارش مىكنم كه از خطاكارشان درگذرى و از نيكوكارشان[نيكىاش را]بپذيرى و براى آنان جانشين[من]و پدر باشى و مرا در كنار جدّم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله دفن كنى كه همانا من به او و خانه او از كسانى كه بدون اجازه او در خانهاش داخل شدند درحالى كه پس از او كتابى آسمانى بر آنان نازل نشده است سزاوارترم. خداوند در آنچه بر پيامبرش فروفرستاد در كتابش فرمود: «اى مؤمنان! به خانههاى پيامبر داخل نشويد مگر آنكه به شما اجازه داده شود»[احزاب :آيۀ ۵۳] پس به خدا سوگند! پيامبر صلّى اللّه عليه و اله بدون اذن خود به آنان اجازه وارد شدن نداد و پس از وفات پيامبر صلیاللهعليهوآله نيز به آنان اجازه داخل شدن داده نشد درحالى كه ما در استفاده از آنچه از پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به ارث بردهايم اذن داريم.
⬅️ پس اگر آن زن[عايشه] مخالفت نمود پس تو را به خويشاوندىاى كه خداوند عزّوجلّ مرا به تو[به سبب آن خويشاوندى]نزديك گردانده و نسبت نزديكى كه با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دارى سوگند مىدهم كه به خاطر من خونى به زمين ريخته نشود تا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را ملاقات كنيم و شكايت را به سوى او ببريم و او را از رفتارى كه مردم پس از او با ما نمود باخبر كنيم.
#شهادت_امام_حسن علیهالسلام
#ماه_صفر
📚الأمالي (للطوسی) ج ۱، ص ۱۵۸
☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهمالسّلام
➖ممانعت دشمن اهل بیت از دفن امام حسن ـ علیهالسّلام ـ در كنار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله 🛑فَلَمَّ
🛑إِنَّ أَخِي أَمَرَنِي أَنْ أُقَرِّبَهُ مِنْ أَبِيهِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِيُحْدِثَ بِهِ عَهْداً وَ اِعْلَمِي أَنَّ أَخِي أَعْلَمُ اَلنَّاسِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَعْلَمُ بِتَأْوِيلِ كِتَابِهِ مِنْ أَنْ يَهْتِكَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ سِتْرَهُ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَدْخُلُوا بُيُوتَ اَلنَّبِيِّ إِلاّٰ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ » وَ قَدْ أَدْخَلْتِ أَنْتِ بَيْتَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلرِّجَالَ بِغَيْرِ إِذْنِهِ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَرْفَعُوا أَصْوٰاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ اَلنَّبِيِّ » وَ لَعَمْرِي لَقَدْ ضَرَبْتِ أَنْتِ لِأَبِيكِ وَ فَارُوقِهِ عِنْدَ أُذُنِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلْمَعَاوِلَ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنَّ اَلَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوٰاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اَللّٰهِ أُولٰئِكَ اَلَّذِينَ اِمْتَحَنَ اَللّٰهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوىٰ » وَ لَعَمْرِي لَقَدْ أَدْخَلَ أَبُوكِ وَ فَارُوقُهُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِقُرْبِهِمَا مِنْهُ اَلْأَذَى وَ مَا رَعَيَا مِنْ حَقِّهِ مَا أَمَرَهُمَا اَللَّهُ بِهِ عَلَى لِسَانِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَمْوَاتاً مَا حَرَّمَ مِنْهُمْ أَحْيَاءً
🔺در ادامه همین سخنان در روایت دیگری آمده که حضرت فرمود: برادرم به من امر کرده است که او را نزدیک پدرش پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله بگذارم تا با او تجدید عهدی نماید و این را هم بدان كه برادرم داناترين مردم به خدا و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود و داناتر بود به تأويل قرآن از اين كه حجاب رسول خدا صلّىاللهعليهوآله را بدرد و به او بىاحترامى كند؛
⬅️ زیرا خداوند تبارک و تعالی میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، وارد منزلهای پیامبر نشوید، مگر آنگاه که به شما اجازه دهند». و اما تو بدون اجازهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله مردانی را (ابوبکر و عمر را) وارد منزل او ساختی.
⬅️ (از طرف دیگر) با اینکه خداوند فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردهاید صداهای خویش را بلندتر از صدای پیامبر نسازید»، بهجان خودم سوگند که تو بخاطر پدرت و فاروقش(عمر) بیخ گوش پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کلنگها بر زمین زدی (و آن دو را کنار پیامبر دفن کردی) با اینکه خداوند عزّ و جلّ فرموده است: «به راستى آن كسانى كه صدای خود را نزد رسول خدا آهسته كنند كسانىاند كه خدا دلهایشان را برای تقوى آزموده است»
⬅️ بهجان خودم سوگند که پدرت و فاروقش با نزدیک شدن (و دفن شدن) نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله، او را اذیت کردند، زیرا در دوران زندگی آن حضرت، حقوقی را که خداوند با زبان پیامبرش به آنان فرمان داده بود رعایت نکردند (و اشکال نکن که پیامبر اکنون رحلت کرده) زیرا خداوند مقرر کرده آنچه كه بر مؤمنين در حال زنده بودنشان حرام است در حال مردن آنها هم حرام است ( یعنی خداوند برای مردهی مؤمنین همان حرمت را که برای زندگان آنان است در نظر گرفته است)
📚الکافي ج ۱، ص ۳۰۲
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#ماه_صفر
☑️ @JAMI_Alahadith