eitaa logo
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
3.4هزار دنبال‌کننده
36 عکس
5 ویدیو
0 فایل
 إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ "اَلثَّقَلَيْنِ" مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي "كِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي" وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ   ارتباط با خادم کانال: @skhorasani22
مشاهده در ایتا
دانلود
به چه دلیل قبر مادر مخفی است⁉️ 🛑 عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْأَسَدِيِّ عَنِ اَلنَّخَعِيِّ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اِبْنِ اَلْبَطَائِنِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ : سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ لِأَيِّ عِلَّةٍ دُفِنَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ بِاللَّيْلِ وَ لَمْ تُدْفَنْ بِالنَّهَارِ قَالَ لِأَنَّهَا أَوْصَتْ أَنْ لاَ يُصَلِّيَ عَلَيْهَا اَلرَّجُلاَنِ اَلْأَعْرَابِيَّانِ در علل الشرائع از بطائنى روايت شده كه گفت: از حضرت امام صادق عليه السّلام سوال کردم كه: به چه علت فاطمه علیها‌السلام شبانه دفن شد و او را در روز به خاك نسپردند؟ فرمود: به علّت اينكه وصیت کرده بود که آن دو مرد اعرابى(-ابو بكر و عمر-) بر جنازه‌اش نماز نگزارند 📚بحار الأنوار ج ۴۳، ص ۲۰۶ سلام‌الله‌علیها ☑️ @JAMI_Alahadith
سلام‌الله‌علیها وصيّت نموده بود كه نه تنها أبوبكر بلكه دخترش عائشه نيز بر او نماز نگزارد. 🛑 فلمّا تُوُفِّيَتْ‌ جآءت عآئشةُ‌ فمَنَعَتْها أسْمآءُ، فَشكَتْها عآئشةُ‌ إلى ابى‌بكرٍ و قالَتْ‌: هذه الخَثْعَميّةُ‌ تَحول بينَنا و بينَ‌ بنتِ‌ رسولِ‌ اللهِ‌ صلَّى اللهُ‌ علَيه [وءَالِه] و سلَّم. فوقَف أبوبكرٍ علَى البابِ‌ و قَال: يا أسمآءُ! ما حَمَلكِ‌ علَى أن منعتِ‌ أزواجَ‌ النّبىِّ‌ صلَّى اللَهُ‌ علَيه [وءَالِه] و سلَّم أن يَدخُلنَ‌ علَى بنتِ‌ رسولِ‌ الله صلَّى اللهُ‌ علَيه [وءَالِه] وَ سلَّم و قَد صنَعتِ‌ لها هَوْدَجًا؟ قالتْ‌: هى أمرَتْنى أن لا يَدخلَ‌ علَيها أحدٌ و أمرَتْنى أن أصنَعَ‌ لها ذلك. قَالَ‌: فاصْنَعى مَا أمَرَتْكِ‌. و غسَّلها علىٌّ‌ و أسمآءُ . 🌑در «اُسد الغابة» در شرح حال حضرت فاطمه بعد از وصيّت آن حضرت راجع به كيفيّت ساختن نعش و وصيّت به أسماء، بنت عُمَيس گويد: «بعد از وفات حضرت فاطمه عليها السّلام عائشه به خانۀ فاطمه آمد، أسماء دختر عميس او را راه نداد. عائشه به پدرش أبوبكر شكايت كرد و گفت: اين زن خَثْعَميّه ميان ما و ميان دختر رسول خدا فاصله انداخته است. أبوبكر آمد و درِ خانه فاطمه ايستاد و گفت: اى أسماء! چه موجب شده است كه زن‌هاى پيغمبر را از ورود بر دختر پيغمبر منع مى‌كنى، و براى او هودجى ساخته‌اى‌؟ ⬅️ أسماء گفت: فاطمه علیها‌السلام به من امر كرده است كه به هيچ كس اجازۀ ورود بر جنازۀ او را ندهم، و او مرا امر كرده است كه اين هودج و صورت تابوت را براى او بسازم. أبوبكر گفت: آنچه فاطمه امر كرده است بجاى بياور. و علىّ‌ بن أبى‌طالب و أسماء، حضرت فاطمه را غسل دادند.» 📚 اُسد الغابة ج۵ ص۵۲۴ ☑️ @JAMI_Alahadith
روضه وداع امیرمومنان با علیهماالسلام 📜علی بن محمد هرمزانی از امام حسین علیه‌السلام نقل کرده که حضرت فرمود: چون حضرت فاطمه علیها السلام از دنیا رفت، امیرمؤمنان‌ وی را پنهانی به خاک سپرد و جاى قبرش را ناپديد كرد، سپس برخاست و رو بجانب قبر رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله كرد و گفت: 🏴 یا رسول‌الله! سلام بر تو اى رسول خدا از جانب من و از جانب دخترت و ديداركننده‌ات و آنكه در خاك رفته و از من جدا شده و در بقعه تو آمده و خداوند خواسته که به سرعت به تو ملحق شود. 🏴 یا رسول‌‌الله صبرم از فراق محبوبه‌ات كم شده و خودداری من از سرور زنان جهان نابود گشته، جز اينكه براى من در پيروى از سنت تو كه در فراقت كشيدم جاى دلدارى باقى است، زيرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از ميان گلو و سينه من خارج شد (يعنى هنگام جان دادن سرت بسينه من چسبيده بود) آرى، در كتاب خدا براى من بهترين پذيرش (و صبر بر اين مصيبت) است،«إِنّٰا لِلّٰهِ‌ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ‌ رٰاجِعُونَ‌ » 🏴 یا رسول‌الله! آن امانتی که به من سپرده شده بود، باز پس گرفته شد و و زهرا از دستم ربوده شد 🏴 یا رسول‌الله! چقدر این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظر من زشت شده است. غم و اندوه من، ابدی و ماندگار شده است و شب من با بی‌خوابی می‌گذرد. غمم پيوسته در دل است، تا خدا خانه‌اى را كه تو در آن اقامت دارى برايم برگزيند،(بميرم و بتو ملحق شوم) غصه‌اى دارم دل خون كن و اندوهى دارم هيجان‌خيز و غم‌انگيز، چه زود ميان ما جدائى افتاد، تنها به‌سوى خدا شكوه ميبرم. به‌همين زودى دخترت از همدست شدن امتت بر ربودن حقش به‌تو گزارش خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، زيرا چه بسا درد دلهائى داشت كه چون آتش در سينه‌اش مى‌جوشيد و در دنيا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نيافت، ولى اكنون مى‌گويد و خدا هم داورى می‌فرمايد و او بهترين داورانست. 🏴 یا رسول‌الله! سلام بر شما سلام كننده‌اى كه نه خشمگين است و نه دلتنگ، زيرا اگر از اينجا برگردم، بواسطه دلتنگيم نيست و اگر بمانم بواسطه بدگمانى بآنچه خدا به‌صابران وعده فرموده نباشد. واى، واى باز هم بردبارى مباركتر و خوش‌نماتر است. اگر چيرگى دشمنان زورگو نبود (كه مرا سرزنش كنند يا قبر فاطمه را بشناسند و نبش كنند) اقامت و درنگ در اينجا را چون معتكفان ملازمت مى‌نمودم و مانند زن بچه مرده بر اين مصيبت بزرگ شيون مى‌كردم، در برابر نظر خدا دخترت پنهان به‌خاك سپرده شد و حقش پايمال گشت و از ارثش جلوگيرى شد، با آنكه دير زمانى نگذشته و ياد تو كهنه نگشته بود، اى رسول خدا! شكايت من تنها بسوى خداست و بهترين دلدارى از جانب تو است اى رسول خدا، درود خدا بر تو و سلام و رضوانش بر فاطمه باد. 📚 الکافي ج ۱، ص ۴۵۸ ☑️ @JAMI_Alahadith
علیها السلام رکن تکیه‌گاه امیر مؤمنان علیه السلام... ‬ 🛑فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ عَلِيٌّ هَذَا أَحَدُ رُكْنَيَّ اَلَّذِي قَالَ لِي رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمَّا مَاتَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلاَمُ قَالَ عَلِيٌّ هَذَا اَلرُّكْنُ اَلثَّانِي اَلَّذِي قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ . هنگامی‌كه رسول خدا رحلت فرمودند على عليه‌السّلام گفت: اين يكى از دو ركن و تکیه‌گاه من بود كه ويران شد و چون فاطمه(عليها السّلام)رحلت كرد،حضرت فرمود: اين هم تکیه‌گاه دومى بود كه پيامبر صلّى‌‌‌الله‌عليه‌و‌‌آله فرمودند 📚روضة الواعظین ج ۱، ص ۱۵۲ ☑️ @JAMI_Alahadith
اگر اجازه داده بودند حق بر محور خود بچرخد ... 🛑أَمَا وَ الله لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلَی أَهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَةَ نَبِیِّهِ لَمَا اخْتَلَفَ فِی الله اثْنَانِ از حضرت زهرا سلام الله علیها نقل شده که فرمودند: به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار كرده بودند و از خاندان پیامبر خدا صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله پیروی می‌کردند، هیچ گاه دو نفر دربارۀ خدا با يك ديگر اختلاف نمی‌کردند 📚بحار الأنوار، ج ۳۶، ص ۳۵۲ ☑️ @JAMI_Alahadith
وجه تسمیه‌ی زهراء "سلام‌الله‌علیها" 🛑 [علل الشرائع] ، أَبِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَعْقِلٍ اَلْقِرْمِيسِينِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَزِيدَ اَلْجَزَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لِمَ سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ اَلزَّهْرَاءُ زَهْرَاءَ فَقَالَ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلَمَّا أَشْرَقَتْ أَضَاءَتِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ بِنُورِهَا وَ غَشِيَتْ أَبْصَارَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ خَرَّتِ اَلْمَلاَئِكَةُ لِلَّهِ سَاجِدِينَ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَيِّدَنَا مَا هَذَا اَلنُّورُ فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَيْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِي وَ أَسْكَنْتُهُ فِي سَمَائِي خَلَقْتُهُ مِنْ عَظَمَتِي أُخْرِجُهُ مِنْ صُلْبِ نَبِيٍّ مِنْ أَنْبِيَائِي أُفَضِّلُهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أُخْرِجُ مِنْ ذَلِكَ اَلنُّورِ أَئِمَّةً يَقُومُونَ بِأَمْرِي يَهْدُونَ إِلَى حَقِّي وَ أَجْعَلُهُمْ خُلَفَائِي فِي أَرْضِي بَعْدَ اِنْقِضَاءِ وَحْيِی 💠 شيخ صدوق در علل الشرائع به نقل از جابر جعفى روايت مى‌كند كه گفت: به امام صادق عليه‌السّلام گفتم: چرا حضرت فاطمه عليها‌السّلام، زهراء (روشن و درخشان) نامیده شد؟ امام فرمود: زيرا خداوند متعال او را از نور عظمت خودش آفريد، و هنگامى كه نور وجود فاطمه سلام اللّٰه عليها درخشيد، آسمانها و زمين به نور او روشن شدند و ديدگان فرشتگان (از شدّت نورش) بسته شد، پس تمام ملائكه برای خداوند به سجده افتادند و عرض كردند: ای اله و معبود ما ای سرور و مولاى ما، اين چه نورى است‌؟ خداوند متعال به آنها وحى فرمود: اين نور از نور من است كه در آسمان ساكنش كرده‌ام آن را از عظمت خویش آفريدم، آن را از صلب پيامبرى از پيامبران كه بر تمام انبياء تفضيل و برتريش داده‌ام خارج می‌نمایم، از اين نور پيشوايانى را كه به امر من قيام مى‌كنند و مردم را به طرف من هدايت مى‌نمايند بيرون مى‌آورم، اين پيشوايان را پس از انقطاع وحى خلفاء خود در روى زمين قرار مى‌دهم. 📚بحار الأنوار ج ۴۳، ص ۱۲ ☑️ @JAMI_Alahadith
گفتگوی اميرالمؤمنين عليه‌السلام با چاه در خارج از كوفه 🌑مؤلّف‌ «مزار كبير» با سلسله اسنادش از ميثم‌ تمّار نقل می‌کند كه‌ او گفت‌: شبی از شب‌ها مولای من‌ أميرالمؤمنين‌ عليه‌‌السّلام‌ مرا با خود از كوفه‌ به‌ خارج‌ آن‌ برد، و بسوی صحرا می‌رفتيم‌؛ تا آنكه چون‌ به‌ مسجد جُعْفيّ رسيد، رو به‌ قبله‌ نمود و چهار ركعت‌ نماز گذارد، و چون‌ سلام‌ داد و تسبيح‌ گفت‌، دست‌های خود را برای دعا گشود و چنين‌ گفت‌: إلَهِي‌ كَيْفَ أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَصَيْتُكَ وَ كَيْفَ لَا أَدْعُوكَ وَ قَدْ عَرَفْتُكَ وَ حُبُّكَ فِي‌ قَلْبي‌ مَكينٌ...ـ و تا آخر دعائی كه‌ خواندند. و سپس‌ صدای خود را كوتاه‌ كردند و با صدایی آهسته دعائي‌ كردند، و سپس‌ سجده‌ نمودند و چهرۀ‌ خود را به‌ خاك‌ ماليدند و صد مرتبه‌ در آن‌حال‌ الْعَفْوَ الْعَفْوَ گفتند، و سپس‌ برخاستند و از مسجد جُعفي‌ بيرون‌ آمدند و راه‌ صحرا را در پيش‌ گرفتند و من‌ به‌ دنبالش‌ می‌رفتم‌. ➖ در اينحال‌ به‌ جائی رسيديم‌ كه‌ حضرت‌ خطّي‌ بر روي‌ زمين‌ كشيدند و فرمودند: مبادا از اين‌ خطّ جلوتر بیایی!. من‌ توقّف‌ كردم‌ و آن‌ حضرت‌ به‌ تنهائي‌ رهسپار شدند، و آن‌ شب‌، شب‌ تاريك‌ و ظلماني‌ بود. من‌ با خودم گفتم‌: آقای خودت‌ و مولاي‌ خودت‌ را با وجود اين‌ دشمنان‌ بسياري‌ كه‌ دارد، تنها به‌ دست‌ بلا سپردی؟! چه‌ عذری در نزد خدا خواهی داشت‌؟ و در نزد رسول‌ خدا چه‌ خواهي‌ گفت‌؟ سوگند به‌ خدا هم‌اينك‌ به‌ دنبال‌ او روان‌ ميگردم‌ و از حال‌ او جويا می‌شوم‌، گرچه‌ مستلزم‌ مخالفت‌ امر او شده‌ باشد. 🔻 من‌ به‌ دنبال‌ او رفتم‌، تا رسيدم‌ به‌ جائي‌ كه‌ ديدم‌: آن‌ حضرت‌ تا نصفِ بدنِ خود را در چاهي‌ سرازير كرده‌ و مشغول‌ گفتگو با چاه‌ است‌؛ او با چاه‌ سخن‌ می‌گفت‌ و چاه‌ با آن‌ حضرت‌. _حضرت‌ احساس‌ كرد كه‌ من‌ آمده‌ام‌ و ملتفت‌ به‌ من‌ شد و فرمود: كيستی؟ _ عرض‌ كردم‌: من‌ ميثم‌ هست‌ _ فرمود: ای ميثم‌! مگر من‌ به‌ تو امر نكردم‌ كه‌ از آن‌ خطّ جلوتر نیایی!؟ _ عرض‌ كردم‌: اي‌ مولاي‌ من‌! من‌ از گزند دشمنان‌ بر تو هراسناك‌ شدم‌، و ديگر دل‌ من‌ تاب‌ و توان‌ تحمّل‌ و شكيبائي‌ نياورد! _ فرمود: آيا از آنچه‌ من‌ در اينجا گفته‌ام‌ چيزی شنيدی؟! _ عرض‌ كردم‌: نه‌، اي‌ مولاي‌ من‌! چيزي‌ نشنيدم‌. سپس حضرت‌ (این اشعار را زمزمه کردند ) فرمودند: یَا مَیثَم وَ فِي‌ الصَّدْرِ لُبَانَاتٌ إِذا ضاقَ لَها صَدْرِي نَکَتُّ الْأرْضَ بِالْکَفِّ وَ أَبْدَيْتُ لَهَا سِرِّي‌ فَمَهْمَا تُنْبِتُ الأَْرْض فَذاکَ النَّبْتُ مِنْ بَذْري ⬅️ « ای میثم! در سينه‌‌ی من‌ حاجت‌ها و خواهش‌هائيست‌ كه‌ چون‌ سينه‌ی من‌ به‌ جهت‌ آنها تنگی كند و خسته‌ شود، با دست‌ خود زمين‌ را می‌شکافم و آن‌ راز و سرّ درون‌ خود را برای زمين‌ ظاهر ميكنم‌ و بازگو مي‌نمايم‌. پس‌ هر وقتي‌ كه‌ زمين‌ سبز شود، و از آن‌ دانه‌ برويد، آن‌ دانه‌ از آن‌ بذری(كشتِ اسراری) است‌ كه‌ من کاشته‌ام‌! 📚المزار الکبير ج ۱، ص ۱۴۹ علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith
كسى كه نمازش پذيرفته مى‌شود 🛑عَنْهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْأَشْعَرِيِّ عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَقْبَلُ اَلصَّلاَةَ مِمَّنْ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِي وَ يَكُفُّ نَفْسَهُ عَنِ اَلشَّهَوَاتِ مِنْ أَجْلِي وَ يَقْطَعُ نَهَارَهُ بِذِكْرِي وَ لاَ يَتَعَاظَمُ عَلَى خَلْقِي وَ يُطْعِمُ اَلْجَائِعَ وَ يَكْسُو اَلْعَارِيَ وَ يَرْحَمُ اَلْمُصَابَ وَ يَأْوِي اَلْغَرِيبَ فَذَلِكَ يُشْرِقُ نُورُهُ مِثْلَ اَلشَّمْسِ وَ أَجْعَلُ لَهُ فِي اَلظُّلُمَاتِ نُوراً وَ فِي اَلْجَهَالَةِ عِلْماً وَ أَكْلَأُهُ بِعِزَّتِي وَ أَسْتَحْفِظُهُ مَلاَئِكَتِي يَدْعُونِي فَأُلَبِّي وَ يَسْأَلُنِي فَأُعْطِي فَمَثَلُ ذَلِكَ عِنْدِي كَمَثَلِ جَنَّاتِ اَلْفِرْدَوْسِ لاَ تَيْبَسُ ثِمَارُهَا وَ لاَ تَتَغَيَّرُ عَنْ حَالِهَا 🔰 ابن قدّاح از امام صادق عليه السلام نقل کرده که خداوند تبارك وتعالى فرموده: من تنها نماز كسى را مى‌پذيرم كه 1⃣ در برابر عظمت من فروتن باشد 2⃣ به خاطر من نفْس خود را از شهوتها باز دارد 3⃣ و روزش را با ياد من سپرى كند 4⃣ و بر آفریدگان من تكبّر نورزد 5⃣ و گرسنه را غذا دهد 6⃣ و برهنه را بپوشاند 7⃣ و به مصيبت ديده ترّحم كند 8⃣ و غريب را جای و پناه دهد 🔺پس چنين بنده‌ای، نورش مانند خورشيد مى‌تابد، در تاريكى برايش نور قرار مى‌دهم (يعنى او را از تاريكى گناه و شك مى‌رهانم) و در جهل به وى علم مى‌دهم (يعنى اگر به چيزى جاهل باشد او را به آن شىء عالم مى‌كنم) و به عزتم حفظش می‌كنم و فرشتگانم را به نگهبانى از او مى‌گمارم، مرا مى‌خواند، لبيك مى‌گويم(جوابش مى‌دهم) و از من درخواست مى‌كند، پس اعطاء می‌کنم 🌳 حكايت اين بنده در نزد من همچون حكايت باغ هاى فردوس است كه نه ميوه هايشان مى‌خشكد و نه حالتشان دگرگون می‌شود (شايد اشاره به تواضع و ثبات مؤمن و يا اشاره به بخشش مؤمن باشد) 📚المحاسن ج ۱، ص ۱۵ ☑️ @JAMI_Alahadith
بهار مؤمن 🛑حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ اَلْأَشْعَرِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلنَّهَاوَنْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ اَلدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيهِ قَالَ سَمِعْتُ اَلصَّادِقَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: اَلشِّتَاءُ رَبِيعُ اَلْمُؤْمِنِ يَطُولُ فِيهِ لَيْلُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى قِيَامِهِ وَ يَقْصُرُ فِيهِ نَهَارُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى صِيَامِهِ 🌒‌محمّد ديلمىّ‌ از پدرش نقل كرده كه گفت: شنيدم امام صادق عليه السّلام فرمود: زمستان، بهار مؤمن است، شبش طولانى است پس (مؤمن) از طول شبش برای قیامش (در نماز و دعا) كمك مى‌گيرد و روزش كوتاه است پس(مؤمن) از کوتاهی روزش برای روزه‌گرفتنش کمک می‌گیرد 📚 فضائل الأشهُر الثلاثة ج ۱، ص ۱۱۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
نوشیدن نَبیذ با قصد قربت❗️ 🔰 يزيد بن خليفه از افراد خاندان بنى حارث بن كعب گويد: من به مدينه آمدم و زياد بن عبيد اللّه حارثى حاكم آن‌جا بود. پس اجازه ورود بر امام صادق عليه‌السّلام گرفتم. نزد ايشان وارد شدم و بر ایشان سلام كردم و در جاى خود قرار گرفتم. به حضرت عليه‌السّلام عرض كردم: من مردى از بنى حارث بن كعب هستم و خداوند عزّ و جلّ مرا به محبت و دوستى شما اهل بيت عليهم السّلام هدايت نموده است. _ فرمود: چگونه به دوستى ما اهل بيت هدايت شدى‌؟ زيرا به خدا سوگند! محبت ما در بين (قبیله‌ی) بنى حارث بن كعب اندك است. _ عرض كردم: فدايت شوم! من غلامی خراسانى دارم، او رخت‌شويى مى‌كند و چهار نفر همشهرى دارد كه آنان هر جمعه یکدیگر را دعوت می‌کنند و هر دفعه مهمانى بر عهده يكى از آنان است. پس هر پنج جمعه، يك جمعه نوبت غلام من مى‌شود( که از آنان پذیرایی کند) و برده‌ام براى آنان نبيذ( نوشیدنی ساخته شده از خرما) و گوشت تهيه مى‌كند. هنگامى كه از غذا و گوشت فارغ شدند، برده‌ام کوزه‌ای مى‌آورد و آن را از نبيذ پر مى‌كند و سپس مطهره( ظرفی که با آب آن خود را می‌شویند) مى‌آورد. پس هرگاه كه می‌خواهد به يكى از آنان پیمانه‌ای بدهد، به او مى‌گوید: «ننوش، تا اين‌كه بر محمّد و آل محمّد صلوات بفرستى».پس من به وسيله اين غلام به محبت و دوستى شما هدايت شدم. _ امام عليه السّلام به من فرمود: اِسْتَوْصِ بِهِ خَيْراً وَ أَقْرِئْهُ مِنِّي اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ يَقُولُ لَكَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ اُنْظُرْ شَرَابَكَ هَذَا اَلَّذِي تَشْرَبُهُ فَإِنْ كَانَ يُسْكِرُ كَثِيرُهُ فَلاَ تَقْرَبَنَّ قَلِيلَهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ وَ قَالَ مَا أَسْكَرَ كَثِيرُهُ فَقَلِيلُهُ حَرَامٌ ⬅️ تو را در مورد او به نيكى سفارش مى‌كنم ( هوای او را داشته باش) و از جانب من به او سلام برسان و بگو: جعفر بن محمّد به تو مى‌گويد: به این نوشیدنی که می‌نوشی بنگر؛ پس اگر مقدار بسیاری از آن مست کننده باشد پس هرگز به مقدار اندك آن نیز نزديك نشو! چرا که رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌وآله فرمود: «هر آنچه مست‌کننده باشد حرام است» و همچنین فرمود: چيزى كه فراوان آن مست‌كننده باشد، پس اندك آن نيز حرام است 🔻راوی گوید: به کوفه بازگشتم و سلام جعفر بن محمد علیه‌‌السّلام را به غلام رساندم. غلام گریست و به من گفت: آیا جعفر بن محمد آن‌قدر به من توجه داشته که به من سلام رسانده است؟ _ گفتم: آری، و سپس پیام امام علیه‌السّلام را به او رساندم و گفتم: و نیز در مورد تو به من سفارش نموده است پس برو که تو را در راه خدا آزاد کردم _ غلام گفت: به خدا قسم! (زین‌پس) تا زنده‌ام آن نوشيدنى در شکم من وارد نخواهد شد 📚الکافی ج ۶، ص ۴۱۱ ☑️ @JAMI_Alahadith
احادیث اهل البیت علیهم‌السّلام
➖معده و کبد 🔸کیست که معده را اين گونه سخت و با صلابت آفريده و برای هضم خوراک‌های سفت، قدرت داده است
مغز، خون، ناخنها، گوش و ران 🧠 ای مفضّل! بينديش كه چرا مخِّ رقيق در درون لوله‌های استخوان محافظت شده است؟ آیا این جز برای حفظ و نگاهداری آن است؟ 🩸چرا خونِ روان در رگ‌ها -همچون آب در ظرف‌ها- محصور شده است؟ آيا جز براى این است که آن را به خوبی نگاهدارى کند و (خون) بیرون نریزد؟ 🤚 چرا ناخنها بر سر انگشتان روییدند؟ جز براى حفاظت انگشتان و یاری شخص در كار كردن است‌؟ 👂چرا داخل گوش -همچون لَولَب(مارپیچ)- پيچ در پیچ گردیده است؟ آيا اين جز براى آن است كه صدا داخل آن بپیچد( و اندک اندک وارد شود)، تا به (پرده‌ی) گوش برسد و نیز شدت باد را بشکند تا (پرده) گوش آسيب نبیند؟ 🦵آیا حمل کردن گوشت‌های ران و نشیمنگاه جز برای آن است که سفتی و سختی زمین- هنگام نشستن بر ران و نشمینگاه- باعث درد (و اذیت) انسان نشود، همچنان که کسی که لاغر است و گوشتش اندک، اگر هنگام نشستن، چیزی میان او و زمین فاصله نشود که او را از سختی زمین نگهدارد، دردمند می‌شود ☑️ @JAMI_Alahadith
ظهور دين حق در جهان 🛑 عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي اَلْحَسَنِ اَلْمَاضِي عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ » قَالَ يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا وَلاَيَةَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ بِأَفْوَاهِهِمْ قُلْتُ «وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ» قَالَ وَ اَللَّهُ مُتِمُّ اَلْإِمَامَةِ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِينَ «فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ اَلنُّورِ اَلَّذِي أَنْزَلْنٰا» فَالنُّورُ هُوَ اَلْإِمَامُ قُلْتُ: «هُوَ اَلَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدىٰ وَ دِينِ اَلْحَقِّ » قَالَ هُوَ اَلَّذِي أَمَرَ رَسُولَهُ بِالْوَلاَيَةِ لِوَصِيِّهِ وَ اَلْوَلاَيَةُ هِيَ دِينُ اَلْحَقِّ قُلْتُ «لِيُظْهِرَهُ عَلَى اَلدِّينِ كُلِّهِ» قَالَ يُظْهِرُهُ عَلَى جَمِيعِ اَلْأَدْيَانِ عِنْدَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ قَالَ يَقُولُ اَللَّهُ «وَ اَللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ» وَلاَيَةِ اَلْقَائِمِ «وَ لَوْ كَرِهَ اَلْكٰافِرُونَ» بِوَلاَيَةِ عَلِيٍّ 📖 محمّد بن فضيل گوید: از امام كاظم عليه‌السّلام دربارۀ سخن خداى عز و جلّ: مى‌خواهند نور خدا را با دهان‌هايشان خاموش كنند» پرسيدم. _ فرمود: «مى‌خواهند ولايت امير مؤمنان عليه‌السّلام را با دهان‌هايشان خاموش كنند». _ گفتم: «و خداوند، تمام‌كنندۀ نور خود است»[يعنى چه‌؟] _ فرمود: «خداوند، تمام‌کننده‌ی امامت است؛ به دلیل سخن خدای عزّ وجلّ که فرمود: -كسانى كه بخدا و رسولش و نورى كه فرو فرستاده‌ايم ايمان آورند- نور، همان امام است» _ گفتم: «پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد»[يعنى چه‌؟] _ فرمود: « او كسى است كه پيامبرش را به (اعلام) ولايت وصيّش فرمان داد و ولايت همان دين حق است». _ گفتم: «تا آن را بر همۀ دين‌ها چيره سازد»[يعنى چه‌؟]. _ فرمود: «آن را هنگام قيام قائم، بر همۀ دين‌ها چيره مى‌سازد». سپس فرمود: خدا می‌فرمايد: «و خدا تمام‌كننده‌ی نور خود است» يعنى ولايت قائم « اگر چه کافران بولایت علی، خوش نداشته باشند 📚الکافي ج ۱، ص ۴۳۲ آیه ۲۸ سوره فتح و آیه 8 سوره صف علیه‌السّلام ☑️ @JAMI_Alahadith