هدایت شده از مرضیه رمضانقاسم
🕊
نمیدانم داغِ "عزیزترازجان" دیدهای یا نه؟
آنهایی که عزیزترینعزیزشان را از دست دادهاند خوب میدانند انسان وقتی خبر از دست دادن عزیزتر از جانش را میشنود دچار شُک میشود، حس و حال عجیبی دارد انگار خواب است بعد که میبیند بیدار است آرزو میکند ای کاش خواب بود؛ گویی زمان میایستد، حس غریبیست، با خود میگوید دروغ است او نمردهاست.
میدانید چرا اینگونه میشود؟
چون از لحاظ روحی به آن عزیز، نزدیکتر از قبل میشود و احساس میکند او همیشه همراهش است، بنابراین تا مدتها اگر کسی برای عزیز فقیدش رحمت و آمرزش طلب کند ناراحت میشود زیرا که آن عزیز برایش نمرده بلکه زندهتر شده است و در قلبش حاضر.
داغِ عزیزتر از جان، هیچگاه سرد نمیشود بلکه زغالهای داغی هستند که منقلِ دل، مستعدِّ باد خوردناند و با وزش کوچکترین باد، گُلِ آتش میشوند و گُر میگیرند...
داغ، داغ است و سرد شدنی در کار نیست و این طبیعت داغ است؛ همانگونه که آتش گُر میگیرد و به اطراف سرایت میکند؛ داغ هم میتواند حد وجود آدمی را بشکند و او را بزرگ کند، وصل به عالم معنا و هم میتواند او را در هم بشکند، خُرد و نابودش کند.
انتخاب با فرد داغدار است که بخواهد پختهشود یا سوخته.
و کودکان فلسطینی چه زود بزرگ شدند.
🖋نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#بزرگی_زودرس
#داغدار_لالهها
#فلسطین
#غزه
🇵🇸
╰┈➤Ⓜ️@ramezan_ghasem110