💖یاران مهدی عجل الله 💖
#هوالعشق💞 #امیــــــدِ_دایــــے #پارت2 ✍ #زهرا_شعبانے –چقدر خرافاتی هستی؛اگه دختر خودش نخواد کاری م
#هوالعشق💞
#امیــــــدِ_دایــــے
#پارت3
✍ #زهرا_شعبانے
در واحدمون رو خیلی آروم باز میکنم؛در حین باز کردن گفتم:خدایا قول میدم یه چک پول ۵۰تومنی به یه فقیر بدم فقط کسی بیدار نباشه.
داشتم آروم و پاورچین به سمت اتاقم میرفتم که صدای یه نفر میخکوبم کرد:
+تا این موقع شب کدوم...استغفرالله،کجا بودی؟
صدای بابا بود.لعنتی...چه غلطی کنم حالا؟
صداشو پایین تر آورد:کجا بودی؟
–ماشینم خراب شده بود؛تا درستش کردم طول کشید
+توی این هفته سومین شبه که دیر میای؛هر شب ماشینت خراب میشه.
و از اونجا که بهونه ای واسه تراشیدن نداشتم سرمو انداختم پایین.
با یه لحن خاص که بیشتر به هشدار میزد گفت:
–امید،کاری نکن که بهت شک کنم.
بعدم رفت و منو با سردرگمی خودم تنها گذاشت.
دیشب که با کلی فکر و خیال خوابم برد؛الانم که واقعا نگرانم.نمیدونم از چی، فقط نگرانم.
دست و صورتمو شستم و رفتم سر میز صبحونه هم مامان و بابا بودن هم مرتضی برادر کوچیکم که ۱۰سالشه.صبحونه رو بدون هیچ حرفی خوردیم که مرتضی صدام زد:امید،توپم بالای اون کمد بلنده افتاده من دستم بهش نمیرسه؛میشه بهم بدیش؟
+آره بیا بگیرش
دستمو کمی بلند کردمو توپ رو بهش دادم.
#آرام
چقدر شبیه برادرِ شهیدم محمدرضا شده این فسقلی.قدش الان از منم بلندتره ولی خداروشکر هنوز هم قد حسین نشده.توپ رو به مرتضی داد،دستشو کرد تو موهاش و سرشو بوسید.گاهی اوقات بداخلاق میشه اما برای مرتضی هم برادره هم رفیق.مرتضی رفت تو پارکینگ بازی کنه؛ امیدم رفت تو اتاقش.به سمت حسین برمیگردم:
–شوهر عزیزتر از جانم!!!
میخنده و میگه:
+نگو اینجوری چندِشم شد
–امیدمو میبینی حالا دیگه از منم بلندتر شده
نمیدونم چرا ولی اخم میکنه:
+حالا چی شده سرصبحی داری قربون صدقه ی تحفت میری؟
–چیزی شده حسین؟
+دیشب ساعت ۲:۱۵اومده خونه.
–خب لابد اتفاقی افتاده بود وگرنه امید که...
با لحن عجیبی که فرصت تشخیص نوعِش رو ندارم ادامه میده:
+امید که چی؟چرا حواست نیست آرام؟امید اون امیده سابقه؟معلومه که نه.ازش دفاع نکن؛نزار از این بدتر شه.
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#عشق_آسمانی 💗👇
┄┅═✼💗✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗✼═┅┄
#هوالعشق💞
#امیــــــدِ_دایــــے
#پارت4
✍ #زهرا_شعبانے
–چی داری میگی؟مگه چیکار کرده که از دستش کفری شدی؟
+سه شبه داره دیر میاد خونه.اصلا معلوم نیست که چیکار میکنه؛با کی میگرده.
–اینقدر سخت نگیر
یهو مثل کسی که برق گرفته باشتش از جام بلند میشم و میگم:
–ببینم دیشب که باهاش دعوا نکردی؟
به حالت طعنه گفت:
+اتفاقا چرا!کمربندمم درآوردم یکم زدمش تا آدم شه
–حسین!!!چرا اینجوری حرف میزنی؟باور کن دستت بش بخوره هیچ وقت نمی بخشمت.
و بعد عصبانی شدو رفت سمت اتاق امید.اصلا دلم نمیخواد این پدر وپسر تو روی هم وایسن.
#حسین
رفتم به سمت اتاق امید و در زدم و با شنیدن صدای بفرمائید وارد شدم.با لحن آرومی گفتم:
–وقت داری؟
+آره
نشستمو یه نفس عمیق کشیدم و محکم هوای توی ریه هامو بیرون دادم.مثل زمانایی که سردرگم بودم دستمو فرو کردم توی موهام،واقعا چقدر پدربودن سخته.
–امید مشکلی داری؟
+چه مشکلی؟
–مالی یا....روحی
+نه چطور؟
–هیچی فقط خواستم بدونی اگه مشکلی بود میتونی رو کمک من حساب کنی.
حرفی بیشتر از این برای گفتن ندارم؛بلند میشم برم که صدام میزنه:
+بابا،من دیگه بزرگ شدم نگران من نباش.
با یه لحن کاملا پدرانه میگم:
–تو هم یادت باشه،بزرگ شدن به معنای اشتباه نکردن نیست...راستی امشب اول محرمه نمیای حسینیه؟
+نه، حالا شاید شبای دیگه اومدم.
#امید
بابا از اتاق بیرون رفت."بزرگ شدن به معنای اشتباه نکردن نیست" این جمله یعنی بیشتر از هرکسی نگرانمه.امشبم اول محرمه،ولی چرا یادم نبود؟...نمیتونم برم هیئت من تصمیممو گرفتم؛خودمم میدونم کارم گناهه در این شکی نیست ولی این گناه میتونه زندگیمو تغییر بده.چیکار باید کنم؟مگه میشه تو محرم اینکارو کرد؟
🌹
اینم از اون پورشه،بالاخره هر جوری بود از روزبه گرفتمش.تو محرم به دلم نیست ولی مجبورم.
الان تو فرمانیه دارم دور میخورم یه دختر که تیپ ساده و مدرنی داشت در حال راه رفتن بود؛ دودل بودم ولی چاره ای نداشتم و براش بوق زدم.سرشو برگردوند؛ لبخندی زد و سوار ماشین شد.یکی از دوستای روزبه که گریمر بود یه لنز آبی برام گذاشته بود و کمی چهرمو تغییر داد تا اگر کسی ازم شکایت کرد شناخته نشم.دختره نشست و گفت:
+وای چه چشمای خوشگلی
ادامه دارد
🌷-----*~*💗*~*-----🌷
#عشق_آسمانی 💗👇
┄┅═✼💗✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗✼═┅┄
┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
❣پروردگارا
🔶بااولین قدمهایم برجاده های صبح
🔸 نامت راعاشقانه زمزمه میکنم
🔸کوله بارتمنایم خالی وموج
🔶سخاوت توجاری
الهی به امید تو
┄┅═✼💗✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗✼═┅┄
#سلام_امام_زمانم🌹
سَرشدبہشوق وصلتو فصلجوانیَم
هرگز نمےشود ڪہ از این در برانیَم
یابـنالحسـن براے تو بیدار مےشوم
صبحٺ بخیر اے همہے زندگانیم...
┄┅═✼💗✼═┅┄
@Jameeyemahdavi313
┄┅═✼💗✼═┅┄
🗓 امروز دوشنبه:
19 اسفند ماه 1398
14 رجب 1441
9 مارس 2020
ذکر روز:
" ' یا قاضی الحاجات" '📿
🎄🌾🎄🌾🎄🌾🎄🌾🎍🌾🎍🌾
✔️ @Jameeyemahdavi313