eitaa logo
اشعار آئینی جواد کریم زاده
238 دنبال‌کننده
147 عکس
48 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی عطری عجیب می آید نیمه شب بوی سیب می آید چه معطر شده ست دیر و فضا به به از این شمیم روح افزا آسمان وه چه روشن ست امشب بخت همراه با منست امشب وقتِ آنست تا کنم آغاز با خداوندگار راز و نیاز لیک این بانگ و شور و ولوله چیست خنده و قاه قاه و هلهله چیست سر چو از دیر خود برون آورد موج اندوه در دلش حس کرد دید خونین سری بریده به نی در قفایش سران پی در پی گفت راهب به خود که وا عجبا نور می‌بارد از زمین به سما ؟ شنوم از لبش به بانگ فصیح صوت داود یا نوای مسیح؟ مات و مبهوت ، محوِ سر، گشته همچو عشاق گشته سرگشته سوی سر شد ز دیر خود بیرون چون نظر کرد بر سر پرخون دید سر را به نزد قوم شرور و نشستند گرد سر مغرور دید بر گرد سر بساط شراب عده‌ای را بدید مست و خراب گفت ای قوم پست این سر کیست اینهمه قاه قاه و هلهله چیست گفت خولی نحس بد آیین صاحب سر خروج کرده ز دین صاحب این سری که بر نیزه ست دان عموی دلاورش حمزه ست صاحب این سری که در بر ماست سبط پاکیزه ی پیمبر ماست گفت سبطی اگر مسیحا داشت بر روی چشمهای ما جا داشت چقدر رذل و پست و نامردید که بر او اینهمه جفا کردید کرد راضی چو قوم کافر را به امانت گرفت آن سر را تا برَد راسِ پاکِ دَرهَم را داد او ده هزار دِرهم را همرهش داشت با دلی غمبار سر خونین و پُر ز گرد و غبار تشت سیمین نموده آماده سر نهاده به روی سجاده ظرف آب و گلاب آورد و عنبر و مشک ناب آورد و گیسوانش چو شستشو می‌کرد با سر پاک گفتگو می‌کرد دلربا سر، بگو تو یحیایی مصطفایی و یا مسیحایی از چه رو این سرت جدا کردند و سپس روی نیزه جا کردند خشک لب از چه بودی ای مظلوم از چه شد نامرتب این حلقوم این سران چیستند بر سرِ نی سربداران نیزه پی در پی این زن و کودکانِ در تب و تاب از چه بستند دستشان به طناب آن بزرگ و امیر قافله کیست آن اسیر به بند سلسله کیست لب گشا بسمه تعالی سر راز بگشای ای مسیحا سر ناگهان آن لبان به صوت ملیح گفت من روح داده ام به مسیح صد مسیحاست از دمم زنده اهل عالم به درگه ام بنده من حسین هستم و شه دینم نوه ی خاتم النبیینم پسر شاه لافتی ام من دُرِ شهوار هل اتی ام من بر مشامت چو بوی سیب آمد حس نمودی ز ره غریب آمد ؟ با لب تشنه سر بریده شدم بر روی خاکها کشیده شدم هر چه را داشتیم غارت شد سهم ناموسمان اسارت شد قبل از این صورتم درون‌ تنور سوخته و محاسنم شد بور این سران یاوران من بودند یار ناموس و کودکان بودند سیدی که اسیر بیداد است پسر من امام سجاد است گفت با شاه دین چنین راهب پسرِ زاده ی ابو طالب راهبی بوده ام و نصرانی کیش من را نما مسلمانی اشک می‌ریخت در برِ آن سر که شفیع ام شو در صف محشر پس بفرمود شاه دین آنگاه گو به لب لااله الا الله شو مشرف تو دین سرمد را و شهادت بده محمد را تا سحر گاه سر در آنجا بود صبحدم سر به روی نی جا بود @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غروب مه غم به آخر رسید طلوع مهِ تارِ دیگر رسید به شام بلا نیز خواهر رسید به همراه راس برادر رسید نگر عمه‌ی پاک سادات را و در وازه ی نحس ساعات را چو آمد ز ره، خسته آن قافله اسیران همه در غل و سلسله به همراهشان خولی و حرمله میان کِل و شادی و هلهله ز مهمان نوازی، اهالی شام بر آنان زدند سنگ از روی بام جفاها شد از قوم پست لعین بر آن اهل بیت رسول امین روانه نمودند از روی کین چو از کوچه های یهودی نشین که اینان همه وارث حیدرند همه اهل بیت یل خیبر ند بگیرید از اینان دگر انتقام بگیرید از هر چه سر انتقام ز سرهای مد نظر انتقام به چوب و به سنگ و حجر انتقام بریزند خاکستر از روی کین به روی سر سیدالساجدین ز یک سوی رنج و غم بی حساب ز سوی دگر گریه های رباب ز سویی بدستان آنان طناب ز سویی ورودِ به بزم شراب امان از دل زینب و کودکان امان از لب و چوبه ی خیزران @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز در شام چه‌خبر است؟ 🔹اول صفر سال ۶۱ هجری قمری است. شام امروز غرق شادی است. آخر قرار است به‌زعم شامیان سر خرو‌ج‌کردگان از دین به ‌همراه خانواده‌شان که اسیر شده‌اند وارد شهر شوند. گفته می‌شود نیم‌میلیون نفر به استقبال فرزندان امیرالمومنین(ع) آمده‌اند. 🔹حضرت ام‌کلثوم(س) قبل از ورود به شهر به شمر فرمود از تو می‌خواهم ما را از مسیری وارد کنی که کمتر ما دیده شویم. شمر هم خوب حرف آن داغ‌دیده را پذیرفت و از دروازهٔ ساعات که شلوغ‌ترین ورودی بود اسرا را وارد کرد. 🔹از دورازهٔ ساعات تا کاخ یزید مسیر نسبتا کوتاه است اما منابع می‌گویند اسرا صبح وارد شهر شدند ولی زمان غروب به کاخ رسیدند. 🔹از ذکر اتفاقات شهر به این بسنده می‌کنیم که خاندان اهل‌بیت ساعاتی در پله‌های مسجد جامع که محل تماشای اسرا بود نگه داشته شدند.
وقایع روز اول صفر ۱ - وارد كردن سر مطهر امام حسين عليه السّلام به شام بنى اميه اين روز را به خاطر ورود سر مطهر امام حسين عليه السّلام به شام عيد قرار دادند. (قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۳۴۱. الوقايع و الحوادث: ج صفر، ص ۵. مصباح كفعمى: ج ۲، ص ۵۹۶. تقويم المحسنين: ص ۱۵) ۲ - ورود اهل بيت عليه السّلام به شام (معالى السبطين: ج ۲، ص ۱۴۰. مستدرك سفينة البحار: ج ۶، ص ۲۹۴) با رسيدن خبر نزديك شدن اسراى اهل بيت عليهم السّلام به دمشق، يزيد دستوراتى صادر كرد: ۱ - تاجى جواهر نشان و تختى مرصّع به سنگهاى قيمتى آماده كنند. ۲ - بزرگان هر صنف با كمك يكديگر شهر را در كمال زيبائى زينت نمايند. ۳ - تمام اهل شهر لباسهاى زينتى بپوشند و خود را بيارايند. ۴ - همگى در معابر رفت و آمد نموده، به يكديگر تبريك بگويند. ۵ - پس از آمادگى كامل با طبل و شيپور به استقبال اسرا بروند. ۶ - جارچيان در شهر جار بزنند: سرهاى بريده و اطفال كسانى بر شهر وارد مى شوند كه به قصد براندازى حكومت عازم عراق بوده اندولى عامل خليفه يعنى ابن زياد آنها را كشته است. هركس خليفه را دوست دارد امروز شادى نمايد. شاميان پست نيز كوتاهى نكرده بر فراز بامها بيرقهاى رنگارنگ برافراشتند و در هر گذرى بساط شراب پهن كردند. نغمه آوازه خوانان بلند بود، و مردم دسته دسته به سوى دروازه كوفه در دمشق مى رفتند و عده اى از شهر خارج شده بودند. اين در حالى بود كه اهل بيت مصيبت زده و داغدار پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را كه جبرئيل امين پاسبان حريم محترمشان بود همراه با نيزه داران تازيانه به دست و بى رحم وارد دروازه ساعات كردند. آن نابخردان پست همينكه جمع نورانى اسرا را ديدند زبان به جسارت گشودند. در آن شهر چه گذشت و با آن بزرگواران چه كردند قلم را ياراى نوشتنش نيست. (الوقايع و الحوادث: ج ۵، ص ۳۰ ۶. از مدينه تا مدينه: ص ۸۹۹ ۸۹۶. همچنين اقتباس از ناسخ التواريخ، عوالم العلوم، مهيج الاحزان، رياض المصائب، لهوف، امالى صدوق، الدمعة الساكبة)
یاد زینب س تا قیامت در دل است دل بدون یاد او مشتی گل است
به عالم عشق را معنا رقیه ست و ذکر عالم بالا رقیه ست عجب شوری بپا کردی تو ای جان که تسبیح ملائک یا رقیه ست به پایت سجده باید کرد ای عشق که عشق بی زوال ما رقیه ست قیامی در خرابه کرده بر پا بلی بنیان کن اعدا رقیه ست کسی که دین احمد را بقا داد چو زینب بعد عاشورا رقیه ست قسم بر مرتضی مانند مولا علی و عالی و اعلا رقیه ست به دریای حسین او دُرّ ناب است دُر زیبای این دریا رقیه ست رقیه دائما مسند نشین است که روی شانه ی سفا رقیه ست تماما روح و جسم و نور چشمِ علیِ اکبر لیلا رقیه ست گهی گهواره جنبان برادر گهی محو رخ بابا رقیه ست مخوان طفلش به پیران طریقت طریق و هادی و مولا رقیه ست مپندارش که او دختی سه ساله ست که آقاتر ز هر آقا رقیه ست به هنگام شفاعت روز محشر به روی زانوی زهرا رقیه ست در آن هنگامه ی محشر یقینا حساب نوکرانش با رقیه ست کسی که از سر لطفش نموده ست به عشقش مبتلا ما را رقیه ست کسی که بهر نوکر مینماید برات کربلا امضا رقیه ست من آن مجنون صحرای دمشقم برایم تا ابد لیلا رقیه ست @javadkarimzadeh
نشسته ام بنویسم بهار یعنی تو گل محمدی گُلعُذار یعنی تو گل همیشه بهارم گلی که خوشبو تر بُوَد ز عنبر و مشک تَتار یعنی تو طراوت گل و ریحان ، طراوت باران طراوت چمن و لاله زار یعنی تو شکوه کوه عظیمی و آبشار بلند شکوه رودی و هر چشمه سار یعنی تو تو بر ضریح علی خوشه های انگوری به دست فاطمه اما انار یعنی تو به کوچه باغ دلم رَد پایتان گُل کرد خزان قلب مرا نو بهار یعنی تو تو که حلاوت شیر و شکر به کام منی چقدرخوش نمکی ، پس نگار یعنی تو چقدر گشته دلم بیقرار آمدنت قرار خاطر هر بیقرار یعنی تو به روی لوح دلم نقش نام و روی شماست که نامدار تو و ماندگار یعنی تو به شوق آمدنت طاق نصرتی بستیم به صبح فتح و ظفر اقتدار یعنی تو قسم به گُل ، به سحرگه، قسم به زُلف نسیم شکوفه های گلِ ذوالفقار یعنی تو نشسته ام لب جاده که تکسوار آید به شوق روی تو ، آن تکسوار یعنی تو به آن امید که ما را پناه می‌آید بلند مرتبه شاهی ز راه می‌آید @javadkarimzadeh
بی تو دردی کشیده ام که مپرس دختری رنج دیده ام که مپرس باورت نیست در سه سالگی ام مثل زهرا خمیده ام که مپرس معجرم سوخت گیسویم کِز شد لب ز خجلت گز یده ام که مپرس چند باری ز ناقه افتادم تا به اینجا رسیده ام که مپرس تو نبودی عمو نبود از زجر زجر هایی کشیده ام که مپرس پاره شد گوش و گوشوارِ مَرا کَندو از جا پریده ام که مپرس بس که بر چشم و صورتم زده است تار گردیده دیده ام که مپرس کعب نی را و تازیانه ز ترس با دل و جان خریده ام که مپرس بر روی خار ها چنان از ترس پا برهنه دویده ام که مپرس من به گوش خود از حرامی ها ناسزا ها شنیده ام که مپرس چه بگویم که در چهل منزل بر سر نی چه دیده ام که مپرس تا به وصلت رسم دوباره پدر زهر هجری چشیده ام که مپرس کاش میشد که حنجرت بوسم پدر سر بریده ام که مپرس پُرسم از عمه در طبق گو چیست گوید ای نور دیده ام که مپرس @javadkarimzadeh
بی تو دردی کشیده ام که مپرس دختری رنج دیده ام که مپرس باورت نیست در سه سالگی ام مثل زهرا خمیده ام که مپرس معجرم سوخت گیسویم کِز شد لب ز خجلت گز یده ام که مپرس چند باری ز ناقه افتادم تا به اینجا رسیده ام که مپرس تو نبودی عمو نبود از زجر زجر هایی کشیده ام که مپرس پاره شد گوش و گوشوارِ مَرا کَندو از جا پریده ام که مپرس بس که بر چشم و صورتم زده است تار گردیده دیده ام که مپرس کعب نی را و تازیانه ز ترس با دل و جان خریده ام که مپرس بر روی خار ها چنان از ترس پا برهنه دویده ام که مپرس من به گوش خود از حرامی ها ناسزا ها شنیده ام که مپرس چه بگویم که در چهل منزل بر سر نی چه دیده ام که مپرس تا به وصلت رسم دوباره پدر زهر هجری چشیده ام که مپرس کاش میشد که حنجرت بوسم پدر سر بریده ام که مپرس پُرسم از عمه در طبق گو چیست گوید ای نور دیده ام که مپرس @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گوشه ی خرابه بپا ماتم و غم است باز اين چه شورش است که در خلق عالمست صوت حزین دخت سه ساله رسد به گوش باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمست گویا طلوع کرده ز ویرانه آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالمست از بسکه بوسه زد به لب تشنه حسین زلف حسین و دختر او جمله در همست سر را بغل گرفته به زانو نهاده است سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست آن محشری که کرده بپا دختر حسین بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است یکبار دیگر از غم این طفل محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است فردا که بر جهان بدمد آفتاب عشق بینند ماه عشق ز منظومه اش کم است @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب تمام زمزمه ها گشته یا حسن دلهای عاشقان شده همراه با حسن امشب تمام نغمه ی پیغمبران شده همراه ذکر روی لب مصطفی حسن یک بار علی و فاطمه گویند یاحسین صدبار گفته اند که واویلتا حسن امشب تمام عرش سیه پوش این عزاست شد ناله ی ملائکه ی در سما حسن حور و ملک به روضه ی او غرق در عزا گوید به ناله حضرت خیرالنسا حسن حی علی العزا شنوید از مناره ها ذکر کبوترانِ ز گلدسته ها حسن آن کس که در تمامی عمرش غریبوار بوده غریب و با همه کس آشنا حسن یک عمر بوده همسر او بدتر از عدو جعده چو جغد شوم و چو مرغ هما حسن ای کاش بشکند دم افطار این سبو ای کاش نخورده بود ز زهر جفا حسن سم جفا نکشت حسن را که پیش از آن همواره بود کشته ی در کوچه ها حسن گرچه نبد به ماریه در یاری حسین صلحش که بود رایت کرب وبلا حسن نازم به آن که با علم صلح داده است بر این قیام کرب و بلا اعتلا حسن تابوت او اگرچه پر از تیر خصم شد اما نشد دگر سرش از تن جدا حسن لایوم کیومک گفته ای با حسین آری نشد جدا سر تو از قفا حسن جسمش کفن شد و سر پاکش به پیکرش دیگر نشد به جای کفن بوریا حسن گرچه حرم ندارد و گلدسته و ضریح اما بود مزارش در قلب ما حسن باشد کریم و چشم جهان سوی دست اوست روزی رسد ز او چو تکاند عبا حسن امشب برات هیئت ما را ز روی لطف گردان زیارت حرم اولیا حسن زائر به کربلا و نجف مشهد الرضا مکه مدینه کرب و بلا سامرا حسن بهر ظهور منجی عالم دعای ما گردیده بی اثر به خدا کن دعا حسن مدحت جواد گفت ز ظلمت رهانی اش چون نور ابتدایی و بی انتها حسن @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرنها او کریم بوده و هست هیچ کس چون شه کرم نشود هیچ کس چون کریم اهل البیت دست و دلباز و محترم نشود گبر و ترسا و ارمنی و جهود با وجودش دچار غم نشود هر گدائی که نزد او آید کاهل است ار که محتشم نشود هر کجا پا گذاشت ممکن نیست سفره ای از کرم علم نشود همنشین جزامیان گردد بنده ی درهم و دِرَم نشود نان به سگ از کرم دهد حتی به سگ از سوی او ستم نشود هرچه خوردند و برده اند از او خم به ابرو نداد و خم نشود اینهمه خورده و ز اعجازش لقمه ای هم ز سفره کم نشود مدح او را خدا تواند کرد کار هر شاعر و قلم نشود و کسی می‌شود در این عالم عاشق روی این صنم نشود؟ کاش می شد طعام او هرگز وقت افطار زهر و سَم نشود و کریمی چنین در این عالم کاش میشد که بی حرم نشود @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿ذکرهای روزجمعه ❇️سه مرتبه زیارت امام حسین (ع ) صلی الله علیک یا اباعبدالله که آیت الله بهجت سفارش نموده که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلی نوشته خواهد شد. ❇️یکصد مرتبه قرائت سوره مبارکه قدر و هدیه آن به محضر امام زمان عج برای به دست آوردن قلب سلیم، تاکید و سفارش فراوان شده است ❇️در عصر جمعه صد رحمت الهی از آسمان نازل میشود که ۹۹ تای آن برای کسی است که در این اوقات(( سوره قدر)) را صد مرتبه بخواند ❇️دعای علامه مجلسی در شب وروز جمعه که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند. ((💥الحَمدُلله مِن اولِ الدنیا اِلی فَنائِها و مِن الاخِره الی بَقائها الحَمدُ لله عَلی کُل نِعَمِه استغفر الله من کل ذَنبِ واَتوبُ الیه وهو اَرحَمُ الراحِمین💥)) ❇️قرائت ((سوره جمعه ))که ثوابش بخشش گناهان هفته است. ❇️ ذکر 💥 لا اِلهَ اِلا الله💥هزارمرتبه تا از عذاب الهی در امان باشید. ❇️ ذکر یکصد مرتبه ((اَستَغفِرُ الله رَبی وَاَتُوبُ اِلیه.)) ❇️️ ذکر روز جمعه ((اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم)) ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه(( یانور)) موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . ❇️هرکسی7بار سوره مبارکه( حمد) و7بار (چهار قل)را در روزجمعه بخواند تاجمعه بعد در امان خواهد بود 🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲
چه می‌شود که ای صبا حاجت ما برآوری این همه انتظار را به یک خبر سر آوری تمام عمر خویش را به جاده خیره مانده ام که یک خبر ز قائم آل پیمبر آوری صبا رفیق خوش خبر چه می‌شود که یک سحر نسیم جانفزایی از دیار باور آوری صبا به شوق روی او چه می‌شود ز کوی او ز ساغر و سبوی او شراب کوثر آوری چه می‌شود به سرخوشان به ساقی و سبو کشان نفس نفس و هو کشان می مکرر آوری کاش به شاخه ی عنب به شور و شادی و طرب چو مطرب از ره وفا چنگ به مضمر آوری چه می‌شود که از وفا دهی به عالمی صفا ز هجر آل مصطفی پیام آخر آوری که جاده گشته پر ز گل و آمده ست عقل کل شود ز زیر پای او گلاب قمصر آوری ؟ @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا