eitaa logo
اشعار آئینی جواد کریم زاده
238 دنبال‌کننده
147 عکس
48 ویدیو
0 فایل
زنده گردد از دمت هر مرده ای ای مسیح حضرت زهرا حسین
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد زینب س تا قیامت در دل است دل بدون یاد او مشتی گل است
به عالم عشق را معنا رقیه ست و ذکر عالم بالا رقیه ست عجب شوری بپا کردی تو ای جان که تسبیح ملائک یا رقیه ست به پایت سجده باید کرد ای عشق که عشق بی زوال ما رقیه ست قیامی در خرابه کرده بر پا بلی بنیان کن اعدا رقیه ست کسی که دین احمد را بقا داد چو زینب بعد عاشورا رقیه ست قسم بر مرتضی مانند مولا علی و عالی و اعلا رقیه ست به دریای حسین او دُرّ ناب است دُر زیبای این دریا رقیه ست رقیه دائما مسند نشین است که روی شانه ی سفا رقیه ست تماما روح و جسم و نور چشمِ علیِ اکبر لیلا رقیه ست گهی گهواره جنبان برادر گهی محو رخ بابا رقیه ست مخوان طفلش به پیران طریقت طریق و هادی و مولا رقیه ست مپندارش که او دختی سه ساله ست که آقاتر ز هر آقا رقیه ست به هنگام شفاعت روز محشر به روی زانوی زهرا رقیه ست در آن هنگامه ی محشر یقینا حساب نوکرانش با رقیه ست کسی که از سر لطفش نموده ست به عشقش مبتلا ما را رقیه ست کسی که بهر نوکر مینماید برات کربلا امضا رقیه ست من آن مجنون صحرای دمشقم برایم تا ابد لیلا رقیه ست @javadkarimzadeh
نشسته ام بنویسم بهار یعنی تو گل محمدی گُلعُذار یعنی تو گل همیشه بهارم گلی که خوشبو تر بُوَد ز عنبر و مشک تَتار یعنی تو طراوت گل و ریحان ، طراوت باران طراوت چمن و لاله زار یعنی تو شکوه کوه عظیمی و آبشار بلند شکوه رودی و هر چشمه سار یعنی تو تو بر ضریح علی خوشه های انگوری به دست فاطمه اما انار یعنی تو به کوچه باغ دلم رَد پایتان گُل کرد خزان قلب مرا نو بهار یعنی تو تو که حلاوت شیر و شکر به کام منی چقدرخوش نمکی ، پس نگار یعنی تو چقدر گشته دلم بیقرار آمدنت قرار خاطر هر بیقرار یعنی تو به روی لوح دلم نقش نام و روی شماست که نامدار تو و ماندگار یعنی تو به شوق آمدنت طاق نصرتی بستیم به صبح فتح و ظفر اقتدار یعنی تو قسم به گُل ، به سحرگه، قسم به زُلف نسیم شکوفه های گلِ ذوالفقار یعنی تو نشسته ام لب جاده که تکسوار آید به شوق روی تو ، آن تکسوار یعنی تو به آن امید که ما را پناه می‌آید بلند مرتبه شاهی ز راه می‌آید @javadkarimzadeh
بی تو دردی کشیده ام که مپرس دختری رنج دیده ام که مپرس باورت نیست در سه سالگی ام مثل زهرا خمیده ام که مپرس معجرم سوخت گیسویم کِز شد لب ز خجلت گز یده ام که مپرس چند باری ز ناقه افتادم تا به اینجا رسیده ام که مپرس تو نبودی عمو نبود از زجر زجر هایی کشیده ام که مپرس پاره شد گوش و گوشوارِ مَرا کَندو از جا پریده ام که مپرس بس که بر چشم و صورتم زده است تار گردیده دیده ام که مپرس کعب نی را و تازیانه ز ترس با دل و جان خریده ام که مپرس بر روی خار ها چنان از ترس پا برهنه دویده ام که مپرس من به گوش خود از حرامی ها ناسزا ها شنیده ام که مپرس چه بگویم که در چهل منزل بر سر نی چه دیده ام که مپرس تا به وصلت رسم دوباره پدر زهر هجری چشیده ام که مپرس کاش میشد که حنجرت بوسم پدر سر بریده ام که مپرس پُرسم از عمه در طبق گو چیست گوید ای نور دیده ام که مپرس @javadkarimzadeh
بی تو دردی کشیده ام که مپرس دختری رنج دیده ام که مپرس باورت نیست در سه سالگی ام مثل زهرا خمیده ام که مپرس معجرم سوخت گیسویم کِز شد لب ز خجلت گز یده ام که مپرس چند باری ز ناقه افتادم تا به اینجا رسیده ام که مپرس تو نبودی عمو نبود از زجر زجر هایی کشیده ام که مپرس پاره شد گوش و گوشوارِ مَرا کَندو از جا پریده ام که مپرس بس که بر چشم و صورتم زده است تار گردیده دیده ام که مپرس کعب نی را و تازیانه ز ترس با دل و جان خریده ام که مپرس بر روی خار ها چنان از ترس پا برهنه دویده ام که مپرس من به گوش خود از حرامی ها ناسزا ها شنیده ام که مپرس چه بگویم که در چهل منزل بر سر نی چه دیده ام که مپرس تا به وصلت رسم دوباره پدر زهر هجری چشیده ام که مپرس کاش میشد که حنجرت بوسم پدر سر بریده ام که مپرس پُرسم از عمه در طبق گو چیست گوید ای نور دیده ام که مپرس @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در گوشه ی خرابه بپا ماتم و غم است باز اين چه شورش است که در خلق عالمست صوت حزین دخت سه ساله رسد به گوش باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمست گویا طلوع کرده ز ویرانه آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالمست از بسکه بوسه زد به لب تشنه حسین زلف حسین و دختر او جمله در همست سر را بغل گرفته به زانو نهاده است سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست آن محشری که کرده بپا دختر حسین بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است یکبار دیگر از غم این طفل محتشم گفتا عزای اشرف اولاد آدم است فردا که بر جهان بدمد آفتاب عشق بینند ماه عشق ز منظومه اش کم است @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب تمام زمزمه ها گشته یا حسن دلهای عاشقان شده همراه با حسن امشب تمام نغمه ی پیغمبران شده همراه ذکر روی لب مصطفی حسن یک بار علی و فاطمه گویند یاحسین صدبار گفته اند که واویلتا حسن امشب تمام عرش سیه پوش این عزاست شد ناله ی ملائکه ی در سما حسن حور و ملک به روضه ی او غرق در عزا گوید به ناله حضرت خیرالنسا حسن حی علی العزا شنوید از مناره ها ذکر کبوترانِ ز گلدسته ها حسن آن کس که در تمامی عمرش غریبوار بوده غریب و با همه کس آشنا حسن یک عمر بوده همسر او بدتر از عدو جعده چو جغد شوم و چو مرغ هما حسن ای کاش بشکند دم افطار این سبو ای کاش نخورده بود ز زهر جفا حسن سم جفا نکشت حسن را که پیش از آن همواره بود کشته ی در کوچه ها حسن گرچه نبد به ماریه در یاری حسین صلحش که بود رایت کرب وبلا حسن نازم به آن که با علم صلح داده است بر این قیام کرب و بلا اعتلا حسن تابوت او اگرچه پر از تیر خصم شد اما نشد دگر سرش از تن جدا حسن لایوم کیومک گفته ای با حسین آری نشد جدا سر تو از قفا حسن جسمش کفن شد و سر پاکش به پیکرش دیگر نشد به جای کفن بوریا حسن گرچه حرم ندارد و گلدسته و ضریح اما بود مزارش در قلب ما حسن باشد کریم و چشم جهان سوی دست اوست روزی رسد ز او چو تکاند عبا حسن امشب برات هیئت ما را ز روی لطف گردان زیارت حرم اولیا حسن زائر به کربلا و نجف مشهد الرضا مکه مدینه کرب و بلا سامرا حسن بهر ظهور منجی عالم دعای ما گردیده بی اثر به خدا کن دعا حسن مدحت جواد گفت ز ظلمت رهانی اش چون نور ابتدایی و بی انتها حسن @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرنها او کریم بوده و هست هیچ کس چون شه کرم نشود هیچ کس چون کریم اهل البیت دست و دلباز و محترم نشود گبر و ترسا و ارمنی و جهود با وجودش دچار غم نشود هر گدائی که نزد او آید کاهل است ار که محتشم نشود هر کجا پا گذاشت ممکن نیست سفره ای از کرم علم نشود همنشین جزامیان گردد بنده ی درهم و دِرَم نشود نان به سگ از کرم دهد حتی به سگ از سوی او ستم نشود هرچه خوردند و برده اند از او خم به ابرو نداد و خم نشود اینهمه خورده و ز اعجازش لقمه ای هم ز سفره کم نشود مدح او را خدا تواند کرد کار هر شاعر و قلم نشود و کسی می‌شود در این عالم عاشق روی این صنم نشود؟ کاش می شد طعام او هرگز وقت افطار زهر و سَم نشود و کریمی چنین در این عالم کاش میشد که بی حرم نشود @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📿ذکرهای روزجمعه ❇️سه مرتبه زیارت امام حسین (ع ) صلی الله علیک یا اباعبدالله که آیت الله بهجت سفارش نموده که ثواب زیارت خداوند در عرش اعلی نوشته خواهد شد. ❇️یکصد مرتبه قرائت سوره مبارکه قدر و هدیه آن به محضر امام زمان عج برای به دست آوردن قلب سلیم، تاکید و سفارش فراوان شده است ❇️در عصر جمعه صد رحمت الهی از آسمان نازل میشود که ۹۹ تای آن برای کسی است که در این اوقات(( سوره قدر)) را صد مرتبه بخواند ❇️دعای علامه مجلسی در شب وروز جمعه که ملائکه نتوانستند ثوابش را بنویسند. ((💥الحَمدُلله مِن اولِ الدنیا اِلی فَنائِها و مِن الاخِره الی بَقائها الحَمدُ لله عَلی کُل نِعَمِه استغفر الله من کل ذَنبِ واَتوبُ الیه وهو اَرحَمُ الراحِمین💥)) ❇️قرائت ((سوره جمعه ))که ثوابش بخشش گناهان هفته است. ❇️ ذکر 💥 لا اِلهَ اِلا الله💥هزارمرتبه تا از عذاب الهی در امان باشید. ❇️ ذکر یکصد مرتبه ((اَستَغفِرُ الله رَبی وَاَتُوبُ اِلیه.)) ❇️️ ذکر روز جمعه ((اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم)) ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه(( یانور)) موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . ❇️هرکسی7بار سوره مبارکه( حمد) و7بار (چهار قل)را در روزجمعه بخواند تاجمعه بعد در امان خواهد بود 🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲
چه می‌شود که ای صبا حاجت ما برآوری این همه انتظار را به یک خبر سر آوری تمام عمر خویش را به جاده خیره مانده ام که یک خبر ز قائم آل پیمبر آوری صبا رفیق خوش خبر چه می‌شود که یک سحر نسیم جانفزایی از دیار باور آوری صبا به شوق روی او چه می‌شود ز کوی او ز ساغر و سبوی او شراب کوثر آوری چه می‌شود به سرخوشان به ساقی و سبو کشان نفس نفس و هو کشان می مکرر آوری کاش به شاخه ی عنب به شور و شادی و طرب چو مطرب از ره وفا چنگ به مضمر آوری چه می‌شود که از وفا دهی به عالمی صفا ز هجر آل مصطفی پیام آخر آوری که جاده گشته پر ز گل و آمده ست عقل کل شود ز زیر پای او گلاب قمصر آوری ؟ @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
...🌼 نه خواب است و نه رؤیا... نه افسانه است و نه داستان... حکایت ظهور را مى گویم... زیباترین روزى که تاریخ به خود مى بیند و عاشقانه اى که در صفحه هاى تقویم، براى همیشه ماندگار خواهد شد... بى شک آن روز، روز استجابت دعاست که به آن، مَبادا مى گفتیم... خدایا مَبادا ما نباشیم آن روز یا باشیم و غرق خواب باشیم یا خوابى رفته باشیم که با آمدن روز مَبادا هم، بیدار نشویم... ... درد و بلایت به جانم... سَرَت سلامت... روزت به عافیت... الهی ‌بحق ‌السیدة‌ زینب سلام الله علیها عجل‌ لولیک الغریب المظلوم الوحید الطرید الشرید الفرج 🤲🏻
ابتدا زینب انتها زینب زین اَب زین مرتضی زینب دختر شاه لافتی زینب گوهر و دُرِّ هَل اَتی زینب خواهر شاه سر جدا زینب السلامُ علیک یا زینب می‌نویسم بنام قلب صبور معنی آیه های مُصحف نور می‌نویسم ز روی حسّ غرور جاودان باد تا به صبح نُشور نام سرچشمه ی بقا زینب السلامُ علیک یا زینب کیست زینب به دهر گوهر ناب روز را آفتاب و شب مهتاب دختر بوتراب و مادر آب شیعیان را شفیعه، یوم الحساب همره دُخت مصطفی زینب السلامُ علیک یا زینب ذکر روی لبم نفس به نفس دائما نام پاک اوست و بس بوده از کودکی مرا همه کس دور از او باد چشم هر ناکس داده بر شیعه اعتلا زینب السلامُ علیک یا زینب مبتلا بر غم پیمبر بود هم پرستار درد مادر بود ناظر زخم فرق حیدر بود هم که غمخوار دو برادر بود بر غم و رنج مبتلا زینب السلامُ علیک یا زینب کشته مادر ز ضربِ دَر دیده فرق بشکسته ی پدر دیده بین تشت لخته ی جگر دیده سر خونین به تشت زر دیده هم که‌ سرها به نیزه ها زینب السلامُ علیک یا زینب رنج دیده ز فرقه ی اعدا السلام ای اسیر رنج و بلا نی غلط گفته ام اسیر کجا تو امیری به شام و کوفه ، مها اعتباری به کربلا زینب السلامُ علیک یا زینب در جزا حق چو بستری چیند بر سریری ز نور بنشیند شیعیان را به حشر می‌بیند همچو مرغی که دانه برچیند دوستان را کند جدا زینب السلامُ علیک یا زینب تشنه در زیر آفتاب آن ماه دَم آخر به یاد ثارالله بسترش را نهاد دختر شاه داشت بر لب فغان و ناله و آه در بَرَش پیرهنِ اخا زینب السلام‌ُ علیک یا زینب
تا هست و باشد خشت این میخانه باقی جمعند مستان گرد هم با لطف ساقی ساقی شراب ناب در ساغر کند ، ما مستیم با یک استکان چای عراقی
در شگفتم دلا که بوده حسین از جهانی چه دل ربوده حسین بعد از آن شور عصر عاشورا محشری نو به پا نموده حسین گوئیا گشته روز رستاخیز ای که جا مانده ای به پا برخیز عشق میلیونی حسین را بین و به حبل المتین او آویز همره جابر ابن عبدلله رو سوی قتلگاه ثارالله پرچم سرخ نهضتش بر دوش با نوای علی ولی الله تا که بر جاده نور ماه افتاد زائر اربعین به راه افتاد با لب تشنه چشم اشک آلود یاد گودال قتلگاه افتاد تا که عطر حسین بو کرده ست رو سوی قتلگاه او کرده ست بهر زوار اربعین ساقی باده ی نور در سبو کرده ست همه مهمان خوان فاطمه اند غرق در عشق و شور و همهمه اند آی دشمن برو زخشم بمیر زائرانش بدون واهمه اند بیست میلیون نفر رسد از راه با دلی پر ز خون دلی پر از آه یا لثارات گو و لبیک گو بیست میلیون نفر شبیه سپاه شور این اربعین جهان دیده ست از کران تا به بیکران دیده ست و سپه دار حضرت ارباب از سپاهی عظیم سان دیده ست بندها را گسسته شور حسین مرز ها را شکسته شور حسین دل عشاق را به سوی حرم می‌کشد دسته دسته شور حسین کشته ی تیر و نیزه و خنجر نظری کن بر این دل مضطر گرچه جامانده ام ز زوارت زائرم کن مرا به سال دگر گرچه عشق تو میکشد ما را ... @javadkarimzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب تیره رفت و سحر آمده پرستوی بی بال و پر آمده چه دل خسته با چشم تر آمده خمیده قد و خونجگر آمده بپا خیز جانا که زینب رسید و جانش ز هجر تو بر لب رسید از آن ظهر عاشور بیداد و داد که از صدر زین شاه عالم فتاد بر آرم دگر باره آه از نهاد چو خواهم که آن صحنه آرم به یاد بدیدم به مقتل به صد شور و شین چه کردند از روی کین با حسین به خون پیکرت را کشیدند و بعد تنت را چو گرگان دریدند و بعد سرت را ز پیکر بريدند و بعد چهل نعل تازه خريدند و بعد به سم ستوران بپرداختند و بر پیکر اطهرت تاختند پس از کشتنت لشگر اشقیا فرو مایگان بسی بی‌حیا نمودند چون غارت خیمه‌ها بیفروختندی بسی شعله ها چو بودیم در معرکه بیقرار بفرمود سجاد قُل الفرار سپس کاروان را به اندوه و آه روانه نمودند بر قتلگاه چو بر جسم بی سر نمودم نگاه بخندید شمر لعین قاه قاه سرت بود آنگه به روی سِنان سِنان بود در دستهای سَنان سپس عترت پادشاه حجاز نشستند بر ناقه ی بی جهاز همه با دلی پُر ز سوز و گداز نشد هیچ کس بهر ما چاره ساز ز یک سوی بر خارها کودکان ز سوی دگر پا برهنه زنان چو از کربلا شد روان قافله شدند اهل بیت تو در سلسه به همراه ما خولی و حرمله شدند همسفر با کف و هلهله نگاه پلیدان بسی داد زجر مرا همره روی منحوس زجر چه گويم ز کوفه ز شهر فساد که نفرین بر آن شهر نيرنگ باد برادر از آن لحظه بیداد و داد که ، دَخَلَت زینب عَلَی بنِ زیاد اگر چه به یک خطبه ترساندمش وز آن خطبه ام آبرو بردمش چه گویم ز سختیِ در شهر شام ز خاکستر و سنگِ از روی بام چه کردند با آل خیر الانام که فرمود سجاد الشام شام به بازارِ شام و ز قوم یهود فقط رقص و آزار و دشنام بود سه روز و سه شب پشت دروازه اش به تاب و تعب پشت دروازه اش گهی تشنه لب پشت دروازه اش ز کین و غضب پشت دروازه اش معطل همه جمع سادات بود که دروازه ی نحس ساعات‌ بود چو دروازه بر روی ما باز شد غم و درد با غصه دمساز شد مصائب ز نو جمله آغاز شد فقط کارشان رقص و آواز شد نگاهِ بد و ناسزا یک طرف ز سویی دگر گشت سرها هدف به یکباره دیدم که آن قوم پست زن و مرد دارند سنگی به دست ز پرتاب زالی یهودیِ مست به ناگاه سنگی به رویت نشست سر افتاد از روی نی بر زمین چنانی که زد ناله روح الامین روانه نمودند چون کاروان به بازار برده فروشان روان یکایک بدادند ما را نشان بفرمود سجاد امان الامان به یکباره دیدیم اعجاز شد ز سویی دگر راهمان باز شد چو گشتیم وارد به کاخ یزید چه گویم برادر که چشمم چه دید ز سرهای بر نی که خون میچکید و راس تو در تشت ِمردی پلید مرا از بدن کاش میرفت جان که میزد به لبهای تو خیزران به دستان ما بود آندم طناب به دلهایمان بس غم بی حساب چو دیدم که ریزد به حال خراب به روی تو ته مانده های شراب بجوشید خون در رگ حیدری خروشید زینب پی یاوری بدو گفتم ای پَستِ دونِ دَنی که بدتر ز شیطان و اهریمنی نباشی تو در این جهان ماندنی لبان که را خیزران میزنی زنی بر لب سبط پاک رسول که بوسیده آنرا رسول و بتول مپندار با توست فتح و ظفر که مائیم ناموس خیرالبشر ز ظلم و ستم باش تو بر حذر که هر کار تو گشت ختم به شر بُوَد جای تو اسفل السافلین که ما ئیم اهل بهشت برین کنون خسته از سوی شام بلا ز عشقت رسیدم به کرب وبلا به داغت بسی گشته ام مبتلا ولی داده ام من به دین اعتلا توئی شاه کرب وبلا،شاه عشق منم فاتح کوفه شاه دمشق حسین جان قسم بر غم مادرت سراغی مگیر از غم دخترت که بیچاره زین غم شده خواهرت چه گویم ز دیدار او با سرت به غسل و کفن با تنی دردناک به کنج خرابه سپردم به خاک شدم از غم هجر روی تو پیر و از زندگانی ز داغ تو سیر شدم تا قیامت به دامت اسیر امیری حسینُ و نعم الامیر حلالم کن ای سرور عالمین حسین جان حسین جان حسین جان حسین جگر گوشه ی مرتضی و بتول ز داغت ملولم ملولم،ملول دگر عازمم سوی شهر رسول دعا کن شود حج زینب قبول سپر تحفه ام شد بر ام البنین و پیراهنت بر رسول امین @javadkarimzadeh