eitaa logo
طبیبِ جان 🇮🇷
203.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
104 فایل
🌺طبیبِ جان... همراهی برای جسم و جان 👤مدیریت: سید روح الله حسینی 🍜تغذیه @Taghzieh_tabaie_amzaj 💼آموزشگاه @Amoozesh_Javaher 📞مشاوره @Setare_mobin 💞همسرداری @Delbarkade 🛍️فروشگاه @FJawaher 🎯رضایت: @Rezayat_tabibjan 🚨تبادل، تبلیغات نداریم.
مشاهده در ایتا
دانلود
طبیبِ جان 🇮🇷
. 🎊برای اولین بار تخفیف کل محصولات فروشگاه به دلیل جابجایی انبار 👌درصدتخفیفات بستگی به حجم خرید
🔺 🔸این هم یک تخفیف ویژه هست که تقدیم شما مخاطبان گرامی می‌شود. آخر این هفته دوتا جابجایی دارم. یکی اسباب کشی منزل خودم هست و یکی هم جابجایی انبار میخوایم انبار سبک بشه تا بتونیم راحت جابجا بشیم. هر چقدر میتونید سفارش بدین. خداخیرتون بده 😊 دعا بفرمایید که ان شاء الله به خیر و عافیت تمام بشه این کارها .
طبیبِ جان 🇮🇷
سلام علیکم و خداقوت🌸✨ 🔸برای هدیه و تخفیف، روی دوره ها و محصولات اتفاق نظر داریم. ان شاء الله برای ه
. 🔥 یک خبر خوب دیگه هم داریم. ثبت نام دوره تربیت مشاور هست که ان شاء الله از امروز شروع میشه .
ـ﷽ـ مجموعه تخصصی طبیبِ‌جان برگزار می‌کند: ✍🏻دوره تربیت مشاور عمومی (حرفه‌ای) ✍🏻 (ویژه دانش‌آموختگان دوره‌های طب سنتی) 📜 با تدریس: استاد سید روح‌الله حسینی ✨اگر... دوره‌های متعدد طب سنتی گذرانده‌اید، کتاب‌ها و منابع مختلفی خوانده‌اید، اما هنوز در مشاوره دادن، تشخیص طبع و مزاج، نسخه‌نویسی و تحلیل علائم تردید دارید... این دوره دقیقاً برای شما طراحی شده! 🏷 ویژگی‌های این دوره: ✔ آموزش گام‌به‌گام مهارت مشاوره عمومی در طب ✔ تشخیص دقیق طبع و مزاج با فرم‌های استاندارد ✔ نسخه‌نویسی حرفه‌ای ✔ تحلیل بیماری‌ها بر اساس اخلاط و طبع ✔ آموزش استفاده از هوش مصنوعی در تحلیل فرم و علائم و نسخه‌نویسی ✔ مهارت‌های روان‌شناسی مشاوره و فنون انتقال مفاهیم ✔ تمرین روی نسخه‌های واقعی و تحلیل حرفه‌ای فرم‌ها ⚜ شروع دوره: ۱ شهریور مصادف با روز بزرگداشت مرحوم ابوعلی سینا ⚜هزینه ثبت‌نام: ۱,۲۰۰ م.تومان و برای ثبت‌نام زودهنگام ۷ روز اول (تا ۱ مرداد) : ۹۸۰ هزار تومان ⚜ ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر: @shadab110 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
طبیبِ جان 🇮🇷
ـ﷽ـ مجموعه تخصصی طبیبِ‌جان برگزار می‌کند: ✍🏻دوره تربیت مشاور عمومی (حرفه‌ای) ✍🏻 (ویژه دانش‌آموختگ
👆👆👆 برای اولین بار هست که این دوره رو مجموعه ما برگزار میکنه 🔸با شرکت در این دوره، هم به مردم خدمت میکنید و هم میتونید درآمدزایی داشته باشید ان شاء الله. شما تو این دوره کاملا مسلط و علمی و با تکیه بر منابع معتبر طب سنتی اسلامی، تشخیص علائم میدین و برنامه اصلاح تغذیه و نسخه میدین👌 عزیزانی که میخوان به صورت مسلط و حرفه ای وارد عرصه مشاوره بشوند، بسم الله. این فرصت رو از دست ندهند😊 آیدی ثبت نام: 🆔 @shadab110
طبیبِ جان 🇮🇷
ـ﷽ـ مجموعه تخصصی طبیبِ‌جان برگزار می‌کند: ✍🏻دوره تربیت مشاور عمومی (حرفه‌ای) ✍🏻 (ویژه دانش‌آموختگ
💥 عزیزانی که از این دوره تربیت مشاور ما فارغ‌التحصیل میشن حتما در مجموعه ما یعنی مجموعه کشوری طبیب جان استخدام رسمی خواهند شد ان شاء الله تابستان بهترین فرصت برای شرکت در این دوره هست .
🪧 "از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" ✍ نویسنده: سید روح‌الله حسینی 📜 כ״ד قسمت ۲۴: «معاویه، یهود و بذر فاجعه‌ی عاشورا» 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
طبیبِ جان 🇮🇷
🪧 "از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" ✍ نویسنده: سید روح‌الله حسینی 📜 כ״ד قسمت ۲۴: «معاو
. بالاخره رسیدیم به قسمت ۲۴👌 این قسمت ها تلخ ترین روایت‌های تاریخ هست و بازهم دست جنایتکار یهود در رقم خوردن خون آلودترین اتفاقات تاریخ کلا هر جایی در طول تاریخ، کشتاری یا فتنه ای صورت گرفته، یهود یک پای ثابت آن بوده .
طبیبِ جان 🇮🇷
🪧 "از کنعان تا صهیون: نگاهی گذرا بر تاریخ یهود" ✍ نویسنده: سید روح‌الله حسینی 📜 כ״ד قسمت ۲۴: «معاو
. با توجه به سریال 30 قسمتی معاویه که توسط عربستان سعودی ساخته و پخش شده، دوست داشتم برای این شخصیت، یک روایت تاریخی کامل بنویسم. اما خب فعلا فرصت نیست مستندات تاریخ زندگی معاویه رو جمع آوری کردم و در آینده به شرط حیات حتما یک متن داستانی خوب خواهم نوشت .
📜 כ״ד – قسمت ۲۴: «معاویه، یهود و بذر فاجعه‌ی عاشورا» 🎞 پرده اول 🔸دمشق، سال ۴۱ هجری قمری. شبِ شام، مثل همیشه پر از بوی تزویر و نقره و ناله‌ٔ یتیم‌ها بود. در قصر سبز، چراغ‌ها روشن بودن و سایه‌ها روی دیوارها می‌رقصیدن. معاویه، حالا دیگه به ظاهر تنها فرمانروای جهان اسلام بود. علی (ع) رو ترور کرده بودن. حسن بن علی (ع) مجبور به صلح شده بود. و حالا مردی که از روز اول برای قدرت دندون تیز کرده بود، بالاخره رسید به اون تختی که زیرش پُر بود از خون و خیانت. معاویه از پنجره قصر نگاهی انداخت به آسمون. نیشخندی زد و گفت: «همه‌ش با یه زهر شروع شد... حالا هم که دیگه تموم شد.» اما اون شب، پایان نبود... بلکه شروع فصلی تازه بود؛ فصلی که خون علی (ع) رو بسترش بود و دسیسه یهود ریشه‌ش. کنار تخت معاویه، مردانی ایستاده بودن با ریش‌های بلند و کلاه‌های یهودی‌شکل. کعب‌الاحبار، تازه‌مسلمانِ همیشه مشکوک، با تکیه به عصاش آروم در گوش معاویه زمزمه کرد: «یا امیر! حالا وقتشه روایت‌هایی بسازیم که خلافت‌تون رو الهی نشون بده. مردم شام که سوال نمی‌پرسن، فقط حدیث می‌خوان.» وهب بن منبه، یه نفوذی یهودی دیگه هم، تو گوشه‌ دیگه‌ای از اتاق مشغول نوشتن بود. ابوهریره، که حالا بیشتر از سه هزار حدیث به اسمش ثبت شده بود، نیشش تا بناگوش باز بود. بالاخره کاسه‌اش پر شده بود. این جماعت، استاد همونایی هستن که امروزه تو هالیوود، نیویورک‌تایمز و صندوق بین‌المللی پول نشستن و با همون تاکتیک‌ها، فقط با کت‌وشلوار و عطر فرانسوی، دین و خونِ مردم رو می‌زنن. 🔸یهودی‌ها از زمان فتح شام بازار رو دستشون گرفته بودن. تجارت زیتون و گندم و اسلحه تو دست‌شون بود. ضرب سکه‌ها زیر نظر سرجون رومی انجام می‌شد، ولی سود نهایی می‌رفت تو حساب تجار یهود! وقتی معاویه خواست بنی‌امیه رو تثبیت کنه، رفت سراغ همون فرمولی که قرن‌هاست یهود بلده: پول + رسانه + حدیث (روایت) ساختگی. 👈 تو جلسه‌ای مخفی با بازرگانان یهود دمشق، معاویه با اون صدای تودماغی معروفش گفت: «تا وقتی پول‌هاتون پشت منه، علی و خاندانش هیچ‌کاری نمی‌تونن بکنن.» اونا هم گفتن: «تا وقتی خلافت از مسیر علی (ع) بیرونه، ما هستیم. ولی اگه روزی حسین (ع) پاشو بذاره تو کوفه، باید آماده باشیم برای قتلگاه...» یهودی‌ها، مثل همیشه، حساب‌شده کار می‌کردن چون بالاخره قرن ها بود کودتا و پيغمبر کشی کرده بو ن و حسابی تجربه داشتن. بر اساس گزارش‌های تاریخی، معاویه سال ۴۱ هجری حدود دویست هزار دینار طلا (یعنی چیزی معادل حدود ۲۵ تُن طلا) رو برای تطمیع فرماندهان کوفه هزینه کرد. این یعنی حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان امروز! 🔺یکی از دریافت‌کننده‌ها، عبیدالله بن عباس بود فرمانده لشکر امام حسن علیه السلام. همین که سکه‌های معاویه رو دید، بی‌خیال امام حسن (ع) شد و شبونه پرید تو اردوگاه معاویه. سپاه امام حسن که صبح بیدار شد، دید فرمانده‌ش نیست؛ مثل یه لشکر بی‌سر شدن. همین خیانت‌ها باعث شد امام حسن علیه السلام مجبور به صلح شه و جام زهر بنوشن. ولی اون صلح، به‌قول خود امام، «صلحی نبود که باید... بلکه صبری بود از جنس کوه.»😔 تو اون روزا، کعب‌الاحبار و وهب و امثال‌شون، با جعل روایت‌هایی مثل: «هرکی بر حاکم خروج کنه، از اهل جهنمه!» یا «خلافت معاویه، از مشیّت خداست!» ذهن مردم رو بی‌حس و خواب کرده بودن. و در شام، در مساجد پرزرق‌وبرق، منبری‌ها حدیث می‌خوندن و صداشون می‌لرزید از عظمت "یزید"ی که هنوز نیومده بود ولی قرار بود سکان‌دار فاجعه بشه. 🔸 معاویه، همون‌قدر که سیاست‌مدار بود، بازیگر هم بود. یه روز قرآن رو بالا می‌برد، یه روز خطبه می‌خوند، ولی پشت‌پرده تو بازار اسلحه با یهودی‌ها چونه می‌زد برای خرید شمشیر و زره و سپر. ✴ و درست همون موقع بود که در دل شب، کنار قصر سبز دمشق، پسری از دل شب به دنیا اومد؛ اسمش یزید بود! پسری که با ژن پدرش، نطفه‌اش با شراب و طبل و طلا بسته شده بود. و قراره بود ادامه‌ی راه پدر باشه؛ راهی که به عاشورا ختم می‌شد. ادامه در پست بعدی 👇 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
... ادامه قسمت قبل👆 🎞 پرده دوم هر شب، دور قصر خضراء صدای دف و نی بلند بود؛ و توی قهوه‌خانه‌ها، کعب‌الاحبار حدیث جدید می‌داد: «معاویه، کاتب وحی بوده؛ پس اطاعتش اطاعت خداست!» و مردم شام هم، با نون و روغن زیتون و خوابیدن تو سایه بازار یهود، گفتن: "الحمدلله که سرمون بی‌کلاه نیست!" ولی در واقع، اون‌ سرها همون موقع کلاه گشادی رفته بود روشون. تو کوفه هم اوضاع بهتر نبود. معاویه بعد از صلح با امام حسن (ع)، تو ظاهر تعهد داد که به اهل بیت دست نزنه. ولی در باطن، پروژه‌ی تخریب شخصیت اهل بیت رو با تمام قوا پیش برد. اولین قدمش: 💰 خرید وجدان‌ها؛ سال ۵۰ هجری، فقط برای تطمیع زعمای قبایل عراق، چیزی حدود چهارصد هزار دینار طلا هزینه شد. یعنی چیزی در حدود ۵۰ تن طلا ــ معادل با ۴۰ هزار میلیارد تومان امروز! با این پول، نه‌فقط لشکر ساخت، بلکه وجدان تاریخ رو هم گرو گرفت. و همون‌ موقع بود که مأموران معاویه رفتن در خفا، و روضه‌خون‌هایی رو خریدن که به‌جای نام علی، دم از فضیلت «ابوسفیان» بزنن. در کوفه، رو منبرها علی (ع) لعن می‌شد، و امام حسن (ع) با تهمت «مذلّ المؤمنین» یاد می‌شد!😔 و حتی بخشنامه رسمی زد به فرماندارانش که لعن علی علیه‌السلام باید به صورت رسمی در نمازها و منبرها گفته بشه و به کودکان هم آموزش داده بشه... ✴ معاویه کاری کرد که وقتی پسرش یزید، به خلافت رسید، مردم شام گفتن: "همون بهتر که یکی از ما باشه. ما که از حسین چیزی نمی‌دونیم، ولی یزید که دست‌کم کارناوال بلده راه بندازه!" 🔻 ولی شاید مهم‌ترین پروژه‌ای که در دل همین شب‌ها شکل گرفت، پروژه «وارونه‌سازی روایت اسلام» بود. ابوهریره، در اواخر عمر، تو بصره خونه‌ای داشت با باغی بزرگ. همه از خودش می‌پرسیدن این همه ثروت از کجا اومده؟! همون مردی که روایت کرده بود: «افضل الجهاد، کظم الغیظ»، در روزهای جنگ صفین، پشت خیمه معاویه نشسته بود و می‌گفت: "در فتنه‌ها باید ساکت بود." و وقتی پرسیدن چرا حدیثی از علی نقل نمی‌کنی؟ گفت: «می‌ترسم شمشیر شامیا زبانم رو قطع کنه!» کعب‌الاحبار، از یمن تا دمشق، حدیث ساخت. وهب بن منبه، با فتواهای عجیب، کاری کرد که قصه یهود بنی‌اسرائیل تبدیل بشه به اسطوره‌ تاریخ اسلام! و همه‌ اینا، برای آماده کردن ذهن مردم بود؛ برای روزی که حسین بن علی، بخواد از مدینه حرکت کنه... اما اون روز هنوز نرسیده بود. ✴ اینجا، درست در این تاریکیِ مرموزِ بین سال‌های ۴۱ تا ۵۹ هجری، بذری کاشته شد؛ بذری که ریشه‌اش تو سکه‌های طلا بود، شاخه‌هاش تو روایات ساختگی، و میوه‌ش فاجعه‌ای شد به نام عاشورا. ➕و ما امروز، وقتی نیویورک تایمز رو ورق می‌زنیم، یا تو نتفلیکس فیلم‌ ضدشیعی می‌بینیم، یا پروژه «اسلام رحمانی آمریکایی» رو می‌شنویم، باید بدونیم که اینا ادامه‌ی همون حدیث‌هایی‌یه که تو شب‌های شام، کنار معاویه، توسط یهودیان نفوذی و مزدورهای فتنه‌گر نوشته شد. ادامه در پست بعدی 👇 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
... ادامه قسمت قبل👆 🎞 پرده سوم 🔸سال ۵۰ هجری، وقتی معاویه پسرش یزید رو به‌زور، ولی با ظاهر خندان، به عنوان ولیعهد معرفی کرد، همه‌ی اونایی که بوی خیانت رو از دور می‌فهمیدن، یه لحظه تو دل‌شون لرز افتاد. یزید؟! اون جوونی که وسط مِی‌ گساری با بندبازان روم شرقی عکس یادگاری می‌نداخت، حالا بشه جانشین پیامبر؟! ولی خب... بازار رو که بُردی، منبر رو که خریدی، قلم‌ها رو که اجاره کردی، دیگه کاری نداره خلافت رو هم بندازی تو جیب بچه‌ات! معاویه جلساتی با تجار بزرگ شام و یهودی‌های بازار دمشق گذاشت. گفت: «من برم، پسرم باشه... تضمین می‌کنم بازار دست خودتون بمونه.» اونا هم گفتن: «بله، فقط کاری کن حسین بن علی قیام نکنه. چون اون... با یه نگاهش، دل‌ها رو تکون می‌ده.» معاویه خندید و گفت: «تا من و بچه م زنده‌ باشیم، نه اون قیام می‌کنه، نه مردم تکون می‌خورن.» ولی عمر خودش که نرسید و سال ۶۰ هجری، یزید به تخت نشست. اما تخت لعنتی، قراره به خون رنگ بشه... یزید در اولین نامه رسمی‌اش به حاکم مدینه نوشت: «از حسین بیعت بگیر. اگه نداد، گردنش رو بزن!» و این آغاز ماجرایی شد که از اون به بعد، به اسم «کربلا» معروف شد... ولی اسم واقعیش باید باشه: «فاجعه تاریخی تمام عیار» امام حسین (ع) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا، ۹۰ نامه‌ی تهدیدآمیز گرفت، ولی یه قدم عقب نرفت. تو راه، خیلی‌ها بهش گفتن نرو، خطرناکه. اما گفت: «من برای اصلاح امت جدم قیام کردم. برای اینکه نذارم این چرخه باطل ادامه پیدا کنه.» 🔺تو کوفه، وقتی خبر رسید حسین علیه السلام داره میاد، هزاران نامه نوشتن براش. ولی وقتی سپاه عبیدالله بن زیاد – با پول‌هایی که از شام اومده بود – وارد شهر شد، همه‌ی اون هزاران نفر، یا ساکت شدن، یا تو صف دشمن ایستادن. توی همین روزها، فقط برای تطمیع روسای قبایل، حدود ۳۰۰ هزار دینار هزینه شد. یعنی چیزی حدود ۳۷ تن طلا – معادل با ۳۰ هزار میلیارد تومان امروز. بله! همونقدر مفت که امروز، با چند تا جلسه تو لابی هتل و چند خط خبر تو رویترز، کل یک کشور رو می‌فروشن. و اما... 📍 دهم محرم ۶۱ هجری، اون روزی بود که تاریخ لرزید، آسمون خجالت کشید و فرات از شرم، جوشش رو فراموش کرد. ۷۲ نفر در برابر بیش از ۳۰ هزار نفر ایستاده بودن. لشکر کوفه، با پول و وعده و تهدید، پر شده بود. توی سپاه یزید، نه ایمان بود، نه غیرت، فقط اطاعت کورکورانه از دینار. ظهر که شد، صدای ناله علی‌اصغر بلند شد. حسین (ع)، شیرخوار رو بلند کرد و گفت: «اگر با من دشمنی دارین، با این بچه چیکار دارین؟...» و حرمله – که قبلاً برای تجار شام کار می‌کرد – تیر سه‌شعبه رو انداخت... و تاریخ، خون گریست... وقتی غروب رسید، بدن ۷۲ نفر روی زمین بود و سرها روی نیزه. خیمه‌ها سوخت، اهل بیت اسیر شدن. و روزهای بعد، وقتی کاروان اسرا از کوچه‌های دمشق رد شد، از محله یهودیان، صدای دف و نی بلند شد. بچه‌ها سنگ پرتاب می‌کردن، زن‌ها نقل می‌ریختن، مردها می‌خندیدن. یه مرد یهودی که یه دکان پارچه‌فروشی داشت، به شاگردش گفت: «ببین، ما بالاخره تونستیم بنی‌هاشم رو شکست بدیم. حالا نوبت قدسه...» اما نمی‌دونست زینب کبری (س) سرشو بالا گرفته و شعارش این بوده: «ما رأیتُ إلا جمیلا...» و با اون جمله، فریادی تو تاریخ انداخت که امروز، تا غزه و لبنان و صنعا ادامه داره. 🔻 معاویه فکر می‌کرد که با پول می‌شه همه‌چی رو خرید. اما نفهمید که خون، همیشه از زر باارزش‌تره. و یزید، همون پسری که پدرش براش تاج سلطنت دوخت، با همون تاج، سرش رفت زیر خاک. 🌀 تاریخ، مدام خودش رو تکرار می‌کنه. فقط لباس‌ها عوض می‌شن. دیروز حرمله، امروز تک‌تیرانداز اسرائیلی. دیروز ابن‌زیاد، امروز تحلیل‌گر شبکه‌ی CNN و کانال 14 شبکه اسرائیل و اینترنشنال! ⚜اما جبهه حق هنوز سرپاست. هنوز، کربلا ادامه داره... ✍نویسنده : سید روح‌الله حسینی 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba