🔴 #خبر : قیمت نفت خام ایران ۱۵ دلار شد
هیچ منطقی دیگر توصیه به فروش #نفت خام نمیکند !
#مذاکره برای رفع #تحریم فروش نفت عملا یک سیاست غیراقتصادیست !
با این قیمت فروش نفت خام بدترین راهکار اقتصادیست !
#جهش_تولید و صادرات غیرنفتی بهترین راهکار اقتصادیست.
#جهش_تولید واجب است✌
#حسین_زمانی_میقان
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
28.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔔 #خبر
📸 #گزارش_تصویری
🕊 #رزمایش_همدلی
💚 #حسن_حسن 3️⃣
نوجوانان دختر هیئتانصارولایتیـزد
در راستای عمل به
فرمان ولی امر خود مبنی بر برپایی رزمایشهمدلی و کمکمؤمنانه،
با اجرای ویژه برنامه «حُسنحسن»
در روز میـلاد کریم اهـلبیت(ع) 🌸
به این رزمایش پیوستند.
✨ نوجوانـان در این رزمـایش،
۱۵۰ بسته معیشتی برای کمک
به نیازمندان تهیه و ارسال کردند.
🍃 گفتنی است،
هیئت فاطمه بنتالحسین(س)
برای سومین سال متوالی
ویژه برنامه «حُسـنحَسـن(ع)» را
به مناسبت میلاد کـریم اهلبیت(ع)
و با رویکرد رسیدگی به نیازمندان،
برگزار میکند.
☘️| @darozzekr_com
✨| @d_maaref
🌸| @fatemehbentolhosain
❣ #سلام_امام_زمانم❣
خبر دارم که در فردای فرداها
#بهار_بهترینی هست
دری🚪 را میگشایی:
پشت آن ... درهای دیگر هم
خبر دارم ... گشوده میشود
آن #آخرین_در هم
بهاری پشتِ آن در
#لحظهها را میشمارد باز
و هر قفلی🔐
کلیدی تازه دارد باز
من از دیروزهایِ رفته دانستم
که در #امروزِ ما
تقدیرِ فردا آفرینی هست👌
#خبر دارم
بهار بهترینی هست😍
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_اول
💠 ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمهشب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنیتر بود.
روی میز شیشهای اتاق پذیرایی #هفت_سین سادهای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر #ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوشسلیقگیام توجه کند.
💠 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکیاش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمیاش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکیاش همیشه خلع سلاحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی #خبر خوندی، بسه!»
💠 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!»
لحن محکم #عربیاش وقتی در لطافت کلمات #فارسی مینشست، شنیدنیتر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
💠 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت #العربیه باز بود و ردیف اخبار #سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این میخوای #انقلاب کنی؟» و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«میخوام با دلستر انقلاب کنم!»
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بیمقدمه پرسید :«دلستر میخوری؟» میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، #شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!»
💠 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه #مبارزه بینتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!»
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشهها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچهبازی فرق داره!»
💠 خیره نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچهبازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال #دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!»
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و #بسیجیها درافتادیم!»
💠 سپس با کف دست روی پیشانیاش کوبید و با حالتی هیجانزده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریهای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق #مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»
💠 تیزی صدایش خماری #عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر #آرمانت قید خونوادهات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترکشون کردم!»
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بیتوجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«#چادرت هم بهخاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر #اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#کپی جایز نیست
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
#خبر |فوری
🔸حادثه تروریستی دوباره در شاهچراغ
🔹گفته میشود که تاکنون دوتن از خادمان این حرم به #شهادت رسیدهاند. تروریستها از بابالمهدی وارد حرم شده بودند.
🔸جزئیات بیشتر و خبر تکمیلی دقایقی دیگر منتشر میشود.
🔸چند ماه پیش نیز #عملیات_تروریستی دیگری در حرم شاهچراغ باعث شهادت ۱۳ نفر از هموطنانمان شده بود.
#حیاتناالحسین
#اربعین۱۴۰۲
#اخبار_اربعین۱۴۰۲
فعالان مردمی اربعین
را به این کانال دعوت کنید.
https://eitaa.com/arbaeen_khabar
هدایت شده از کانال تبلیغی خانم عشقی
#خبر
هستی خانم ۳۲روزه از کاشان یکی از کوچکترین زائران ایرانی اربعین امسال است
#اربعین۱۴۰۲