✌🇮🇷جوانان انقلابی🇵🇸✌️
❌ #شبهه ❌
✍یه زمانی میگفتند برید تو حرم شفا بگیرید، حالا خود حرم را هم بستند و دارند ضد عفونی میکنند
✔ #پاسخ_شبهه
🤔 آیا باکتری و ویروس در کنار حرم اهلبیت اثر خودش رو از دست میده؟
🤔 یعنی اگه کسی کنار ضریح مقدس، سم بخوره مسموم نمیشه و نمی میره؟
در حالیکه خود صاحب ضریح با سم به شهادت رسیده است!
✔ یکی از سنتهای الهی مریض شدن با ویروس است. حتی اگر آن ویروس با میکروب یا سم وارد بدن ولی خدا شود.
✔ بله در حالتهای خاصی که از کرامات و معجزات است ویروس و سم و حتی گلوله هم به برکت اهلبیت تاثیری نمیگذارند، اما آن یک استثناء است که البته تحت تاثیر قوانین ماورایی بوجود می آید.
👈توضیح بیشتر اینکه همواره حرم امامان توسط خدام گردگیری، جارو و ضدعفونی 😷 میشده است، اینها که بازی نبوده است.
❌هیچ مؤمن و عالمی هم آن را نامناسب با شأن پیشوایان ندانسته است، چون همه سنت و قانون دنیا را میدانند.
✍ اینکه چاقویی که حضرت ابراهیم علیه السلام بر گردن فرزندش قرار میدهد اما نمیبُرد، این یک استثناء است وگرنه همان آهن به صورت شمشیر بر فرق امیرالمومنین و فرزندش امام حسین علیه السلام وارد میشود و اثر میگذارد، یا سم، جگر امام حسن مجتبی علیه السلام را پاره پاره میکند. روایات متعددی هم در بیمار شدن اهل بیت علیهم السلام از جمله امام حسن و امام حسین وجود دارد مانند آنچه در سوره انسان وجود دارد.
👈 خلاصه اینکه دنیای مادی ما قواعد و سنتهای خودش را دارد و نمیتوان انتظار داشت قوانین جهان آخرت یا بهشت در آن جاری باشد، اگرچه یکی از آن قوانین هم دعا و توسل است منتها تاکید میشود که دعا و مناجات یکی از آن قوانین است و هیچ کس ادعا نداشته که ذکر و توسل جانشین همه قوانین زمینی میشود وگرنه خود اهل بیت علیهم السلام به جای کار کردن یا جنگیدن با دشمنان از این روش آسان استفاده میکردند.
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
#اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبلیک
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_ای
#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم_یا_عبدالله
#اللهم_صلی_علی_فاطمه_و_ابیها_و_بعلها_و_بنیها
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#سلام_بر_شهیدان_مجید_و_مهدی_زین_الدین
#پاسخ_به_شبهات#شبهات_اعتقادی
#شبهات_مذهبی#شبهات_معرفتی
#پاسخ_به_شبهه#اهل_بیت_ع
#فرهنگ_غرب#شبهه_معرفتی
#شبهات_دینی#زیارت_حرمین
#زیارت_حرم#شبهات#انسان
#شبهه#ایمان#اسلام#زیارت
#بنده#خدا#دین#حرم#زائر
#کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
#زیارتمجازیحرمحضرتمعصومھسلاماللهعلیها😍♥️
-هدیھ روز دختر🙃🎊🎁
vtour.amfm.ir
-روی هر فلشے ڪه کلیڪ کنید کمے صبر کنید تصویر شفاف میشھ و در هر صحن با چرخش انگشت روی صفحھ میتونید کاملا هرجای حرم مطهر خانم حضرت معصومھ سلام الله علیها ڪه دوست دارید #زیارت کنید..!🤗☘🌹
-زیارتتون قبول باشه☺️💖
-التماس دعا🌸🎈
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃♻️
روز سه شنبه به نام حضرت زين العابدين و حضرت باقر و حضرت صادق عليهم السّلام است.
#زيارت كن ايشان را در اين روز به اين زيارت:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقَى، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللَّهِ، أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعَادٍ لِأَعْدَائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَوَالَى آخِرَهُمْ كَمَا تَوَالَيْتُ أَوَّلَهُمْ، وَ أَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ، وَ أَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاتِ وَ الْعُزَّى، صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوَالِيَّ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ، وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ، يَا مَوَالِيَّ هَذَا يَوْمُكُمْ وَ هُوَ يَوْمُ الثُّلاثَاءِ، وَ أَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَ مُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِي وَ أَجِيرُونِي بِمَنْزِلَةِ اللَّهِ عِنْدَكُمْ، وَ آلِ بَيْتِكُمْ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
کانال جوانان انقلابی
@javananenghlabi
🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃♻️🍃
✌🇮🇷جوانان انقلابی🇵🇸✌️
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_هفدهم 💠 گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده از چشمان
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_هجدهم
💠 زیر دست و پای زنانی که به هر سو میدویدند خودم را روی زمین میکشیدم بلکه راه #فراری پیدا کنم. درد پهلو نفسم را بند آورده بود، نیمخیز میشدم و حس میکردم پهلویم شکاف خورده که دوباره نقش زمین میشدم.
همهمه مردم فضا را پُر کرده و باید در همین هیاهو فرار میکردم که با دنیایی از درد بدنم را از زمین کندم. روبندهام افتاده و تلاش میکردم با #چادرم صورتم را بپوشانم، هنوز از درد روی پهلویم خم بودم و در دل جمعیت لنگ میزدم تا بلاخره از #حرم خارج شدم.
💠 در خیابانی که نمیدانستم به کجا میرود خودم را میکشیدم، باورم نمیشد رها شده باشم و میترسیدم هر لحظه از پشت، پنجه ابوجعده چادرم را بکشد که قدمی میرفتم و قدمی #وحشتزده میچرخیدم مبادا شکارم کند.
پهلویم از درد شکسته بود، دیگر قوّتی به قدمهایم نمانده و در تاریکی و تنهایی خیابان اینهمه وحشت را زار میزدم که صدایی از پشت سر تنم را لرزاند. جرأت نمیکردم برگردم و دیگر نمیخواستم #اسیر شوم که تمام صورتم را با چادر پوشاندم و وحشتزده دویدم.
💠 پاهایم به هم میپیچید و هر چه تلاش میکردم تندتر بدوم تعادلم کمتر میشد و آخر درد پهلو کار خودش را کرد که قدمهایم سِر شد و با زانو به زمین خوردم.
کف خیابان هنوز از باران ساعتی پیش خیس و این دومین باری بود که امشب در این خیابانهای گِلی نقش زمین میشدم، خواستم دوباره بلند شوم و این بدن در هم شکسته دیگر توانی برای دویدن نداشت که دوباره صورتم به زمین خورد و زخم پیشانیام آتش گرفت. کف هر دو دستم را روی زمین عصا کردم بلکه برخیزم و او بالای سرم رسیده بود که مردانه فریاد کشید :«برا چی فرار میکنی؟»
💠 صدای ابوجعده نبود و مطمئن شدم یکی از همان اجیرشدههای #وهابی آمده تا جانم را بگیرد که سراسیمه چرخیدم و او امانم نداد که کنارم نشست و به سختی بازخواستم کرد :«از آدمای ابوجعدهای؟»
گوشه #چادرم هنوز روی صورتم مانده و چهرهام بهدرستی پیدا نبود، اما آرامش صورت او در تاریکی این نیمهشب بهروشنی پیدا بود که محو چشمان مهربانش مانده و پلکی هم نمیزدم.
💠 خط #خون پیشانیام دلش را سوزانده و خیال میکرد وهابیام که به نرمی چادرم را از صورتم کنار زد و زیر پرده اشک و خون، تازه چشمانم به خاطرش آمد که رنگ از رخش پرید.
چشمان روشنش مثل آینه میدرخشید و همین آینه از دیدن #مظلومیتم شکسته بود که صدایش گرفت :«شما اینجا چیکار میکنید؟»
💠 شش ماه پیش پیکر غرق خونش را کنار جاده رها کرده و باورم نمیشد زنده باشد که در آغوش چشمانش دلم از حال رفت و #غریبانه ضجه زدم :«من با اونا نبودم، من داشتم فرار میکردم...» و درد پهلو تا ستون فقراتم فریاد کشید که نفسم رفت و او نمیدانست با این دختر #نامحرم میان این خیابان خلوت چه کند که با نگاهش پَرپَر میزد بلکه کمکی پیدا کند.
میترسید تنهایم بگذارد و همان بالای سرم با کسی تماس گرفت و پس از چند دقیقه خودرویی سفید کنارمان رسید. از راننده خواست پیاده نشود، خودش عقبتر ایستاد و چشمش را به زمین انداخت تا بیواهمه از نگاه نامحرمی از جا بلند شوم.
💠 احساس میکردم تمام استخوانهایم در هم شکسته که زیرلب ناله میزدم و مقابل چشمان سر به زیرش پیکرم را سمت ماشین میکشیدم.
بیش از شش ماه بود حس رهایی فراموشم شده و حضور او در چنین شبی مثل #معجزه بود که گوشه ماشین در خودم فرو رفتم و زیر آواری از درد و وحشت بیصدا گریه میکردم.
💠 مرد جوانی پشت فرمان بود، در سکوت خیابانهای تاریک #داریا را طی میکردیم و این سکوت مثل خواب سحر به تنم میچسبید که لحن نرم مصطفی به دلم نشست :«برای #زیارت اومده بودید حرم؟»
صدایش به اقتدار آن شب نبود، انگار درماندگیام آرامشش را به هم زده بود و لحنش برایم میلرزید :«میخواید بریم بیمارستان؟» ماهها بود کسی با اینهمه محبت نگران حالم نشده و عادت کرده بودم دردهایم را پنهان کنم که صدایم در گلو گم شد :«نه...»
💠 به سمتم برنمیگشت و از همان نیمرخ صورتش خجالت میکشیدم که نالهاش در گوشم مانده و او به رخم نمیکشید همسرم به قصد کشتنش به قلبش #خنجر زد و باز برایم بیقراری میکرد :«خواهرم! الان کجا میخواید برسونیمتون؟»
خبر نداشت شش ماه در این شهر #زندانی و امشب دیگر زندانی هم برای زندگی ندارم و شاید میدانست هر بلایی سرم آمده از دیوانگی سعد آمده که زیرلب پرسید :«همسرتون خبر داره اینجایید؟»
💠 در سکوتی سنگین به شیشه مقابلش خیره مانده و نفسی هم نمیکشید تا پاسخم را بشنود و من دلواپس #شیعیان حرم بودم که به جای جواب، معصومانه پرسیدم :«تو #حرم کسی کشته شد؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کپــے مجـاز نیسـت
کــــانال جوانان انقلابــے
@Javananenghelabi
✌🇮🇷جوانان انقلابی🇵🇸✌️
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق #قسمت_بیست_و_چهارم 💠 از اینکه با کلماتش رهایم کرد، قلب نگاهم شکست و این قطره اشک
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 منتظر پاسخم حتی لحظهای صبر نکرد، در را پشت سرش آهسته بست و همه در و دیوار دلم در هم کوبیده شد که شیشه بغضم شکست.
به او گفته بودم در #ایران جایی را ندارم و نمیفهمیدم چطور دلش آمد به همین سادگی راهی ایرانم کند که کاسه چشمانم از گریه پُر شد و دلم از ترس تنهایی خالی!
💠 امشب که به #تهران میرسیدم با چه رویی به خانه میرفتم و با دلتنگی مصطفی چه میکردم که این مدت به عطر شیرین محبتش دل بسته بودم.
دور خانه میچرخیدم و پیش مادرش صبوری میکردم تا اشکم را نبیند و تنها با لبخندی ساده از اینهمه مهربانیاش تشکر میکردم تا لحظهای که مصطفی آمد. ماشین را داخل حیاط آورد تا در آخرین لحظات هم از این #امانت محافظت کند و کسی متوجه خروجم از خانه نشود.
💠 درِ عقب را باز کردم و ساکت سوار شدم، از آینه به صورتم خیره ماند و زیر لب سلام کرد. دلخوری از لحنم میبارید و نمیشد پنهانش کنم که پاسخش را به سردی دادم و دیدم شیشه چشمانش از سردی سلامم مِه گرفت.
در سکوتِ مسیر #داریا تا فرودگاه دمشق، حس میکردم نگاهش روی آینه ماشین از چشمانم دل نمیکَند که صورتم از داغی احساسش گُر گرفت و او با لحنی ساده شروع کرد :«چند روز پیش دو تا ماشین بمبگذاری شده تو #دمشق منفجر شد، پنجاه نفر کشته شدن.»
💠 خشونت خوابیده در خبرش نگاهم را تا چشمانش در آینه کشید و او نمیخواست دلبسته چشمانم بماند که نگاهش را پس گرفت و با صدایی شکسته ادامه داد :«من به شما حرفی نزدم که دلتون نلرزه!»
لحنش غرق غم بود و مردانه مقاومت میکرد تا صدایش زیر بار غصه نلرزد :«اما الان بهتون گفتم تا بدونید چرا با رفتنتون مخالفت نمیکنم. ایران تو امنیت و آرامشه، ولی #سوریه معلوم نیس چه خبر میشه، خودخواهیه بخوام شما رو اینجا نگه دارم.»
💠 بهقدری ساده و صریح صحبت میکرد که دست و پای دلم را گم کردم و او راحت حرف دلش را زد :«من #آرامش شما رو میخوام، نمیخوام صدمه ببینید. پس برگردید ایران بهتره، اینجوری خیال منم راحتتره.»
با هر کلمه قلب صدایش بیشتر میگرفت، حس میکردم حرف برای گفتن فراوان دارد و دیگر کلمه کم آورده بود که نگاهش تا ایوان چشمانم قد کشید و زیرلب پرسید :«سر راه فرودگاه از #زینبیه رد میشیم، میخواید بریم زیارت؟»
💠 میدانستم آخرین هدیهای است که برای این دختر #شیعه در نظر گرفته و خبر نداشت ۹ ماه پیش وقتی سعد مرا به داریا میکشید، دل من پیش زینبیه جا مانده بود که به جای تمام حرف دلم تنها پاسخ همین سؤالش را دادم :«بله!»
بیاراده دلم تا دو راهی زینبیه و داریا پر کشید، #نذری که ادا شد و از بند سعد آزادم کرد، دلی که دوباره شکست و نذر دیگری که میخواست بر قلبم جاری شود و صدای مصطفی خلوتم را پُر کرد :«بلیطتون ساعت ۸ شب، فرصت #زیارت دارید.»
💠 و هنوز از لحنش حسرت میچکید و دلش دنبال مسیرم تا ایران میدوید که نگاهم کرد و پرسید :«ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا میخواید برید؟»
جواب این سوال در حرم و نزد #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها) بود که پیش پدر و مادرم شفاعتم کند و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید :«ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید...»
💠 و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمیخواستم حرفی بزنم که دلسوزیاش را با پرسشم پس دادم :«چقدر مونده تا برسیم #حرم؟»
فهمید بیتاب حرم شدهام که لبخندی شیرین لبهایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد :«رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست!» و چشمم چرخید و دیدم #گنبد حرم در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید میدرخشد.
💠 پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم و #اشکم بیتاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی به گریه افتادم. دیگر نمیشنیدم چه میگوید، بیاختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیشدستی کرد.
او دنبالم میدوید تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدمهایم که با دلم پَرپَر میزدم و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود.
💠 میدید برای رسیدن به حرم دامن صبوریام به پایم میپیچد که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد :«خواهرم! اینجا دیگه امنیت قبل رو نداره! من بعد از #زیارت جلو در منتظرتون میمونم!»
و عطش چشمانم برای زیارت را با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد :«تا هر وقت خواستید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
کپی مجاز نیست
کانال جوانان انقلابی
@Javananenghelabi
نجواۍدݪ³¹³:
ذکـرروزیـکشنبه:
🌻یَاذَالجَلالِ وَالَاِکرام🌻
اے صاحـب جلال وبـزرگوارے
•﴿۱۰۰مرتبه﴾•
[ذکـرروز یکشنبه به اسـم
امیـرالمومنین﴿ع﴾وحـضرت زهــرا﴿س﴾اســت .روایـت شـده ڪه دراینـ روز زیـارت حضـرت امیرالمومنین﴿ع﴾وزیـارت حضرت زهـرا﴿س﴾خــوانده شــود ڪه خواندن آن موجـب فــتح ونصــرت می شود]
💠زیارت حضرت امیرالمونین﴿ع﴾
اَسّلامُ عَلَی الشَّجَرَةِ
النَّبَوِیِّةِ،والدَّوحَةِ الهاشِمِیَّةِ
المُضیئَةِ،المُثمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ، المُونِقَةِ بِالاِمامَةِ،وَعَلی ضَجیعَیکَ ادَمـَ وَ نُوحِِ عَلَیهِمَاالسَّلامُ،السَّلامُ عَلَیکَ وَعَلی اَهلِ بَیتِکَ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ،السَّلامُ عَلَیکَ وَ عَلَی المَلائِڪَةِ المُحدِقینَ بِڬ والحافّینَ بِقَبرکَ،یامَولایَ یا اَمیرَالمومِنینَ هذا یَومُ الاحَدِ،وَهُوَیَومُکَ وَ بِاسمِکَ وَ اَنَا ضَیفُکَ فیهِ وَ جارُکَ،فَاَضِفنی یامَولایَ وَاَجِرنی،فَاِنَّکَ کَریمٌ تُحِبُّ الضِّیافَةَ وَمَامُورُ بِالِاجارَةِ،فَافعَل ما رَغِبتُ اِلَیکَ فیهِ وَ رَجَوتُهُ مِنکَ، بِمَنزِلَتِکَ وَالِ بَیتِکَ عِندَاللهِ وَمَنزِلَتِهِ عِندَڪُم،وَبِحَقِّ ابنِ عَمِّکَ رَسولِ اللهِ صَـلَّی اللهُ عَلَیهِ وَالهِ وَسَلَّمَ وَعَلَیهِمـ اَجمَعینـ.
💠زیارت حضرت زهـرا﴿س﴾
اَلسَلامُ عَلَیکِ یا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَڬِ الَّذی خَلَقَکِ،فَوَجَدَکِ لِماامتَحَنَکِ صابِرَةََ،اَنَالَکِ مُصَدِّقس صابِرُ عَلی مـا اَتی بِهِ اَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمـا،وَاَنَااَسئلُکِ اِن کُنتُ صَدَّقتُکِ اِلَّا اَلحَقتِنی بِتَصدیقی لَهُمالِتُسَرَّنَفسی،فاشهَدی اَنّی ظاهِرُ بِوَلایَتِکِ وَوِلایَةِ الِ بَیتِکِ صَلواتُ اللهِ عَلَیهم اَجمَعینـ
#ذکـــــرروز
#زیارت
[جــوانـاننسلظهوریم
اگربرخیزیم✊]
هدایت شده از 🔸 بیکران فضائل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله
اعجاز زیارت حضرت
حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (عليه السلام) قَالَ إِنَّ الْحُسَيْنَ صَاحِبَ كَرْبَلَاءَ قُتِلَ مَظْلُوماً مَكْرُوباً عَطْشَاناً لَهْفَاناً [فَ آلَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى نَفْسِهِ أَنْ ]وَ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَأْتِيَهُ لَهْفَانٌ وَ لَا مَكْرُوبٌ وَ لَا مُذْنِبٌ وَ لَا مَغْمُومٌ وَ لَا عَطْشَانٌ وَ لَا ذُو عَاهَةٍ ثُمَّ دَعَا عِنْدَهُ وَ تَقَرَّبَ بِالْحُسَيْنِ (عليه السلام) إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا نَفَّسَ اللَّهُ كُرْبَتَهُ وَ أَعْطَاهُ مَسْأَلَتَهُ وَ غَفَرَ ذُنُوبَهُ [ذَنْبَهُ ]وَ مَدَّ فِي عُمُرِهِ وَ بَسَطَ فِي رِزْقِهِ فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصارِ
✍️حضرت ابى جعفر عليه السّلام فرمودند:
حضرت حسين عليه السّلام كه صاحب كربلاء است در حالى كه مظلوم و اندوهگين و تشنه و غصه دار بود شهيد شد
هیچ غصّه دار و اندوهگين و گناه كار و غمگين و تشنه و صاحب عيب و آفتى نیست که به زيارت آن حضرت بيايد و نزد آن حضرت دعا كند و بواسطه آن جناب به خداوند تقرّب جويد مگر آنكه بر خداست كه حزن و اندوهش را بر طرف كرده و خواسته اش را اعطاء نموده و گناهانش را آمرزيده و عمرش را طولانى نموده و روزى و رزقش را فراخ نمايد پس اى صاحبان بصيرت عبرت بگيريد.
____🌹🌹🌹
کامل الزیارات ج۱ص۱۶۸
#شب_جمعه
#یا_حسین
#زیارت
#روضه
@bikaranefazayel
هدایت شده از نسیمشلمچه
#اطلاع_رسانی #تا_همیشه_سلام
🔺️پویش همگانی قرائت #زیارت آل یاسین به نیت تعجیل فرج
🔺️از دوشنبه ۱۸ بهمن تا جمعه ۲۷ اسفند (مصادف با نیمه شعبان) به مدت چهل روز
🔺️همراه با قرعه کشی ۵ کمک هزینه سفر عتبات و ۱۱۰ هدیه نفیس
💠💠💠
✅ کانال رسمی مسجد مقدس جمکران:
@jamkaran_ir
هدایت شده از کانال تبلیغی خانم عشقی
❗️سه کار خیلی مهم قبل از سفر کربلا❗️
✅ ۱) اذن گرفتن از امام زمان علیهالسلام
روایات نشان میدهد اصحاب اهلبیت علیهمالسلام وقتی میخواستند راهی کربلا بشوند از امام زمانشان اجازه میگرفتند.
📚 مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۷.
📚 اقبال الاعمال، ج۳، ص۱۷۳.
👈 چه زیباست زائران عتبات قبل از حرکت به سمت کربلا در خانه امام زمان علیهالسلام یعنی مسجد سهله توقفی داشته باشند،
و با زیارت آل یس یا سایر ادعیه مهدوی به حضرت مهدی علیهالسلام متوسل شوند
و از مولای عالم اذن حرکت به سمت کربلا را بخواهند.
✅ ۲) زیارت کربلا نذر ظهور
قبل از آغاز سفر با خداوند عهدی ببندیم و ثواب قدمها و زیارتها و سایر عبادتها را نذر ظهور امام زمان علیهالسلام کنیم.
✅ ۳) نیابت از دیگران
قبل از زیارت کربلا و به طور کلی قبل از هر کار خیری این طور نیت کنیم:
✨به نیابت از همه مومنین و مومنات، چه زنده، چه مرده، این عبادت را انجام میدهم نذر فرج مولا صاحب الزمان علیه السلام، قربة الی الله.✨
👈 این نیت وسیع باعث میشود درهای رحمت و برکت خدا به روی ما گشوده شود، بلاها از ما دور گردد و حاجات شخصی ما مورد عنایت خدا قرار گیرد.
#زیارت
#به_نیت_فرج
#توسلات_مهدوی
#سهله_خانه_امام_زمان علیهالسلام
التماس دعای فرج ان شا الله🤲🤲🤲🤲
زیارت حضرت ام البنین سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الّا الله وحده لا شریک له و اشهد انّ محمدا عبدُه و رسولُه .
السلام علیکَ یا رسول الله . السلام علیکَ یا امیر المومنین .
السلام علیکِ یا فاطمةَ الزهراء. السلام علی الحسن و الحسین سیدی شبابَ اهلِ الجنة
السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله
السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء
السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.
اُشهِد الله و رسولَه اَنَّکِ جاهدتِ فی سبیل الله اذ ضحیّتِ باولادک دون الحسین ابنِ بنتِ رسولِ الله
و عبدتِ اللهَ مُخلَصَةً له الدین بِوِلائک للائمة المعصومین
و صبرتِ علی تلک الرزیة و احتسبتِ ذلک عند الله رب العالمین.
وآزرتِ الامام علی بن ابیطالب علیه السلام فی المِحَنِ و الشَدائِد و المصائِبِ و کنتِ فی قُمّة الطاعة و الوفاء و انَّکِ اَحسَنتِ الکفالةَ و ادّیتِ الامانةَ الکبری فی حفظِ ودیعتی الزهراء البتول علیها السلام، السّبطین الحسن و الحسین
وبالغتِ و آثرتِ و رعیتِ حُجَجَ الله المیامین و سعیتِ فی خدمةِ ابناءِ رسول رب العالمین عارفةً بحقّهم ، موقنةً بِصِدقِهم ، مُشفِقَةً علیهم ، موثرةً هواهُم و حبُّهم علی اولادِکِ السُّعداء ، فسلام الله علیکِ کُلَّما دَجَن اللَّیل و اضاءَ النّهار . فَصِرتِ قُدوَةً للمومنات الصالحات لانَّکِ کریمةُ الخلائق ، تقیّةٌ زکیةٌ فرضی الله عنکِ ارضاکِ و جَعَلَ الجنةَ منزلکِ و ماوآکِ .
و لقد اعطاکِ من الکِراماتِ الباهراتِ حتّی اَصبَحتِ بطاعتکِ لِسَیِّدِ الاوصیاءِ و بِحُبِّکِ لِسَیِّدةِ النساء الزهراء علیها السلام و فدائِکِ باولادکِ الاَربَعةِ لِسَیِّدِ الشُّهداء علیه السلام ، بابا لِلحِوائج .
فاِنَّ لکِ عند الله شاناً و جاهاً محموداً و السلام علی اولادکِ الشُّهداء العباس علیه السلام قمر بنی هاشم بابَ الحوائج و عبدالله و عثمان و جعفر الذین اِستَشهَدوا فی نُصرَةِ الحسین علیه السلام بکربلاء .
فجزاکِ الله و اجزاهُم اَفضَلَ الجزاءِ فی جنّات النّعیم .
اللهم صل علی محمد و آل محمد عَدَدَ الخلائق التی حَصرُها لا یُحتَسَب او یَعُدُّ و تَقَبَّل مِنَّا یا کریم
#زیارت
🏴زیارت نامه حضرت خدیجه (س)
┄═﷽═
📋السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.
#زیارت
https://eitaa.com/joinchat/1571881144C9b5163daa2