eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 👈 در و و و و و روایت شده که : خدمت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و عرض کرد صید کرده‌ام ، به رسم هدیه خدمت شما آورده‌ام ، حضرت قبول فرمود و دربارهٔ آن مرد دعا کرد علیه‌السلام حضور آن سرور مشرّف بود ‌، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را به عطا کرده و ساعتی نگذشت که علیه‌السلام آمد دید برّه آهویی دارد پرسید برادر از کجا آورده‌ای ، فرمود : به من عطا کرده با عجله خدمت جدش آمد عرض کرد یا برادر مرا عطا کردی چرا به من عطا نکردی و مکرّر می‌گفت من هم می‌خواهم . و صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم او را تسلّی می‌دادند و با او مهربانی می‌فرمودند ، تا اینکه کار رسید به جایی که نزدیک بود علیه‌السلام گریه کند که یک مرتبه صدای صیحه و فریاد از بلند شد مردم دیدند یک خود را جلو انداخته و از عقب سر آنها می‌دود و می‌آید ، به زبان فصیح عرض کرد من دو بچه داشتم یکی از آنها صید کرد و آورد خدمت شما این یک بچه دیگر برای من باقی مانده ، در اثنایی که او را شیر می‌دادم شنیدم یکی می‌گوید زود بچهٔ خود را بردار ببر حضور صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که فرزندش علیه‌السلام مقابل او ایستاده و می‌خواهد گریه کند ، اگر علیه‌السلام گریه کند به سبب گریه او به گریه در می‌آیند ، باز شنیدم یکی می‌گوید تعجیل کن پیش از آنکه اشک بر صورت جاری شود و الاّ این را بر تو مسلط می‌کنم را و را بخورد و راه دور بود ولیکن زمین زیر پای من پیچیده شد و زود آمدم خدمت شما و من حمد می‌کنم خدا را که هنوز اشک بر صورت جاری نشده ، که صدای تکبیر و تهلیل از صحابه بلند شد و درباره دعای خیر فرمود . و و راضی نمی‌شدند علیه‌السلام گریه کند نمی‌دانم چگونه راضی شدند آن حضرت این همه گریه کند ، که موافق آنچه در کتب مقاتل ضبط کرده‌اند مولای مظلوم بنابه نقل کتاب و ، از زیادتی گریه کرد . هنگام میدان رفتن بوده که سفارش را به کرد ، صیحه کشیده و غش کرد . در وداع بوده کما فی البحار والعوالم ( و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما ). بعد از شهادت بوده کما فی المنتخب و ریاض المصائب و مخزن ( بکی الحسین بکاء شدیدا حتی اغمی علیه فلما افاق قال ) { انا لله و انا الیه راجعون }. ثمرات الحیات جلد اول صفحه ۱۳۹،۱۴۰ تألیف الفاضل الکامل سیدالواعظین آقاسید محمود امامی اصفهانی رضوان الله علیه. صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ و عليهماالسلام 💎 گاهی حسنین در خوشنویسی بر یکدیگر فخر می‌کردند . چنانچه در روایت کرده : روزى امام حسن با برادرش امام حسين عليه‌السلام مشغول نوشتن بودند . حسن به برادرش حسين علیه‌السلام گفت : خط من بهتر از خط تو است . حسين : نه ، خط من بهتر است . حالا كه اين طور است مادرمان فاطمه عليهاالسلام در حق ما قضاوت كند . مادر جان ! خط كداميك از ما بهتر است ؟ زهراى مرضيه براى اين كه هيچ كدامشان ناراحت نگردند ، قضاوت را به عهده اميرالمؤمنين گذاشت و فرمود : برويد از پدرتان بپرسيد . پدر جان شما بفرماييد خط كداميك از ما بهتر است ؟ على عليه‌السلام احساس كرد اگر قضاوت كند يكى از آنان ناراحت خواهد شد ، از اين رو فرمود : عزيزانم برويد از جدتان پيامبر اكرم بپرسيد . پدر بزرگ مهربانم ، خط كدام يك از ما بهتر است ؟ پیامبر فرمود : من درباره شما قضاوت نمى‌كنم ، مگر اين كه از جبرئيل بپرسم . جبرئيل خدمت رسول خدا رسيد عرض كرد : يا رسول الله ! من هم در بين ايشان قضاوت نمى‌كنم بايد اسرافيل بين آنان قضاوت كند . اسرافيل گفت : من نيز تا از خداوند پرسش نكنم ، قضاوت نخواهم كرد . اسرافيل : خدايا ! خط حسن بهتر است يا خط حسين ؟ خطاب آمد : قضاوت به عهده مادرشان فاطمه عليهاالسلام است بايد بگويد خط كدام يك از آنان بهتر است . حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود : عزيزانم دانه هاى اين گردن بند را ميان شما پراكنده مى‌كنم هر كدام از شما بيشترين دانه ها را جمع كند خط او بهتر است . آنگاه دانه‌هاى گردن بند را پراكنده كرد ، در آن وقت جبرئیل نزد قائمه عرش بود فوراً به امر خداوند به زمین آمد و آن دانه‌ها را دو قسمت کرد نصف آنها را حسن و نصف آنها را حسین برداشت که هیچ کدام دلشکسته و افسرده خاطر نشوند . 💎 به روایت دیگر که آن هم در و و است گردن بند فاطمه هفت دانه مروارید داشت همین که آن دانه ها را روی زمین ریخت سه دانه حسن و سه دانه حسین برداشت، یک دانه دیگر روی زمین ماند ، خداوند جبرئیل را امر کرد به یک چشم به هم زدن نازل شد و آن دانه را دو نصف کرد نصف آن را حسن و نصف دیگر را هم حسین برداشت ، تا هیچ یک از آنها مکدّر و افسرده خاطر نشوند . ، جلد 45 ، صفحهٔ 191-190 ، روایت 36 ، باب 39 . ، جلد اول ، صفحهٔ 218 و 219 . : الفاضل الکامل سید الواعظین آقا سید محمود امامی اصفهانی صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ و عليهماالسلام 💎 گاهی حسنین در خوشنویسی بر یکدیگر فخر می‌کردند . چنانچه در روایت کرده : روزى امام حسن با برادرش امام حسين عليه‌السلام مشغول نوشتن بودند . حسن به برادرش حسين علیه‌السلام گفت : خط من بهتر از خط تو است . حسين : نه ، خط من بهتر است . حالا كه اين طور است مادرمان فاطمه عليهاالسلام در حق ما قضاوت كند . مادر جان ! خط كداميك از ما بهتر است ؟ زهراى مرضيه براى اين كه هيچ كدامشان ناراحت نگردند ، قضاوت را به عهده اميرالمؤمنين گذاشت و فرمود : برويد از پدرتان بپرسيد . پدر جان شما بفرماييد خط كداميك از ما بهتر است ؟ على عليه‌السلام احساس كرد اگر قضاوت كند يكى از آنان ناراحت خواهد شد ، از اين رو فرمود : عزيزانم برويد از جدتان پيامبر اكرم بپرسيد . پدر بزرگ مهربانم ، خط كدام يك از ما بهتر است ؟ پیامبر فرمود : من درباره شما قضاوت نمى‌كنم ، مگر اين كه از جبرئيل بپرسم . جبرئيل خدمت رسول خدا رسيد عرض كرد : يا رسول الله ! من هم در بين ايشان قضاوت نمى‌كنم بايد اسرافيل بين آنان قضاوت كند . اسرافيل گفت : من نيز تا از خداوند پرسش نكنم ، قضاوت نخواهم كرد . اسرافيل : خدايا ! خط حسن بهتر است يا خط حسين ؟ خطاب آمد : قضاوت به عهده مادرشان فاطمه عليهاالسلام است بايد بگويد خط كدام يك از آنان بهتر است . حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود : عزيزانم دانه هاى اين گردن بند را ميان شما پراكنده مى‌كنم هر كدام از شما بيشترين دانه ها را جمع كند خط او بهتر است . آنگاه دانه‌هاى گردن بند را پراكنده كرد ، در آن وقت جبرئیل نزد قائمه عرش بود فوراً به امر خداوند به زمین آمد و آن دانه‌ها را دو قسمت کرد نصف آنها را حسن و نصف آنها را حسین برداشت که هیچ کدام دلشکسته و افسرده خاطر نشوند . 💎 به روایت دیگر که آن هم در و و است گردن بند فاطمه هفت دانه مروارید داشت همین که آن دانه ها را روی زمین ریخت سه دانه حسن و سه دانه حسین برداشت، یک دانه دیگر روی زمین ماند ، خداوند جبرئیل را امر کرد به یک چشم به هم زدن نازل شد و آن دانه را دو نصف کرد نصف آن را حسن و نصف دیگر را هم حسین برداشت ، تا هیچ یک از آنها مکدّر و افسرده خاطر نشوند . ، جلد 45 ، صفحهٔ 191-190 ، روایت 36 ، باب 39 . ، جلد اول ، صفحهٔ 218 و 219 . : الفاضل الکامل سید الواعظین آقا سید محمود امامی اصفهانی @Javanmardi_langarudi أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 👈 در و و و و و روایت شده که : خدمت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و عرض کرد صید کرده‌ام ، به رسم هدیه خدمت شما آورده‌ام ، حضرت قبول فرمود و دربارهٔ آن مرد دعا کرد علیه‌السلام حضور آن سرور مشرّف بود ‌، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را به عطا کرده و ساعتی نگذشت که علیه‌السلام آمد دید برّه آهویی دارد پرسید برادر از کجا آورده‌ای ، فرمود : به من عطا کرده با عجله خدمت جدش آمد عرض کرد یا برادر مرا عطا کردی چرا به من عطا نکردی و مکرّر می‌گفت من هم می‌خواهم . و صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم او را تسلّی می‌دادند و با او مهربانی می‌فرمودند ، تا اینکه کار رسید به جایی که نزدیک بود علیه‌السلام گریه کند که یک مرتبه صدای صیحه و فریاد از بلند شد مردم دیدند یک خود را جلو انداخته و از عقب سر آنها می‌دود و می‌آید ، به زبان فصیح عرض کرد من دو بچه داشتم یکی از آنها صید کرد و آورد خدمت شما این یک بچه دیگر برای من باقی مانده ، در اثنایی که او را شیر می‌دادم شنیدم یکی می‌گوید زود بچهٔ خود را بردار ببر حضور صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که فرزندش علیه‌السلام مقابل او ایستاده و می‌خواهد گریه کند ، اگر علیه‌السلام گریه کند به سبب گریه او به گریه در می‌آیند ، باز شنیدم یکی می‌گوید تعجیل کن پیش از آنکه اشک بر صورت جاری شود و الاّ این را بر تو مسلط می‌کنم را و را بخورد و راه دور بود ولیکن زمین زیر پای من پیچیده شد و زود آمدم خدمت شما و من حمد می‌کنم خدا را که هنوز اشک بر صورت جاری نشده ، که صدای تکبیر و تهلیل از صحابه بلند شد و درباره دعای خیر فرمود . و و راضی نمی‌شدند علیه‌السلام گریه کند نمی‌دانم چگونه راضی شدند آن حضرت این همه گریه کند ، که موافق آنچه در کتب مقاتل ضبط کرده‌اند مولای مظلوم بنابه نقل کتاب و ، از زیادتی گریه کرد . هنگام میدان رفتن بوده که سفارش را به کرد ، صیحه کشیده و غش کرد . در وداع بوده کما فی البحار والعوالم ( و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما ). بعد از شهادت بوده کما فی المنتخب و ریاض المصائب و مخزن ( بکی الحسین بکاء شدیدا حتی اغمی علیه فلما افاق قال ) { انا لله و انا الیه راجعون }. ثمرات الحیات جلد اول صفحه ۱۳۹،۱۴۰ تألیف الفاضل الکامل سیدالواعظین آقاسید محمود امامی اصفهانی رضوان الله علیه. صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 👈 در و و و و و روایت شده که : خدمت صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آمد و عرض کرد صید کرده‌ام ، به رسم هدیه خدمت شما آورده‌ام ، حضرت قبول فرمود و دربارهٔ آن مرد دعا کرد علیه‌السلام حضور آن سرور مشرّف بود ‌، صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را به عطا کرده و ساعتی نگذشت که علیه‌السلام آمد دید برّه آهویی دارد پرسید برادر از کجا آورده‌ای ، فرمود : به من عطا کرده با عجله خدمت جدش آمد عرض کرد یا برادر مرا عطا کردی چرا به من عطا نکردی و مکرّر می‌گفت من هم می‌خواهم . و صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم او را تسلّی می‌دادند و با او مهربانی می‌فرمودند ، تا اینکه کار رسید به جایی که نزدیک بود علیه‌السلام گریه کند که یک مرتبه صدای صیحه و فریاد از بلند شد مردم دیدند یک خود را جلو انداخته و از عقب سر آنها می‌دود و می‌آید ، به زبان فصیح عرض کرد من دو بچه داشتم یکی از آنها صید کرد و آورد خدمت شما این یک بچه دیگر برای من باقی مانده ، در اثنایی که او را شیر می‌دادم شنیدم یکی می‌گوید زود بچهٔ خود را بردار ببر حضور صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم که فرزندش علیه‌السلام مقابل او ایستاده و می‌خواهد گریه کند ، اگر علیه‌السلام گریه کند به سبب گریه او به گریه در می‌آیند ، باز شنیدم یکی می‌گوید تعجیل کن پیش از آنکه اشک بر صورت جاری شود و الاّ این را بر تو مسلط می‌کنم را و را بخورد و راه دور بود ولیکن زمین زیر پای من پیچیده شد و زود آمدم خدمت شما و من حمد می‌کنم خدا را که هنوز اشک بر صورت جاری نشده ، که صدای تکبیر و تهلیل از صحابه بلند شد و درباره دعای خیر فرمود . و و راضی نمی‌شدند علیه‌السلام گریه کند نمی‌دانم چگونه راضی شدند آن حضرت این همه گریه کند ، که موافق آنچه در کتب مقاتل ضبط کرده‌اند مولای مظلوم بنابه نقل کتاب و ، از زیادتی گریه کرد . هنگام میدان رفتن بوده که سفارش را به کرد ، صیحه کشیده و غش کرد . در وداع بوده کما فی البحار والعوالم ( و جعلا یبکیان حتی غشی علیهما ). بعد از شهادت بوده کما فی المنتخب و ریاض المصائب و مخزن ( بکی الحسین بکاء شدیدا حتی اغمی علیه فلما افاق قال ) { انا لله و انا الیه راجعون }. ثمرات الحیات جلد اول صفحه ۱۳۹،۱۴۰ تألیف الفاضل الکامل سیدالواعظین آقاسید محمود امامی اصفهانی رضوان الله علیه. صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ و عليهماالسلام 💎 گاهی حسنین در خوشنویسی بر یکدیگر فخر می‌کردند . چنانچه در روایت کرده : روزى امام حسن با برادرش امام حسين عليه‌السلام مشغول نوشتن بودند . حسن به برادرش حسين علیه‌السلام گفت : خط من بهتر از خط تو است . حسين : نه ، خط من بهتر است . حالا كه اين طور است مادرمان فاطمه عليهاالسلام در حق ما قضاوت كند . مادر جان ! خط كداميك از ما بهتر است ؟ زهراى مرضيه براى اين كه هيچ كدامشان ناراحت نگردند ، قضاوت را به عهده اميرالمؤمنين گذاشت و فرمود : برويد از پدرتان بپرسيد . پدر جان شما بفرماييد خط كداميك از ما بهتر است ؟ على عليه‌السلام احساس كرد اگر قضاوت كند يكى از آنان ناراحت خواهد شد ، از اين رو فرمود : عزيزانم برويد از جدتان پيامبر اكرم بپرسيد . پدر بزرگ مهربانم ، خط كدام يك از ما بهتر است ؟ پیامبر فرمود : من درباره شما قضاوت نمى‌كنم ، مگر اين كه از جبرئيل بپرسم . جبرئيل خدمت رسول خدا رسيد عرض كرد : يا رسول الله ! من هم در بين ايشان قضاوت نمى‌كنم بايد اسرافيل بين آنان قضاوت كند . اسرافيل گفت : من نيز تا از خداوند پرسش نكنم ، قضاوت نخواهم كرد . اسرافيل : خدايا ! خط حسن بهتر است يا خط حسين ؟ خطاب آمد : قضاوت به عهده مادرشان فاطمه عليهاالسلام است بايد بگويد خط كدام يك از آنان بهتر است . حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود : عزيزانم دانه هاى اين گردن بند را ميان شما پراكنده مى‌كنم هر كدام از شما بيشترين دانه ها را جمع كند خط او بهتر است . آنگاه دانه‌هاى گردن بند را پراكنده كرد ، در آن وقت جبرئیل نزد قائمه عرش بود فوراً به امر خداوند به زمین آمد و آن دانه‌ها را دو قسمت کرد نصف آنها را حسن و نصف آنها را حسین برداشت که هیچ کدام دلشکسته و افسرده خاطر نشوند . 💎 به روایت دیگر که آن هم در و و است گردن بند فاطمه هفت دانه مروارید داشت همین که آن دانه ها را روی زمین ریخت سه دانه حسن و سه دانه حسین برداشت، یک دانه دیگر روی زمین ماند ، خداوند جبرئیل را امر کرد به یک چشم به هم زدن نازل شد و آن دانه را دو نصف کرد نصف آن را حسن و نصف دیگر را هم حسین برداشت ، تا هیچ یک از آنها مکدّر و افسرده خاطر نشوند . ، جلد 45 ، صفحهٔ 191-190 ، روایت 36 ، باب 39 . ، جلد اول ، صفحهٔ 218 و 219 . : الفاضل الکامل سید الواعظین آقا سید محمود امامی اصفهانی صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐