eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 👈 تهیه آب وضو از طرف جبرئیل گوید : { روزی نماز عصر را با ما خواند در رکعت اول مقداری درنگ کرد تا آنجا که پنداشتیم سهو و غفلتی روی داده است ، سپس سر برداشت و گفت : و بقیه نماز را کوتاه خواند ، آنگاه با چهره چون ماه شب چهارده خود به ما روی کرد و فرمود : چرا برادر و پسر عمویم را نمی‌بینم ؟ گفتیم : ما هم او را ندیده‌ایم ای رسول خدا ! با صدای بلند فرمود : ای علی ! ای پسر عمو ! از آخر صف‌ها پاسخ داد : ! فرمود : نزدیک من بیا . گوید : او پیوسته صف‌ها را می‌شکافت و از سر و دوش مهاجر و انصار ، خود را به رسانید و به نزدیک شد . فرمود : چرا از صف اول باز ماندی ؟ گفت : شک داشتم که وضو دارم یا نه ، به منزل رفتم ، و را صدا زدم کسی پاسخم را نگفت . ناگاه کسی از پشت سر مرا صدا زد و گفت : ! به پشت سر بنگر . به پشت خود برگشتم ، دیدم و در آن پر از آب و بر روی آن یک ، را برداشتم و از آن ، وضو ساختم ، بود به و و ، سپس روی برگرداندم و نفهمیدم چه کسی و را گذاشت و چه کسی برداشت } . لبخندی در چهره زد و او را در آغوش کشید و پیشانیش را بوسید و فرمود : { آیا تو را مژده ندهم ؟ آن از بود و آن از و آنکه تو را برای آماده ساخت ، بود و آنکه به دستت داد ، سوگند به آنکه جانم در دست اوست ، چندان مرا گرفت { و در نگاه داشت } تا تو به نماز رسیدی و به من گفت : « درنگ کن تا آن کسی که به منزله نفس تو و پسر عموی توست از راه فرا رسد ، سوگند به آنکه جان در دست اوست ، پیوسته دست مرا بر روی زانوهایم [ در رکوع ] نگاه داشت ، تا تو < علی > به نماز من برسی و ثواب آن را دریابی ، آیا مردم مرا درباره دوستی تو سرزنش میکنند ، حال آنکه خدا و فرشتگان او در بالای آسمان تو را دوست می دارند » . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ 👈 تهیه آب وضو از طرف جبرئیل گوید : { روزی نماز عصر را با ما خواند در رکعت اول مقداری درنگ کرد تا آنجا که پنداشتیم سهو و غفلتی روی داده است ، سپس سر برداشت و گفت : و بقیه نماز را کوتاه خواند ، آنگاه با چهره چون ماه شب چهارده خود به ما روی کرد و فرمود : چرا برادر و پسر عمویم را نمی‌بینم ؟ گفتیم : ما هم او را ندیده‌ایم ای رسول خدا ! با صدای بلند فرمود : ای علی ! ای پسر عمو ! از آخر صف‌ها پاسخ داد : ! فرمود : نزدیک من بیا . گوید : او پیوسته صف‌ها را می‌شکافت و از سر و دوش مهاجر و انصار ، خود را به رسانید و به نزدیک شد . فرمود : چرا از صف اول باز ماندی ؟ گفت : شک داشتم که وضو دارم یا نه ، به منزل رفتم ، و را صدا زدم کسی پاسخم را نگفت . ناگاه کسی از پشت سر مرا صدا زد و گفت : ! به پشت سر بنگر . به پشت خود برگشتم ، دیدم و در آن پر از آب و بر روی آن یک ، را برداشتم و از آن ، وضو ساختم ، بود به و و ، سپس روی برگرداندم و نفهمیدم چه کسی و را گذاشت و چه کسی برداشت } . لبخندی در چهره زد و او را در آغوش کشید و پیشانیش را بوسید و فرمود : { آیا تو را مژده ندهم ؟ آن از بود و آن از و آنکه تو را برای آماده ساخت ، بود و آنکه به دستت داد ، سوگند به آنکه جانم در دست اوست ، چندان مرا گرفت { و در نگاه داشت } تا تو به نماز رسیدی و به من گفت : « درنگ کن تا آن کسی که به منزله نفس تو و پسر عموی توست از راه فرا رسد ، سوگند به آنکه جان در دست اوست ، پیوسته دست مرا بر روی زانوهایم [ در رکوع ] نگاه داشت ، تا تو < علی > به نماز من برسی و ثواب آن را دریابی ، آیا مردم مرا درباره دوستی تو سرزنش میکنند ، حال آنکه خدا و فرشتگان او در بالای آسمان تو را دوست می دارند » . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐