eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.1هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
39 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 🌧 هنگامى كه صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله سلام‌الله‌علیها را از شهادت فرزندش و آن مصائبى كه بر آن حضرت وارد می‌شود آگاه نمود ، آن بانو گريه شديدى كرد و گفت : « پدر جان ! این مصائب در چه موقع رخ می‌دهد؟ » 🌧 فرمود : « در آن زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم !» 🌧 گريه سلام‌الله‌علیها شديدتر شد و گفت : « پدر جان ! پس چه كسى براى حسينم گريه خواهد كرد و چه كسى بر او می‌کند ؟» 🌧 پيامبر فرمود : « اى فاطمه ! زنان امت من بر زنان اهل‌بيتم و مردان ايشان بر مردان اهل‌بيت من گريه خواهند كرد ؛ همه ساله هر گروهى پس از ديگرى عزادارى را تجديد می‌نمايند . هنگامى كه روز قيامت فرا رسد ، تو زنان امت من و من مردان آنان را خواهيم كرد ». 📚 بحارالأنوار، ج‏۴۴، ص۲۹۲
﷽؛ 🌧 حبّ‌الحُسَین عَلیه‌السّلام... 📝 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ.» 📖 علیه السلام فرمودند : «هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد ، علیه‌السلام و را در قلب او می‌اندازد.» 📚وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۹۶
﷽؛ (علیه السلام): " هر کس که خدا خیرخواه او باشد ، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می اندازد ".
﷽؛ ✅ وطن اتخاذی 📝 سؤال : قصد دارم تا یکی دو ماه آینده برای زندگی به شهر دیگری منتقل شوم و آنجا را به عنوان انتخاب کنم ؛ آیا از اکنون ـ که هنوز در آن شهر مستقر نشده ام ـ در سفرهای کمتر از 10 روز ، می توانم در آنجا نماز را کامل بخوانم ؟ 📖 جواب : تا زمانی که به عنوان زندگی در آنجا مستقر نشده اید ، شکسته است . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ، به پف تو ، خاموش شدنی نیست ! 💕 اگر بخواهید بدانید "صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم" کیست ، آیه‌ی نور را بخوانید : « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ » ؛ « وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى » ؛ " خدایی که مِثل ندارد ، خودش را به او مَثَل زده ". ☀️ این آفتاب می‌تابد ، احدی قدرت دارد پا روی شعاعش بگذارد ؟ هر کسی پا بگذارد ، نور می‌افتد روی پای او ؛ اگر نور این آفتاب پامال شدنی نیست ، نور آن آفتاب هم پامال شدنی نیست ؛ «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»؛ این است ؛ نور خدا ، به پف تو ، خاموش شدنی نیست ! سوره‌ی نور ، آیه35 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : قالَ أمْيرُالمؤمِنينَ عليه السلام : " أحَبُّ الْأعْمالِ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فى الْأرْضِ ألدُّعاءُ وَأفْضَلُ الْعِبادَةِ ألْعِفافُ قالَ : وَكانَ أميرُالْمُؤمِنينَ رَجُلًا دَعَّاءً ". 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد : " محبوب ترين اعمال در روى زمين نزد خداوند دعا است و بهترين عبادت پرهيزكارى و پارسايى است و اميرالمؤمنين مردى بود كه دعايش بسيار بود ".  📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قال : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : " ألدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالْأرْضِ ". 📖 امام صادق عليه السلام مى فرمايد : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : " دعا سلاح مؤمن و پايه دين و روشنى آسمان ها و زمين است ". 📝 قالَ : قالَ أميرُالْمُؤمِنينَ عليه السلام : " ألدُّعاءُ مَفاتيحُ النَّجاحِ وَمَقاليدُ الفَلاحِ وَخَيْرُ الدُّعاءِ ما صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِىٍّ وَقَلْبٍ تَقِىٍّ وَفى الْمُناجاةِ سَبَبُ النَّجاةِ وَبِالإخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ فَإذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإلىَ اللّهِ الْمَفْزَعُ " 📖 و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود : اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود : " دعا كليدهاى نجات و گنجينه هاى رستگارى است و بهترين دعا آن دعايى است كه از سينه پاك و دلى پرهيزكار برآيد و وسيله نجات در مناجات است و خلاصى به اخلاص به دست آيد و چون فزع و بى تابى سخت شود ، مفزع و پناهگاه خداست ". 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : " ألدُّعاءُ أنْفَذُ مِنَ السِّنانِ الْحَديدِ " 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : " دعا از نيزه تيز نافذتر است ". 📝 عَنْ عَلاءِ بْنِ كامِلٍ : قالَ لى أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السلام : " عَلَيْكَ بِالدُّعاءِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ " 📖 علاء بن كامل مى گويد : حضرت صادق عليه السلام به من فرمود : " بر تو باد به دعا كه دعا درمان هر دردى است ". 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : " إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لايَسْتَجيبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ " 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : " خداوند دعايى كه از روى دل سخت و با قساوت باشد مستجاب نمى كند ". ✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان
﷽؛ 🌈 (ص) به روایت 🌈 📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است . 📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است . 📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند . ✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه 📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است . ✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص) 📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد ! ✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص) 📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ،  معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت . ✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی 📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند . 📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود . ✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه 📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .  «اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند . 📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است : 👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند . 👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند . 👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟ 👇👇👇
👆👆👆 👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟ 👈 عبدالمطلب گفت : « اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ». 👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد . 👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند . 👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند . 👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد . ✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل 📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم : « و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ». 📝 در جاى ديگر آمده است : « و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ». 📝 در باب بعد نيز آمده است : « ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ». 📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد : « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛ من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است » كاملًا تطبيق مى كند . 📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم : « و ابراهيم به خدا گفت : « كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...» و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود » 📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد : «... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». 📝 سپس مى افزايد : « ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ». 📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود . 📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد . 👇👇👇
👆👆👆 ✅ بشارت بزرگمهر حکیم به آمدن پیامبر اسلام (ص) 📝 بوزرجمهر (بزرگمهر) حكيم وزير انوشيروان از دين پدران خود كه گبرى مسلك و زردشتى بودند ، به دين عيسى (عليه السلام) روى آورد ، و افراد را نصيحت كرد و گفت شنيده ام كه : در آخر الزمان پيامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد ، اگر روزگار او را درك كنم نخستين ايمان آورنده به او هستم ، و اگر نيابم اميد حشر با امت او را دارم . 📝 خبر به انوشيروان رسيد و حكم دستگيرى او را صادر كرد، و به او گفت : تو با اين كار قصد شورانيدن مردم را بر ضد من داشتى ، و يا توبه مى كنى يا تو را مى كشم ، گفت مردم مرا حكيم و خردمند مى انگارند ، و فرد حكيم و فرزانه چون از تاريكى به روشنائى آمد ، ديگر به تاريكى نرود ، وگرنه بى خرد باشد ، انوشيروان حكم به زندانى كردن او داد، و در نهایت دستور داد او را كشته و مثله كردند . (روز ولادت پيامبر اكرم (ص) مبدأ جديد تاريخ بشريت است) 📝 شکی نیست که روز هفدهم ربیع الاول از اعیاد بزرگ اسلامی و از روزهای بسیار مهم و تاریخی است ، همانطور که ارباب تواریخ نوشته اند ، حوادث مقارن ولات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، نشان داد برگ تازه ای در تاریخ بشریت زده شده است ، در واقع این تغییرات تکوینی، مقدمه ای بود برای تحولی که پیغمبر اکرم (ص) در جهان ایجاد کرده است ، و واقعاً تاریخ قیام آن حضرت ، تاریخ بسیار زرینی است که فصل جدیدی را در زندگی انسان ها رقم زده است . ~~~~~ سالى است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولى همگى نابود شدند. به معنى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود ، و زمينه ساز دعوت او است اين واژه در اصل به معنى «پايه گذارى» و اولين رديف سنگ و آجرى است كه در زير ديوار مى نهند ، و به معنى آماده شدن «ايستادن» نيز آمده است . http://mk6.ir/ChTeQ 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 📝 حوادث شب ولادت حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله) " فروریختن قسمتی از قصر شاهان جبار در مدائن و خاموش شدن آتشكده‏ فارس ، در شب میلاد حضرت‏ رسول اکرم (صلى الله عليه و آله‏) ، نوید بخش آغاز عصری جديد در مسير توحيد و مبارزه با شرك بود ".
﷽؛ ✅ داستان اصحاب الفیل 📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم می‌آوریم : "ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین می‌زیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) . 📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد . 📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد. 📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست . 📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود . 📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند . 📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" می‌دانستند احساس خطر کردند . 📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند . 📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده می‌کردند عازم مکه شد . هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد . 📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمده‌ام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم ! 📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ می‌کند . 📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند . 📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن می‌گویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمده‌ام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !: " من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می‌کند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت). 👇👇👇
👆👆👆 📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوه‌های اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند : لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک " خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع می‌کند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ". " آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ". خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع می‌کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن". " و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ". 📝 سپس عبد المطلب به یکی از دره‌های اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می‌شود . 📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم می‌خورد که به سوی سرزمین ما می‌آید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد : یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده : " ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو . از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوه‌های اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار می‌آورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت می‌کرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت . 📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزه‌ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت می‌کرد هلاک می‌شد ، و بعضی گفته اند : سنگریزه‌ها به هر جای بدن آنها می‌افتاد سوراخ می‌کرد و از طرف مقابل خارج می‌شد . 📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال می‌کردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می‌ریختند . 📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید . 📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود . 📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند . 📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته . 📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛ ✅ تفسیر آیه ۱ - ۵ سوره فیل 📝 سخنرانی حضرت استاد محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره فیل- آیه‌ ۱ - ۵ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ✅ در ولادت با سعادت "صلى اللّه عليه و آله و سلّم" 📝 بدان كه مشهور بين علماى اماميّه آن است كه ولادت با سعادت آن حضرت در هفدهم ماه ربيع الاوّل بوده و علامه مجلسى رحمه اللّه نقل اجماع بر آن فرموده و اكثر علماء سنّت در دوازدهم ماه مذكور ذكر نموده اند . و شيخ كلينى و بعض افاضل علماى شيعه نيز اختيار اين قول فرموده اند . و شيخ ما علامه نورى طابَ ثراه رساله اى در اين باب نوشته مرسوم به (ميزان السّماء در تعيين مولد خاتم الانبياء) ، طالبين به آنجا رجوع نمايند . 📝 و نيز مشهور آن است كه ولادت آن حضرت نزديك طلوع صبح جمعه آن روز بوده در سالى كه اصحاب فيل ، فيل آوردند براى خراب كردن كعبه معظّمه و به حجاره سِجّيل مُعَذّب شدند و ولادت شريف به مكّه شد در خانه خود آن حضرت . پس آن حضرت آن خانه را به عقيل بن ابى طالب بخشيد و اولاد عقيل آن را فروختند به محمّد بن يوسف برادر حَجّاج و او آن را داخل خانه خود كرد و چون زمان هارون شد (خَيْزُران) مادر او آن خانه را بيرون كرد از خانه محمّد بن يوسف و مسجد كرد كه مردم در آن نماز كنند و در سَنَه ششصد و پنجاه و نُه مَلِك مُظَفَّر والى يمن در عمارت آن مسجد سعى جميل فرمود و الحال در همان حالت باقى است و مردم به زيارت آنجا مى روند . و در وقت ولادت آن حضرت غرائب بسيار به ظهور رسيده . 📝 از حضرت صادق روايت شده است كه ابليس به هفت آسمان بالا مى رفت و گوش مى داد و اخبار سماويه را مى شنيد پس چون حضرت عيسى على نبينا وآله و عليه السلام متولد شد او را از سه آسمان منع كردند وتا چهارآسمان بالا مى رفت و چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولد شد او را از همه آسمانها منع كردند و شياطين را به تيرهاى شهاب از ابواب سماوات راندند ، پس قريش گفتند : مى بايد وقت گذشتن دنيا و آمدن قيامت باشد كه ما مى شنيديم كه اهل كتاب ذكر مى كردند ، پس عَمْرو بن اُميّه كه داناترين اهل جاهليّت بود گفت : نظر كنيد اگر ستاره هاى معروف كه به آنها هدايت مى يابند مردم و به آنها مى شناسند زمانهاى زمستان و تابستان را ، اگر يكى از آنها بيفتد ، بدانيد وقت آن است كه جميع خلايق هلاك شوند و اگر آنها به حال خودند و ستاره هاى ديگر ظاهر مى شوند ، پس امر غريب مى بايد حادث شود . و صبح آن روز كه آن حضرت متولّد شد هر بتى كه در هر جاى عالم بود بر رو افتاده بود و ايوان كسرى يعنى پادشاه عجم بلرزيد و چهارده كنگره آن افتاد و درياچه ساوه كه سالها آن را مى پرستيدند فرو رفت و خشك شد و وادى سماوه كه سالها بود كسى آب در آن نديده بود آب در آن جارى شد و آتشكده فارس كه هزار سال خاموش نشده بود در آن شب خاموش شد و داناترين علماى مجوس در آن شب در خواب ديد كه شتر صعبى چند اسبان عربى را مى كشند و از دجله گذشتند و داخل بلاد ايشان شدند و طاق كسرى از ميانش شكست و دو حصّه شد و آب دجله شكافته شد و در قصر او جارى گرديد و نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گرديد و پرواز كرد تا به مشرق رسيد و تخت هر پادشاهى در آن صبح سرنگون شده بود و جميع پادشاهان در آن روز لال بودند و سخن نمى توانستند گفت و علم كاهنان برطرف شد و سِحْر ساحران باطل شد و هر كاهنى كه بود ميان او و همزادى كه داشت كه خبرها به او مى گفت جدائى افتاد و قريش در ميان عرب بزرگ شدند و ايشان را (آل اللّه) گفتند ؛ زيرا كه ايشان در خانه خدا بودند و آمنه عليهاالسّلام مادر آن حضرت گفت : واللّه كه چون پسرم بر زمين رسيد دستها را بر زمين گذاشت و سر به سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس ، از او نورى ساطع شد كه همه چيز را روشن كرد و به سبب آن نور ، قصرهاى شام را ديدم و در ميان آن روشنى صدائى شنيدم كه قائلى مى گفت كه زائيدى بهترين مردم را ، پس او را (محمّد) نام كن و چون آن حضرت را به نزد عبدالمطّلب آوردند او را در دامن گذاشت و گفت : شعر : اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذى اَعْطاني هذَا الْغُلامَ الطَّيِّب اَلاَْرْدانِ قَدْ سادَ فِى الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمانِ ؛ " حمد مى گويم و شكر مى كنم خداوندى را كه عطا كرد به من اين پسر خوشبو را كه در گهواره بر همه اطفال سيادت و بزرگى دارد ". پس او را تعويذ نمود به اركان كعبه و شعرى چند در فضايل آن حضرت فرمود . 📝 در آن وقت شيطان در ميان اولاد خود فرياد كرد تا همه نزد او جمع شدند و گفتند : چه چيز ترا از جا برآورده است اى سيّد ما ؟ گفت : واى بر شما ! از اوّل شب تا حال احوال آسمان و زمين را متغيّر مى يابم و مى بايد كه حادثه عظيمى در زمين واقع شده باشد كه تا عيسى به آسمان رفته است مثل آن واقع نشده است ، پس برويد و بگرديد و تفحّص كنيد كه چه امر غريب حادث شده است ؛ پس متفرّق شدند و گرديدند و برگشتند و گفتند : چيزى نيافتيم . آن ملعون گفت كه اِسْتعلام اين امر كار من است . 👇👇👇
👆👆👆 📝 پس فرو رفت در دنيا و جولان كرد در تمام دنيا تا به حرم رسيد ، ديد كه ملائكه اطراف حرم را فرو گرفته اند ، چون خواست كه داخل شود ملائكه بانگ بر او زدند برگشت پس كوچك شد مانند گنجشكى و از جانب كوه حِرى داخل شد ، جبرئيل گفت : برگرد اى ملعون ! گفت : اى جبرئيل ، يك حرف از تو سؤال مى كنم ، بگو امشب چه واقع شده است در زمين ؟ جبرئيل گفت : محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه بهترين پيغمبران است امشب متولّد شده است ، پرسيد كه آيا مرا در او بهره اى هست ؟ گفت : نه، پرسيد كه آيا در امّت او بهره دارم ؟ گفت : بلى ، ابليس گفت : راضى شدم . 📝 از حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام روايت شده است كه چون آن حضرت متولّد شد بتها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو در افتادند و چون شام شد اين ندا از آسمان رسيد كه (جآءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ اِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقا) و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمينها بود تسبيح خدا گفتند و شيطان گريخت و مى گفت : بهترين امّتها و بهترين خلائق و گرامى ترين بندگان و بزرگترين عالميان محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم است . 📝 و شيخ احمد بن ابى طالب طبرسى در كتاب (احتجاج) روايت كرده است از امام موسى بن جعفر عليه السّلام كه چون حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم از شكم مادر بر زمين آمد دست چپ را بر زمين گذاشت و دست راست را به سوى آسمان بلند كرد و لبهاى خود را به توحيد به حركت آورد و از دهان مباركش نورى ساطع شد كه اهل مكه قصرهاى بُصْرى و اطراف آن را كه از شام است ديدند و قصرهاى سرخ يمن و نواحى آن را و قصرهاى سفيد اصطخر فارس و حوالى آن را ديدند و در شب ولادت آن حضرت دنيا روشن شد تا آنكه جنّ و انس و شياطين ترسيدند و گفتند در زمين امر غريبى حادث شده است و ملائكه را ديدند كه فرود مى آمدند و بالا مى رفتند فوج فوج و تسبيح و تقديس خدا مى كردند و ستاره‌ها به حركت آمدند و در ميان هوا مى ريختند و اينها همه علامات ولادت آن حضرت بود و ابليس لعين خواست كه به آسمان رود به سبب آن غرائب كه مشاهده كرد ؛ زيرا كه او را جائى بود در آسمان سوّم كه او و ساير شياطين گوش مى دادند به سخن ملائكه ، چون رفتند كه حقيقت واقعه را معلوم كنند ، ايشان را به تير شهاب راندند براى دلالت پيغمبرى آن حضرت صلى اللّه عليه و آله و سلّم . 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 💕 إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا بی تردید باطل نابود شدنی است 💕
﷽؛ 🌤 ای ! ای ! ، ای و ای ! 🌤 تو كه هستی كه به بازوی تو نوشته : « وَ قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا »¹؟ 🌤 تو كه هستی كه در شأن تو خدا فرموده : « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ‏ بِنُورِ رَبِّها »²؟ 🌤 تو همان كسی هستی كه خداوند تعالی تمام انبياء را به تو خشنود مى‌كند و رنج و محنت همه ، به وجود تو سر مى‌آيد و و به هستی تو ظاهر می‌شود . ۱. هداية الكبرى، ص۳۵۷. ۲. و زمين به نور پروردگارش روشن شود. (الزمر، آیه ۶۹) از بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ 💎 چون شام میلاد پیامبر اکرم صلےالله‌علیه‌وآله شد ، این ندا از آسمان شنیده شد : " وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو ؛ حقّ آمد و باطل نابود شد ، یقیناً باطل ، نابود شدنى است ". ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ✅ حوادث مقارن ولادت پیامبر (ص) 📝 در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت حوادث مهم و اتفاقات زیادی در اطراف جهان بوقوع پیوست که پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله «ارهاصات » بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد ، و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است : " یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسری و هو منصدع کشمل اصحاب کسری غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهی العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم " 📝 و شاید جامعترین حدیث در این باره حدیثی است که مرحوم صدوق «ره » در کتاب امالی به سند خود از امام صادق علیه السلام روایت کرده و ترجمه اش چنین است که آنحضرت فرمود :  " ابلیس به آسمانها بالا می رفت و چون حضرت عیسی بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا می رفت ، و هنگامی که رسول خدا «ص » بدنیا آمد از همه آسمانهای هفتگانه ممنوع شد ، و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع گردیدند ، و قریش که چنان دیدند گفتند : قیامتی که اهل کتاب می گفتند بر پا شده !   عمرو بن امیه که از همه مردم آن زمان به علم کهانت وستاره شناسی داناتر بود بدانها گفت : " بنگرید اگر آن ستارگانی است که مردم بوسیله آنها راهنمائی می شوند و تابستان و زمستان از روی آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت بر پا شده و مقدمه نابودی هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه ای اتفاق افتاده ".  " و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتی درآن روز بر سر پا نبود ، و ایوان کسری در آن شب شکست خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت . و دریاچه ساوه خشک شد . و وادی سماوه پر از آب شد ". " آتشکده های فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید ".  " و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانی سخت اسبان عربی را یدک می کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده شدند ، و طاق کسری از وسط شکست خورد و رود دجله در آن وارد شد ". " و در آن شب نوری از سمت حجاز بر آمد و همچنان بسمت مشرق رفت تا بدانجا رسید ، فردای آن شب تخت هر پادشاهی سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن نمی گفتند ".  " دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید ، و هر کاهنی که بود از تماس با همزاد شیطانی خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائی افتاد ".  " آمنه گفت : بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهای خود را بر زمین گذارد و سر بسوی آسمان بلند کرد و بدان نگریست ، و نوری از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده ای می گفت : تو آقای مردم را زادی او را محمد نام بگذار ". " آنگاه او را به نزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته بود به عبد المطلب گزارش دادند ، عبد المطلب او را در دامن گذارده گفت: الحمد لله الذی اعطانی هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فی المهد علی الغلما " ستایش خدائی را که به من عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبو را که در گهواره بر همه پسران آقا است ". " آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد (1) و در باره او اشعاری سرود ". " و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد (و آنها را بیاری طلبید) و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند : ای سرور چه چیز تو را به هراس و وحشت افکنده ؟ گفت : وای بر شما از سر شب تابه حال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون می بینم و بطور قطع درروی زمین اتفاق تازه و بزرگی رخ داده که از زمان ولادت عیسی بن مریم تاکنون سابقه نداشته ، اینک بگردید و به بینید این اتفاق چیست ؟ آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند : ما که تازه ای ندیدیم ". " ابلیس گفت : این کار شخص من است آنگاه در دنیا به،جستجو پرداخت تا به حرم مکه رسید ، و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آن را گرفته اند ، خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر او بانگ زده مانع ورود او شدند ، به سمت غار حریٰ رفت و چون گنجشکی گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد : برو ای دور شده از رحمت حق ! ابلیس گفت : ای جبرئیل از تو سؤالی دارم ؟   گفت : بگو ، پرسید : از دیشب تاکنون چه تازه ای در زمین رخ داده ؟ پاسخ داد : محمد 'صلی الله علیه و آله' به دنیا آمده . شیطان پرسید : مرا در او بهره ای هست ؟ گفت : نه . پرسید : در امت او چطور ؟ گفت: آری . ابلیس که این سخن را شنید گفت : خوشنود و راضیم ". 📝 و در حدیث دیگری که در کتاب کمال الدین نقل کرده چنین است که در شهر مکه شخصی یهودی سکونت داشت و نامش یوسف بود ، وی هنگامی که ستارگان را در حرکت و جنبش مشاهده کرد با خود گفت : این تحولات آسمانی بخاطر ولادت همان پیغمبری است که در کتابهای ما ذکر شده که چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع گردند. و چون صبح 👇👇👇
👆👆👆 شد به مجلسی که چند تن از قریش در آن بودند آمد و بدانها گفت : آیا دوش در میان شما مولودی بدنیا آمده ؟ گفتند : نه . گفت : سوگند به تورات که وی بدنیا آمده و آخرین پیمبران است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است . 📝 این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه های خود رفتند داستان گفتگوی با آن یهودی را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند : آری دیشب در خانه عبد الله بن عبدالمطلب پسری متولد شده . 📝 این خبر را به گوش یوسف یهودی رساندند ، وی پرسید : آیا این مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد از آن ؟ گفتند: پیش از آن ! گفت : آن مولود را به من نشان دهید.  📝 قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند: فرزند خود را بیاور تا این یهودی او را به بیند ، و چون مولود را آوردند و یوسف یهودی او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد و چشمش به خال سیاه و درشتی که روی شانه وی بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودی عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند. 📝 یهودی برخاست و گفت : آیا می خندید ؟ باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما می نهد... قرشیان متفرق شده و گفتار یهودی را برای یکدیگر تعریف می کردند.   📝 و در حدیثی که شیخ کلینی شبیه به روایت بالا از مردی از اهل کتاب نقل کرده آن مرد کتابی به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت از خاندان بنی اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسی است که آنها را پراکنده و نابود سازد ! 📝 قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند، مرد کتابی که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت : خورسند شدید ! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطی بر شما پیدا کند که زبانزد مردم شرق و غرب گردد. ابوسفیان از روی تمسخر گفت: او بمردم شهر خود تسلطمی یابد ! 📝 و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخی از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیاری از آنها این حوادث قبل از بعثت رسول خدا ذکر شده نه مقارن ولادت. 📝 مانند روایاتی که در سیره ابن هشام و تاریخ طبری و جاهای دیگر است و در صحیح بخاری نیز از ابن عباس روایت شده (2) و فخر رازی نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهای شهاب همین گفتار را داشته و اقوالی در اینباره نقل کرده (4) و از ابی بن کعب نیز حدیثی در این مورد نقل کرده اند که گفته است : «لم یرم بنجم منذ رفع عیسی علیه السلام حتی بعث رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضی از شاعران عرب نیز قسمتی از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعار زیر که از شاعری بنام قیروانی نقل شده که می گوید: " و صرح کسری تداعی من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمی الجن بالشعل " اکنون جای یک سئوال هست که اگر کسی بگوید : آیا نظیر آنچه در این روایات آمده در کتابهای تاریخی و روایات غیراسلامی هم ذکری از آنها شده یا نه؟ که ما در پاسخ این سئوال می گوئیم : اولا اگر حدیث وروایتی از نظر سند و صدور از امام معصوم علیه السلام برای اثابت شد دیگر کدام روایت و تاریخی برای ما معتبرتر از آن حدیث و روایت می تواند باشد،و همه بحثها در همان قسمت اول و اعتبار سند و به اصطلاح «صغرای قضیه »است ، ولی پس ازاثبات دیگر استبعاد و زیر سئوال بردن حدیث،جز ضعف ایمان وتاریخ زدگی محمل دیگری نمی تواند داشته باشد،وگرنه کدام تاریخ و روایتی معتبرتر از آن تاریخ و روایتی است که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته باشد و کدام داستان و حدیثی محکمتر از داستان و حدیثی است که از زبان پیمبران و ائمه معصوم علیهم السلام صادر گردیده باشد !  مگر نه این است که سرچشمه پر فیض و زلال همه علوم آنهایند؟و معیار صحت و سقم همه دانشهای بشری گفتار آنهااست؟  و ثانیا می گوئیم: مگر تاریخ صحیح و دست نخورده ای از گذشتگان و زمانهای قدیم در دست داریم که ما بتوانیم این روایات را با آنها منطبق ساخته و یا تاییدی از آنها بگیریم؟ جائی که مقدس ترین کتابها مانند تورات و انجیل با آن همه نسخه های متعددی که معمولا از آنها در دست مردم آن زمانها بوده و جمله جمله و کلمه بکلمه آنها مورد احترام و متن دستورات دینی آنها بوده از دستبرد و تحریف و تصحیف و اسقاط در امان نبوده ، و طاغوتهای زمان و جیره خوارانشان احکام و فرامین آنها را به نفع ایشان تغییر داده و یا اسقاط کرده اند ، دیگر چگونه کتابهای تاریخی معدودی که در زوایای کتابخانه ها با نسخه های خطی منحصر به فرد یا نگشت شماری وجود داشته می تواند مورد اعتماد باشد؟ و ثالثا بر فرض که چنین تاریخی وجود داشته 👇👇👇
👆👆👆 باشد که اوضاع و احوال آن زمانها را نوشته و ثبت کرده باشد آیا همه وقایعی که در آن زمانها اتفاق افتاده در تاریخها ثبت و نگارش شده ؟ و آیا وسائل ارتباطی آن چنان بوده که تاریخ نگاران بتوانند از هر اتفاقی که در گوشه و کنار جهان آن روز اتفاق می افتاده مطلع گردند و آن را در تاریخ ثبت کنند ؟ مگر امروزه با تمام این وسائل ارتباطی و مخابراتی و رادیوها و تلویزیونها و ماهواره ها و...چنین کاری انجام شده و چنین ادعائی می توان کرد ؟... مگر وسائل ارتباطی جهان آزادند و مستقلانه و به دور از سیاستها واختناقها و خارج از کانالهای مخصوص و صافی های انحصاری می توانند کوچکترین خبری را منتشر کنند ؟ آن هم خبری که بصورت معجزه آسمانی برای شکست یک قدرت طاغوتی و یک دربار سلطنتی بوقوع پیوسته باشد...؟ مگر معجزاتی امثال «شق القمر» که وقوع آن مورد اتفاق همه مسلمانان می باشد و بگفته دکتر سعید بوطی - نویسنده مصری - در کتاب فقه السیرة از امورمتفق علیه در نزد علماء و دانشمندان اسلامی است در تاریخهای گذشته نقل شده...؟ و بلکه معجزات انبیاء گذشته مانند سردشدن آتش بر ابراهیم خلیل علیه السلام و شکافته شدن دریا بوسیله عصای موسی و اژدها شدن و بلعیدن آن تمام مارهای جادوئی ساحران و زنده شدن مردگان به دعای حضرت مسیح وامثال آن جز در کتابهای مقدس و مذهبی در تاریخها و روایات دیگر آمده و ذکری از آنها دیده می شود ؟!... 📝 و حقیقت آن است که تاریخ نویسان و وقایع نگاران گذشته در انحصار طاغوتهای زمان بوده - چنانچه امروزه نیز عموما اینگونه است و بشر هنوز نتوانسته خود را از قید و بند ایشان آزاد سازد - وانبیاء الهی نیز پیوسته بر ضد همان طاغوتها قیام می کرده و مبارزه داشتند ، و آنها همواره در صدد از بین بردن انبیاء و محو نام و آثار ایشان بوده و به هر وسیله می خواسته اند آنها را افرادی ماجراجو و بی شخصیت و افسادگر معرفی کنند ، و هرگز اجازه نمی دادند آنها را بعنوان مردانی الهی که قدرت انجام معجزه رادارند معرفی کنند،و بهمین دلیل معجزاتی را که بوسیله ایشان انجام می شده انکار کرده و یا توجیه می نمودند ، و اگر کتابهای آسمانی و روایات مذهبی نبود اثری از این معجزات بجای نمانده و بدست ما نرسیده بود ... 📝 چنانچه اکنون نیز ما در انقلاب اسلامی خود که یک انگیزه مذهبی داشته و ادامه آن را نیز بیاری خدا همان انگیزه مذهبی وعشق شهادت طلبی در راه خدا و دین ، تضمین کرده و بر ضد طاغوتهای شرق و غرب قیام کرده همین شیوه تبلیغی را می بینیم که هر حرکتی به نفع این انقلاب در داخل و یا خارج بشود مانند راهپیمایی میلیونی و غیر میلیونی که در داخل و یا خارج انجام می گیرد اصلا منعکس نمی شود و در رادیوها و وسائل ارتباط جمعی ذکری از آن نمی شود ، اما کوچکترین حرکت ضدانقلاب - مانند اجتماعات اندکی که جمعا به صد نفر نمی رسدبا آب و تاب در همه رسانه های گروهی بعنوان یک حرکت ضد رژیم نه یکبار بلکه چند بار پخش می گردد . 📝 و بهمین دلیل ما می گوئیم انگیزه و نیازی برای تحقیق در تاریخهای گذشته نداریم و اگر هم تتبع کنیم معلوم نیست بجائی برسیم ، مگر اینکه بخواهیم به هر وسیله و هر ترتیبی که شده تاییدی از تاریخ برای این روایات پیدا کنیم اگر چه مجبور شویم برای تطبیق این روایات با تاریخ دست به توجیه و تاویلهای نامربوط بزنیم ، چنانچه نظیر آنرا در داستان اصحاب فیل ذکرکرده و شنیدید و خواندید ، که ما آنعمل را محکوم کرده و دلیل برضعف ایمان و غرب زدگی و تاریخ زدگی و غیره دانستیم ...   👈1-یعنی او را به کنار خانه کعبه آورد و برای سلامتی و پناه او از شر شیاطین و دشمنان ، بدنش را بچهار گوشه کعبه مالید . 👈2-صحیح البخاری ج 6 ص 73.   👈3-سوره جن آیه 9. 👈4-مفاتیح الغیب ج 8 ص 241. 👈5-بحار الانوار ج 15 ص 331. ~~~~~~~~~~~~~~ 🌧 حوادث مقارن ولادت پیامبر (صلےالله علیه و آله) http://erfan.ir/a45924
﷽؛ (صلےالله علیه و آلہ) : " دین و حکومت من به تمام قلمرو حکومت کسرے مےرسد و سرانجام به تمام جهان خواهد رسید ".
﷽؛ " لقب امین را خدا به پیغمبر نداد بلکه بت‌پرست‌ها دادند ؛ چون مشرکین شغلشان غارتگری بود و از ترس غارت دیگر مشرکان ، امانتشان را پیش پیغمبر می‌آوردند و سالم پس می‌گرفتند ".