eitaa logo
جاویدنشان
65 دنبال‌کننده
336 عکس
73 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جاویدنشان
#شهید_محسن_وزوایے 🥀
💠 💠 🥀 ، ۵ مرداد ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران دیده به جهان گشود. در سال‌های نوجوانی با راهنمایی‌های مؤثر پدرش، مرحوم حاج حسین وزوایی که از هم‌رزمان مرحوم بود، قدم به وادی مبارزات ضد استبدادی گذاشت. در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمن‌های اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و هم زمان با شرکت در فعالیت‌های سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهت دهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهده دار شد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال۵۷ تا ۱۲بهمن۵۷ و ورود (ره) به ایران، در همه صحنه‌ها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود. او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بردوش می‌کشید و در درگیری‌های مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹بهمن تا ۲۲بهمن۵۷، حضوری پرثمر داشت. در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرت‌آباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد. وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی برضد سیاست‌های مداخله‌گرایانه آمریکا در ایران و تسخیر لانه‌ی جاسوسی، در سالروز کشتار دانش‌آموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید (ره) عهده‌دار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» یاد فرمودند. در سال۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات_عملیات را به عهده گرفت. به دنبال تجاوز به ایران، داوطلبانه به عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونه‌ای که در عملیات سرنوشت ساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تا حد فاصل را برعهده گرفت و ضمن حمله‌ای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک هم‌رزمان خود، ارتفاعات حساس و سوق‌الجیشی را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت. در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۶۰ طرح‌ریزی شده بود، فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه می‌داد. در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی را به اسارت بگیرند. وی نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندی‌های « » ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در طول جنگ تحمیلی، در عملیات‌های متعدد با مسئولیت‌های گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر۶۰، در عملیات فرمانده بود. در اسفند سال ۶۰ پس از پیوستن به جرگه‌ی یاران فرمانده و تیپ تازه تأسیس (ص) گردید که در عملیات ، این گردان نوک عملیات بود. با تأسیس تیپ ۱۰ سیدالشهداء، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه۶۱ وارد عملیات شد و برای اجرای بهتر عملیات، با ادغام گردید و نیز فرماندهی محور اصلی را عهده‌دار شد. این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیات‌های متعدد و به ویژه ، سرانجام در ۱۰ اردیبهشت ماه سال۶۱ ، در ۲۲سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
👤پیامبر اکرم (ص) : 🌺 تقوای کامل آن است که آنچه را نمیدانی یاد بگیری و به آنچه میدانی عمل کنی . مبعث ، عید شکوفایی خوشبوترین گل هستی، مبارک 🌹 🆔 @javid_neshan
گشٺم خريدار غمٺ حيران به بازار غمٺ جان داده در ڪار غمٺ من از ڪجا؟ عشق از ڪجا؟ ♥️ ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🌹با درود و سلام به ارواح مطهر شهدای والا مقام🌹 🔅امام‌ خمینی رحمت الله علیه: شهادت هنر مردان خداست🔅 🇮🇷۲۲اسفند روز بزرگداشت شهدا گرامی باد🇮🇷 🆔 @javid_neshan
🌸امام مهدی (عج) : در پیشامدهای مهمّ اجتماعی به راویان حـدیث مـا مراجعه کنید ، زیـرا که آنـان حجّت مـن بر شمـا هستند ، و مـن هم حجّت خدا بر آنان هستم. (مرآة العقول: جلد26 ، ص205) 🆔 @javid_neshan
🍀 🍀 📗نحوه شکل‌گیری در گفت و شنود شاهد یاران با ✳درآمد: تشکیل یک تیپ‌قدرتمند با امکانات و افراد محدود، آن هم به تنهایی، از افرادی بر‌می‌آید که دارای هوش بالایی باشند. آن هم تیپی که در عملیات و آنچنان درخشید و نگاه همگان را به خود جلب کرد. از یاران قدیمی است که در گفت و شنود با شاهدیاران به نقل آنها پرداخته است. منبع:سایتِ‌نویدِشاهد ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _چگونه با حاج‌احمد آشنا شدید؟ وقتی تشکیل شد، گردان‌ها در شکل گرفت. ماه سوم یا چهارم از شکل‌گیری بود که جایی در خیابان خردمند که سپاه گرفت و بخشی از نیروها آن‌جا مستقر شدند، که بعدها به‌عنوان سپاه‌های منطقه ۶ معروف شد. ما از آن‌جا را دیدیم. چند ماهی نگذشته بود که حاجی هم به گردان ما آمد. ما در گردان۶ بودیم؛ البته در ابتدا گردان۲ بودیم بعد یک سری را به گردان۶ منتقل کردند که ما هم جزو آن‌ها بودیم. آمدن مصادف شده بود با درگیری در تهران. لذا در آن منطقه گروه ضربت تشکیل دادند و را مسئول گروه قرار دادند. من هم در این گروه برای مقابله با حضور داشتم. این تشکیلات برای مدت کوتاهی برقرار بود. بعد از آن به رفت و ما در تهران ماندیم. البته تعدادی از بچه‌ها مثل ، و هم با ایشان رفتند. من بعدها به جمع این‌ها آمدم. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
💠 💠 🥀 *با دردهایم به خدا نزدیک تر می شوم* در بازی دراز درعملیات اول که ایشان مجروح شدند یک تیر به گردنش خورد و در گلوی او گیر کرده بود خارج نشده بود و لیکن به لطف خدا زنده ماند و برای اینکه در ادامه عملیات باشند به معالجه ادامه نداد و تیر در گلویشان بود. در عملیات دوم بازی دراز ایشان فرمانده بودند و در آنجا باز هم یکبار دیگر مجروح شد یک تیر به فکش خورد و استخوان فک (سمت چپ) و همچنین سمت راست از آرنج به پائین به علت برخورد با ترکش مقداری از گوشت و استخوان آن از بین رفت و چند ترکش هم به قسمت ران سمت راست بدنش خورد و شدت جراحت خیلی شدید بود بطوری که بعد از وارد شدن به تهران مدتی در بیمارستان بود. قرار بود شش ماه بعد از استخوان لگن ایشان برای فکشان استخوان بردارند و از گوشت و پوست شکمشان هم برای دستشان استفاده کردند و تا حدی خوب شدند ایشان وقتی در بیمارستان بود خیلی درد می کشید ولی ناله نمی کرد و می گفت: من هر چه بیشتر درد می کشم بیشتر لذت می برم. احساس می کنم از این طریق بیشتر به خدای خودم نزدیک می شوم. راوی: حمیده وزوائی خواهر شهید ╭═━⊰*💠*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*💠*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 _از تشکیل برایمان بگویید. یک روز در تهران را در ستاد مرکزی سپاه خواستند. (ابتدای پیروزی) ما همراه آمدیم اما داخل مجموعه نرفتیم. من و و و و... حضور داشتند. در آن‌جا به ابلاغ شد که تیپ حضرت رسول را تشکیل دهد. ایشان بعد از آن جلسه با ما مطرح کرد که به ما گفته‌اند بایستی تیپی را در جنوب تشکیل بدهیم، اما خودم زیاد رغبتی برای انجام این کار ندارم. فکر می‌کنم در مناطق محروم نیاز بیشتری به ما است، ولی اصرار آقایان است. با این‌ حال من از فرماندهی سپاه خواستم که اول منطقه را ببینیم بعد تصمیم بگیریم و یک جورهایی نظر ما شرط این قضیه باشد. منتها قبل‌از آن با توجه به توانمندی‌هایی که در و دیده بود تصمیم را گرفته بود. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 ... فکر می‌کنم فردای آن روز صبح زود هم ما هنگ کردیم که به منطقه جنوب برویم و اوضاع را ببینیم و مقدمات را انجام دهیم. من و و و و خود به منطقه جنوب رفتیم. اولین برخورد ما با بود. ایشان آن زمان کار اطلاعاتی می‌کرد. به ما گفتند باید مناطقی را ببینید و به‌همین کار مشغول شدیم. شب در ساختمان گلف جلسه‌ای بیرون مقر بین خودمان برقرار شد و حاجی از ما نظرخواهی کرد. گفت: منطقه را که دیدید همه‌اش دشت است. کوه است و ارتفاعات. این‌جا جنگیدن در دشت و مقابله با تانک است و وضعیت جنگیدن با فرق دارد. تأکیدش بر این بود که اگر در منطقه بمانیم بیشتر می‌توانیم مؤثر باشیم. صحبت‌ها جمع‌بندی شد و تصمیم بر این شد که به جنوب بیاییم و جنوب را هم تجربه کنیم ببینیم جنگیدن در جنوب چطور است! سپاه تشخیص داده که باید تیپی تشکیل شود، لذا به آن‌جا بیاییم. راضی شد. صحبت‌های آدم‌های آن‌جا برای مؤثر بود. در منطقه گشتی زدیم و به تهران آمدیم و در تهران موافقت خود را با تشکیل تیپ اعلام کردند. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯
🍀 🍀 🍀 🍀 ... بعد به رفتیم و در آن‌جا جلسه‌ای برگزار شد. در آن جلسه مفصل صحبت کرد. دل کندن از برای بچه‌ها سخت بود. البته قرار بود عده‌ای از بچه‌ها را برای تشکیل تیپ با خود بیاورند. مردم درخواست داشتند بماند. البته هنوز زیاد بین مردم نپیچیده بود. در آن جلسه صحبت کرد که ما باید به جنوب برویم و تیپ تشکیل دهیم، تعدادی از آقایان باید در منطقه بمانند و تعدادی هم باید همراه ما به جنوب بروند، اسامی هم مشخص خواهد شد. آن شب جلسه برای بچه‌ها خیلی سنگین بود. همه منتظر بودند ببینند در کدام لیست قرار می‌گیرند، می‌مانند یا می‌روند؟! منطقه هم نسبت‌ به شهرهای دیگر از امنیت بالایی برخوردار بود آن‌هم به‌جهت حضور بود. ادامه دارد... ╭═━⊰*🍀*⊱━═╮  🆔️ @javid_neshan   ╰═━⊰*🍀*⊱━═╯