#ی_حس_خوب
قفل خيلى از مشكلات با اين جمله باز ميشود
هيچ درى براى هيچ كسی بسته نیست
صبح تون سرشار از عشق ویاد خدا
پراز انرژی مثبت 😍
@...
خوشـــبختی
یه چیزِ حاضر و آماده نیست؛
حاصلِ کارهای خودته...
وقت بخیــــــــر
دوســــــــتِ من
@...
2_5341779799608132211.ogg
2.78M
✅باگوش دادن به آهنگ زیر ،
روز خوشی را برایتان آرزومندم
🌺🍃 من مست مستم بابا حیدر مدد
🌺🍃 ازغم شکستم بابا حیدر مدد....
___________________
❣کاش علت حال خوب یکدیگر باشیم
دوست من
هزینه یک لبخنـد
خیلی کمتر از هزینه برق است
ولی خیلی بیشتر از
آن روشنی میبخشد
الهی که با یک خبر
یا اتفاقی حالِ دلتون شاد بشه🌸
╔ 💗 ══ 🍃ೋ•══╗
╚══•ೋ🍃 ══ ☂ ╝
سلام .به پایان آمد این دفتر ...در پناه حق باشید روز و روزگار برشما خوش ..
باحالترینلطیفهدنیاخیلیقشنگه...😂😂😂
سؤالوجوابدركلاسدرس.😃
استاد:بهنظرشماچراحضرتمحمد(ص)،
دانشجوها:اللهمصلعليمحمدوآلمحمد!😟
استاد:بلهآفرين!ميخواستمازشمابپرسمکه.چراحضرتمحمد…😊
دانشجوها:اللهمصلعليمحمدوآلمحمد!😄
استاد:انشاءالله!😕
بهنظرشماچراحضرتمحمد…
دانشجوها :اللهمصلعليمحمدوآلمحمد!😆😆😆
استاد:لاالهالاالله!چراآنحضرت…😐
دانشجوها:کدامحضرت؟🤷🏻♀
استاد:حضرتمحمد!😊
دانشجوها: اللهمصلعليمحمدآلمحمد...!!!
حالكردين؟؟؟
اصلأحواستونبود؟4تاصلواتفرستادین؟؟
ثواباینصلواتها90تاشمالخودتوندهتاشهمبرايمنواموات.
اگهخوشتاومدبفرستشواسهدیگران.
بهخاطرظهورآقابرایدیگرانبفرستید.
#اَللّٰھُـمَعَجلْلِوَلِیڪَالْفَرَج
شهید رسول انصاری
نام پدر: علی
تاریخ تولد: 1348
محل تولد: رهنان
شغل: مکانیک – سرباز
یگان اعزام کننده: سپاه
تاریخ شهادت: 66/4/4
محل شهادت: ماوت عراق
زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان
زندگینامه:
شهید در بدو تولد با دست و پای فلج مانند به دنیا آمد ولی با توجهات مادر و عنایات خداوندی و اینکه روزی باید این دست و پا مدافع اسلام باشد پس از چهارماه پیگیری و مداوا شفای الهی یافت. پس از طی دوران کودکی به مدرسه رفت و تا دوره ی راهنمایی درس خواند و سپس به نجاری مشغول شد. در همین ایام به رغم کمی سن و کوچکی جثه در تظاهرات علیه رژیم ستم شاهی شرکت می کرد.سپس به جبهه رفت. در سال 65 در گردان امام رضا (ع) فعالیت می کرد و سپس به سر کار خود بازگشت و در سال 66 در جبهه های جنگ در غرب و جنوب کشور در گردان یا مهدی (عج) از لشکر مقدس امام حسین (ع) حضور یافت و در تیرماه سال 66 در منطقه ی ماوت عراق طی حمله به دشمن در عملیات نصر 4 به فیض عظیم شهادت رسید. وی زمانی که به شغل نجاری مشغول بود وزنه ی سنگینی روی شست پای او افتاد و تقریباً شست پا را جدا کرد و طی درمان های طولانی رو به بهبود نهاد ولی اثر این وزنه روی پایش ماند. هنگام شهادت که کاملاً سوخته بود و در تشخیص هویت او دچار مشکل شدیم مادر شهید با دیدن پایش متوجه شده که ایشان فرزندش است.