eitaa logo
جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن
52 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
12 فایل
سلام به کانال خودتون خوش آمدید. کپی مطالب کانال فقط با ذکر صلوات و به نیت سلامتی و فرج مولامون صاحب الزمان مجاز میباشد. https://eitaa.com/joinchat/2944204991C61509ee85a جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن 👆🏻👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام. امشب شب جمعه هست و یادی کنیم از شهدا با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم✨
شهید کریم علی عسگری نام پدر: مهدی تاریخ تولد: 1343 محل تولد: مارچین شغل: تراشکار یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 61/4/26 محل شهادت: شلمچه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: شهید کریم علی عسگری به تاریخ 1343 در روستای مارچین دیده به جهان گشود. با پایان دوران راهنمایی به علت مشکلات زندگی از ادامه ی تحصیل بازمانده و به حرفه ی تراشکاری روی آورد. وی از دوران کودکی اهل مسجد و جماعت بوده و در مراسم مذهبی شرکت می کرد. در سال های اوج مبارزات قبل از انقلاب، در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت داشت و نفرت و انزجار خود را از رژیم ملعون پهلوی ابراز می کرد. بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی همراه با بچه های محل اقدام به تأسیس بسیج محل کرده و در برنامه های آن شرکتی فعال داشت. وی در عملیات های متعددی حضور داشته و سرانجام در تاریخ 61/4/26 در منطقه ی عملیاتی شلمچه به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. جلوه هایی از شهید: از همان کودکی به مسجد می رفت و در نماز جماعت شرکت می نمود و همچنین در مراسم های دیگری همچون قرائت قرآن، عزاداری های اهل بیت (ع) و سخنرانی ها شرکت می نمود. او از ایمانی شایسته و نفسی بایسته برخوردار بود و به دین و مذهب خود اعتقادی راسخ داشت و به هر کس که طرفدار دین بود احترام می گذاشت. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید: اگر ما بخواهیم حکومت عدل اسلامی و حکومت الله را پیاده کنیم باید در راه آن مبارزه کنیم، خون بدهیم و کشته گردیم. به امام دعا کنید و همچنین در بین نماز به رزمندگان، مجروحین، معلولین و آوارگان جنگی دعا کنید. برای من گریه نکنید، اگر می خواهید گریه کنید برای امام حسین (ع) گریه کنید، که جسد مطهرش چند روز شبانه روز در بیابان بود و کسی نبود که او را از زمین بردارد. گلبرگ های خاطره: یکی از دوستان قدیمی کریم نقل می کند که شهید از همان ابتدای صدور فرمان تشکیل ارتش بیست میلیونی توسط حضرت امام خمینی (ره) از اولین کسانی بود که در کلاس های آموزش بسیج شرکت نمود و به اینکه یک بسیجی بود بسیار افتخار می نمود. علاقه ی زیادی به کوه پیمایی داشت. یک بار وقتی با دوستان بسیجی به کوهنوردی رفته بودیم شهید اولین نفر جلو ستون بود و سوره ی مبارکه ی فتح را با آوای ملکوتی خود تلاوت می نمود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید سید علی محمداعتصامی نام پدر: باقر تاریخ تولد: 1322 محل تولد: رهنان شغل: راننده یگان اعزام کننده: جهاد سازندگی تاریخ شهادت: 60/2/20 محل شهادت: کوشک زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: شهید سید علی محمداعتصامی در سال 1322 در خانواده ای متعهد، مذهبی و زحمتکش در شهر شهید پرور رهنان دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را در زادگاهش و در کنار خانواده سپری نمود. پس از آن راهی سنگر علم و دانش گردید و تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواند. به علت وضعیت نابسامان اقتصادی خانواده قادر به ادامه ی تحصیل نگردید، برای همین به کار و تلاش روی آورد و کمک خرج خانواده شد. پس از انقلاب در جهاد سازندگی مشغول فعالیت گردید. پس از شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های حق علیه باطل شد. در عملیات فتح المبین مجروح شدند. پس از بهبود در عملیات بیت المقدس شرکت نمود و نهایتاً در تاریخ 61/2/20 به دیدار معبودش شتافت و جام شهادت را عاشقانه نوشید. جلوه هایی از شهید: شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری، تعاون و همکاری از خصوصیات آن شهید بزرگوار بود و همچنین به شرکت در تظاهرات و راهپیمایی ها و دفاع از انقلاب اسلامی علاقه ی زیادی داشت. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید: فرزندان عزیزم، نماز را کوچک نشمارید و خدا را فراموش نکنید. شهید در نامه ای به خانواده اش می نویسد: رزمندگان را دعا کنید. تا خرمشهر را از عراقی ها پس نگیریم به مرخصی نمی آیم. اگر شهید شدم در مجلس عزایم شیرینی بدهید. گلبرگ های خاطره: یکی از همرزمان شهید نقل می کند: در یکی از عملیات ها که یک گردان از ایرانی ها به وسیله ی عراقی ها محاصره شده بود، فرمانده گردان به فرمانده لشگر بی سیم زد که مهمات تمام کرده ایم و در محاصره هستیم. وقتی این خبر در میان فرماندهان پیچید برای رسانیدن مهمات به گردان، نیروی داوطلب خواستند. سید اولین داوطلب جهت انجام این کار برزگ بود. (با اینکه فرمانده گفته بود احتمال برگشت صفر است مگر اینکه خدا رحم کند) بالاخره سید با شجاعت و دلاوری خاصی که داشت، کامیون اسلحه و مهمات را به سلامت به گردان محاصره شده برد و همه از شجاعت سید شگفت زده شدند. یادش گرامی و راهش پر هرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید سید مهدی حسینی نام پدر: سید علی تاریخ تولد: 1341 محل تولد: رهنان شغل: پاسدار یگان اعزام کننده: سپاه پاسداران تاریخ شهادت: 60/1/10 محل شهادت: آبادان زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: از همان ایام نوجوانی در تعطیلات تابستان به کار مشغول می شد، تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم ادامه داد. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به مطالعه ی آثار استاد شهید مطهری و دکتر شریعتی و دیگر کتب مذهبی می پرداخت و بینش سیاسی و مذهبی خود را تقویت می نمود. در فعالیت های مخفی، علیه رژیم شاه فعالیت داشت. با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شده و سرانجام در کربلای جبهه، به شهادت رسید. جلوه هایی از شهید: پاکی، نجابت و امانتداری او در میان دوستان و آشنایان آشکار بود. نسبت به پدر و مادر با کمال خضوع و خشوع رفتار می کرد. فردی جامعه گرا بود و از انزوا طلبی نفرت داشت. شهید در مشاغل مینیاتور سازی و قلم زنی مهارت زیادی داشت. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید: خدایا به ما توفیق ده که در راه تو کشته شویم و به فیض شهادت نایل گردیم. شهادت ترزیق خون است به پیکر اجتماع. موقعی که اسلام را به نقطه ی انحراف کشانده بودند، پیام آور محمد (ص)، این روح خدا، با ندای احیاگر خویش چهره ی مسخ شده ی اسلام را دوباره زنده می کند و موجب سرنگونی آن جرثومه ی فساد و مظهر بندگی آمریکا می شود. اکنون فریاد از دل بر می آورم که خداوندا « تو را به سینه چاکان و خاک نشینان راهت و به خون سرخ این شهیدان قسم می دهم این جرأت و جسارت را به من ببخش تا مزه ی خوشگوار شهادت را بچشم ». گلبرگ های خاطره: برای خانواده نبودنش خیلی ناراحت کننده است ولی چون برای انقلاب و اسلام شهید شد، شهادتش موجب افتخار خانواده است. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید براتعلی کاظمی نام پدر: رضا تاریخ تولد: 1334 محل تولد: رهنان شغل: خم کاری یگان اعزام کننده: نیروی زمینی ارتش- منقضی 55 تاریخ شهادت: 60/2/19 محل شهادت: سرپل ذهاب زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: شهید براتعلی کاظمی در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از کوچکی هدفش کار و کوشش بود تا در زندگی به پدر و مادر خود کمک کند. تا پایان دوره ی ابتدایی به تحصیل پرداخت و سپس ترک تحصیل نمود و به کار پرداخت و شبانه تا پایان دوره ی راهنمایی را ادامه داد. او در سن 21 سالگی در هوابرد شیراز خدمت سربازی را به اتمام رساند. در اوایل انقلاب در راهپیمایی ها شرکت می نمود. بالاخره در سال 59 به دستور امام به جبهه رفت و سرانجام در منطقه ی غرب به آرزوی ابدی خود رسید. جلوه هایی از شهید: ایشان در عبادات یک فرد نمونه بود. ایثارگری در بخشش مال داشت به طوری که بیشتر اموال خود را بین فقرا و مستمندان تقسیم می کرد و برای خودش چیزی نگاه نمی داشت. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید: شهید می گوید در این لحظه ی حساس که از شما خداحافظی می کنم رهبرم، سنگرم و حفاظت از قرآنم را به شما می سپارم. پدر و مادر عزیزم اگر من شهید شدم دوست دارم لباس شادی بپوشید. من در پیشگاه خدای بزرگ سوگند یاد می کنم که در این سرزمین جهت مقابله با کفار آمده ام و با اتکای به پیمانی که با رهبر و خدای خود بسته ام با این نوکران شرق و غرب می جنگم. چقدر شهادت در راه خدا زیباست. گلبرگ های خاطره: از زبان مادر شهید: شهید چند بار برای اعزام به جبهه به بسیج رفته بود ولی قبول نمی کردند. فرزندم دفعه ای که می خواست به جیهه برود تمام همسایگان برای خداحافظی به دیدنش آمدند. ایشان از همه به طور کامل خداحافظی کرد مثل کسی که برای همیشه خداحافظی می کند و این آخرین خداحافظی او بود. یادش گرامی و راهش پر هرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید محمد علی یاری نام پدر: رجبعلی تاریخ تولد: 1341 محل تولد: رهنان شغل: خم کاری یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 60/3/21 محل شهادت: دارخوئین زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: شهید محمد علی یاری در سال 1341 در خانواده ای مذهبی و محروم و زحمتکش دیده به جهان گشود. با سپری نمودن دوران طفولیت راهی مدرسه گردید و دوران ابتدایی را به پایان رسانید. در دوران انقلاب با اینکه سن کمی داشت مدرسه را ترک کرد و فعالانه در تظاهرات شرکت می کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با وجود مشکلات زندگی از فعالیت های مذهبی و سیاسی و کمک به نهادهای انقلابی دریغ نمی کرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی در بسیج اصفهان دوره ی نظامی را با موفقیت به پایان رسانید و خود را برای رفتن به جبهه آماده نمود. پس از پایان کارهای کشاورزی از طریق بسیج به جبهه کردستان اعزام گردید. مدتی در آن جا مشغول خدمت گردید تا اینکه مأموریتش به پایان رسید. برای بار دوم در اوایل سال 1360 به جبهه ی جنوب رفت، بعد از مدتی به مرخصی آمد. سرانجام در عملیات فرمانده کل قوا در دارخوئین در تاریخ 60/3/21 به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید. جلوه هایی از شهید: حسن اخلاق و رفتار شهید با دوستانش قابل توجه بود، هیچ گاه دیده نشد نسبت به کسی پرخاشگری نماید. منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
پیام شهید: ای مردم از شما تقاضامندم قلب امام را آزرده نکنید و مبادا عملی از شما سر زند که باعث شکست انقلاب و اسلام شود. مبادا بگذارید این گروه های به اصطلاح طرفدار خلق، ضربه ای به اسلام و انقلاب وارد کنند و شما هستید که باید از کارهای ضد انقلاب جلوگیری کنید. ای پدر و مادر آرزوی شما این بود که من زندگی شرافتمندانه ای داشته باشم. من زندگی شرافتمندانه تری را انتخاب نمودم و آن جهاد و شهادت در راه خداست. گلبرگ های خاطره: در وایل جنگ که می خواست برود پدرش اجازه ی چنین کاری را نداد. یک روز قرآن را جلوی پدرش گذاشت و گفت من می خواهم از دین خود دفاع کنم. پدرش که دیگر جوابی نداشت گفت: خدا پشت و پناهت پسرم. آن بزرگوار خوشحال شد و صورت پدر را بوسه زد و از او تشکر کرد. یادش گرامی و راهش پر هرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)
شهید جعفر یاری نام پدر: علی تاریخ تولد: 1344 محل تولد: کربلا شغل: محصل یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 60/12/1 محل شهادت: چزابه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: در سال 1348 همراه با خانواده به ایران آمد. در آن هنگام سه ساله بود. وقتی که جرقه ی انقلاب اسلامی زده شد، وی 12 سال داشت. همانند عامه ی مردم به تظاهرات و راهپیمایی می رفت. بعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی در بسیج ثبت نام و به جبهه ی خوزستان رفت و در حمله ی بستان در جبهه ی تنگه ی چزابه به درجه ی رفیع شهادت نایل گردید. جلوه هایی از شهید: اخلاق بسیار خوبی داشت و از بچگی به مسجد می رفت و به نماز و روزه اش بسیار مقید بود. پیام شهید: همان طور که امام فرمود مسجد سنگر است شما مسجدها را خالی نگذارید. اگر چه گلوله بدنم را سوراخ سوراخ کند، اگر چه خمپاره بدنم را تکه تکه کند، باز هم دست از دین خدا بر نخواهم داشت. من از شما ملت شهید پرور ایران می خواهم که همیشه مسجدها را پر کنید و خالی نگذارید. گلبرگ های خاطره: هر چه اصرار می کرد به جبهه برود ما قبول نمی کردیم تا شبی گفت خواب دیدم که یکی می گوید تو باید بروی تو باید بروی. به شناسنامه اش دست برد و سنش را بالا برد تا بتواند به جبهه اعزام شود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان ( shohada-rehnan.ir)