eitaa logo
جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن
46 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
12 فایل
سلام به کانال خودتون خوش آمدید. کپی مطالب کانال فقط با ذکر صلوات و به نیت سلامتی و فرج مولامون صاحب الزمان مجاز میباشد. https://eitaa.com/joinchat/2944204991C61509ee85a جبهه جهاد با جنگ سایبر دشمن 👆🏻👆🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
پیام شهید: عده ای از مردم ادعا دارند که اگر امام حسین (ع) بود به ندای آن پاسخ می دادیم و آرزو می کنند که در آن هنگام حضور داشتند. بدانید که دیر نشده و الان ندای خونین امام حسین (ع) از گلوی فرزند آن حضرت یعنی امام امت بیرون می آید، به این ندا پاسخ دهید. همچنین از امت حزب الله می خواهم که جلوی ضد انقلاب را که با چهره هایی مانند بی حجابی و بی بند و باری در جامعه ظاهر می شوند بگیرید. گلبرگ های خاطره: شبی در اواسط ماه رمضان بود که بیرون آمدم، چشمم به ماه افتاد، گفتم: پسرم! من چهارسال است که ماه را می بینم اما روی تو را نمی بینم. در همین حال دیدم که پسرم به خانه آمد ولی هیچ حرفی از جبهه و سختی های آن نمی زد. در نامه هایش همیشه از پدر و مادر حلالیت می طلبید و می گفت: هرکس امانتی بگیرد روزی باید پس بدهد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: پیروی از راه شهدا وسیله ای برای رستگاری است. اولین پیام او در مورد تربیت فرزندان خواهرش بود که قبلاً پدرشان شهید شده بود که از مادرشان می خواست آن ها را تربیت اسلامی کند تا رهرو راه پدرشان باشند. او تمام دارایی و کارکردش را به جبهه اهدا کرد. در قسمتی از پیامش آمده است: به حرف های پدر و مادر گوش کنید، در همه حال راه امام را ادامه دهید و پیوسته پیرو ولایت فقیه باشید و اوامر ایشان را اطاعت کنید. گلبرگ های خاطره: شهید رسول صفری هنگام سربازی دفترچه ی آماده به خدمت گرفت ولی برای سال بعد اعزام زده بودند و خود شهید خطاب به پدر گفت: من به جبهه می روم تا موقع تاریخ سربازی برسد، ولی ایشان بعد از 40 روز که در جبهه بسر برد، به شهادت که آرزوی هر بسیجی ای است رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: مادر عزیز و برادران و خواهران و دوستان عزیز، بنده با شناخت کامل و با چشم باز و بینشی برخاسته از شناخت به اسلام، به این راه قدم نهاده ام. رزمندگان عزیزم و همسنگران گرامی، شما که آگاهید و دعوت حق را لبیک گفته اید، اولاً قدر این لحظات را بدانید، غافل نباشید، شما که کار می کنید پس خلوص را بیشتر کنید. کار را درست تحویل دهید، جنگ را به خوبی به پایان برسانید. خود را وقف جنگ و انقلاب و رهبر و اسلام نمایید. خدا شاهد است که این من بودم که به جبهه محتاج بودم و نه جبهه به من، خون من بود که تشنه ی جبهه بود نه جبهه تشنه ی خون من، جوانان عزیز، رهبر را درک کنید. گلبرگ های خاطره: یکی از دوستان شهید می گوید: قبل از عملیات کربلای 4 و 5 یک شب با هم سری به تکیه شهدای رهنان زدیم. ناگهان با حالتی عاشقانه شهید صادقیان از من جدا شد و بر روی قبر شهدا افتاد و حدود نیم ساعت با ناله و گریه ی بلند از خداوند التماس فیض شهادت می کرد و خدا را به تک تک شهدا قسم می داد. مشخص بود که دیگر متعلق به این عالم خاکی نمی باشد و سرانجام در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
شهید مهرداد تسلیمی نام پدر: محمدعلی تاریخ تولد: 1346 محل تولد: رهنان شغل: سرباز یگان اعزام کننده: سپاه پاسداران تاریخ شهادت: 65/10/22 محل شهادت: شلمچه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: مهرداد تسلیمی در سال 1346 در رهنان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او تا سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس به جبهه رفت و در عملیات های مختلفی شرکت کرد و سرانجام در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت تیر به سینه اش به شهادت رسید. جلوه هایی از شهید: شهید فردی اجتماعی، خون گرم و احساساتی بود. والدین را احترام می گذاشت و با دوستان و خویشان یکدل بود، از ریاکاری و دورویی پرهیز می کرد. پیرو امام بود و به حفظ وحدت و یکپارچگی اهمیت فراوان می داد. پیام شهید: پیام شهید از دو بخش تشکیل شده است: پیرو خط امام بودن، حفظ وحدت و یکپارچگی امت اسلامی. گلبرگ های خاطره: خواهر شهید: در موقع رفتن به جبهه چنان خوشحال بود که انگار قدم به سوی بهش بر می دارد. بعد از شهادتش خیلی برایش ناراحت بودم، در یکی از شب ها او را در عالم خواب دیدم که گفت: خواهرم چه شده است که این قدر ناراحت هستی هر چه می خواهی مرا ببین و بعد به من گفت اینقدر ناراحت نباش که پیش خداوند رو سپیدی. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
شهید مهرداد تسلیمی نام پدر: محمدعلی تاریخ تولد: 1346 محل تولد: رهنان شغل: سرباز یگان اعزام کننده: سپاه پاسداران تاریخ شهادت: 65/10/22 محل شهادت: شلمچه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: مهرداد تسلیمی در سال 1346 در رهنان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. او تا سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس به جبهه رفت و در عملیات های مختلفی شرکت کرد و سرانجام در عملیات کربلای 5 بر اثر اصابت تیر به سینه اش به شهادت رسید. جلوه هایی از شهید: شهید فردی اجتماعی، خون گرم و احساساتی بود. والدین را احترام می گذاشت و با دوستان و خویشان یکدل بود، از ریاکاری و دورویی پرهیز می کرد. پیرو امام بود و به حفظ وحدت و یکپارچگی اهمیت فراوان می داد. پیام شهید: پیام شهید از دو بخش تشکیل شده است: پیرو خط امام بودن، حفظ وحدت و یکپارچگی امت اسلامی. گلبرگ های خاطره: خواهر شهید: در موقع رفتن به جبهه چنان خوشحال بود که انگار قدم به سوی بهش بر می دارد. بعد از شهادتش خیلی برایش ناراحت بودم، در یکی از شب ها او را در عالم خواب دیدم که گفت: خواهرم چه شده است که این قدر ناراحت هستی هر چه می خواهی مرا ببین و بعد به من گفت اینقدر ناراحت نباش که پیش خداوند رو سپیدی. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: پیامی دارم برای مردم شهید پرور هر چند که لایق پیام دادن نیستم، ای مردم، جبهه ها را فراموش نکنید، زیرا مظلومان همه ی جهان چشمانشان به پیروزی ملت ایران است. کمک به جبهه ها را فراموش نکنید. مردم باید از جان خود مایه بگذارند برای تقویت جبهه تا این جنگ به پیروزی رسد. گلبرگ های خاطره: مادر شهید: او در هنگام تولد دو دستش بر روی سینه اش بود. بوی خاصی داشت در هنگامی که او را آوردند نیز دو دستش روی سینه اش بود و همان بوی خاص را می داد. پسرعموی شهید: ایشان در دوران قبل از انقلاب که عمویم به قم می رفت و عکس و اعلامیه می آورد به من گفت: بیا برویم با او همکاری نماییم و آن ها را پخش نماییم. من گفتم که این کار خیلی خطرناک است، ولی او گفت: باید این کار را انجام دهیم. بعد با هم شروع کردیم اعلامیه ها را پخش می کردیم و عکس ها را به دیوارها می چسباندیم و روی دیوارها شعار می نوشتیم و عکس شاه را در توالت ها می چسباندیم. شعر در وصیت شهید: شهیدان می روند نوبت به نوبت خوشا وقتی که نوبت بر من آید خدایا عاشقم عاشق ترم کن سر و جانم فدای رهبرم کن یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: مردم، امام را رها نکنید که هرگاه امام را رها کنید و سر از خود حرکت کنید آن روز، روز عزای مسلمین و جشن کفار است. پیام شهید به دانش آموزان: این مرز و بوم چنین بوده است اما تو ای دانش آموز، سعی کن وظیفه ات که همان درس خواندن و بالا بردن سطح فرهنگی جامعه است را فراموش نکنی و نگذاری که ما از لحاظ فرهنگی به کشورهای دیگر وابسته باشیم. شهید حسینی همواره توجه خاصی به امور آموزشی و فرهنگی جامعه و افراد خانواده ی خود داشت و به همین دلیل در وصیت نامه ی خود قید می نماید که با رضایت مادرش بخشی از اموالش به آموزش و پرورش اختصاص یابد. گلبرگ های خاطره: جالبترین خاطره ی به یادماندنی این شهید چگونگی رفتن وی به اردوی آموزشی و جبهه های حق علیه باطل است. ایشان به علت آنکه اولاً سرپرست مادر خود بود و تنها فرزند پسر خانواده و ثانیاً به علت آن که سه دایی خود را که در واقع برادر بزرگ او بودند در جنگ از دست داده بود با ممانعت و سرسختی خانواده برای اعزام مواجه بود اما بالاخره توانست با صحبت و اصرار فراوان پدربزرگ خود و مادر فداکارش را راضی کند به شکلی که خود آن ها شهید بزرگوار را با قرآن بدرقه نمایند و به قول مادر مهربانش هیچ گاه او را خوشحال تر از این موقع ندیده بودم. یادش گرامی وراهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
شهید حجت الاسلام حسن قربانی نام پدر: رجبعلی تاریخ تولد: 1343 محل تولد: رهنان شغل: روحانی یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 65/12/4 محل شهادت: شلمچه زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: ایشان در خانواده ای مذهبی در سال 43 به دنیا آمد و در سن هفت سالگی به مدرسه رفت. تا پایان دوره ی متوسطه در اصفهان بود و سپس برای کسب معارف اسلامی به حوزه ی علمیه قم و پس از مدتی به مدرسه ی علمیه ی ذوالفقار اصفهان رفت و همان موقع مرتباً به جبهه می رفت و در عملیات های محرم و والفجر4 شرکت داشت، سپس در عملیات کربلای 5 در 4 اسفند سال 65 در منطقه ی شلمچه به علت اصابت ترکش خمپاره به مقام والای شهادت نایل گشت. جلوه هایی از شهید: ایشان از نظر استعداد و نبوغ زبانزد بودند به طوری که دیپلم با معدل بالایی قبول شدند و قاعدتاً برنده ی جوایزی بودند. پشتکار عجیبی در تحصیل علم و عبادت داشتند. پیام شهید: نقشه ای که دشمنان برای از بین بردن این ندای توحیدی کشیده اند همانند گذشته تفرقه انداختن در بین امت اسلامی است و امروز باید بهتر و هوشیارتر از همیشه از امام خود پیروی کرده و حیله ی دشمنان را خنثی نمود. ما اگر امروز از خود سستی نشان دهیم جواب خدا را چه خواهیم داد و در مقابل این همه نعمت، جواب خون شهیدان به خون خفته را چه؟ گلبرگ های خاطره: اواخر جنگ که امام فرموده بودند بر همه واجب است به جبهه روند ایشان تحصیل را بر خود حرام دانستند و درس را رها کرده و به جبهه رفتند. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: شرکت در نماز جمعه لازم و ضروری است. نسبت به برگزاری نماز جماعت تأکید داشت و می گفت اخلاق خوب و پسندیده داشته باشید تا همه شما را دوست بدارند و با دیگران به خصوص پدر و مادر خود مهربان باشید. سخنان شهید: سفارشم به شما این است که حمایت از روحانیت و افراد متدین و به خصوص ولایت و رهبری و پرهیز از گناه خصوصاً غیبت و دروغ را بر خود واجب بدانید. شرکت در بسیج و پایگاه ها را فراموش نکنید. گلبرگ های خاطره: پس از عملیات بدر در جاده ی خندق با بچه های توپخانه ی 105 بودیم. در حالی که آتش گلوله زیاد بود روی پل ها نشسته بودیم. حاج حسین خرازی (فرمانده لشکر امام حسین (ع)) آمد و با حالتی صمیمی گفت: چرا اینجا نشسته اید، مگر قدر خودتان را نمی دانید، شما همه فرزندان من هستید و عزیزان اسلام. بروید به سنگر و چای درست کنید تا من بگردم. طولی نکشید که حاجی آمد و گفت: چای درست شد؟ انگار خیلی خوش هستید ان شاءالله همیشه خوش باشید سعی کنید با اینکه پشه زیاد است و هوا گرم است از سنگر بیرون نروید که خدای ناکرده زخمی یا شهید نشوید، جنگ و اسلام به شما نیاز دارد. پس از صحبت ایشان و خوردن چای یکی از بچه ها به نام سید مهدی حسینی گفت: حاج آقا اجازه بدهید یک عکس بگیرم. حاجی خندید و گفت: عکس مرا برای کنار قندان می خواهی؟ و کمی عقب نشست تا عکس بگیرد و گفت: من لیاقت عکس گرفتن با شما را هم ندارم. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
پیام شهید: امت شهید پرور، جبهه ها را خالی نگذارید. ای مردم، نکند نماز جمعه ها را ترک کنید. به خدا قسم این نماز جمعه هاست که کمر دشمن را می شکند و چشم دشمن را کور می کند. دعا زیاد بخوانید. به جان امام و رزمندگان هم دعا کنید. اما ای خواهران، بیایید حجابتان را اسلامی کنید و مانند حضرت فاطمه (س) حجاب داشته باشید. گلبرگ های خاطره: وقتی جهت اعزام به جبهه به بسیج می رفت، او را اعزام نمی کردند. یک شب وقتی به خانه آمد آنقدر ناراحت بود و گریه می کرد که پدر و برادرش گفتند: ما واسطه می شویم که شما را به جبهه اعزام کنند. روز بعد برادرش او را به بسیج برد و پدرش هم تماس تلفنی با بسیج گرفت تا ایشان را برای اعزام به جبهه ثبت نام نمایند. وقتی از بسیج برگشت چنان خوشحال بود که ما را هم خوشحال کرد و با خوشحالی خود فضای خانه را هم عوض کرد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
شهید سید جمال حسینی نام پدر: سید حسین تاریخ تولد: 1349 محل تولد: رهنان شغل: محصل یگان اعزام کننده: بسیج تاریخ شهادت: 65/10/4 محل شهادت: ام الرصاص زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: در دوران کودکی وی همراه با پدر و مادرش در مراسم و مجالس وعظ و عزاداری شرکت داشت. او در دوران انقلاب کودکی بیش نبود و بعد از انقلاب در کتابخانه ی مسجد جامع از نیروهای فعال بود. در دوران جنگ علاقه ی زیادی به جبهه رفتن داشت و در عملیات والفجر 8 کوشش زیادی نمود. جلوه هایی از شهید: علاقه و عشق شهید به جبهه و جهاد و جهادگران او را واداشت که تمام مال و جان خود را فدا نموده تمام درآمد شخصی خود را صرف فعالیت های جبهه و پشت جبهه کند. جمال ژرف اندیش و فعال در زمینه های تبلیغاتی بود. پیام شهید: بارخدایا، مادامی که می توانم عمرم را صرف طاعت تو کنم به من حیات ده و اگر قرار است در راه شیاطین قدم بردارم مرگم را برسان. مردم، شما را سفارش می کنم به تقوا، به تقوا که سپری است آهنین در مقابل هوای نفس، ای عزیزان، امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید. گلبرگ های خاطره: یک روز نزد مدیر مدرسه می رود و از او خواهش می کند که در مدرسه نماز جماعت برقرار کنند ولی مسئولان از انجام این کار سر باز می زنند. سید جمال می گفت: ما انقلاب کردیم برای نماز، چرا در یک مدرسه نماز جماعت برپا نشود تا بچه ها یاد بگیرند. تلاش و جدیت سید و ترغیب بچه ها به نماز باعث شد نماز جماعت برقرار شود. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان
شهید محمد (اسماعیل) علی عسگری نام پدر: علی تاریخ تولد: 1347 محل تولد: رهنان شغل: ریخته گر یگان اعزام کننده: ارتش تاریخ شهادت: 67/4/31 محل شهادت: حاج عمران زیارتگاه: گلزار شهدای شهر رهنان زندگینامه: به سال 1347 در رهنان متولد شد و تا سوم راهنمایی به درس مشغول بود. پس از آن به کار آزاد پرداخت. در اوایل جنگ در حالی که پدرش را از دست داده و شوهر خواهرش هم شهید شده بود به خدمت مقدس سربازی رفت. در کرمان آموزش دید و پس از آن به منطقه ی عملیاتی حاج عمران اعزام شد و سرانجام به شهادت رسید. جلوه هایی از شهید: بسیار به رزمندگان روحیه می داد و آن ها را خوشحال می کرد طوری که وقتی مرخصی می رفت بچه ها ناراحت می شدند و وقتی بر می گشت همه خوشحال بودند. پیام شهید: ای خواهران عزیز، امیدوارم که با حجابتان که کوبنده تر از خون شهید است توی دهان صدام و صدامیان بزنید و در پیشبرد اهداف اسلامی تا می توانید کوشا باشید. گلبرگ های خاطره: ایشان آر.پی.جی زن بود. وقتی یکی از تانک های دشمن را زده بود فرمانده ایشان، تشویقی برایش در نظر گرفته بود ولی او با خضوع قبول نمی کرد. یادش گرامی و راهش پر رهرو باد منبع : پایگاه اطلاع رسانی شهدای شهر رهنان