فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایتی از قول محافظان شهید حاج قاسم سلیمانی درباره پروازی که حاج قاسم در آن بود و به سمت سوریه میرفت اما در میانه راه هواپیما توسط آمریکاییها در عراق نشسته شد.
#خاطره #محافظ #حاج_قاسم
#شبکه_تحول
#شبکه_مردمی_یاران_مردم
#شمیم
#حسین_مهدیزاده
https://eitaa.com/Hossain_mahdizadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیدحسن نصرالله: سردار زاهدی آخرین باری که به لبنان آمد گفت «سید! این بار میخواهم شهید شده و به حاج قاسم ملحق شوم»
⏪دبیرکل حزب الله در مراسم بزرگداشت سرلشکر شهید زاهدی در لبنان :
🔹️شجاعت سردار زاهدی بی نظیر بود
🔹️او می گفت وقتی همه منصب ها و پست ها را ترک کردم و آمدم پیش شما هدف من این است که شهید بشوم
🔹️وقتی طوفان الاقصی شروع شد دوست داشت با برادران مقاومت باشد برای همین از روز اول و از ۸ اکتبر با براداران مقاومت در خط مقاومت بود
🔹️سردار زاهدی اگر در ایران می ماند یک فرمانده بزرگ می شد
🔹️این شهید جانباز جنگ تحمیلی بود و از مجروحیت های آن رنج می برد
🔹️با شروع فرماندهی حاج قاسم در فرماندهی نیروی قدس ، شهید زاهدی به عنوان فرمانده مجموعه سپاه در منطقه انتخاب شد
در سال 2000 حاج زاهدی ماموریتش در لبنان تمام شد و به ایران بازگشت
در مرحله دوم ایشان بعد از شهادت حاج عماد مغنیه و بعد از توافق ما با حاج قاسم، به لبنان بازگشت و حدود ۶ سال در لبنان بود
در مرحله سوم ایشان بعد از شهادت حاج قاسم به لبنان بازگشتند و در این مسئولیت بود تا شهید شد
🔹️این فرمانده عزیز و بزرگ در همه شرایط سخت ، در جنگ ها ، در روزهای فتنه، ۱۴ سال از عمرش را در کنار ما در لبنان گذرانده است
🔹️شهید زاهدی مهاجر فی سبیل الله بود ، فرمانده ای مجاهد ، فداکار ، مومن ، متواضع ، حمایت کننده ، اهل نصیحت ، اهل حسن همجواری ، تلاش گر ، خستگی ناپذیر و کمک کار بود ، انضباط بسیار بالایی داشت ، حمایت کننده بود، شجاعت بی نظیری داشت ، در خطوط مقدم بود
#خاطره #شهید_زاهدی
سردار سید ابوالفضل کاظمی در خاطرهای نقل کرد:
روزهای اول ورود امام(ره) به ایران، که بختیار هنوز نخستوزیر بود، ایشان برای زیارت به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) مشرف شده بودند. تعداد زیادی از مردم که فهمیدند امام(ره) در حرم وارد شده هجوم آوردند و حاج مهدی عراقی و دیگر نزدیکان تصمیم داشتند که هرچه زودتر امام را بازگردانند ... یکباره دیدم فرمانده و مسئول گروه ما شهید محمد بروجردی از سمت ایوان ورودی حرم به طرف درب حرم دوید! ترسیدم.گفتم چی شده؟ از من پرسید: سید! میدونی قبر طیّب کجاست؟، امام میخوان برن سر قبر طیّب. هیچکدوم ما بلد نیستیم... من جلوتر از بقیه راه افتادم. یک راه در پشت حرم امامزاده طاهر به سمت باغچه علیجان وجود داشت. از آنجا عبور کردیم. محافظین و همراهان امام که حدود 30 نفر میشدند پشت سر من حرکت کردند.حضرت امام با وجود خستگی زیاد این مسیر را آمدند و بالای قبر طیّب ایستادند... امام بعد از لحظاتی که به قبر طیّب خیره شده بودند، به حالت رکوع خم شدند و دستشان را روی قبر طیّب گذاشتند و مشغول قرائت فاتحه شدند. شهید حاج مهدی عراقی در کنار امام ایستاده بود. بعد از قرائت فاتحه، حضرت امام جملهای (را) گفتند و آماده بازگشت شدند. دقایقی بعد خودروی حامل حضرت امام و همراهان ایشان به سمت مدرسه رفاه حرکت کرد. ما هم بلافاصله نیروها را جمع کردیم و برگشتیم. صبح فردا حاج مهدی عراقی را دیدم جلو رفتم و پرسیدم: حاج آقای عراقی! حضرت امام بعداز خواندن فاتحه سر قبر طیّب چیزی گفتند؟ حاجی نگاهی به صورت من انداخت و گفت: بله، آقا جمله عجیبی گفتند که برای من هم جای تعجب داشت. ایشان بعد از اینکه فاتحه خواندند به سمت قبر طیب اشاره کردند و گفتند: طیب! تو که عاقبت به خیر شدی، دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر بشه.
به نقل از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، طیّب، تهران انتشارات ابراهیم هادی
چاپ دوازدهم،1395، ص184 تا 187
#طیب #خاطره #امام
#اخبار_جبهه_مقاومت
@jebhe_News1