⭕️ تقدیم به مادران عزیزی که با فرزند کوچک،درس میخونند ☺️:
🔸مثلا کتاب تا نخورده و خودکار آبی گم نشده ات را بر میداری و در جایی که اسباب بازی نریخته مینشینی
چاییِ سرد نشده ات را با قند دَهَنی نشده سر می کشی و درس میخوانی...
نه... این درس خواندن های بدون اولویت به جایی نمی رسد...
اسباب بازی ها را کنار میزنی و جایی برای نشستن پیدامیکنی
حالا خودکار آبی هم نبود، نبود؛ صفحه های خشک درسی ات با مداد های رنگی جان تازه ای میگیرند...
شیردادن های وسط درس و دستشویی بردن های وسط ترش، درس خواندن را از یکنواختی بیرون می آورد...
درس میخوانی و درس میگیری از مهربانی هایشان، گذشت هایشان،شادی هایشان،آسان گیری هایشان...
حالا 18 نشد، 14...
سرت را بالا بگیر بانو
نمره ات پیش خدا شده 20...
1401/4/2
#دلنوشته_یک_مادر
#تحصیل_فرزندآوری
#زنبق_سفید
👶🏻@Jingiliiha👶🏻
#دلنوشته_یک_مادر
🌱مادرانه های من ۳/۱
بعد از مدتها پیچ و خم برای موضوع رساله دکتری تصمیم خودم را گرفتم. بیس کار یک کتاب چهارصد صفحه ای چاپ آکسفورد بود، شبانه با هر زحمت بود فایل کتاب را دانلود کردم.
چشم هایم از بیدارخوابی های طولانی خسته تر ازین بود که بتواند از روی فایل مطالعه کند.
منی که برای هر بیرون رفتن دویست بار ذکر "ولش کن ضروری نیست" را تکرار میکردم، به ذوق پرینت کتاب اول صبح زدم بیرون.
تمام مسیر منزل تا پاساژ قدس پیاده رفتم و تمام مدت در ذهنم برای ترجمه کتاب زمانبندی مینوشتم. طبق محاسباتم دوماهه باید تمام میشد.
امروز دقیقا چهل روز از آن دوماه برنامه ریزی شده در ذهنم میگذرد.
نمیدانم چرا اینقد طولانی گذشت...
از بعد از ظهر همان روز، نازگل هفت هشت ماهه من تب کرد و سه بار بیمارستان و آی سی یو بستری شد...
برای احتمالات مختلفی که متخصصین برای بیماری دخترم دادند به اندازه خط به خط کتاب اشک ریختم.
جزوه سنگین را تمام مدت به دوش میکشیدم تا شاید در خلوتهایی که سهم من فقط دلهره هست بتوانم کمی با مطالعه آرام شوم...
دریغ از حتی یک خط...
گویا جسم سفیدش برگه امتحانی بود که خدا در مقابلم گذاشته و چه سخت امتحانیست.
کلمات امتحان به لطافت هایش بیرحمانه چنگ میزد.
گاهی چشمانم را محکم میبستم تا صورت سوال را نبینم.
سیلاب اشک، اولین پاسخ مبهمی بود که به پای سوالات میریختم به این امید که کلمات را بشوید و ببرد.
اما خدا خواست که بمانند
بمانند و من در نبردی سخت با کلمات نداشته هایم را ببینم
ببینم ناتوانی ام را
ببینم هر آنچه میتوانست کمرم را صاف نگهدارد و ندارمش.
راه حل های مختلف را ذهنی پیش می رفتم
آخر تمام مسیر ها بن بست بود و بس.
چشم امیدم به تقلبی بود که آرامم کند...
بالاخره رسید.
وصف آن نفحه لطیف تر از کلمات است و حروف ناتوان از بیان،
همین اندازه فقط بگویم :
نداشته ام بعد سالها زیرورو کردن های علمی و گشت و گذار تحصیلی، «توحید ربوبی» بود...
ادامه دارد...
https://www.instagram.com/p/CfjGUjatmdW/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#تحصیل_فرزندآوری
#سایه
👶🏻@Jingiliiha👶🏻
حال روز من ازقبل اذان صبح شروع شده چرا که 24ساعته است و فرصت برای خواب عمیق که به افسانه ای برایم تبدیل شده هیچ، بلکه خواب کوتاه اما با آرامش هم برایم بسیار محدود شده.😴
گاهی بین نشستن و نخوابیدن و یا همان خواب پراز استرس، مردد میمانم که بنشینم و نظاره گر خواب دلنشین و زیبای مابقی افراد خانواده باشم و مراقب بیتابی های کوچولوها ی کم خوابم که مبادا باعث ناراحتی همسایه ها شوند،
یا باعث بیدار کردن آن کوچولوی دیگر که واقعا ساکت کردن هردو کارحضرت فیل است.
ومن هرگاه حتی بعد اذان نماز صبح که سکوت در بیشتر جاها حاکم است، اراده کنم که کتاب یا ذکری یا دعایی بخوانم یا به کارهای خانه برسم، باز هم این باطن روشن فسقلی هایم بیدا رشان می کند و کار، لنگ یا نصفه نیمه میماند وباز من میمانم و کلی کارهای تلنبار شده 😐
و گاهی ازعمق دل اما با صدایی خاموش میگویم کجایید ملائکه آسمانی چرا یاریم نمیکنید مگر نه اینکه اینها همان سربازان دهه نودی و هزار چهارصدی امام منند. من الان به یاریتان نیاز دارم.
اما انگار باید به قول اطرافیان که میگویند این مسیر رشد توست، این بار را تنها به دوش بکشم و در حسرت یک یاری از سوی اطرافیان؛ چرا که خود انتخاب کرده ام وباید تحمل کنم. هم این سختی ها را و هم دوری از خانواده را؛
خلاصه بماند که چه شب و روزهایی می آیند و می روند و من تاریخ را گم می کنم .اما دلهره آور تر از این شروع سال تحصیلی است و نمیدانم بین درس که علاقه زیادی به ادامه آن دارم مخصوصا با رشته ی مورد علاقه ام و بین بچه ها، کدام را انتخاب کنم.
کاش میشد غیر حضوری کرد که بدون دغدغه به هردو کار برسم.
خدایا کمکم کن☺️
#دلنوشته_یک_مادر
#تحصیل_فرزندآوری
#خواص_انقلابی
👶🏻@Jingiliiha👶🏻
بعد از نماز صبح مثل همیشه دفترچه برنامه ریزی ام را برداشتم و مشغول لیست کردن کارهای روزانه شدم.
عادتی که سالها برای نظم نصفه نیمه کارها به کمکم آمده...
داروهای فاطمه را لیست کردم که از قلم نیفتد
ماساژ هایش
دم کردنی هایش
غذاهایش
صفحه دفترچه تمام شد و هنوز دو سه قلم از کارهای فاطمه مانده بود قبلا کمتر پیش میآمد که برنامه ام به صفحه دوم کشیده شود
اما اواخر زیاد تکرار می شد
ادامه دادم ...
مرتب کردن لباس هایش
و...
تازه نوبت به کارهای بقیه بچه ها رسید
ذهنم یاری نمیکرد
برای یادآوری صفحات قبل را ورق زدم
ارزیابی مقالات...
وای چرا جلو ارزیابی مقالات تیک نخورده
با فشار ابروهایم در هم، تلاش کردم تمرکزم را بیشتر کنم تا به خاطر بیاورم که واقعا انجام نداده ام یا یادم رفته تیک بزنم ...؟!
نکند باز هم کار جامانده داشته باشم... !
صفحات را برگشتم و برگشتم
تغییرات برنامه هایم در چند ماه گذشته نظرم را جلب کرد.
دیگر نه از پایان نامه نوشتن خبری بود
نه از مطالعه های جانبی
نه کار فرهنگی
نه وقت گذاشتن برای دیگران
نه...
نه...
نه...
برنامه هایی که بعد از چند مرتبه تیک نخوردن یکی یکی حذف شدند...
مسیری که در دست اندازی شدید چرخیده بود...
و چه زیباست چرخش هایی که جهت فلش را خدا مشخص میکند....
گاهی با هزار تدبیر به ظاهر متعالی، برنامه ای می ریزیم و خدا طور دیگری میپسندد و ربوبیتش را آن چنان زیبا، به رخ بندگانش میکشد.
طوطی وار، در اوج فشار، جمله «جز زیبایی نمی بینم» را به زبان می کشم تا شاید گرمایش ذره ای در جان یخ زده ام نفوذ کند..
من، خس بی سرو پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد
#دلنوشته_یک_مادر
#تحصیل_فرزندآوری
#سایه
👶🏻@Jingiliiha👶🏻
⭕️ تقدیم به مادران عزیزی که با فرزند کوچک،درس میخونند ☺️:
🔸مثلا کتاب تا نخورده و خودکار آبی گم نشده ات را بر میداری و در جایی که اسباب بازی نریخته مینشینی
چاییِ سرد نشده ات را با قند دَهَنی نشده سر می کشی و درس میخوانی...
نه... این درس خواندن های بدون اولویت به جایی نمی رسد...
اسباب بازی ها را کنار میزنی و جایی برای نشستن پیدامیکنی
حالا خودکار آبی هم نبود، نبود؛ صفحه های خشک درسی ات با مداد های رنگی جان تازه ای میگیرند...
شیردادن های وسط درس و دستشویی بردن های وسط ترش، درس خواندن را از یکنواختی بیرون می آورد...
درس میخوانی و درس میگیری از مهربانی هایشان، گذشت هایشان،شادی هایشان،آسان گیری هایشان...
حالا 18 نشد، 14...
سرت را بالا بگیر بانو
نمره ات پیش خدا شده 20...
1401/4/2
#دلنوشته_یک_مادر
#تحصیل_فرزندآوری
#زنبق_سفید
👶🏻جینگیلی ها 👶🏻👇
https://eitaa.com/joinchat/855638179C7cd8548bee
⭕️ تقدیم به مادران عزیزی که با فرزند کوچک،درس میخونند ☺️:
🔸مثلا کتاب تا نخورده و خودکار آبی گم نشده ات را بر میداری و در جایی که اسباب بازی نریخته مینشینی
چاییِ سرد نشده ات را با قند دَهَنی نشده سر می کشی و درس میخوانی...
نه... این درس خواندن های بدون اولویت به جایی نمی رسد...
اسباب بازی ها را کنار میزنی و جایی برای نشستن پیدامیکنی
حالا خودکار آبی هم نبود، نبود؛ صفحه های خشک درسی ات با مداد های رنگی جان تازه ای میگیرند...
شیردادن های وسط درس و دستشویی بردن های وسط ترش، درس خواندن را از یکنواختی بیرون می آورد...
درس میخوانی و درس میگیری از مهربانی هایشان، گذشت هایشان،شادی هایشان،آسان گیری هایشان...
حالا 18 نشد، 14...
سرت را بالا بگیر بانو
نمره ات پیش خدا شده 20...
1401/4/2
#دلنوشته_یک_مادر
#تحصیل_فرزندآوری
#زنبق_سفید
👶🏻جینگیلی ها 👶🏻👇
https://eitaa.com/joinchat/855638179C7cd8548bee