eitaa logo
داستانهای زیباو تأثیر گذار
152 دنبال‌کننده
125 عکس
12 ویدیو
0 فایل
داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 ارتباط با ادمین؛ @valayat
مشاهده در ایتا
دانلود
💫📘داستان شب🌜🌜🌜💫 https://eitaa.com/joinchat/294125765C5e67be3e82 💫داستان شب🌙📖💫 ✨یک داستان جالب ... مسلمان کیست؟📖⁉️✨ ✨✍🏻جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که می‌خواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد . پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند . پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه می‌کنید ، به (( عیسی مسیح )) قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود🌟💫 💫🌜🌟🌜🌟🌜📖🌛🌟🌛🌟🌛💫
💫رمــان خــانــه📙داسـتـان ورمــان تـــأثــیـــرگــذار2️⃣📚💫 https://eitaa.com/joinchat/587006172Cfae975667a ✨✨🌷💙🌷رمـــان خـــانــه 2⃣📚🌷💙🌷✨ ✨📖✨ ✨⬅️۲۸✨ زمان مثل برق و باد گذشت و من برای مصاحبه ی دانشگاه فرهنگیان رفتم و به خوبی تونستم ازش بر بیام.. پونزده روز بعد روز اعلام نتایج نهایی کنکور رسید ، استرس داشتم و مامانم تسبیح به دست واسم دعا میکرد منصور با پیاماش بهم امیدواری میداد سایت کند بود و هرکاری میکرد وارد سایت نمیشد هرلحظه منتظر بودم تا منصور خبر بده ، به مامانم گفته بودم که اطلاعات و به دوستم دادم تا نتیجه رو بگیره ،بابا آروم روی تشک نشسته بود و نگاهمون میکرد ، یاد آزار و اذیتاش عذابم میداد اما اون ته ته های دلم دوستش داشتم و دلم برای آغوشش پرمیکشید مخصوصا توی این استرسی که داشتم ، اما من انقدر روحیه م خشک و سرد شد که توانایی اینکه برم و بغلش کنم و نداشتم ، صدای پیامک گوشی ساده یی که چندین سال باهاش سر کردم من و به خودم آورد پیام از طرف منصور بود نوشته بود : همونی که میخاستی شد همون شهر و رشته یی که خاستی شد ... از ته وجودم خوشحال شدم و ذوق کردم رشته ی آموزگاری دانشگاه فرهنگیان قبول شدم سر از پا نمیشناختم به مامان گفتم و بابا هم که شنید هردوشون خوشحال شدن و ذوق کردن که اون چیزی شد که دلم میخاست... مامانم به خواهرا زنگ زد و همه از خوشحالی دوباره دور هم جمع شدیم و تبریک میگفتن آجی میگفت : دیگه خوبه واسه خودت حقوق داری میتونی پس انداز کنی میتونی هرکاری میخای انجام بدی ... منصور موافق این شهر و این رشته نبود و میگفت باید هرچی شده اصفهان قبول بشی که نزدیک باشی اما من میخاستم به دورترین شهری که میتونم برم تا مثل شیوا برای خودم آرامش داشته باشم و اینکه من حقوق داشتم خودش یکی از بهترین اتفاقای زندگیم بود ، انگاری خدا بالاخره من و دید .. زمان گذشت و زمان رفتن به دانشگاه و ثبت نام بود ، قبل از رفتن بابا برای بار دوم سرم و بوسید و گفت : خیلی مراقب خودت باش دختر بابا ، با آوردن اسم دختر بابا اشک تو چشام جمع شد چند سال منتظر همچین حرفایی بودم و نشنیدم فقط گفتم باشه و رفتم دست مامانمو بوسیدم به نظرم مامانم هم بابا بود و هم مامانم ، مامانم قبل رفتن به داداشم گفت : اون چیزی که گفتیم و خریدی واسش؟ نگاهش کردم و گفتم :چی ؟ داداشم گفت وایسا الان میارمش ،رفت و از توی ماشین یه جعبه آورد که عکس یه گوشی بود لمسی و اندروید که همیشه دوست داشتم داشته باشم ، مامانم گفت :بابات پول داد گفت واست بخریم که راحت بتونیم باهات درتماس باشیم ‌... از خوشحالی گریه م گرفت نه واسه ی کادو ، بخاطر اینکه این اولین کادوی پدرم بود که به من میداد و این دانشگاه رفتن چقدر شیرین شد برای من شیرین ترشده بود... 🌈⃟🏡📚📙https://eitaa.com/joinchat/587006172Cfae975667a
♣️🌺♣️ ❤️حکایات عبرت آموز❤️ 🌷📝سفارش عجیب علامه امینی به فرزندش پس از مرگ محمدهادی امینی فرزند علامه امینی می‌نویسد: پس از گذشت چهار سال از فوت پدر، در شب جمعه‌ای قبل از اذان صبح، پدرم را در خواب دیدم،‌او بسیار شاداب و خرسند بود، جلو رفتم و پس از سلام و دست‌بوسی گفتم: پدر جان! در آنجا چه عاملی باعث سعادت و نجات شما شد؟ پدرم گفت: چه می‌گویی؟ دوباره عرض کردم:آقاجان! در آنجا که اقامت دارید، کدام یک از اعمالتان موجب نجات شما شد؟ کتاب الغدیر یا سایر تألیفات شما یا تأسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمؤمنین(ع)؟! او اندک تأملی کرد و سپس فرمود: فقط زیارت اباعبدالله الحسین(ع)! عرض کردم: شما می‌دانید اکنون روابط ایران و عراق تیره شده و راه کربلا بسته است، برای زیارت چه کنیم؟ فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(ع) بر پا می‌شود، شرکت کنید تا ثواب زیارت امام حسین(ع) را به شما بدهند. سپس فرمود: پسرجان! در گذشته بارها به تو یادآور شدم و اکنون نیز توصیه می‌کنم که زیارت عاشورا را به هیچ عنوان ترک مکن، زیارت عاشورا بخوان و آن را وظیفه خودت بدان، این زیارت دارای آثار، برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی تو در دنیا و آخرت می‌شود. ▪️▪️💐🌺💐▪️▪️ @KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫🌟🌙🌟🌙🌟🌙 💫🌟🌙🌟🌙 💫🌟🌙 💫🌙 🌙 ✨﷽✨ 💫🌃🤲🏻نمازشب🤲🏻🌌💫 https://eitaa.com/joinchat/2333081799C138ca798c2 ✨🔶️فلسفه نمازشب و آثار شگفت انگیز آن🌙🤲🏻✨ ✨🔸️از امام صادق علیه السلام مروی است که آن بزرگوار فرمودند: ملازم نمازشب باشید. چه آن که سنت پیامبر شما، روش صالحان و شایستگان پیش از شما است و درد (و ناتوانی و بیماری) را از پیکر شما دور میکند. 🌸و نیز فرمودند: نمازشب چهره را نورانی می کند و بوی بدن را پاکیزه و معطر می سازد و باعث جلب روزی می شود.✨ ☆💐•┈┈••••✾•🕊📿🤲🏻📿🕊•✾•••┈┈•💐☆ ✨🍃برای فردایت 💥مسیری "روشن" و 🌸"زیبا" آرزو میڪنم 🍂آنچنان ڪه به اشتباه 🍃به ڪسی "اعتماد" 🍃و تڪیه نڪنی ، 🕊"جز خدا " 🦋اوست ڪه عاشقانه ❤️دوستمان دارد...♡✨ 💫شـــ🌙ــــبــ🌟ــــتـــون آرا🦋م 💫 💫🌌🌠هر شب یک پیام شبانگاهی🌠🌌💫 🌟🌙https://eitaa.com/joinchat/4155834555C21d78843f4 ╰┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅╯ 🌙 💫🌙 💫🌟🌙 💫🌟🌙🌟🌙 💫🌟🌙🌟🌙🌟🌙
❤️حکایات عبرت آموز❤️ 📘حکایتی بسیار زیبا و خواندنی گویند شیخ ابو سعید ابوالخیر چند درهم اندوخته بود تا به زیارت کعبه برود. با كاروانی همراه شد و چون توانایی پرداخت برای مركبی نداشت، پیاده سفر كرده و خدمت دیگران می كرد. تا در منزلی فرود آمدند و شیخ برای جمع آوری هیزم به اطراف رفت. زیر درختی، مرد ژنده پوشی با حالی پریشان دید و از احوال وی جویا شد. دریافت كه از خجالت اهل و عیال در عدم كسب روزی به اینجا پناه آورده است و هفته ای است كه خود و خانواده اش در گرسنگی به سر برده اند. شیخ چند درهم اندوخته خود را به وی داد و گفت برو. مرد بینوا گفت: مرا رضایت نیست تو در سفر حج در حرج باشی تا من برای فرزندانم توشه ای ببرم. شیخ گفت حج من، تو بودی و اگر هفت بار گرد تو طواف كنم به ز آنكه هفتاد بار زیارت آن بنا كنم.. ▪️▪️💐🌺💐▪️▪️ @KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 ✨🍃🌼🍃🌼🍃🌼 ✨🍃🌼🍃🌼 ✨﷽✨ ✨🍃🌼 ✨🌼 💫🌹ختم صلوات دسته جمعی🌹💫 https://eitaa.com/joinchat/3742564552Ce9d02c9bb7 ✨🌼سلام✋🏻✨ ✨☀️صبحتون معطر به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🌷✨ 🍃🌼 اللَّـهُمَّ 🌼🍃 🍃🌷 صَلِّ 🌷🍃 🍃🌼 عَلَى 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼و آلِ 🌼🍃 🍃🌷 مُحَمَّد 🌷🍃 🍃🌼وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌼🍃 ✨به رسم ادب هرصبح:🌤✨ ✨✋🏻 السلام علی رسول الله وآل رسول الله❤️ ✨✋🏻السلام علیک یااباعبدالله الحسین❤️ ✨✋🏻السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا❤️ ✨✋🏻السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عجل ﷲتعالی)❤️ ✨✋🏻السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته..💚 🍂و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...🔥✨ ☆🌼༺༽ـــــــــ🌤ــــــــــ༼༻🌼☆ ✨🦋خداوندا🤲🏻 🌸شروع سخن نامِ توست 🍃وجودم به هر لحظه آرامِ توست ❤️دل از نام و یادت بگیرد قرار 🦋خوشم چونکه باشی مرا درکنار 🌸الـــهی به امیـــدتو🤲🏻✨ ✨🌼سلام صبح بخیر✋🏻🌤✨ 💫💌🌤ارسال روزانه پیام صبحگاهی🌤💌💫 🌤https://eitaa.com/joinchat/4153016507Cae85e74751 ╰┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅╯ ✨🌼 ✨🍃🌼 ✨🍃🌼🍃🌼 ✨🍃🌼🍃🌼🍃🌼 ✨🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
💫🌟🌟🌟🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌙 ✨﷽✨ 💫🌟🌙 💫🌙 🌙 💫🌹🌠حضرت محمد{صلی ﷲعلیه وآله وسلم}🌹🌠💫 https://eitaa.com/joinchat/1931804898Cf1002c221b ✨﷽✨ 🔴قابل تامل ✨🦋پيامبرازشيطان سؤال كردكه ای لعنت شده همنشينت كيست؟ 👹شيطان گفت:رباخوار 🦋فرمود:دوستت كيست؟ 👹شيطان گفت:زناكار 🦋فرمود:همنشين صميميت كيست؟ 👹شيطان گفت:افرادمست وشرابخوار 🦋پيامبرفرمود:مهمانت كيست؟ 👹شيطان گفت:دزدوسارق 🦋پيامبر فرمود:كه پيامبرت كيست؟ 👹شيطان گفت:شخص ساحروسحركننده 🦋پيامبرفرمود: نورچشمی توكيست؟ 👹شيطان گفت: كسی كه قسم به طلاق خورد. 🦋پيامبر فرمود:كه حبيب ودوستدارت كيست؟ 👹شيطان گفت كسيكه تارك نمازجمعه باشد. 🦋پيامبر فرمود: چه چيزی كمرتوراخوردميكند؟ 👹شيطان گفت:كه مجاهدفی سبيل ا... 🦋پيامبر فرمود:چه چیزجسمت راضعيف ميكند؟ 👹شيطان گفت:توبه، توبه كننده 🦋پیامبرفرمود:چه چيزجگرتوراميسوزاند؟ 👹شيطان گفت:زيادی استغفاردرشب وروز 🦋پيامبرفرمود:چه چيزی چهره ات راخوارميكند؟ 👹شيطان گفت:صدقه پنهانی ومخفی✨ ▒••✾🍃🕌🍃✾••▒🕊▒••✾🍃🕌🍃✾••▒ ✨⭐️ الهی که 🍂هیچ وقت غم نبینید 💫ونورخداهمیشه 🌸زینت بخش زندگیتون باشه 🦋آرزومیکنم وجودتون 🍃پرشه ازعشق به خـــدا❤️ 🍃پرشه ازخوشبختی 🍃وپرشه ازخیروبرکت الهی✨ ❤️🌙ـبــتــ🌟ــون_پــ🍃ــرازعــطــ🌸ـــرخـــ🦋ـــدا❤️ 💫🌌🌠هر شب یک پیام شبانگاهی🌠🌌💫 https://eitaa.com/joinchat/4155834555C21d78843f4 ╰┅┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅┅╯ 🌙 💫🌙 💫🌟🌙 💫🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌟🌟🌙 💫🌟🌟🌟🌟🌟🌙
✨﷽✨ 💫🌠🕌ســه شــنــبــه مــهـدوی🕌🌠💫 https://eitaa.com/joinchat/1623326925C4835f1c1f5 ✨☘🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼☘✨ ✨🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃✨ ✨🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺✨ ✨💚اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجِّل فرجهم💚✨ 💖🍃💖🍃💖✨ 💠💎💠💎💠💎💠💎💠 ✨🌤السلام‌علیک‌یااباصالح‌المهدے‌‌﴾✋🏻♥️✨ ✨🌼مولایـم🌱 🌤آمدنتــ زیباتر از بارش باران 🍂نیاز تشنگانیستــ 🍃به وسعت همه انسانـها 🌹شکوفه های باغ امید 🤲🏻دستانمان را 🌼پر از گلبرگهای سپید اشتیاق کرده اند 🍃تا که شایـد 🌼نام عزیز تو در واژه واژه ی این طلبــ 🌼امیدی باشد 🍃به صبر 🍃صبری که خواندن دعای عهد 🍃بر دل هر منتظری می نشاند 🤲🏻و دعای ✨🌤🌼🌼✨ 🤲🏻را در قنوتمان جاری میکند ♥️ ♡🌹════‌‌‌‌༻‌♥️༺‌‌‌════🌹♡ ✨🌤🌼خوشرنگ ترین صبح دنیا را 🍃با لحظه‌هایی پر از خوشی 🦋براتون آرزو میکنم 🤲🏻ان شاءالله 🦋مهر، شادی، عشق 🌸محبت و سلامتى 🍃همنشین دائمی‌تون باشه سلام✋🏻✨ ✨🌤صبح‌تون شاد و زیبا🌹✨ 💫💌🌤ارسال روزانه پیام صبحگاهی🌤💌💫 https://eitaa.com/joinchat/4153016507Cae85e74751 ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯
❤️حکایات عبرت آمور❤️ یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط می‌گفت: ما با ایشان به قبرستان ابن‌بابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم. سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی می‌خواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند: که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله. گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله می‌کرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم. اگر کار خیری که می‌کنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم می‌شود؟وخیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه می‌دهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمی‌شود. 🎙 ▪️▪️💐🌺💐▪️▪️ @KanaleDastan
❤️حکایات عبرت آموز❤️ جالب و خواندنی استاد!. خریدار برای خرید طوطی به پرنده فروشی رفت. قیمت طوطی را سؤال کرد. فروشنده گفت ۵ میلیون تومان! خریدار گفت چه خبره!‌ چقدر گران! مگر این طوطی چه می‌کند! جواب شنید که او دیوان حافظ را از حفظ دارد! خریدار گفت خوب آن طوطی دیگر چقدر می‌ارزد؟ پاسخ شنید آن هم ده میلیون قیمت دارد، چون دیوان مولوی را حفظ کرده! خریدار که دیگر مأیوس شده بود از قیمت طوطی سوم سؤال کرد و پاسخ شنید ۲۰ میلیون تومان! سؤال کرد این یکی، دیگر چه هنری دارد؟ پاسخ شنید این طوطی هیچ هنری ندارد! فقط دو طوطی دیگر به او می‌گویند استاد!! حکایت بعضی افراد در روزگار ما ▪️▪️💐🌺▪️▪️▪️ @KanaleDastan
❤️حکایات عبرت آمور❤️ اهالي روستايي به دليل بي‌آبي تصميم گرفتند براي نزول باران، نماز استسقاء بخوانند. نزد روحاني روستا رفتند و از او خواستند تا زماني براي نماز باران مشخص نمايد. روحاني به آن‌ها گفت: روزي با پاي برهنه همه بيرون از آبادي همه حاضر شويد تا نماز باران بخوانيم. روزي كه تمام اهالي براي دعا و نماز در محل مقرر جمع شدند، روحاني نگاهی به جمعیت انداخت و جمعيت را رها كرده و به طرف خانه بازگشت. مردم متعجب دور او حلقه زدند كه پس چرا نماز باران نمي خواني؟ او به مردم گفت: چون در ميان شما فقط اين مرد جوان اعتقاد واقعي به خدا دارد و با توكل به او، به اينجا آمده و اشاره‌اي به مرد جوان، كه با چتر آمده بود، نمود. ▪️▪️💐🌺💐▪️▪️ ✍@KanaleDastan
❤️حکایات عبرت آموز❤️ ✍️سلیمان نبی (ع) در راه مور ضعیفی دید که دانۀ خود به زور می‌کشید. مور را در دست گرفت و به خانۀ خود آورد. صندوقی چوبی داشت که وسط آن را تراشید و مور را در آن خانه داد. به مور گفت: می‌خواهم یک‌سال میهمان من باشی و رنج کار و بار نبری، در یک‌سال چند حبه گندم تو را کفایت می‌کند؟ مور گفت: چهار حبه گندم با قدری آب، برای رفع گرسنگی یک‌سال من کافی است. حضرت سلیمان (ع) شش حبه گندم گذاشت و اتمام حجت کرد که یک‌سال بعد به دیدارش خواهد آمد و او را آزاد خواهد کرد. مور پذیرفت و سلیمان (ع) درب صندوق را بست. 🌍یک‌سال بعد سلیمان (ع) آمد و دید که مور از شش حبه گندم، سه حبۀ آن را خورده و سه حبۀ دیگر باقی مانده است. بر سر مور دادی کشید و گفت: ای مور! تو چه اندازه طمعِ دنیا داری که نخوردی؟ چرا دروغ گفتی که چهار حبه کفایتت می‌کند، ولی سه حبه خوردی؟ مور گفت: من دروغ نگفتم، من هر سال چهار حبه گندم می‌خورم، امسال هر چقدر خواستم در خوردنِ گندم راحت باشم، ترسیدم و با خود گفتم، ای مور! سلیمان خدا نیست که روزیِ تو را فراموش نکند، انسان است و ممکن است یادش برود و به جای یک‌سال بعد از دو سال درب زندانِ تو را باز کند تا رها شوی. او خدا نیست که همیشه زنده باشد، ممکن است بمیرد و تو هم با مرگ او از گرسنگی بمیری. ✨📖✨ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنفَاقِ ۚ وَكَانَ الْإِنسَانُ قَتُورًا (100 - اسراء) ⚡️بگو: اگر شما مالک خزائن رحمت پروردگار من بودید. در آن صورت، (بخاطر تنگ‌نظرى) امساک مى‌کردید، مبادا انفاق، مایه تنگدستى شما شود، و انسان تنگ‌نظر است. 💢ای سلیمان‌! حال فهمیدم که خدا اگر روزیِ مخلوق را به دست مخلوق بسپارد، تا چه اندازه فکر و خیال و درد و غصه دارد و حتی از ترسش نمی‌تواند دست به غذا ببرد. ▪️▪️💐🌺💐▪️▪️ ✨@KanaleDastan