eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
603 دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
96 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا ادمین کانال: @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi ((کپی با ذکر صلوات جایز است))
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷 خوشا آنان کہ یارشان شد.. صداقت در عمل گفتارشان شد.. بہ اقتدا کردند و رفتند.. علمدار ســــردارشان شد.. ____|🇮🇷|________ @shahid_mohammad_belbasi
حماسه های کربلای خان طومان ٩۵ه ش قسمت دوم (روایت بی سیمی ) لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم موقعیت رضا به همه رده های حاضردرشبکه: عمار، حمزه، یاسر، مالک، حسین، نصر، باقر، شاهد، محسن، حسن، احمد، رحیم، مفید وهدایت، مجید، و......... بگوش باشید. برابر شنود مخابراتی، وشواهد وقراین صحنه نبرد، دشمن برای یک هجوم سنگین به جبهه خان طومان آماده شده است. لذا همه رزمندگان و فرماندهان آماده مقابله ومقاومت دربرابر هجوم دشمنان باشید. ، مفید، عمار، حمزه، یاسر، مالک و...... پیام را گرفتیم وهمگی درمواضع دفاعی منتظر استقبال ازدشمنان هستیم. ساعت ١۶ روز بیست و یکم فروردین _______________ ، رضا، عمار بفرمایید. حجم آتش دشمن بروی مواضع و نیروهای گردان عمار زیاد شده. رضا: بله آتش تهیه دشمن شروع شده، رزمندگان توی مواضع خودشون آماده هجوم بعداز پایان آتش تهیه باشند. عمار :ان شاء الله، به امید خدا. ، رضا، یاسر جانم علاوه بر آتش‌های سنگین دشمن، ظاهرا تانک ها نفربرهای دشمن بسمت خط یاسر درحرکتند. رضا:کاملا آماده باشید، باید بمحض قرار گرفتن زرهی دشمن درتیررس شما، باارپی چی ها ازشون پذیرایی کنید. یک یادوتا تانک یانفربرها رامنهدم کنید فرارمیکنند. رضا جان، نیاز به نیروی کمکی وپشتیبانی اتش بیشتری داریم. دانش، باشه، با محمود هماهنگ میکنیم دستتون رابا آتش های توپخانه و ادواتی بیشتر بگیره. ، حسین، رضا بگوشم. حسین جان، صداراداشتی؟ بله. حواست به موقعیت یاسر باشه، نیاز به کمکی داره. یک دسته نیروهایت را برای کمک بهشون اعزام کن. یاعلی مدد. حسین:چشم. به امید خدا. ، رضا، مالک. بفرمایید. دشمن داره با چندین تانک و نفربر وتعدادی از نیروهای پیاده ازسمت مدرسه ایکس بسمت خط مالک می‌آیند. درخواست اجرای اتش پشتیبانی وضدزره داریم. رضا ، :باشه، شما آرایشات خوب خودتون رابگیرید ان شاء الله، آتش های پشتیبانی و ضدزره را برروی دشمن اجرامیکنیم. . محمود، رضا. جانم، بگوشم. محمودجان، دشمن ازسمت خونه زرد، وخط یاسر، خط مالک فشارمضاعفی داره وهمه گردان‌های درخط درخواست اجرای اتش موثر دارند. یاعلی. منطقه رابرای دشمن نارالله بکن. محمود :دارم آتش میریزم، چشم حواسم به مناطقی که دشمن هجوم آورده هست. رضا:محمودجان، ازاتشهای توپخانه صحرایی بیشتر استفاده کن. ضمنا درخواست بمباران هوایی راازطریق نرکز هماهنگی اتش داشته باش. یاعلی. ، رضا، عمار بفرمایید. رضا جان، نیروها با تانک‌های دشمن به نزدیکترین نقطه خونه زرد رسیدند وما چندنفر درحال مقاومت هستیم. لطفا نیروی کمکی واتش روی دشمن بریزید. عمار جان. بگوشم. تعداد تانکها ونیروهای دشمن چقدرهست؟ عمار:ما دو، سه دستگاه تانک ونفربر وتعدادزیاذی از نیروهای دور وبر انهارامیبینیم وباهاشون درگیرهستیم. ، محمود،.رضا. محمود:جانم صدای موقعیت عمار را داری؟ بله گرفتم داریم روی دشمن آتش میریزیم. ، محمود، عمار جانم، محمود بگوشه. محمود جان، توی موقعیت عمار، از خونه زرد، تاانبار کاه، سنگر دوشکا، و.... آتیش می خواهم، لطفا آتیش بریزید. محمود:باشه مشغولم، فقط باید کمک کنید تصحیحات آتش را برای دقت آتش به بنده بگین. ، رضا، یاسر بفرمایید. رضاجان، مجبور به یک پله عقب نشینی شدیم.در رینگ دوم دفاعی مساقرشدیم. ، حسین، رضا. بگوشم. کمکی را برای موقعیت یاسر فرستادی؟ بله، توی موقعیت یاسر هستن ودارن کمکش می‌کنند. ، حمزه، رضا. بگوشم اوضاع شما چطوره؟ حمزه: بما فشار کمتری اوردند ولی ازسمت یاسر وعمار تهدید میشیم. رضا:حواستون به جناحین باشه. فعلا موقعیت خودتون را محکم داشته باشید. : گردان‌های عمار، حمزه، یاسر، مالک، و..... سلام ودرود بر همه شهیدان، جانبازان، رزمندگان، که همچون شهدای عظیم الشان دفاع مقدس ومدافعان حرم، دربرابر دشمنان تکفیری یهودی مقاومت کرده وباصلابت وسلحشوری از قدرتمندی لشگر عملیاتی ٢۵کربلا درصحنه های نبرد دفاع میکنید. ماشاالله به عزم و اراده جهادی تان.وبه مقاومت عاشورایتان، دشمنان تکفیری یهودی با متحمل شدن تلفات وخسارات زیاد (بیش از دویست و پنجاه کشته و زخمی ومنهدم شدن چندین دستگاه تانگ ونفربر، خودرو، سلاح و تجهیزات، هلی شات هاو....) مجبور به عقب نشینی وشکست به اردوگاه دشمنان تحمیل شد. مقاومت تون باردیگر شکست را به دشمنان، تحمیل نمود روز بیست و یکم فروردین، همرزمانی چون: محمدتقی سالخورده حسین بواس سید سجاد خلیلی وچند نفر سایر همرزمان فاطمیون و..... شهید ومجروح شدند. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد. ادامه دارد سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت یادواره مجازی شهدای خانطومان : 👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3986030592C4946d1a352
حماسه های کربلای خان طومان ٩۵ه ش. قسمت چهارم روایت بی سیمی اردیبهشت، ساعت ١٢ظهر روز جمعه (عید مبعث پیامبر اکرم صلی الله) عبدالله به : تقی، حمزه، یاسر، مالک، محسن، احمد، حسین، نصر، اسماعیل، حسن، علی، مجید، شاهد، و........... بگوش باشید عبدالله، بگوشیم. رده ها آماده باشید / دشمن درحال اجرای عملیات برای تصرف اهداف پيش بيني شده خودش هست. /اتش تهیه دشمن شروع شده وبعد از پایان آتش تهیه هجومش راشروع میکنه. /همه رزمندگان دراماده باش صد درصد باشند وبا تمام توان درمقابل دشمنان ایستادگی کنید. /ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. ، حمزه، یاسر، مالک، نصر، حسین، محسن، احمد، علی، اسماعیل و.... پیام را گرفتیم. آماده ایم(واستقم کما امرت ). خونه زرد الله، عبدالله، سید بفرما عبدالله جان، سیدرضا هستم سیدجان خوبی ان شاء الله. خداروشکر، عبدالله، تانگ ها و نفرات دشمن دوروبرموقعیت خونه زرد هستن وبسمت ما تیراندازی می‌کنند وحجم آتش سنگینی ازطرف دشمن بسمت ماریخته میشه. هم آتش بریزید وهم نیروی کمکی می‌خواهیم. :، سیدجان، الان به محمود میگم اتش روی دشمن روانه واجرا کنه. نیروی کمکی هم ازبچه های ناصرین را برایتون میفرستیم. ، محمود، عبدالله جانم. محمود جان، خونه زرد، دروضعیت سختی قرارداره، نیاز به اتش پشتیبانی دارن، زحمت بکشیددستشون رابا اجرای اتش هابگیرین. محمود:چشم الان اقدام میکنم. ، محمود، سیدرضا جانم، سیدجان محمودجان، دور وبر خونه زرد پراز تکفیری ها شده، روشون آتش بریزید. ما درمحاصره کامل هستیم، نیروی کمکی بفرستید. محمود:باشه سیدجان، الان سریع اقدام میکنیم. ، حسین، عبدالله بگوشم. حسین جان تعدادی از بچه هارابکمک سیدرضا توی خونه زرد بفرست وضعیت اونجا ردیف نیست. حسین :باشه، الان چندنفر رامی فرستم. ، عبدالله، سیدرضا بله بفرما عبدالله من تیرخوردم، وضعیت توی خونه زرد خیلی خرابه، دشمن باتانک ونفراتش امد توی خونه زرد. کمکی بفرستید، آتش بریزید، همه جای خونه زرد رااتش بریزید. محمود، محمود، تقی. جانم. آتیش می خواهیم، ازخونه زرد،سنگر دوشکا، انبار کاه، مرغداری و.... آتیش بریزید. ،:داریم آتش میریزیم، فقط باید دقیقا بگویید کجا راباید بزنیم، باید تحصیحات بدهید. محمود :سیدجان بچه ها نزدیک شماهستن بادشمن اطراف شما درگیر شدند. خودت توی خونه زردهستی چطور خونه زرد رابزنیم. :من دارم حسینی (شهید) میشم. توروخدا همه جای خونه زرد رابااتش بزنید. نیروهای دشمن همه جای خونه زرد هستن، باید بااتش نابود بشوند. من دیگه کارم تمامه، دارم حسینی میشم خداحافظ، دیداربه قیامت. ، مشتاقم جانم.مشتاق. من نزدیکتم، توی خونه هستی؟ کجا خونه زرد هستی؟ پشت درب خونه زرد هستم دارم میام بالا موقعیت تو. ، : مشتاق نیای، نیای، توی خونه زرد پر دشمن هست. مشتاقی: آمدم توی خونه، چندقدمی شماهستم. :مشتاق نیایید، من دارم حسینی میشم. خدا حافظ. ، عبدالله، مشتاق جانم. عبدالله، من خودم رابه سیدرضا رسوندم. سیدرضا داره پرواز میکنه، من اینجا با دو، سه همرزم فاطمیون تنها هستیم. شرایط خونه زرد خیلی خرابه، دشمن توی ساختمون واطراف پرهستن. کمکی بفرستید، آتش پشتیبانی بریزید. ، مشتاق، محمود بله محمودجان، آتیش بریزید، دوروبرمون نیروها وتانکهای دشمن هستن هرچه میتونید آتش بریزید. نیروی کمکی بفرستید :نیروی کمکی داره میاد نزدیکی شما هستن. آتش هم داریم میریزیم. ، عبدالله، مشتاق جانم، مشتاق. عبدالله جان، من هم تیرخوردم ، نیروی کمکی چی شد؟ :بچه هاامدند بسمت خونه زرد، بین راه با دشمن درگیر شدند دشمن بسختی مقاومت میکنه واجازه ورود بچه ها را برای رسیدن به خونه زرد نمیده. جان، من هم دارم مثل سیدرضا حسینی میشم، دیدار به قیامت، خداحافظ بچه ها. خداحافظ. ، مشتاق، محمود بچه هادارند تلاششون می‌کنند که خودشون رابشما برسونند وشما را به عقب بیاورند. ، :خداحافظ، دیداربه قیامت. (توضیحات) دراین شرایط، برادر عبدالله بتنهایی خودش را تا نزدیکی خونه زرد رساند ومتاسفانه، دشمن او راتعقیب وبدنبال به اسارت گرفتن اوبود که بلطف خدای بزرگ، ازدست دشمنان رهایی یافت وبه طرز معجزه آسایی خودش را به نیروهای خودی رساند. مطهرشهیدان سیدرضا طاهر وحسین مشتاقی دراین شرایط درموقعیت خونه زرد برای مدتی ماندگار وجاویدالاثرشد وپس یکماه پیکر شهید سیدرضا طاهر وپس از چهل وپنج روز پیکر حسین مشتاقی به کشورمان رجعت نمودند. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد. ادامه دارد سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت یادواره مجازی شهدای خانطومان : 👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3986030592C4946d1a352
هدایت شده از شھیدمحمدتقے‌سالخورده
🌿 رفیق ما بود . یار ما بود ، ، ، بود . شیفته عصمت و طهارت بود.📿 از دوران ابتدایی میگرفت . بسیار روحیه داشت و بسیار خندان😁 و پرجنب و جوش بود . خیلی به ما داشت ، کلاس مداحی ، دعای توسل و نوحه‌خوانی رفته بود و بسیار صدای دلنشینی داشت.🎤 از ۱۵ سالگی عضو شورای پایگاه شد. زمانی که وارد شد 🍃 ، 🌷 ، 🌱 و ⚘️ نیز بیشتر شد. راوی : پدر ♥️ @mohammadtaghisalkhordeh
شهدا عاشق اند معشوقشان شاگردند؛ معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند... سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان است 🕊 مستحکم اند، تکیه گاهشان  ست...🍃 ____|🇮🇷|________ @shahid_mohammad_belbasi
شهدا عاشق اند معشوقشان شاگردند؛ معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند... سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان است 🕊 مستحکم اند، تکیه گاهشان  ست...🍃 ____|🇮🇷|________ @shahid_mohammad_belbasi
فقط یک اسم نیست بلکه یک رسم است. بود و ... چای ریز سفره ی امام حسین(ع) ... اصلا زندگی اش را گره زده بود به صاحب اسمش ... همانطور که مادر شهید میگوید: عاشق و خادم مسجد بود. تمام وقت های آزادش را در آنجا می گذراند. به ایام محرم که نزدیک می شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی آورد. مسجد را آماده ایام عزا می کردند. در و دیوار آنجا را سیاه پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیا می کرد. هیچ وقت نمی گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشورند. یکی از آقایان می گفت: «وقتی چای و خوردم، دیگه همه ظرف ها جمع شده بود. استکانم گرفتم و رفتم آبدارخانه بشورمش ولی حسین آقا اومد، منو بغل کرد و کنار کشید. گفت تا ما هستیم، شما نباید این کارو بکنید!» به بزرگترها احترام می گذاشت، به کوچکترها محبت می کرد. مسجدی ها می گفتند که هرچندبار که درخواست چای می دادیم، حسین آقا با روی خوش برای ما می آورد. خانم ها به من می گویند، ما انگار هنوز حسین آقا را می بینیم، که دریک دستش، سینی استکان هاست و در دست دیگرش کتری و از آبدارخانه بیرون می آید تا ازما پذیرایی کند. @shahidmoshtaghi
✍️🏻 تمام شد... چند روزی است ، خورشیدِ هم غروب کرده.🌒 حالا دیگر نه هست و نه و و ...💔🍂 و غمی که تا انتهای تاریخ باقی خواهد ماند تا درسی باشد برای ما… مایی که در 🏴 ، زانوی غم بغل می‌گیریم اما زمان خویش را فراموش می‌کنیم و یادمان می‌رود که «کل یوم عاشورا»… •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈• @shahid_rahimfiruzabadi •┈┈•••✾•🖤•✾•••┈┈•
🍃🌷 خوشا آنان کہ یارشان شد.. صداقت در عمل گفتارشان شد.. بہ اقتدا کردند و رفتند.. علمدار ســــردارشان شد.. لینک کانال شهید رضا قربانی میان رودی(پاسدار حریم ولایت) https://eitaa.com/shahid_reza_ghorbani313
باش ، نه هیئتی . زیرا اگر‌ گرم هیئت بشوید ، را آن‌گونه که خود ‌دوست ‌داريد و باب ميلتان ‌است ‌می‌سازید و هرکس که ‌با میل شما ‌مخالف باشد ‌می‌گویید با علیه السلام مخالف ‌است ! ولی اگر باشید هیئت و رفتارتان را بر مبنایِ علیه السلام ‌می‌سازید ، هیئتی ‌شدن کاری ندارد . . کافی است ‌‌ریش بگذارید و با پیراهن ‌مشكی ‌از این هیئت به آن هیئت ‌بروید شدن است که دشوار است؛ (ره) @Shahid_reza_hajizadeh
فقط یک اسم نیست بلکه یک رسم است. بود و ... چای ریز سفره ی امام حسین(ع) ... اصلا زندگی اش را گره زده بود به صاحب اسمش ... همانطور که مادر شهید میگوید: عاشق و خادم مسجد بود. تمام وقت های آزادش را در آنجا می گذراند. به ایام محرم که نزدیک می شدیم، برای رفتن به مسجد بال درمی آورد. مسجد را آماده ایام عزا می کردند. در و دیوار آنجا را سیاه پوش، آبدارخانه را تمیز و وسایل پذیرایی را مهیا می کرد. هیچ وقت نمی گذاشت بزرگترها به آبدارخانه بیایند و ظرف بشورند. یکی از آقایان می گفت: «وقتی چای و خوردم، دیگه همه ظرف ها جمع شده بود. استکانم گرفتم و رفتم آبدارخانه بشورمش ولی حسین آقا اومد، منو بغل کرد و کنار کشید. گفت تا ما هستیم، شما نباید این کارو بکنید!» به بزرگترها احترام می گذاشت، به کوچکترها محبت می کرد. مسجدی ها می گفتند که هرچندبار که درخواست چای می دادیم، حسین آقا با روی خوش برای ما می آورد. خانم ها به من می گویند، ما انگار هنوز حسین آقا را می بینیم، که دریک دستش، سینی استکان هاست و در دست دیگرش کتری و از آبدارخانه بیرون می آید تا ازما پذیرایی کند. @shahidmoshtaghi