eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
562 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
80 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸بسم رب الشهدا و الصدیقین یادواره مجازی امشب به نام نامی شهید مدافع حرم با سبک زندگی شهید عزیز به روایت همسر آشنا خواهیم شد
⭕️ 🔖 خاطره به حضرت زینب (س) هجوم وحمله دوم دشمنان تکفیری به جبهه حماسه سازی رزمندگان ۲۵کربلا در تاریخ ۹۵/۱/۳۱ در خان طومان رقم خورد. ده شبانه روز ازاولین حمله دشمنان تکفیری به جبهه خان طومان گذشته بود یاد وخاطره حماسه سازی : و تعدادی ازبرادران و فراموش شدنی نبود. دشمنان درعملیات ۲۰و ۲۱فروردین ۹۵ تلفات وخسارات سنگینی رامتحمل شده بودند. درفضای مجازی شبکه های خود وکشورهای عربی وغربی نیروهای ایرانی را بسیار قوی وقدرتمند توصیف کرده بودند و..... عملیات دوم دشمن ونیروهای عملیاتی با استعداد بیشتر وقدرت آتش قویتری مهیا کرده بودن. لشکر ۲۵ کربلا نسبت به درگیری قبلی آماده تر بودند وخودشان رابرای نبردی سنگین تر آماده کرده بودند. عصر روز۳۱فروردین بود که اتش‌های تهیه سنگین دشمن شروع شد.حدود۲ ساعت اتش‌های جهنمی خمپاره انداز ها ، راکت ها و.... بررزمندگان لشکر ریخته شد تاصف وخط رزمندگان شکسته شود. مقاومت سلحشوران و از یکطرف واجرای اتش‌های توپخانه وادوات وضدزره وبالگردها و بمباران عقبه های ها جهمنی را برای ورود تکفیری ها درست کرده بود. براثر اتش‌های هدف‌مند وموثر ومقاومت رزمندگان اسلام دشمن تلفات زیادی راپذیرفت وقادر به خروج از سنگرهای هجوم خودش نشد ومجبورا صحنه جنگ رابرای افند (حمله) کرد. این عملیات دشمن شد و انان همچنان در تصرف خان طومان باقی ماندند. دراین مقاومت عاشورایی تعدادی از برادران فاطمیون به رسیدند. این برگه افتخار دیگری دربین نیروهای خودی گشت. یاد وخاطره حماسه سازان این عملیات که اکثرا همان شهدای عملیات بعدی هستند گرامی باد. روحشان شاد و راهشان پررهروباد.🌹 : فرمانده عملیاتی لشکر ۲۵ کربلا
🌱شهیدان نامه ی گلگون نوشتند شهادت نامه را با خون نوشتند🥀 🌱بنازم اینهمه ایمان و ایثار به تاریخ جهان قانون نوشتند💫 سالروز شهادت شهیدان جانباز مدافع حرم و شهید مدافع امنیت میثم علیجانی @meysam_alijanii
دم شما شیر بچه های مازندرانی گرم که اجازه ندادین اون _هایی که گفته بودند: اگه دستمون به زنهای ایرانی برسه به کنیزی میبریمشون ، غیرت خرج کردید، زن و بچه و ... رو فدای زنها و بچه ها و دانش آموزان این کشور 🇮🇷 کردید تا نگاه کسی به خاک و ناموس و کشور عزیزمون نیفته. دم همتون گرم شما قهرمان واقعی زندگی و کشورمون هستین . باتشکر از ‌💠⃟🇮🇷› بسیج دانش آموزی نوشهر eitaa.ir/bdnoshahr https://shad.ir/bdnoshahr
🖼 مارا مدافعان حرم آفریده‌اند 💢گرامی باد سالروز عروج ۳مدافع‌حرم مازندرانی که ۱۳۹۵ در خانطومان سوریه به شهادت رسیدند. 🌷شهید 🌷شهید 🌷شهید 🌹کنگره بزرگداشت ۱۰۴۰۰ شهید استان مازندران: 🌐 @jangderang_ir
🔖قسمت چهارم/ ۲۱ فروردین بعد از نماز صبح پست نگهبانی بعضی از بچه ها که تمام شد از شدت خستگی با همان لباس و پوتین کنار سنگر که پتو پهن کرده بودندخوابیدند . صبح از شدت گرما دیگر نتوانستند و بیدار شدند. بعد از بیدار شدن بچه ها متوجه شدیم یکی از نیروها که وقتی دنبال موضع ای برای شلیک قناسه میگشت پایش روی میله آهنی رفته ومیله به شدّت به صورت او اصابت کرده و زخمی می شود. همکارانی که شب گذشته در خط بودند با آمدن ویکی دیگر از بچه های گردان خط را به آنها تحویل داده وبه عقب برگشتند تا کمی استراحت کنند یا اگر امکانش فراهم شد تماسی با خانواده بگیرند. تا برگشتند به شهر دستور رسید فورا آماده شویم چون در خط تحرکات زیادی مشاهده شده است،بلافاصله تمامی نیروهایی که در عقبه و شهر بودند به سمت خط حرکت کردند. 📍صدای حسین بواس توی بیسیم میامد که می‌گفت حجم آتش دشمن خیلی زیاد است یه کاری بکنید. به نزدیکی خط و منطقه ۱۵۰۰(منطقه امنی که از خط فاصله دارد و در تیر دشمن نیست و نیرو ها برای تهیه غذا و مهمات به آنجا مراجعه می کنند)که رسیدند مشاهده کردند نیرو های سوری که برای ساخت سنگر آمده اند برای در امان ماندن از کپسول جهنمی درحال فرار هستند (یک نوع موشک دست ساز تروریست ها که با کپسول ۱۱کیلویی ساخته میشود ) که از آسمان می‌بارد هست که مبادا کنارشان اصابت کند . 💔در همان حال بچه ها فهمیدند امروز روز سختی در پیش دارند. به خط که رسیدند فرمانده خط بچه هارو به سه قسمت تقسیم کرد و هر کدام با سرعت به سنگر مربوطه رفتند. بچه های فاطمیونی که در خط بودند هرکدام در سنگرشان پناه گرفته بودند تا حالا چنین وضعیتی ندیده بودیم از آسمان خمپاره و کپسول جهنمی مثل باران میبارید و بچه ها با هر صدا خودشان را به داخل سنگر پرت میکردند تا آسیب نبینن. کل شهر زیر آتش سنگین تروریست ها بود حدود ساعت ۱۳نماز را نیروها نشسته خواندند و ناهار رسید در آن گیر و دار چیزی از گلوی کسی پایین نمیرفت چون هر لحظه ممکن بود کپسول جهنمی یا خمپاره کنارت اصابت کند . تروریست ها هم عقبه و هم جلوی شهر را میزدند تا پشتیبانی به ما نرسد در همان لحظه دیدیم که کپسولی به انتهای کانال که به نونی معروف بود خورد و احساس کردیم بچه هارا زدند، در همان لحظه بیسیم زدند که بیایید و بچه ها را ببرید به نونی که رسیدیم دیدیم یکی از بچه های ما کنار یک پیکری ایستاده فک کردیم ان شخص شهید شده ولی پتو را که کنار زدیم دیدیم زنده است ولی ... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
🔖 قسمت هفتم/ ۲۱ فروردین از سه جهت به سمت ما تیراندازی میشد و چاره ای جز عقب نشینی نداشتیم چون داشتیم محاصره می‌شدیم و فقط یک مسیر باز داشتیم و آن هم تحت دید و تیر دشمن بود بعد گذشت حدودا ۴۰دقیقه تصمیم گرفتم که هوا که کمی گرگ و میش شد از ساختمان دور شده و موضع میگیرم و آنها تحت پوشش آتش من جا به جا شوند دل را زدم به دریا و باذکر یاحسین(ع) تیربار را برداشتم و شروع به دویدن کردم به موضع بعدی که رسیدم سریع خیز رفتم و شروع کردم به تیراندازی بچه ها سریع مجروح را به شیار انتقال دادند نیرو هارا در عرض تقسیم کردیم تا بهتر بتوانیم به محیط کنترل داشته باشیم دشمن داشت از جناح سمت چپ خط یاسر را دور میزد و اگر به کمک خداوند ما نیرو هارا برگشت نمیدادیم صد در صد دشمن مارا یا اسیر میکرد یا میکشت به هرحال کسی سالم از آنجا خارج نمیشد هوا کمی تاریک شد تیراندازی ادامه داشت و به علت تمام شدن باتری بی سیم از خط همجوار بچه های ما خبری نداشتم فاصله ما تا تروریست ها ۵۰متر بود به طوری که آنها شعار میدادند(لبیک یا امی لبیک یا عمر الله اکبر) از جناح سمت راست هم بچه های ما شعار لبیک یا زینب (س) میدادند که باعث دلگرمی بود از بچه های مخابرات که خودشان را به ما رساندند بیسیم گرفتم و او برگشت به علت درگیری خواستم صدای بیسیم را زیاد کنم که اشتباهی خاموش کردم و پسورد آن را هم نداشتم تو این شرایط این هم داستان شده بود نماز مغرب و عشا را بدون وضو و طهارت خواندیم..چه نمازی شده بود عبور گلوله های رسام از بالای سر و احتمال اسارت به دست بی رحم ترین انسان ها لذتی که از این نماز بردم تا حالا تجربه نکرده بودم قرار شده بود بچه های خط مالک به سمت ما حرکت کنند باران شروع به باریدن کرد و کل بدنمان خیس شده بود و میلرزیدیم ساعت حدودا ۳_۴صبح بود همینطور که نشسته بودم و به شهر خانطومان نگاه میکردم دیدم حدودا ۲۰_۳۰ خودرو با چراغ روشن در جاده به سمت ما می آیند که نیروی کمکی بودند شروع کردیم به ریختن آتش جهنمی از گلوله به سمت دشمن در حال باریدن بود دیگر خبری از شعار تکفیری ها نبود و گلوله و خمپاره ها اثر کرده بودند نماز صبح را تیمم کردم و خواندم بچه های خط مالک شروع به پاتک زدن کردند و بخشی از خط را هم پس گرفتند یک سری به انتهای کانال که محل شهادت حسین بواس بود زدم سلاح حسین روی زمین بود و خونش هنوز مشخص بود سمت راست جنازه یکی از تکفیری ها را دیدم که به درک واصل شده بود از بچه های فاطمیون جیب هایش را چک کرد که قرآن کوچکی و یک برگه نقشه داشت جوانی که باید در مقابل دشمن اصلی اسلام یعنی اسراییل بجنگد با تبلیغات اشتباه و توطعه علیه جهان اسلام میجنگید نقشه آن را که چک کردیم تصویری هوایی از خط یاسر بود که آن را به ۱۶قسمت تقسیم کرده بود این فرد احتمالا از فرماندهان تکفیری ها بوده جنازه آن را به عقب انتقال دادیم تا شاید در تبادل ها به درد بخورد...
خوشا‌ آنان‌که‌ جانان‌ می‌شناسند‌🕊 طریق‌عشق‌ و ایمان‌می‌شناسند 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 بسی‌گفتیم‌و گفتند ازشهیدان‌ شهیدان را‌شهیدان می‌شناسند🕊 شهیدان‌ مدافع حرم خانطومان‌ شهید شهید شهدای‌ عزیز...... چه‌خوب‌است بر‌من‌لیاقت داده‌ای‌که در راهتان‌ قدم‌بردارم و‌راه‌تان‌را ادامه‌دهم‌ با‌خود می‌گویم چه‌کنم‌که بتوانم‌ همانند شما عاشق‌شوم و چگونه‌شهید شوم چگونه‌می‌شود به‌این‌درجات‌رسید؟؟ کمکمان کنید ما شوق‌پرواز داریم 🕊و‌میخواهیم به‌سوی خدا پرواز کنیم کانال رسمی شهید مدافع حرم حسین‌بواس https://eitaa.com/shahid_Hossein_bavas