eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
573 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
80 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
/۱۶اردیبهشت (قسمت سوم) در همین گیرودار ناگهان صدای انفجار عظیمی به گوشم رسید به سمت صدا که از طرف شهر و موقعیت فرماندهی بود نگاه که کردم دیدم ستون بلندی از دود بلند شده ابتدا فکر کردم دشمن چیزی شبیه زاغه مهمات را زده چون موج انفجار شدیدی داشت بعد یادم آمد که ما در آن قسمت زاغهای نداشتیم پس گفتم شاید هلی کوپتر برمیل را اشتباها انداخته این را با رضا هم در میان گذاشتم (بعدا فهمیدم انفجار انتحاری )بوده اما چون مشغول درگیری بودیم دیگر به آن اهمیت ندادیم هنوز در خاکریز کناری ما چند نفر از بچههای فاطمیون در حال تیراندازی بودند. درخط یاسر فشار درگیری از دو سمت کانال و خانه شهید بود از جناح وسط خط به خاطر اینکه دشت بود و دید و تیر خوبی مانسبت به آنها داشتیم دشمن کمتر جلو میآمد به همین خاطر از جناحین فشار بیشتر می آورد. با یکی از بچه های فاطمیون با یک قبضه آرپی جی به سمت خانه شهید حرکت کردیم تا تانک که در آنجا توقف کرده بود را در صورت امکان بزنیم به نزدیکای خانه که رسیدیم از شدت تیراندازی دشمن دیگر نتوانستیم جلوتر برویم دشمن خانه شهید و خاکریز اطراف آن را گرفته بود. همانجا در کنار خانه تک تیرانداز که 60-70 متربا خانه شهید فاصله داشت با 4-5 نفر از بچه های فاطمیون خط مالک دست دادیم دشمن کاملا خطوط مالک را تصرف کرده و تقریباً 90 درصد روستای خالدیه را گرفته است همچنین دود سفید رنگ اگزوز تانکها را هم از سمت غربی شهر میدیدم در خلال درگیری ناگهان یکی از مسلحین آنقدر عجله داشت یا این که حول کرده بود با سرعت دوید و از حیاط خانه کناری ما آمد وسط کوچه و بادیدن ما دوباره سریع خودش را پرت کرد داخل خانه دوتا زخمی داشتیم یکی از نیروها تیر به کتفش و دیگری تیر به شکمش اصابت کرده بود و خونریزی شدیدی هم داشت حسین و یکی از نیروهای فاطمیون سریع زخمی را به کنار دیوار کشیدند و مشغول بستن زخمش شدند نیروی فاطمیون که تیر به کتفش خورده بود هرچه به او اسرار میکردند که برگردد عقب او قبول نمیکرد و دوباره اسلحه خودش را برداشته و شروع کرد به دفاع و تیراندازی دشمن به هر دری زد نتوانسته بود از خاکریز و خانه شهید یک متر جلوتر بیاید در یکی از ارتباطهای بیسیم یکی از دوستان خبرداد و :گفت که ما در حال عقب نشینی و رفتن به خط دوم ،هستیم دیگر در خط کسی نیست شما هم سریع برگردید! من چند بار از او خواستم دوباره حرفش را تکرار کند خبر را از فرماندهی که جویا شدم تایید کرد ظاهرا بخاطر سقوط خطوط کناری به دشمن پهلو داده بودیم با هماهنگی با نیروهای همراه به هر زحمتی که بود به همراه زخمیها خودمان را به خاکریز چسباندیم 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵