eitaa logo
شهدای کربلای خان طومان
573 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
80 فایل
کانال شهدایی، جهادی، اجتماعی، سیاسی عنایات شهدا در زندگی تون😍 فعالیت (جهادی،فرهنگی،مطالبه گری و..) به نیابت از شهدا @khadem_Sayed_Ali خادم جهادی: @talabejahadi کمک مومنانه: @Zynabi
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ از شهدای خانطومان بخوانیم! 🔖 مجاهد جامانده از کاروان دفاع مقدس بود. بزرگمردی که هیچگاه آداب وفرهنگ واعتقادات کسب شده ازدوران را فراموش نکرد وبلکه با برنامه ریزی واهتمام جدی تر دنبال نمود. بخاطر دلتنگی اش وفراق ازدوستان شهیدش بی صبرانه بدنبال سفر پایانی بود. ادب ، اخلاق ، زبان صادق ، شفاف گوییش ، اخلاص ، طبع شوخ و... رادر خود داشت. ولی درخلوت خود رازها وامال پرواز داشت. یکی از اقدامات ورفتار انسان سازی شهید رحیم بود. درمدت حضور یکماهش در حدود ۱۰تا۱۵ روز روزه داشت. ماه رجب درخان طومان وکسب فیض شهید رحیم از روزه های مستحبی این ایام بافضیلت. شهید رحیم یک شکارچی قهار بود. شکارش ؛ مهار نفس سرکش و خصلتهای تحمیلی این نفس بود. ( ) درکمینگاه رزم هم دشمنان تکفیری را شکار میکرد. درروز ۹۵ شهید رحیم روزه داربود. وبااین شرایط به شکار تکفیری پرداخت. وبا طهارت کامل درونی وبیرونی پس افطار جهادی به مواضع دشمن هجوم برد ودر نبردی سنگین به رسید. روحش شاد وراهش پررهروباد.🌹 : فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا
📎 / روز ۱۶اردیبهشت (قسمت اول) بعد اذان صبح نماز را که خواندم در بیسیم شنیدم بصير ديده) بان (اطلاعات) اعلام کرده چند نفر از سمت غربی شهر سیلوی (بتونی در حال نزدیک شدن ،هستند حاج عبدا... صالحی سریع دستور داد دوتن از بچه های گردان مالک که تک تیرانداز بودند بروند به موقعیت بصیر 9 و اهداف را بزنند زمانی که بچه ها رفتند به موقعیت متوجه شدند که آنها از نیروهای سوری هستند که در سنگر کمین حضور دارند. صبح یوسف تک تیرانداز سوری آمده بود تا ما او را به خط ببریم بعد رساندن آن به اتفاق یکی از نیروها جهت انتقال چند تن از نیروهای فاطمیون که قرار بود به مرخصی بروند به خلصه رفتیم روستای خلصه خیلی موقعیت استراتژیکی ،داشت قسمت غربی روستا کاملا - دشت غربی به سمت روستاهای زیتان و زربه و قلعجیه تا اتوبان دمشق حلب اشراف خوبی داشت چند اتوبوس و کامیون آمده بود تا نیروهای فاطمیونی که قرار بود به مرخصی بروند را به بحوث(روستایی درغرب حلب) ببرند بعد از کمی دور زدن در روستا دوباره برگشتیم به مقر خودمان درخان طومان همه چیز بر اساس تحرکات زیاد شب و روز قبل دال بر یک حمله بزرگ میداد و این را در صحبتهای همه متوجه میشدی نماز ظهر را که خواندیم تا از نماز خانه برگشتیم به اتاق دیدم آقای کابلی از طریق بیسیم کد 101 را اعلام کرد آماده باش صددرصد سریع بچه ها آماده شدند همه سوار ماشین حاج مصطفی و آقای شیرزاد شدیم و با دو خودرو به سمت خط حرکت کردیم. آتش تهیه دشمن شروع شده بود و درحال سنگین شدن بود دونفر از بچه ها را با قبضه خمپاره 60 در موقعیت خط دوم پیاده کردیم و ماشین به سرعت به سمت خط راه افتاد. کپسول جهنمی اطراف ما به زمین می خورد حاج مصطفی به همه اعلام کرد که سوئیچ ماشین را زیر لاستیک میگذارد تا اگر لازم شد همه بدانند کجاست بر اساس هماهنگی قبلی قرار شد من و رضا برویم به سمت خانه شهید و در آنجا مستقر شویم اما تا نیمه های مسیر که رفتیم به علت شدت حجم آتش دشمن دیگر قادر به حرکت به سمت خانه شهید نبودیم به همین خاطر با هماهنگی با حاج مصطفی در خانه ای که در انتهای خاکریز ما بود و دید خوبی هم به جلو و هم به سمت خانه شهید و جناح چپ خط و هم به جناح راست داشت مستقر شدیم محمد و هادی هم رفتند در ابتدای کانال مستقر شدند کانال کاملا " تخلیه شده بود. دشمن همزمان هم خطوط پدافندی و هم شهر را زیر آتش گرفته بود من باهمان حالتی که روی زمین دراز کشیده بودم از حفره دیوار به شهر نگاه میکردم و میدیدم دشمن به صورت هدفمند نقاط مشخص شدهای مانند دیدگاه و مقر گردانها را زیر آتش گرفته است دشمن برخلاف دفعات قبل سمت خانه شهید را خیلی میکوبید صدای شلیک موشک هر چند دقیقه از سمت سیلوی فلزی (خوراک دام) به گوش میرسید معلوم بود آنها با موشکهای هدایت شونده نقاط حساس شهر را زیر آتش گرفته اند