eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
866 دنبال‌کننده
18هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🌱 …🌺🍃 اگر محبتی واقعی و خدایی باشد بی شک دلهای سخت را نرم کرده و اثرش را خواهیم دید. هیچ محبتی اگر برای خدا باشد بی جواب نخواهد ماند... 🌱
🌹 #شهید_نور_علی_شوشتری " دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم!!! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!!! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!! جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو میدهد!!! الهی: نصیرمان باش تا بصیر گردیم!!! بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!!! و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.!!! " 🌷
🖋 #خاطرات_شهدا ﻧﺠﻤﻪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺗﻮﺍﻥ ﻧﺪﻫﺪ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺻﺒﺢ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﻮﯼ، ﭘﺎﻫﺎﯾﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﺵ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﺍﺵ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ : ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﻔﻨﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﻭ ﺩﯾﻮﻭﻧﻪ ﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ﻣﻨﻢ ﻣﻨﻢ 🌹 #شهیده_نجمه_قاسم_پور
#همرزم_شهید #محمدحمیدزاده داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد. سرش را بالا آورد. کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟» گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. » 🌸 صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید. #شهید_حسن_ترک🌹
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ نعمــت فقط #برف و #باران نیست... گاهۍ« خدا » #رفیقی نازل میڪند! زلال‌تـــر از #باران... ✔️رفیق‌شهیــدداری؟؟ ✔️شهید‌شهیدت‌میڪند!! ┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ نعمــت فقط #برف و #باران نیست... گاهۍ« خدا » #رفیقی نازل میڪند! زلال‌تـــر از #بارا
┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄ ✨ارادت بــه از میان شهدای مدافــع‌حــرم، بسیاری بودند ڪه ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 هرزمان یڪی از اساتید دانشگاه ڪه همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله‌ای از ابراهیم بگوید! ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، ڪتاب را خوانده بود و هر وقت از ڪنار تصویر او رد می شد سلام میڪرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 هرطور بود در راهیان نور به ڪانال ڪمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌ڪرد. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 ڪه دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: «ابراهیم هادی ذوالفقاری» ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 بیشتر ڪتابها را خوانده بود و در ڪنار مزار یادبودش عڪس یادگاری گرفت. ــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرڪز خاصی داشت. ــــــــــــــــــــــــــــــــ اما یڪی از مسئولین لشکر فاطمیون به ما مراجعه ڪرد و گفت: برای اوقات بیڪاری رزمندگان احتیاج به ڪتاب داریم. تعداد زیادی از ڪتابها از جمله سلام بر ابراهیم به آنها هدیه شد. بعدها از برڪات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و... در مراسم روز جوان، ڪه یڪی از مسئولین فاطمیون بود حضور یافت. ایشان از جانبازان مدافع حرم بودند و در مراسم توسط استاد پناهیان از ایشان تقدیر شد. 🌷 نیز عاشق ابراهیم بود و مدتی بعد، به ڪاروان شهدا پیوست... ♦️هرڪسی‌با‌یڪ شهیدۍخــو‌گرفت روزمحشــرآبـرو از اوگرفــت♦️ ┄┅┅✵❁🌹❁✵┅┅┄
🌷 شهید علیرضا نڪونام 🌷 🔸ولادت : ۱۳۴۶ اصفهان، گلپایگان 🔹شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۴ ام الرصاص 🔸عملیات : #ڪربلای۴ 🍃
اگر بدانی وقتی نیستی چقدر بیهوده ام، تلخم، خرابم، هیچم... اگر بدانی هیچوقت نمی‌روی، حتی از خوابم! #شهیدحمیدسیاهکالی🌹
🔰 تا حالا پای سفره دل یک مـادر شهید نشسته اید؟ این سفره دل یک مادر شهید است؛ شهید ۱۸ ساله 🌷 میره یک گوشه ای میشینه و سفره اش رو پهن میکنه دونه دونه و با دقت وسایل رو روش می چینه هی نگاهشون میکنه هی بغض میکنه هی اشک میریزه... اشکش میریزه روی سفره روی وسایل خونی پسرش سفره دلش خونی میشه 📎به یاد شهـدای کربلا صبوری دل مادران و پدران شهــدا صلوات
❤️ او را خیلی دوست می‌دارم . او خدای من است . تنها ڪسی است ڪہ هرگز ، مرا ترڪ نڪرده است . و من نیز هرگز ، یادش را از ضمیرم نبرده‌ام . ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5832265678991656111.mp3
13.01M
🎧 ❤️ شبِ جمعہ اسٺ هوایت نڪنم ، می میرم 🎤 سید رضا نریمانی ♥️
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#کتاب_عارفانه💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_شانزدهم 6⃣1⃣ احمـ🌹ـدآقادرسنین نوجو
💖(فوق العاده زیبا) 8⃣1⃣ ڪار احمـ🌹ـدآقا بسته بندے چاے بود. آن موقع چاے را مخلوط مے ڪردند ودر بسته هاے زرد و قرمز مے فروختند. آخرهفته حقوق میگرفت. همان موقع خمس حقوق را حساب میڪرد و سهم سادات آن را به یڪے از سادات مستحق میرساند.🌺🍃 سهم امام راهم غیرمستقیم به حاج آقا حق شناس مےداد. البته ڪار احمـ🌹ـدآقا درچایــے فروشے زیادطولانے نشد. ✨✨✨ احمـ🌹ـد آقا بسیار بود. برخی ڪتاب هاے ایشان اصلاً درحد و اندازه هاے یڪ جوان و یا نوجوان نبود. اما باڪمڪ اساتید حوزه از آن ها استفاده میڪرد. این ڪتاب ها بعدهاجمع آورے و به حوزه ے علمیه قم اهدا شد. (ع) درحدیث زیبایے ڪه به حدیث سفینه ے نوح معروف شده آمده است : خاندان واهل بیت (ع) من مانند ڪشتے نوح هستند هرڪس( ازآن ها استفاده ڪند و )سوار برڪشتی شود نجات مے یابد و هرڪس از آن جدا شد غرق میشود. ✨✨✨ درمسجد ڪنار احمـ🌹ـد آقا نشسته بودم. درباره ارادت وتوسلات به اهل بیت(ع)صحبت میڪردیم. احمـ🌹ـدآقا گفت: این را ڪه میگویم به خاطر تعریف ازخودیا .... نیست. مے خواهم اهمیت ارتباط و توسل به اهل بیت(ع)را بدانے. بعدادامه داد : یڪبار درعالم رویا بهشت را با همه زیبایے هایش دیدم. نمی دانے چقدرزیبا بود✨ دیگر دوست داشتم بمانم. براے همین باسرعت به سمت بهشت حرڪت ڪردم. احمـ🌹ــد ادامه داد : امّا هرچه بیشتر مے رفتم مسیرعبور من باریڪ و باریڪ تر میشد❗️ به طورے ڪه مانند مو باریڪ شده بود. من حس ڪردم الان است ڪه از این بالا به پایین پرت شوم.
❣﷽❣ 9⃣1⃣ آنجا بود ڪه حدس زدم این باید صراط باشد؛همان ڪه مے گویند از مو باریڪ تر و از شمشیر تیزتر خواهد بود. مانده بودم چه ڪنم❗️ هیچ راه پس و پیش نداشتم . یڪ دفعه یادم افتاد ڪه خدا به ما شیعیان، اهل بیت(ع) را عنایت کرده. براے همین با صداے بلند حضرات معصومین راصدا زدم. یڪ باره دیدم ڪه دستم را گرفتند و از آن مهلڪه نجاتم دادند.بعد ادامه داد؛ ببین،ما در همه مراحل زندگے بعداز توکل بر خدا به توسل نیاز داریم. اگرعنایت اهل بیت(ع)نباشد ، پیدا ڪردنِ صراط واقعے دراین دنیا محال است. بعد به حدیث نورانی نقل شده از امام زمان(عج)اشاره ڪرد که میفرمایند؛🌹 《ازتمام حوادث و ماجرایی که برشما میگذرد ڪاملا آگاه هستیم وهیچ چیزی از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. ازخطاها و گناهانے ڪه بندگان صالح خداوند از آن ها دورے میکردند ولے اڪثرا شما مرتڪب مے شوید .》 اگر و ما نبود مصائب و حوادث زندگے شما را در بر میگرفت ودشمنان شما را از بین مے بردند. 💖 0⃣2⃣ احمد را از همــان روزهاے قبل از انقݪاب و جݪساتـــ قرآن داخل ݥسجد ݥی شناختم. از همان دوران نوجوانے با بقیہ ے همساݪاڹ خودش بازے مے ڪرد ، مے گفت ، مے خندید و... اݦا به یاد ݩدارم ڪه از او دیده باشم. تا چہ رسد به اینکہ از او ســـر بزݩد. زندگے او مانند یڪ اداݥہ داشتــ ، اما اگــر مدتے با او رفاقتــ داشتے ، ݥتوجہ مے شدے ڪه او یڪی از بندگان خالص درگاه خداستــــ. یڪ بار برنامہ ے بسیــــج تا ساعتــ 3⃣ بامداد اداݥہ داشتـــ . بعد احمد آهستہ به شبستــــــان مسجد رفت و مشغوݪ شد. من از دوڔ او ڔا نگاه مے ڪردم. حاݪتــ او ڪڔده بود. گویے خداوند دڔ ݥقابݪش ایستاده و او ݥاݩݩد یڪ بنده ے ضعیفـــ ݥشغــــول تڪݪم با پروردگار است عبادتـــ عاشقانہ ے او بسیــــــــار عجیب بود. آنچہ ڪہ ݥا از شنیده بودیـــم در وجود احمد آقا مے دیدیم. قنوتــ نݥاز او شد. آن قدڔ ڪہ براے مڹ سواݪ ایجاد ڪرد. یعنے چہ شده⁉️ بعد از نݦاز بہ سراغش رفتم. از او ݐرسیدݥ : احمـــدآقا توے قنوتـــ نماز چیزے شده بود❓ احمد همــــــــــــیشہ در جوابـــ هایش ݥے ڪرد. براے همین ڪمے فڪر ڪرد و گفتـــ : نہ، چیز خاصے نبود. ݦے خواستــ طبق معمـــــول موضوع را عوض ڪند. اما آن قدر اصرار ڪردم ڪہ مجبور شد حرفــــ بزند : (( در قنوتــــ نݦاز بودم ڪہ.... ...
حسين جانم❤️ هرکه پرسید چه دارد مگر از دار جهان همه ی دار و ندارم بنویسید حسین❤️
💢اهمیت به نماز اول وقت ❣شهیدمدافع حرم ❣ ⚜یه روز ساعت ده بود میلاد بهم زنگ زد گفت بیا بریم همدان چون قرار بود دو روز دیگه آقا سید عباس (پدر بزرگوار شهید )و عموش اینها از سفر مکه بیان گفتش که بابام از مشهد برا یه نفر تو همدان نوشابه میاره حالا اون آقا گفته بیاین نوشابه رو از خودم ببرین خلاصه رفتیم پشت مسجد چهارده معصوم همدان توی انباری که بود بار زدیم همه می دونید که اون مسجد توی چاپار خونه(محله شلوغ و پر تردد) هستش و اونجا همه جور آدم پیدا میشه .تا بار زدیم و خواستیم حرکت کنیم 💠اذان ظهر رو دادن میلاد گفت بریم نماز گفتم میلاد پشت ماشین پر نوشابه هستش گفت بابام برا نماز رفته مکه من برا نوشابه نماز اول وقتم رو ترک کنم من گفتم میل خودته نماز ظهر رو خوندیم و راه افتادیم 🌹
🌹 #شهید_محسن_حججی عمریست شب و روزم را به عشق #شهادت گذرانده ام وهمیشه اعتقادم این بوده وهست که با #شهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم. خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم.. 🌹 #شهدا_را_فراموش_نکنیم
يک بار يکی از بچه هاي هيأت آمد و به سيد گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بيت عليهما السلام، اصلاً گريه ام نمي گيرد! سيد گفت: اينجا هم که من خواندم، گريه ات نگرفت؟! گفت: نه! سيد گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گريه ات نمي گيرد! 🍀 اين شخص با تعجب مي گفت: عجب حرفي! من به هر کس گفتيم، گفت: تو مشکلي داري، برو مشکلت را حل کن، گريه ات مي گيرد! اما اين سيد مي گويد مشکل از من است! بعدها مي ديدم که او جزو اولين گريه کنندگان مصائب ائمه اطهار عليهما السلام بود.🌷 راوی:حمیدرضافضل اللهی #شهیدسیدمجتبی_علمدار 🍃❤️
دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را ...!؟
بپرهیزیم از اینکه درباره ی مردم تنها بر مبنای لحظه ای از زندگی شان داوری کنیم ! 🍃
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
#دلتنگم_ای_شهیدان #دلتنگ_خاطراتم دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم. ندیده ام تک تکتان را اما سالهاست با تک تکتان زندگی میکنم.... کاش بودید، این روزها بدجور دلم هوایتان را کرده است...😭 گردان #غواصی جعفرطیار(ع) قبل از عملیات #کربلای۴ 🍂💔 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#دلتنگم_ای_شهیدان #دلتنگ_خاطراتم دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم. ندیده ام تک تکتان را ا
۴ قطعه ای از بهشت نیست.. کربلای۴ خود بهشت است. اگر روزی گذرت به آنجا افتاد زانو بزن و خاکش را ببوس و سجده کن که بی شک سجده ات از بهترین سجده ها خواهد بود... وخاکش را سوغات برای شهر بیاور تا شهر بوی بهشت بگیرد... کربلای۴ یعنی ع ش ق ❣
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#دلتنگم_ای_شهیدان #دلتنگ_خاطراتم دلتنگ آن خاطرات نابی که روزگاری باشما داشتم. ندیده ام تک تکتان را ا
میراث نبودنت جنون هر روزه‌ای‌ ست که صبـح تـا شـــب مرا سمت قاب عکست می‌کشاند ، تا در آغوشت بکشم ببوسمت صبح بخیر و شـب بخیـر بگویم ، و از تصویرت دوستت دارم تحویل بگیرم... تو بهترین هدیه خدا به من بودی خدا میداند چقدر دلم برایت تنگ است....💔 ❣❣❣ #غواص_شهیدرضاساکی شهادت: #کربلای۴_اروند 🌱🌹 @Karbala_1365