『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#و_اما_حکایتی_از_یک_عشقبازی💕 👣ارتفاعات جاسوسان در سردشت دیگر برای #صابرین جای شناخته شده ای است. جا
🌺روایت پدر و مادر #شهید_غفاری از دوران کودکی تا شهادت #محمد…❣
🍃🌱
🌸سال ۶۲ بود که ازدواج کردم.
همسرم همزمان در #جبهه به عنوان جهادگر حضور داشت. #محمد اولین فرزندی بود که خداوند به ما عطا کرد.🦋
زمانی که محمد را باردار بودم هر شب باوضو می خوابیدم. زمانی هم که به او شیر می دادم وضو داشتم.🦋 محمد خیلی باهوش و با احساس بود. همه چیز را خیلی زود یاد می گرفت. شنیده بودم که اگر کسی۳ پسر داشته باشد و اسم یکی را محمد نگذارد در حق رسول الله(ص) جفا کرده. لذا #نام_او_محمد_شد.
#سی_ام دی ماه ۱۳۶۳ همزمان با اذان صبح دیده به جهان گشود ، تقارن جالب اینجا بود که #عروج محمد هم دقیقا همزمان با نماز صبح بود.
🌱 گرما بخش زندگی ما بود یادم هست که تازه می خواست به حرف بیفتد ، معمولا بچه ها اول اسم پدر و مادر را یاد میگیرند . اما محمد میگفت:الله اکبر خمینی رهبر…❤️
✨خیلی به #حضرت_علی_اکبر(ع) علاقه داشت و به من می گفت : حضرت علی اکبر خیلی غریب و ناشناخته است…💔
در عین اینکه ظاهر بسیار جدی ای داشت، در رابطه برقرار کردن با دیگران بسیار مصمم و پیشقدم بود. همیشه در هر محیطی وارد میشد سریعا با افراد آن جمع دوست میشد وخودش را در دل آنها جا میکرد. از حرف زدن با دیگران لذت می برد . به همه کودکان توجه خاصی داشت. بعد از شهادت محمد خیلی از بچه ها برایش گریه می کردند.❣🍂
@Karbala_1365
قسمت اول
#ادامه_دارد👇