بار دوم باز یه مرده با یه سگ چندش [ :) ] داشت رد میشد و باز دوباره من گفتم هر دو تا قدم که راه میری چهارتا سگ میبینی
ایتا یه باگای عجیبی داره که موندم اصلا چطوری به ذهنش رسیده توی این مورد باگ بسازه.
دارم یه الگوی کاملا مندرآوردی و طراحی کامل با خودم میزنم و خدا بخیر بگذرونه این لباسو.
خانمِ ناحله با سه تا ههه تأکید که داستانش با اتاق فسادیاست [🌚] تولدت مبارک خوشقلمِ دلبر💘💘
ظهر آماده شدم بریم باشگاه با بچهها ، زدم ماشین بیاد و یه ماشین خیلی باکلاس و صفر و نو اومده بود ، من رو به بچه ها : من جلو میشینما🤣🤣🤣