eitaa logo
حفظ قران کریم( عاملان وحافظان قران)
13 دنبال‌کننده
690 عکس
371 ویدیو
133 فایل
"ܢܼܚܚߺ🌤ߺܩِ ࡆࡋࡋّܘࡋܝ‌ܥߺ🦋ߺܩࡆࡍ߭ ࡆࡋܝ‌ܥࡅ࡙ߺ🌸ߺܩܢ" 💫💫💫💫 تاسیس اذر ۱۳۹۸ کلاس حفظ روخوانی و روانخوانی تجوید 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. . سلام ..گاهی وقت‌ها بعضی شرایطی که از دید ما خیلی منفیه میتونه زمینه ساز شگفتانه‌ های غیر منتظره باشه... با اینکه مراسم پسرم قرار بود علت کرونا خیلی مختصر و خلوت برگزار بشه اما همون مراسم کنسل کردیم و تصمیم گرفتیم زندگی شان از جوار شهدا شروع کنند که امام رضا ع برامون سنگ تموم گذاشت و عروس و دامادمون زیر سایه پرچم آقا زندگیشونو شروع کردند.😍😍 کلیپ کوتاهی از برگزاری مراسم در کهف الشهدا تقدیم شما... دیدم کلیپ ازدواج های ساده در کانال گذاشتید گفتم منم کلیپ فرزندم و بفرستم... به پدر و مادر ها بفرمایید سخت نگیرند از شرایط سخت الانم میشه حسن استفاده را کرد... ازدواج را اسان کنید و تبلیغ....تا دعای خیلی ها که از ترس خرج های اضافی تن به ازدواج نمیدهند.پشت سرتان باشد . 💓 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ 🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
💢قبل از شروع مراسم علی آقا نگاهی به من کرد و گفت: شنیدم که عروس هرچه از بخواهد، اجابتش حتمی است☺️ گفتم: چه آرزویی داری؟ 💢در حالی ‌که چشمان را به زمین دوخته بود، گفت: اگر علاقه‌ای به من دارید💞 و به خوشبختی من می ‌اندیشید، لطف کنید از خدا برایم بخواهید 💢از این جمله تنم لرزید😔 چنین آرزویی برای یک در استثنایی‌ ترین روز زندگی‌ اش بی نهایت سخت بود. سعی کردم طفره بروم؛ اما قسم داد که در این روز این دعا را در حقش بکنم🤲 ناچار قبول کردم 💢هنگام جاری شدن هم برای خودم و هم برای علی طلب شهادت کردم🌷 و بلافاصله با چشمانی پر از نگاهم را به علی دوختم😢 آثار خوشحالی در چهره‌اش آشکار بود 💢مراسم ما در حضور شهید آیت ‌الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی‌دانم این چه رازی است که همه پاسداران این مراسم و داماد و آیت ‌الله مدنی همگی به فیض نائل شدند🕊 🔰عروس نیز به جمع آسمانی شان پیوست(دیروز روز خاکسپاری همسر بزرگوار شهید تجلایی🌷 بود) راوی: فاتح سوسنگرد (خانم نسیبه عبدالعلی زاده) 💓 شهدا 🆔 @Keepers_quran
♦️🔺♦️🔺♦️ 💟همسران، چراغ راه یکدیگر 💥زوجین در ازدواج باید چراغ راه هم باشند و راه درست را به هم نشان دهند. ♦️اینکه با تقاضا های نابه جا همسران را به راه های غلط سوق دهیم کاملا اشتباه است و در نهایت این خودم ما هستیم که متضرر می شویم. 🆔 @Keepers_quran
❤️🍃 شکر نعمت همسر خوب را به جا آورید 🤲🏻 💓 ❤️🍃 @Keepers_quran
حفظ قران کریم( عاملان وحافظان قران)
🍃♥️🍃♥️🍃♥️🍃♥️ حق و حقوقی برای کار همسرش در نظر می گرفت 👱‍♀ «... با من🧕🏻 که همسرش بودم، مثل یک پدر و فرزند👨‍👦 بود. یعنی من همیشه احساس می کردمکه با پدرم روبه رو هستم؛ از بس که ایشان مهربان و خوش اخلاق بود. 😍🥰 آیت الله دکتر بهشتی در خصوص رعایت حقوق زن در خانواده دیدگاه جالبی داشتند. به طور مثال ایشان معتقد بود که برای زن در اسلام پیش بینی نشده که کار خانه داری و کلفتی مرد را انجام دهد.✋ حال اگر زن اداره خانه و کارهای فیزیکی خانه را به غیر از تعلیم📝 و تربیت👶🏻 بچه ها به عهد می گیرد، این کار فوق العاده👌🏻👌🏻 است که وظیفه اش نیست. لذا مرد هم بایستی منصفانه برای کار همسرش حق و حقوقی را در نظر بگیرد. نکته جالب این که خود ایشان عامل به این نظر بود. از حقوق 💵ماهانه خود، بخشی را به عنوان حق الزحمه به همسرشان می دادند و از کمی مبلغ💸 آن نیز عذرخواهی😓 کرده و قول 🤝🏻 جبران آن را می داد.💞💞 💓 شهدا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ @Keepers_quran
🔵 از بین بردن گیردادنای طولانی روی یک موضوع قدیمی؛ دیدید که یکی از زوجین یک مسئله قدیمی رو بارها می کنه و گیر میده و دعوا راه میندازه و ول کن نیست!! شاید تعجب کنید که اگر بگیم در بیشتر موارد دلیلش این هست که هر وقت اون بحث رو مطرح میکنه شما فوراً جبهه میگیرید و انرژی لازم رو برای تداوم گیردادنهاش فراهم میکنید ✖مثال بد 1 👨🏻مرد: یادته پدرت چطور توی اون مهمونی آبروی من رو برد؟ 👩🏻زن: اعصابمو خورد کردی، این برای دو سال پیش بود، روزی صدبار تکرار می کنی. پدرم که اومد از دلت درآورد، بعدش هم با اون رفتار زشتت پدرم باید یه چیزی میگفت.... 💯نتیجه: مرد دو روز بعد هم همین موضوع رو مطرح خواهد کرد و ادامه گیردادن ها.... ✔مثال خوب 1 👨🏻مرد: یادته پدرت چطور توی اون مهمونی آبروی من را برد؟ 👩🏻زن: درسته، منم خیلی ناراحت شدم. 💯نتیجه: مرد دست از گیر دادن هاش روی این موضوع برخواهد داشت و احتمال بسیار کمی داره که دوباره این موضوع را مطرح نماید ... ✖مثال بد 2 👩🏻زن: خونه رو فروختی، پولش زدی قد کارت و ضرر کردی و ما رو آواره کردی. 👨🏻مرد: کردم که کردم، دلم خواست. کار خوبی کردم. تو هم روزی صدبار بزن توی سرم، تقصیر من که نبود، بازار نگرفت... 💯نتیجه: زن دو روز بعد هم همین موضوع رو مطرح خواهد کرد و ادامه گیردادن ها.... ✔مثال خوب 2 👩🏻زن: خونه رو فروختی، پولش زدی قد کارت و ضرر کردی و ما رو آواره کردی. 👨🏻مرد: خودم هم روزی صدبار غصه اش رو میخورم. 💯نتیجه: زن دست از گیر دادن هایش روی این موضوع برخواهد داشت و احتمال بسیار کمی دارد که این گیر دادن بیش از یکی دوبار دیگه تداوم داشته باشه و حتی ممکنه با همسرش نماید. 🔴 نکته: پس در اکثر موارد علت گیر دادن های کهنه و قدیمی همسرتان روی یک موضوع، جبهه گیری و مقابله فوری شما در برابر اوست. شما چند بار دست از مقابله و پاسخ دادن بردارید، یا بجای رد کردن تایید کنید، او نیز دست از گیر دادن های کهنه و برخواهد داشت. 💍 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩ @Keepers_quran
حفظ قران کریم( عاملان وحافظان قران)
❤️ عشق یعنی...
عاشقانه های شهدا....✍❣ یک بار که مجروح شده بودی😔 گفتم: «دیگه نباید بری!» گفتی:«مثل زنان کوفی نباش!»😕 گفتم:«تو غمت نباشه من دوست دارم با زنان کوفی محشور بشم، تو اصلا اذیت نشو و فقط نرو!»😏 گفتی:«باشه نمی رم!»😐 بعد از ناهار گفتم:«منو می بری؟»😌 _کجا؟؟😯 _کهنز😶 _چه خبره؟؟😁 _هیئته.🙃 _هیئت نباید بری!😠 _چرا؟؟🙄 _مگه نگفتی من سوریه نرم. من سوریه نمی رم ، اسم تو هم سمیه نیست، اسم جدیدت آزیتاست.اسم منم دیگه مصطفی نیست، کوروشه . اسم فاطمه رو هم عوض می کنیم .💔 هیئت و مسجدم نمی ریم و فقط توی خونه نماز می خونیم ، تو هم با زنان کوفی محشور می شی!😊 _اصلا نگران نباش . هیئتم نمی ریم!😒 بعد از ظهر نرفتم .شب که شد ، دیدم نمی شود هیئت نرفت .😅 گفتم:«پاشو بریم هیئت !»😓 _قرار نبود هیئت بریم آزیتا خانم!😉 _چرا اینجوری می کنی آقا مصطفی؟😢 _قبول می کنی من سوریه برم و تو اسمت سمیه باشه و اسم من مصطفی و اسم دخترم فاطمه و اسم پسرم محمد علی؟ در آن صورت هیئت و نماز و مسجد هم می ری!😊 _من رو با هیئت تهدید می کنی؟🤔 _بله یا رومی روم ، یا زنگی زنگ.😑 _کمی فکر کردم و گفتم :«قبول!اسم تو مصطفاست.»💜💙💚💛❤️💘 برشی از کتاب اسم تو مصطفاست به روایت همسر شهید صدرزاده... به مناسبت سالگرد شهادت شهید شهدایی _______________ ⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ @Keepers_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••• 💍 یه چیزی بود بین علی و مادرم که من خودم سر سفره عقد دیدم سفره عقد رو که چیده بودند همه تو دهن هم عسل میزارنو این داستانا دیدم که ظرف عسل هست ولی بغلش یه چیزای دیگه هم هست، دو سال پیش که رفته بودن کربلا آب و تربت با خودشون آورده بودن 🔽 قبل از عسل آب و تربت به هم دادیم که دیگه خلاصه این تربت موند، تا ۹ سال بعد، تو مراسم تشییع که دنبال تربت میگشتن بریزن داخل قبرُ این داستانا، من که بعدش فهمیدم، مادرم داد بهشون 🔼 خلاصه روی (از پیکرش که چیزی برنگشت که به دهنش بزنن) روی کفنش ریختن، بعد دیدم آخر مراسم یکی اومد از همون آقایونی که دفن کرده بود گفت: سید خانم بخور، من اصلاً تو حال خودم نبودم، برداشتم خوردم، شیشه اش دست من موند، مراسم تموم شد. بعد چند روز اینا صحبت که افتاد "من اصلا این رو نمیدونستم به مامانم گفتم این بنده خدا داد، منم خوردم" دیدم مامانم داره گریه میکنه، گفت: آره، اینطور بودِ یه بار تو عقد به هم دادید یه بار هم این داستانا … شهدا 🆔 @Keepers_quran
❤️🍃 🔰گاهی که دلم می‌شکند💔 و قلبم به درد می‌آید با درددل می‌کنم، خواب خوبی از او می‌بینم. می‌فهمم مراقبم است و هوایم را دارد😍 بعد اتفاق خوبی برایم می‌افتد که تلخی‌ها یادم می‌رود. 🔰سال اول که ازدواج کرده بودیم ماه هوا خیلی گرم بود. ستار تا ظهر سرکار بود. وقتی به منزل می‌آمد خیلی تشنه و گرسنه بود😪 و اذان شده بود. 🔰یک روز سریع به سمت آب رفت خواست کند که تلنگری💥 به خودش زد. آن لحظه دیدم رنگ چهره‌اش تغییر کرده است. سریع رفت گرفت و نماز خواند. گفتم چرا اینطور کردی⁉️ گفت: خواستم به خاطر نفسم اول نمازم را نخوانم. بعد از این ماجرا خیلی استغفار و بعد افطار کرد. 🔰حتی دو سال بعد از شهادت🌷 همسرم نمی‌خواستم قبول کنم که او شهید شده است😔 فکر می‌کردم به رفته و بر می‌گردد. خودم را به فراموشی می‌زدم. شش ماه بعد از شهادتش به کربلا رفتیم. هر زیارتگاهی می‌رفتم دعا می‌کردم به من بدهند. 🔰به مرور زمان صبرم زیاد شد. قلبم آرام گرفت😌 گاهی که خاطرات همسرم یادم می‌آید ناراحت می‌شوم. احساس می‌کنم محکمی را از دست داده‌ام. به خودم می‌گویم به خاطر خدا و ائمه اطهار (ع) رفت و شد. ان‌شاءالله در آخرت شفیع‌مان می‌شود🤲 💓 شهدا
🔹همسرم سال ۱۳۸۱📆 عضو سپاه شده بود. اوایل در اصفهان و بعد تهران و کرمانشاه می‌کرد. بعد از ازدواج💍 سالی سه بار به مأموریت یک هفته‌ای می‌رفت. تقریباً به عادت کرده بودم. 🔸وقتی وارد شد شخصیتش تغییر کرد. ایمانش بیشتر شد. می‌گفت: من همه چیز را مدیون سپاه هستم🙂 ائمه اطهار (ع) را بیشتر شناختم. همیشه را شکر می‌کرد و می‌گفت: حقوق و پولی💰 که از سپاه می‌گیرم پاک‌ترین و حلال‌ترین پول و لقمه است👌 شاید اگر شغل دیگری داشتم به بودن حقوقش اینقدر اطمینان نداشتم. شهدا 🆔 @Keepers_quran
میدونستید ‼️ بعضی جمله ها طلایی هستن ...🤩 حتما می پرسید : چیَن ؟! + مثلا وقتی با خونواده دارین میوه میخورین ... 🥑 🍏🍎 🍐🍊🍋 🍌🍉🍇🍓 🍈🍒🍑🍍🥝 حتتتتتما بعدش به همسرتون بگین : -میوه های بهشتی بخوری😍😌 -خیلی ممنون که این میوه های خوشمزه رو خریدی 😚 - تو همیشه بهترین میوه ها رو انتخاب میکنی 😘 این کار چندتاخوبی داره 1⃣ بچه ها هم عادت میکنن به یه ممنون ساده اکتفا نکنن و از جملات بیشتری برای تشکر استفاده کنن😍 2⃣ آقای خونه ! تشویق میشه واسه خریدهای بعدی ...🛍 یه کارایی بکنه😉😁 3⃣ ... دیگه همه خوبیا رو بگیم که بی مزه میشه 😛 خودتون تجربه کنید🤓 و خوبیاشو دربیارید 😎 ____💕💖💕____ @Keepers_quran ____💕💖💕____
✨✨ ✨ بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم🤔 کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، می‌رفتن دفتر کارشون من رو با خودشون می‌بردن . توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک جلسه‌های بابا (حاج قاسم) که طولانی می‌شد به من می‌گفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود از همون تافی‌ها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعت‌ها توی همون اتاق می‌نشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش از توی یخچال چنتا تافی می‌خوردم و آبمیوه و آب ، وقتی جلسه بابا تموم می‌شد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق می‌پریدم بغلش منو می‌شوند روی پاهاش ، می‌گفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم 😋 دونه به دونه بهش می‌گفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که می‌گرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر می‌داد و می‌گفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن.☺️ شهدا @Keepers_quran