[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️فرقی نمیکند #شهدای مدافع حرم در
بیابانهای سوریه یا عراق یا هر جای دیگر
#شهید شده باشند، هر جا شهید شدند،
کأنّه پای ضریح امام حسین یا پای ضریح
امیرالمؤمنین یا پای ضریح حضرت زینب
شهید شدند.
🌹رهبر انقلاب اسلامی
دیدار خانواده شهدای #مدافع_حرم
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
هَرگز
به تو
دَستم نرسَد..
مـــ🌙ــاهِ بُلندَم
اندوهِ بزرگےست
زمانے کِه نباشے..😔
#پدرومادرشهیدحاجعبداللّہباقرے🌹
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
دلمان آغوشِ امنات را میخواهد آقـاجـان
مردم از سیل و زلزله و بیمارے میترسند
من از روزهایی کہ
یکی یکی در فراقات شب میشوند
از روزگار جوانیام که دور از تو تباه شد.
دلمان آغوشِ امنات را میخواهد آقـاجـان
ما از روزهاے بیکسی و بیپناهی میترسیم ،
از روزهایی که بیتو مردهایم.
نفس کشیدن کہ زندگی کردن نیست
ما براے زنده بودن
براے زندگی کردن
تــو را میخواهیـــم آقـاجـان
بهوصلِخوددواییکندلِدیــوانہيمارا.
در افق آرزوهایم
تنها⚘أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج⚘را میبینم...
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
#حرف_قشنگ🌼🌱
هرشهیـدۍ را ڪه دوستش دارۍ
کوچه دلت را به نامش ڪن
👌یقیـن بـدان
در ڪوچه پس ڪوچههاۍ
پر پیـچ و خم دنیا
تنهـایـت نمۍگذارد...❤️✨
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #رئوفانہ🦋 ]
در این هوا ڪه 🌫°
گرفته است وگاه بارانی است🌧°
هوا، هوای زیارت، هوا خراسانی است🌹🍃°
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_سی_ششم به زمين گرم بخوري و بلند نشي، باطن پنج تن؛ اي رذل خدا
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_سی_هفتم
خستگي و سستي تمام بدن ناصر را پر كرده است . پاهاي خواب رفتها ش بـه دنبال او كشيده نمـي شـوند . انگـا ر كـه بـدن روي آنهـا سـنگيني كنـد، هـر آن
ميخواهند تا شوند و سنگيني هيكل درشت ناصر را تحمل نمـي كننـد . 😞صـداي
گرية دخترك دل ناصر را چنگ ميزند و بيتاب خود ميكند. 😭
ـ مامان جونم... مامان... بابا جوني...
گرد و خاك ناشي از بمباران خانه شان، سر و صـورتش را پوشـانده اسـت .
خاك موهاي بلند و بورش را پر كرده و به سوراخ هاي گوشش هم دويده است . ☹️
بيامان اشك ميريزد و اشك وسط گونه هاي خاك آلودش باريكه راهي باز كرده
و پايين مي رود. پاهاي برهنـه اش را كـه روي آسـفالت داغ مـي گـذارد، صـداي
گريه اش بلندتر مي شود. از وقتي كه جسد افراد خانواده اش را به جنت آباد بردند
از گريه نيفتاده است. 😭
ناصر قربان صدقه اش ميرود:
ـ گريه نكن عمو جون، الان ميريم پيش مامانت؛ آ... بارك االله دختر خوب. 😉
اما دخترك همچنان بيقراري ميكند:
ـ من مامانمو ميخوام، بابامو ميخوام؛ مامان جوني...
ناصر نه ديگر حرفي براي ساكت كردنش دارد و نه تـوانش را . مـي خواهـد
وارد حياط دايي اش شود و پيش پدر و مادرش برود كـه صـداي چنـد انفجـار
پشت سر هم او و زمين زير پايش را مي لرزاند.😱 ديگر دارد به صدا و انفجار خو
ميگيرد؛ اما دخترك وحشت كرده است . ناصر خودش را با دخترك بـه داخـل
حياط مي كشاند و همزمان «يا االله » از درز لـب هـاي خـشك و داغمـه بـسته اش
بيرون مي آيد. صداي گرية دخترك، زن دايي ناصر را بيرون مي كـشد . زن دايـي
حيرتزده ميپرسد:
ـ اين كيه ناصر؟ 😳
ـ طفلك خونواده اش موندن زير آوار؛ تنها مونده . آوردمش اينجا، تا فـاميلاش
پيدا شن و بيان سراغش.😔
زن قد و بالاي دخترك را ورا نداز مي كند. كاسـة چـشم هـايش پـر از اشـك
ميشود؛ خودش را به داخل اتاق، عقب مي كشد و صـداي هـق هقـش، فـضاي غمبار حياط را پر ميكند. 😭
ناصر وارد اتاق كه مي شود از پدر و مادرش اثري نمي بيند. ميخواهد از زن
دايي اش سراغ آنها را بگيرد اما او را به گريه مي بيند. مـي خواهـد صـبر كنـد تـا
گرية زن دايي تمام شود اما نميتواند:
ـ ننه اينا كجان؟
زن گريه اش را ميبرد و ميگويد:
ـ بابات كه اومد، با هم رفتن سر قبر شهناز.
ياد شهناز دوباره تمام ذهن برادر را پر مي كند و داغش تازه مي شود. هيكـل
خسته اش را بار ديوار مي كند تا خاطرات شهناز را يك يك مرور كند؛ اما صداي
گرية دخترك نمي گذارد.😭 انگار راه رسيدن به پدر و مادرش را گريه مـي دانـد و
همه توانش را روي اين گذاشته است.
ـ مامان جونم... ماماني...
ناصر اين بار ميغرد:
ـ دِ آخه زبون بسته تو كه خودتو هلاك كردي!
دخترك چشم به چشم ناصر مي دوزد و او را ملتمس نگاه مي كند. 👀دل ناصـر
ميسوزد و اينبار با لحني ملايمتر ميگويد:
ـ عمو دوستت داره ... الان مامان مي آد، برات بستني مي خره، پفـك مـي خـره،
سموسه
ميخره؛ همه چيز ميخره... ☺️
دخترك در ميان گريه ميگويد:
ـ نخيل؛ بلام فيلاشكي ميخله...
ماتم فضا را پر كرده است و ناصر، خانه را براي خود تنگ مي بينـد . شـليك
پياپي شده و وقتي صداي شيون دخترك پايين مي آيد، چنگ صدا بـر دل ناصـر
تيزتر مي شود. فكرش پرنده اي وحشي شـده و هـر لحظـه بـه سـويي مـي پـرد🦅
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️خودتان را برخوردار از معارف کنید.
البته راهش آشنائی با قرآن، انس با قرآن،
انس با نهجالبلاغه، انس با صحیفهی
سجادیه است. خیلی از این تردیدها و
نگرانیها و زنگارهائی که انسان در یک
مواردی در دل دارد، با مطالعهی اینها
تبدیل میشود به شفافیت و روشنی؛
♦️انسان میفهمد، راه را میشناسد، کار
را میشناسد، هدف را میشناسد. مثلاً
مطالعهی کتاب «گفتارهای معنوی»
#شهید_مطهری متناسب با همین ایام
ماه رمضان است. یا خود توجه به
احکام الهی 🗓1390/05/24
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
🍃به تو که میرسم ؛ قلمم قاصر میشود از وصف تو و دریای موج انگیز وجودت، به تو که میرسم تنها نگاهت میکنم. گویا میتوانم #رشادت را از عمق چشمانت بخوانم؛ میتوانم لبخندهایت را قاب کنم و به دیوار دلم بزنم تا از تو بیاموزم که مبادا کسی جز #خالق را میان آن راه دهم.
🍃تو همان آیینه ی احسن الخالقین خدایی که میان #طبیعت بکر پروردگار دست نخورده باقی ماندی و جاودانه شدی. گویا خدا بر سر خلقت تو شبانه روز تلاش کرد تا در نهایت این تو بودی که از خون عمادِ حزب الله جوشیدی و نام #اسلام و پدرت را بر فراز آسمان ها حکاکی کردی.
🍃برای از تو گفتن باید از #خداوند بی نهایت روز عمر طلب کنم تا مبادا ذره ی از وجود پر عزتت جا بیندازم. نامت نیز برازنده ات است؛ برازنده ی ابهت همیشگی ات در میدان های #جنگ، برازنده ی چشم های پر جاذبه ات در زمان هایی که دشمن را هدف گرفته بودی.
🍃آری تو آمدی که بمانی، آمدی تا مارا به خود بیاوری تا نامت را بر روی ما بگذاری و طریقه ی #جهاد را به ما بیاموزی و اینکه در نهایت دست مارا در دستان سقای #کربلا بگذاری؛ حال با تمام وجودم سر به سوی آسمان روانه میکنم و میگویم خوش آمدی #برادر جانم ♥️
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_جهاد_مغنیه
📅تاریخ تولد : ۱٢ اردیبهشت ۱٣٧۰
📅تاریخ شهادت : ٢٨ دی ۱٣٩٣
📅تاریخ انتشار : ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : قنطریه_سوریه
🥀مزار شهید : روضه الشهیدین ضاحیه جنوبی بیروت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی