eitaa logo
خادم مجازی
161 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
✨غلامحسین بسطامی 🍃رشادت های بسیاری در کارنامه اعمالش ثبت شده. شرکت در و تظاهرات علیه رژیم، کمک به پاکسازی مناطق و پاوه، حضور در جبهه های جنگ، فرماندهی سوسنگردو... 🍃اما چیزی که به چشم می خورد تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و توطئه هایش توسط او و سایر دانشجویان مبنی بر فرمان است. 🍃می گویند تاریخ هر ملتی را باید خواند و شناخت اما گویی برخی مسئولان فراموش کرده اند که مردم چه رشادت هایی کردند و چه خون هایی برای حفظ عزت و این مرز و بوم فدا کردند. یادشان رفته که باید گوش به فرمان امام زمان باشند. 🍃حلال مشکلات این روزهایمان شد که به قیمت فریب خوردن از دشمن نافرجام ماند. هرچه امضا کردند شد روضه و بدن های اربا اربا در آتش سوخته💔 🍃حالا هم تنها راه بهتر شدن روزهایمان میز ای شده که هرچه دعا کردم پایش نشکست تا نتوانند دست بدهند با اقا گرگه ای که دست های سیاهش را با فریب سفید کرده است. 🍃رفیق قافله هایی که شریک دزد هستید بروید اما بدانید پا می گذارید روی خون بسطامی ها ، روی دست قلم شده، روی خون فخری زاده ها... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٣ اردیبهشت ۱٣٣٨ 📅تاریخ شهادت : ٧ اردیبهشت ۱٣۶٢ 📅تاریخ انتشار : ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : فکه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شاهرود
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید غلامحسین بسطامی🍂🥀 @Khadem_Majazi
shahid BASTAMIIi.bmp
8.1M
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید غلامحسین بسطامی🍂🥀 @Khadem_Majazi
[ 🦋 ] ای صفای حرمتــ بیشتر از ڪوی بہشتــ🍃✨ به مشامم رسد از تربت تو بوی بہشتــ🍃🌹 باغ جنت به دل انگیزی درگاه تو نیستــ🍃🌹 می‌برد دل بخدا ڪوی تو از ڪوی بہشتــ🍃✨ [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] براي كدوم مقر؟🤔 ـ هيچ كدوم، براي جنازه ميخوام.😔 ـ خدا پدرتو بيامرزه، يخ برا زنده هامون نميرسه، تو برا جنازه ميخواي؟🤨 عمو عباس به چهرة غم زدة ناصر نگاهي مياندازد و ميپرسد: ـ براي كي ميخواي؟ ـ براي خواهرم شهناز؟ ـ شهناز شهيد شده؟!😭 عمو عباس قدري حيرت زده مي ماند و چشم هاي بي رمق ناصر را مـي نگـرد؛ 👀 شهناز را از حسينيه اصفهاني ها ميشناسد. 😔 چنگك را از روي يخ ها برمي دارد و يك قالب يخ توي بغل ناصر مي كـارد . ناصر آن را مي قاپد و تند به طرف مسجد مي دود. همين كه پايش را بـه مـسجد ميگذارد، دنبال پدر مي گردد؛ اما هنـوز از او خبـري نيـست . 😢مـردم، دور و بـر مادرش را گرفته اند و او هنوز شيون ميكند. 😭 ناصر يخ را مي شكند و گله گله، روي جنازه خواهر مي نـشاند . مـي خواهـد جنازه را از زمين بلند كند كه دوبـاره مـادر روي آن مـي افتـد و فريـادش را بـه سقف شكاف خوردة مسجد ميكوبد. 😱 جنازه ها يا خارج مي شوند و يا داخل. فرياد «لااله الاالله» همة فضاي مسجد و كوچه هاي اطراف را تا جنت آباد پر كرده است .😍 چشم هاي حـسين و ناصـر هـم اشكآلود است و هم منتظر؛ و هنوز از پدرشان خبري نيست . لبهاي خشك و عطشناك هوا ، يخ ها را لحظه به لحظه ميمكد و در شكم داغ خود فرو مـي بـرد . 😞 ناصر دوباره براي آرام كردن مادر تلاش ميكند: ـ ننه جون مي بيني كه صبر كرديم ولي بابا نيومد . جنازه اين همه مونـده روي زمين؛ ديگه گناه داره . بذار ببريمش جنت آباد، يـه وقـت ديـدي تـا اومـديم بسپاريمش بابا هم اومد. 😔 مادر از جنازه دل نميكند و ناصر همچنان اصرار ميكند: ـ هوا گرمه؛ اگه اين يخم تموم بشه، جنازه بو مي گيره. تو كه خودت اين همه شهيد رو ميبيني؛ مگه اونا ننه بابا ندارن؟ ناصر مادر را آرام تر مي بيند. به حسين اشاره مي كند و خواهر را «لاالـه الااالله» گويان از مسجد بيرون مي برند. شهناز روي دوش دو برادر و دو غير بومي؛ تنـد به طرف جنت آباد مي رود. چند دست ديگر هم از اطراف تابوت بالا مي رود تـا براي بر دوش كشيدن آن نوبت بگيرند: ـ شهيدان زنده اند االله اكبر! ـ به خون آغشته اند االله اكبر! ـ شهيدان...😭 تابوت كه روي زمين سوختة جنت آباد پايين مي آيد، نگاه ناصر بـه قبرهـاي لخت و پانگرفته اي مي رود كه به اندازة همه قبرهاي قبل از جنگ جنـت آبـاد را پر كرده اند. چند شكاف هم دور و برش بغل باز كرده اند تا شهداي از راه رسيده را به آغوش كشند . ناصر نگاهي به شكاف قبر مـي انـدازد و نگـاهي بـه تـابوت خواهر كه دور تا دور، محاصرة مردمي شده كه برايش اشك ميريزند. 😭👀 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): 🕊| وَالَّذینَ جٰهَدوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنا؛ وقتی مجاهدت بندگانش ظاهر بشود، خدای متعال هم هدایت خودش را به آنها خواهد داد. 🗓1399/11/29 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] اینک سلام حضرت عیسی تر از مسیح لطفت نگو که شامل ماها نمیشود ای من فدای پنجره فولاد چشمهات از بغض من چرا گرهی وا نمیشود؟ [ السلام علیک یا علی‌ابن موسی‌الرضا علیه‌السلام ✋🏻] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀] تمام قصه همين بود من عاشقـ👇🏻 تو ❤️ تو عاشقـ👇🏻 شهادتـ❤️ تو رفتى براى عشق بازى با خدايت😍 من ماندم و عشق بازى با 😔 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] معبودم ! شب مرا به نور صبح رسانیدی ، زندگی مرا هم به نور هدایت خودت منور ساز. صبح مان و روزمان را سرشار از خیر و بخشش و استقامت برمسیر بندگی‌ات قرار بده. الهی آمین #صبحتون‌شهدایی [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ 😍 ] اومده نوگله شهربانو ☘ اومده یوسفه کمون ابرو💚 [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ] چه شود ای گل نرگس، با تو دیدار کنم👀 جان و اهل و هستی ام، بر تو گرفتار کنم😍 روزه ی هجر تو از پای بینداخت مرا ☺️ کی شود با رطب وصل تو افطار کنم 💚 [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ❣] ☆∞🦋∞☆ شهید :🌿 گوهر یڪ زن در حیا و عفتـــــ اوستـــــ ! برادران و خواهران ! سعے ڪنید سر به زیر باشید اگر با نامحرم زیاد و بے دلیل صحبتـــــ ڪنید حیا و عفتـــــ از دستـــــ مے رود .. 🌿 ✨ [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 🦋 ] قربون کبوترای حرمت امام رضا😍 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] ناصر در ميان جمعيت مادر را مي جويد. هر دست مادر به گردن زني اسـت و بيقرار، به طرف تابوت ميرود. 👀 صداي شيون و فرياد با صداي شليك گاه به گاه، در هم پيچيده و شهر را از آرام و قرار انداخته است . قبرهـاي پانگرفتـة شـهدا، گلـه بـه گلـه در محاصـرة جمعيت قرار گرفته است . حسين بر زمـين نشـسته اسـت . پيـشاني اش را ميـان دست ها نهاده و آرام آرام گريه مي كند. 😭ناصر تازه يادش مي آيد كه هنوز خواهر را نديده است . ميخواهد كفن را از روي سر و صورت شهناز كنار بزند و او را به اندازة تمام سال هاي آيندة فراق ببوسد؛ اما مادر را در نزديـك مـي بينـد .👀 واهمـه دارد همين كه كفن كنار رفت و چهر ة خون آلود خواهر نمايان شـد ، تـوان مـادر طاق شود و دوباره از حال برود . ميخواهد بـه حـسين بگويـد كـه مـادر را بـه كناري ببرد، اما يادش مي آيد كه او هم برادر است و مشتاق ديدن خواهر. 😞 پدر هنوز نيامده و الان است كه مادر دوباره بي قـراري اش را از سـر بگيـرد . ناصر مانده و كلاف سردرگم شده است . يك بار ديگر چشم هايش دشـت پهـن جنت آباد را دور مي زند.👀 قطعة شهيدان هر لحظه شلوغ تر مـي شـود . گـل لالـه و گلاب است كه تندتند به طرف قبـر شـهدا مـي آيـد . مـردم دم گرفتـه انـد و بـا شهدايشان درددل مي كنند. كساني كه جنازه شهيدشان را پيدا نكرده اند، قبرهـاي شهداي گمنام را به آغوش گرفتـه انـد و مـي نالنـد . 😭چـشم ناصـر روي قبرهـاي شهداي گمنام مي ماند. قبر كوچكي مي بيند كه يك تكه مقوا بالايش گذاشته انـد و روي مقوا نوشته اند: «دختر بچه اي سه - چهار ساله، با كفش قرمـز ». كنـار آن روي حلبي بزرگي نوشته اند: «پسري هفت - هشت ساله، با دمپايي آبي و مـويبلند». 🥺 جويبار اشك ناصر، پهن تر مي شود و سوزش قلبش بيشتر . بغض بر گلويش فشار مي آورد، اما او گريه اش را مي خورد تا مادر و بـرادر، پـي بـه بـي تـابي اش نبرند. 😞 روي چند قبر، لباس و كفش شهدا را ولو كرده اند تا شايد كـس و كارشـان پيدا شوند و اسم و رسمشان را بگويند. دل ناصر مي گيرد و مي خواهد بزند زير گريه تا راحت شود، اما از اينكه ميبيند شهداي گمنام تنها و غريب نخوابيده اند، قوت قلب مي گيرد. به خودش كه مي آيد دوباره مادر را نجواكنان مي بيند؛ مـردم دور و برش را گرفته اند و دلداري اش مي دهنـد .😔 حـسين هـم بـه مـادر التمـاس ميكند؛ اما مادر گفتگويش را با شهناز نميبرد: ـ ننه شهناز، ديدار به قيومت افتاد؟ ننـه قربـون پرهـاي خونيـت بـشم كبـوتر سفيدم. ننه كاشكي گلوله به قلب ننهت خورده بود عزيز مادر...😭 چشم ناصر به صف بچه هايي مي افتد كه عازم خط اند و براي بيعت با شهدا به جنت آباد مي آيند. 👀صدايشان كه نزديكتر مي شود، حسين هم چشم و گوشـش را به آنها ميدهد. ناصر سر به گوش مادر ميگذارد و التماسش ميكند: ـ ننه جون بچه ها دارن ميرن خط، ديگه بس كن؛ بذار با روحيه برن! سر ناصر كه از بناگوش مادر بالا مي آيد، صداي زن پايين مي رود؛ گريـه اش را در گلو خفه مي كند و پرِ چادرش را بـر گونـه هـاي خـيس و اسـتخواني اش ميكشد. بچه ها پا بر زمين ميكوبند و فرياد ميزنند: ـ شهيد، سلام عليك؛ شهيد، سلام عليك؛ شهيد، ... باز هم نزديك تر مي آيند. همگي به پيشاني شان روبان بـسته انـد . بچـه هـا قبـر شهدا را دور مي زنند. صدايشان همة جنت آباد را پر كـرده اسـت . صدايـشان را بالاتر ميبرند: ـ لبيك، اي شهيدان!☺️ [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ] 🔰 لوح | حاج قاسم سلیمانی 🕊شرط #شهید شدن؛ شهید بودن است. ❇️ #امام_خامنه‌اے(حفظه‌الله): ♦️مردم قدر شهید سلیمانی را دانستند و این ناشی از اخلاص است؛ این که دلها این جور همه متوجّه میشوند، نشان‌ دهنده‌ی این است که یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت، مرد بزرگی بود. 🗓1398/10/13 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
{بسم اللّٰھ ارحمن الرحیم}🦋🌸 ذڪر روز پنجشنبہ↯ 🌱 ¹⁰⁰مرتبه
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] تمام شهر را پر کرد آن فیض عظیمی که خبر داده است باز از جلوه دست کریمی که همان خلق و همان خو در جمالش منجلی باشد و مثل آن حسن آرام جان یک علی باشد [السلام علیک یا امام‌العسکری علیه‌السلام ✋🏻] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] کافی‌ست صبــح که چشمانت را باز میکنی ، به شهــدا سلام کنی... صبــح که جای خودش را دارد ، ظهر و عصر و شب هم بخیـر می شود . . . سلام روزتون #شهـدایـی [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه‌🥀] در ازدحامـِ اين شهرِ شلـوغ... تنها... #تــــــ😍ــــویی كهـ مرا آرامِـ جـانى...❤️ #مهسا_خواجه_احمدی✍ #همسرشهید_روح_الله_قربانی💚 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #دردونہ👼] گفتگویےڪوتاه باپسر "شهیـ🕊ـد مدافع‌حرم حسین بواس" آقاجون❤️{امام خامنه اے}❤️پدر همہ ماهاست🙃🌿 میخوام مثل بابام بشم..😅✌️ [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
••🍃🕊•• | امروز بہ نیت: •• شهید مرتضی مسیب زاده •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃 مدافع حرم [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @Deltang_Karbala99 جمع صلـوات گذشتہ: • ۶۰۰ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @Khadem_Majazi ••🍃🕊••
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ] ای مهر دل افروز💙 وی یارمه جبین یا باقر العلوم 💎 ای حجت خدا ، مارا شفیع شو🦋 در روز واپسین،یا باقر المعلوم❄️ [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌱 ] السـلام علیکــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج) مولا مهدےجانم...♡ چقدر دلم برایت تنگ شده است چقدر جانم براے دیدارت به لب رسیده است چقدر چشمم در انتظارت به راه خشکیده است چقدر بےتو تنهایم چقدر بےتو آواره ام چقدر بےتو بےدلخوشےام چقدر بےتو بال و پر بُریده ام آه پدر تو بگو این روزهاے طولانے و پرشمار فراق را چه کنم ؟ تو بگو این ماه ها و سالهاے پرتکرار بےکسے را چقدر تاب بیاورم ؟ تو بگو اینهمه ندیدن روےماهت را این همه نشنیدن صداےگرمت را این همه نبوییدن عطر ملیحت را چه کنم ؟ کاش مےآمدے پدر ...😔 جنس‌تنهایی‌تو‌از‌نخ‌بی‌مهری‌ماست در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... ✋ [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi