eitaa logo
خادمین‌شهدا‌استان‌کردستان
1.1هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
خادمی‌شهدا یک‌لباس‌و‌‌مدال‌نیست ! یک‌هدف‌و‌یک‌راه‌است که‌تورا‌به‌جمع‌یاران‌میبرد خادمی‌شهیدان یک‌سکوی‌پرواز‌است ! #خادم‌مثل‌ِ‌قاسم رفیق‌شهید،شهیدت‌میکنه کمیته برادران: @Khadem315o کمیته خواهران: @KhademinKhahar345
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا؛خوش‌دارم‌گمنام‌و‌تنها‌باشم،‌تا‌در غوغای‌کشمکش‏های‌پوچ،مدفون‌نشوم! 🪴 صبحتون و عاقبتتون شهدایی 🍃 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
همه‌ی شهدا تو را می‌نگرند وقتی که تو آن‌ها را یاد می‌کنی و می‌خوانی و با نگاه‌شان به ضربان قلب‌ت منظم می‌شود و اگر خالصانه بخوانی‌شان ، آن‌ها همیشه در طواف قلب تو هستند مگر از خود بدون اطمینان راضی شوی که دچار غرور شوی و در دسترس تیر های شیطان قرار بگیری .. 🕊 🖤 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
4_5913238366710661342.mp3
2.35M
کار با توسل حل میشه💔 عاشقِ این صوتم:) 🕊 🖤 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
••🕊•• یاران،مردانهـ رفتنــــد؛ اما‌هنوز‌تڪبیر‌وفادارۍشان از‌مناره‌هاۍغیرتـــِ این‌دیار بهـ گوش‌مۍ‌رسد...🦋 ✌️🏻❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎ 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
قصه شما اینجا تمام نمی‌شود! شما بود و نبودتان حکمِ باران است برای حالِ این روزهامان ... 🕊 🖤 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| گر میسر نیست ما را کام او عشق بازی میکنم با نام او❤️ 🍃«شهید اکبر ایزد پناه» 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
خادمین‌شهدا‌استان‌کردستان
رهرو راه شهدای مدافع حرم منوچهر بچه ی بسیار شجاعی بود. از جوانی به فکر شهادت بود. عاشق و لایق شهاد
خودت دادی و خودت هم بردی امر به معروف و نهی از منکر از شیوه های رفتاری او بود. همراه با جوانان روستای میهم سفلی همیشه در صف اول نماز جماعت حضور «منوچهر» از کودکی پاک طینت و مهربان بود. او علاقه ی زیادی به رازونیاز با خدا و نماز خواندن داشت. نماز را اول وقت می خواند به حلال و حرام بودن مالش خیلی اهمیت می داد و برای پدر و مادرش احترام خاصی قائل بود. همین ویژگی ها سبب شد تا برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) سر از پا نشناسد و داوطلبانه به دفاع از مظلومان برخیزد. پسرم برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به کشور سوریه و عراق رفت. در آخرین سفرش به عراق میخواست مردم شهر رمادی که به دست گروهک تروریستی داعش گرفتار شده بود را نجات دهد. اما گروه های تروریستی داعش متوجه ی حضور او و هم رزمانش می شوند و او را به شهادت رساندند. پسرم همیشه می گفت: مادر جان من راهی را انتخاب کرده ام که پایان آن شهادت است و این سعادت نصیب هر کسی نمی شود. شهادت امنوچهره بسیار مظلومانه بود. او در نهایت تنهایی و توسط شقی ترین انسانها به شهادت رسید. بعد از شهادت پسرم بسیار غمگین شدم حتی برای چند لحظه هم نمی تونم به او فکر نکنم خاطراتش را در ذهنم مرور می کنم و فقط با یاد او زنده ام «منوچهر لایق و عاشق شهادت بود و در همین راه شهید دفاع از حرم اهل بیت شد! بعد از شهادتش رو به قبله ایستادم و گفتم یا امام حسین (ع) خودت دادی و خودت هم بردی خوشحالم انتخابش کردی تا در دفاع از حرم اهل بیت به شهادت برسد (صفحه3) ادامه در صفحه بعدی ... 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
دیدارتان، چه شوق عظیمی ست... منِ مُرده را ،صبــح که می‌شود جانـی دوباره می‌دهد .. تصویر زیبای پیشمرگان مسلمان کرد کردستان 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
: اگــر خـواستے زندگے ڪنے، باید منتظر مرگ باشے! ولےاگر عاشق شدے دوان دوان سمتِ فـدا شدن در راهِ میــــــــــروے! این خاصیت ڪسانے اسـت ڪه در فڪرِ جاودانه شـدن هسـتند! 🌷 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠هفته بسیج گرامی باد💠 هفته بسیج، فرصتی است برای تجلیل از جانفشانی‌ها و فداکاری‌های بسیجیان عزیز که با روحیه‌ای سرشار از عشق و ایثار، در مسیر خدمت به مردم و کشور گام برمی‌دارند. این روزها را به شما دلاوران تبریک می‌گویم 🔹سازمان اردویی راهیان نور و گردشگری سپاه بیت‌المقدس استان کردستان 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| تا قیامت سر سربند تو بی بی دعواست معنی این سخنم را شهدا می‌فهمند...🌱 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Audio_846384.m4a
1.71M
| 🍃 معرفی شهید محمود سرشار ••💻 تدوین: خادم الشهداء زهرا جعفری 📥پیشنهاد دانلود 📤پیشنهادارسال 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
بسم رب شهدا و الصدیقین🥀 دومین سالگرد شهید مدافع امنیت تورج اردلان ▫️زمان:روز پنجشنبه ۱۴۰۳/۹/۱ از ساعت ۱۳الی ۱۴/۳۰ ▫️مکان:بهشــت شــهــدا شـــهرستان قروه 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
35.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| بسم رب شهدا و الصدیقین🥀 🍃دومین سالگرد شهید مدافع امنیت تورج اردلان ▫️زمان:روز پنجشنبه ۱۴۰۳/۹/۱ از ساعت ۱۳الی ۱۴/۳۰ ▫️مکان:بهشــت شــهــدا شـــهرستان قروه 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
خادمین‌شهدا‌استان‌کردستان
خودت دادی و خودت هم بردی امر به معروف و نهی از منکر از شیوه های رفتاری او بود. همراه با جوانان روس
پسرم از پروازش خبر داشت «منوچهر» به قرآن خواندن علاقه داشت و تأکید ویژه ای به نماز شب این اواخر حسن غریبی از زندگی داشت انگار از درون داشت همه را به چشم دل میدید. خنده هایش روی صورتش گل کرده بود. از سفر اولش که آمده بود از حال و هوای روحانی (سوریه می گفت. معلوم بود به چیزی هست که آنجا دامن گیرش کرده..... خبر آمد و گفتند: امنو چهره شهید شده. یک لحظه خشکم زد. گفتم: «منوچهره؟ گفتند: بله منوچهر پر کشیده است. اصلاً نمی تونستم رفتنش را باور کنم. زانوانم ست شد و به زمین خوردم. پسرم از پروازش خبر داشت. باورش برایم سخت بود، وقتی رفت. خبر شهادت خبر شهادتش را که دادند بهتم زد. سعی کردم که بی تابی نکنم. بین مادران شهدا معروف است که وقتی خبر شهادت بچه ای را به مادرش می دهند حضرت زهرا (س) دست روی سینه ی مادر می کشد و او را آرام می کند. پسرم نه تنها به معنای واقعی برای مرگ آماده بود. بلکه انس و اشتیاق لقاء محبوبش را داشت. همه ی اهالی محل امنوچهر را دوست داشتند. روزی که خبر شهادتش را دادند در محله قیامتی برپا شد. پسرم نزد امام حسین (ع) در خون خود غلتید. خاک عراق» «منوچهر» را می طلبید گویی خاکهای داغ کربلا تشنه ی خون سرخ او بودند. منوچهر آماده بود آماده ی رفتن و اوج گرفتن از آغاز نیز دل نبسته بود که حالا دل کندن برایش سخت باشد. او به آرزویش، مقصودش معشوقش و پروردگارش رسید. رسید به آنجا که بزرگان برای به دست آوردنش یکصد سال راه می پیمودند. او در آغازین روزهای جوانی اش درست در سن ۳۵ سالگی که شوق زیستن داری پر گشود. (صفحه4) ادامه در صفحه بعدی ... 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
💠میهمان داریم چه مهمانی استان کردستان میزبان پیکر مطهر چهار شهیدخوشنام می‌باشد . اطلاعیه مراسمات متعاقبا اعلام خواهد شد در کانال . 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| عاشقان را گرچه در باطن جـهان دیگرست عشق آن دلدار مـا را ذوق و جانی دیگرست... 🍃سردار شهید محمود امان اللهی 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
💠راهیان نور یک حرکت عظیم فرهنگی است مقام معظم رهبری 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
39.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| السّلام عَلیَ الحُسَین (ع) ...🌱 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
هرچه به حضرت زهرا شبیه‌تر، عزیزتر... پدر و مادر شهدا گنج‌ های شهر و دیار ما هستند که اهل آسمان مارا به آن‌ها وصیت کرده‌اند. وای از روزی که کوچه‌های ما از ایشان خالی شود. 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
enc_17205066782772430974791.mp3
4.88M
امشبو به یاد شهیدامونیم مخصوصا اونایی که بی پلاکن...🌷 🔸کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan
خادمین‌شهدا‌استان‌کردستان
پسرم از پروازش خبر داشت «منوچهر» به قرآن خواندن علاقه داشت و تأکید ویژه ای به نماز شب این اواخر حس
من با آن چشم ها حرف می زدم پسرم فرزند سوم خانواده بود. منوچهر خیلی زرنگ و باهوش و گاهی کمکاری های زیادی به شرح می داند که همه را نگران می کرد. ما همیشه از همسن و سالانش باهوش تر به نظر می رسید چرهایی که به دست می آورد را دوست داشت با همه به اشتراک بگذارد به مقام معظم رهبری علاقه ی بسیاری داشت و خودش را فدایی حضرت آقا میداست. سخنان ایشان را خیلی دوست داشت و پیگیری می کرد. وقتی در خیاب موچهری دلم تنگ میشد می رفتم و به تلفن نگاه می کردم و می گفتم بگذار به مغز امنو چهره پیام بفرستم. می گفتها من یک مادر هستم و حتما داشتگی من به تو چهره منتقل می شود و می فهمد. در دلم می گفتم زنگ بزن دلم تنگ شده اگر همان روز رنگ نمی زد. فردایش زنگ میزد. هر بار که دلم هوایش را می کرد و با او اینطور ارتباط می گرفتم حتما زنگ می زد. من از زخم می ترسیدم اگر دست منوچهر یک خط کوچک می افتاد من حتی نگاه هم می کردم گاهی تصادف می کرد و رحم کوچکی روی دستش ایجاد می شد. وقتی می خواست روی رحمان را بردارد انگار گوشت های بدن من بود که داره کننده میشه و می دارد همه ی وجودم خالی می شد. ما در حاملة شهاد نشر اصلا اینطور نبوده صورتش زخم بود ولی اصلا نمی ترسیدم و دلم بی قراری نمی کرد. انگار من بودم چون در راه اسلام نثار شد و در راه دفاع از حرم رفته بود. آرزویای شهادت بود. خدا را شکر می کنم که بین هر راهی منوچهره شهادت را انتخاب کرد. اگر راه دیگری را انتخاب می کرد، من باید به سرم می کوبیدم و فریاد می زدم اگر خط دیگری را انتخاب می کرد باید ناراحت می شدم الان آرامش دارم و این آرامش را بعدا به من داده است. عکس ها و چشم های درون عکس منوچهره با من حرف می زند همانطور که از اینجا در دام به تو چهره که در عراق بود حرف می زدم و زنگ می زدم الان هم همینطور باهم حرف می زنیم وقتی پیکرش آمد. چشمش باز بود و شاید کسی باورش نشود که من با آن چشم ها حرف می زدم این حالت اصلا زمینی نیست. هیچکس باورش نمی شود. من کسی بودم که همیشه در حال بی قراری و گریه کردن بودم اما کنار منوچهره اصلا اینطور بودم اگر همین الان این در باز شود و باید تو به خاطر کارهایی که کرده است از او تشکر می کنم و می گفتم خوش آمدی منوچهره این اخری ها که دستم را می گرفت. حسن عجیبی داشتم وقتی روبوسی می کرد. حسش با این چند سال عمرش فرق می کرد. معلوم بود این دست دادن ها با همیشه فرق می کنند. (صفحه5) ادامه در صفحه بعدی ... 🔹کمیته خادمین شهدای استان کردستان @Khademinkordestan