#حس_خوب
🍃🍃🌹
همین امروز
این تئوری مزخرف را
که دوست داشتن نیازی به گفتن ندارد
فراموش کن ..!
یادت باشد قویترین حسها اگر
پرستاری و مراقبت نشوند،
بیمار میشوند و میمیرند ..
اتفاق عشق را
برای خودت و اطرافيانت
زیباتر کن ... ❤️🌹❤️
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
#حس_خوب 🍃🍃🌹 همین امروز این تئوری مزخرف را که دوست داشتن نیازی به گفتن ندارد فراموش کن ..! یادت باش
#انگیزه
🌻سر سفره که میشینیم همیشه از یک بشقاب استفاده میکنیم حتی تو مهمونی.
بیشتر اوقات وشایدم بشه گفت همیشه لقمه ی اولمونو بهمدیگه هدیه میدیم. 😘
اقامون بهش میگه لقمه ی محبت!
اکثرا هم باهم دیگه رقابت میکنیم که کی زودتر لقمه ی محبتش اماده میشه ودستش بسمت دیگری بلند میشه 💃
این حرکتمون گاهی وقتا که از هم دلخوریم خیلی کار سازه.
♦️پیامبر خدا ص فرمودند مرد در برار لقمه ای که در دهان همسرش می گذارد پاداش میگیرد
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#جملاتی_کوچک_با_مفاهیم_بزرگ
👌🏻 آنقدر خوب باشيد که ببخشيد، امّا آنقدر ساده نباشيد که دوباره اعتماد کنید!
👌🏻 اگر احساس افسردگی دارید، درگير گذشته هستید. اگر اضطراب دارید، درگير آینده!
و اگر آرامش دارید، در زمان حال به سر میبرید.
👌🏻 یک نكته را هرگز فراموش نكنيد:
لطف مکرّر، حقّ مسلّم میگردد! پس به اندازه لطف کنيد...
👌🏻 قدر لحظهها را بدانيد!
زمانی میرسد که دیگر شما نمیتوانید بگوئید جبران میکنم.
👌🏻 از کسی که به شما دروغ گفته نپرسيد: چرا؟
چون سعی میکند با دروغ های پی درپی، شما را قانع كند!
👌🏻 غصّههایتان را با قاف بنویسيد تا هرگز باورشان نکنيد! انگار فقط قصّه است و بس...
👌🏻 هیچ بوسهای جای زخمزبان را خوب نمیکند! پس مراقب گفتارتان باشيد...
👌🏻 جادّهی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان میبرد! دستاندازها نعمت بزرگی هستند...
👌🏻 و نکته ی آخر :
هیچوقت فراموش نكنيد كه :
" دنيا تكرار نمی شود پس زندگی کنید
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم کوتاه 100 ثانیه ای
برنده 15 جایزه (☝️)
"هیچ گاه زود قضاوت نکنیم" 🌹
@BanovaneMontazer
@KhanevadehMontazeran
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
به ابوسعید ابوالخیر گفتند:
🔷فلانی قادر است پرواز کند،
گفت: این که مهم نیست ، مگس هم میپرد.
🔷گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود!
گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.
گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟
گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی
🔷 ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی.
🔷این شاهکار است...
❣️@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
خیانت یعنی :
در شبکه های اجتماعی در دسترس و آنلاین باشی اما همسرت که کنار نشسته بهت دسترسی نداشته باشه.
بی توجه به پی وی دیگران رفتن و از عاشقی گفتن اما همسرت کنارت باشه و از بی توجهی های تو به خودش بپیچه و نتونه حرفی بزنه.
خیانت یعنی قربون و صدقه دوستای مجازی رفتن و در جواب همسرت که صدات میزنه بگی (هان) و (چیه)
تا صبح با همه چت کنی اما به همسرت که می رسی حوصله نداشته باشی و نسبت به همسرت که احتیاج داره با تو دردودل کنه بی تفاوت باشی.
خیانت یعنی هی خودتو خوشگل کنی هی عکس دلربا بندازی برای دوستای مجازیت اما برای همسرت یه دست لباس قشنگ نپوشی.
یعنی با همه باشی الا با همسرت که پاره وجودته 👌🏻
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#هر_دو_بخوانیم
هدایت شده از خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
صبح بخیرهای تو،
بوی بهار، می دهند!
تازه و دوست داشتنی ...
سلام که می کنی،
شکوفه ها،
گل می کنند، بر لبانت!
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
یک مرد براى اینکه بتونه یک زن رو شاد نگه داره نیازى نیست بى عیب و نقص باشه ، فقط کافیه همون چیزى باش
#آقایان_بدانند
✅ خانمها آرزو دارند که
🔹هر زنی دوست دارد شوهرش به او ثابت کند مردانگی هنوز نمرده است!
آقایون لطفا دقت کنند...
💠 ««زنها دوست دارند سالگرد یا روز تولدشان را فراموش نکند»»
🔵سال ۳۶۵ روز دارد و فقط باید دو روز آن را به خاطر نگه دارید. حداقل روی گوشی همراهتان یادآور بگذارید یا در تقویمتان یادداشت کنید یا حتی اگر لازم شد از مادرتان بخواهید که به شما یادآوری کند. هر کاری که میکنید، این دو روز را به هیچ عنوان فراموش نکنید.
❣
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🌹
#آقایان_بدانند
"گـل، نشـانه عشـق به همسـر"
🍃 زنها به نمادهای عشق احتیاج دارند. مثلا وقتی مردی برای زنش گل میآورد؛ نشانه عشق همسر است. دراین وضعیت جای تاسف است که بعضی مردها گمان میکنند زنشان از گرفتن گل خسته میشود و در نتیجه برای او گل نمیگیرند...!
👈 هدیه های بزرگ و کوچک نشانه عشق مرد به همسرش است. زن با گرفتن هدیه، احساس خاص بودن پیدا میکند. نوشتن یادداشت هم میتواند نشانه عشق و مهر باشد.
👈 نوشتههای مهر انگیز نماد عشق هستند. نیازی به خلاقیت نیست میتوانید مطلب سادهای را بارها و بارها تکرار کنید. تا حدی که یادداشتهایتان احساس شما را مخابره کنند، موثر خواهند بود.
👈 عباراتی مانند: «دوستت دارم، دلم برایت تنگ شده، تو نور زندگی من هستی، تو دل خوشی من هستی» و غیره جملگی مهر و محبت را تداعی میکنند.
👈 خرید کارت پستال هم هدیه جالبی است. میتوانید کارتی بخرید و این عبارات را روی آن بنویسید. بسیاری از مرد ها در آغاز آشنایی و شروع زندگی مشترک از این کارها میکنند، اما متاسفانه کمی بعد آن را به بوتهی فراموشی میسپارند.
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بررسی های انجام گرفته توسط محققان دانشگاه لاف برو طی ۷ سال👌👈 نشان می دهد ازدواج می تواند از افراد در
السلام علیک یا ابا صالح المهدی عج
سلام خدمت بندگان خوب خدا
میلاد امام هادی علیه السلام رو خدمت اماممون عج و رهبر عزیزمون و همه ی شما اعضاء خانواده منتظران تبریک عرض میکنم
ان شاء الله عیدی تون حاجت روایی همراه ظهور امام زمان عج الساعه
بحق زینب کبری سلام الله علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔 👈 میخوام نماز، صرفا لقلقه زبان نب
👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔
👈 میخوام نماز، صرفا لقلقه زبان نباشه و لذت ببرم ازش🤔
🏃گامِ اول برای اقامه چنین نمازی، آشنائی با #مفهوم_نماز است.
_____________________________________________
#مفهوم_نماز|⭕️ تکبیرة الإحرام
دستا بالا! 🙌
بالا، بالا بازم بالاتر...
آهان😌
همین جا تا بناگوش کافیه...😁
🗣 حالا بدونِ اینکه جُم بخوری یه بار بگو:
👈"الله اکبر" و همینطور آروم دستاتو بیار پایین😊
✍️ فارسیش میشه
»» سایزِ خدا از هر چیزی که تصورشو بکنی بزرگتره
⭕️ به این میگن تکبیرة الإحرام
👈 چون با گفتنِ این تکبیر
انجام بعضی از کارا حرام میشه
👈 ینی یه جورایی مثلا إحرام می بندی
ئه! 🤔
الکی الکی ینی مکه نرفته
حاجی شدیم ما؟! 😮
مگه می شه؟ مگه داریم؟!😏
✔️ یه جورائی آره!
⛔️ چون یه سری حرکات مثِ
خندیدنو حرفیدنو چرخیدنو
پردیدنو لمبیدنو دویدنو...
با تکبیرة الإحرام، ممنوع میشه
هییییییس🙊
گوش بده 👂🏻
😇 فرشته ها دارن میگن:
خوش اومدی به حریم امنِ خدا🙏
🕋 @KhanevadeHMontazeran
👈 میخوام یک نماز زنده و باروح اقامه کنم تا گناه از زندگیم کوچ کنه😔
👈 میخوام نماز، صرفا لقلقه زبان نباشه و لذت ببرم ازش🤔
🏃گامِ اول برای اقامه چنین نمازی، آشنائی با #مفهوم_نماز است.
_____________________________________________
#مفهوم_نماز|⭕️ معنای الله [1]
✍️ أل + إله = الله
❓تا بحال فرمولِ اینطورَکی دیده بودین؟
فرمولِ "خدا"س این!
حواسا به تخته لدفن😊
"ال" یعنی آشِنا و نامدار
بهش میگن الف لامِ تعریف
خدا کِسیه که همه میشناسنش
تا بحال شده از کمکِ همه نا امید بشی؟☹️
اما تهِ دلت حس کنی...
هنوز کسی هس که میتونه کمکت کنه؟
👌 اون کِس خداس
درسته که دیده نمیشه🙄
👈 مثِ مغناطیسِ زمین...
👈 مثِ امواجِ رادیوئی...
👈مثِ جریان الکتریکی...
👌 اما ندیدن، دلیل بر نبودن نیس
🕋 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
#درخواست_اسکان
#فوری
⚫️ یا للمسلمین...
اگر به چشم خودم نمیدیدم، باور نمیکردم!
در حاشیه میدان شهدا، شلوغترین میدان شهر و درست زیر بنر غولآسای «مشهد شهر امید و زندگی» و دقیقاً روبروی ساختمان شورای شهر، یک «مادر سیده» به این شکل آواره و بیسرپناه مانده باشد...
مستأجر خانهای نقلی بوده در گلبهار و صاحبخانه (لابد او هم از سر استیصال) جوابش کرده... گفت میخواستم در همان بیابانهای اطراف گلبهار بمانم، ولی ترسیدم و به اینجا پناه آوردم؛ بلکه مسلمانی به دادم برسد...
از مرام و غیرت دوستان نازنینم به دور است که بیتفاوت باشند... اگر کسی از دوستان، طبقهای، زیرزمینی، جایی سراغ دارد که حدّاقلّ سرپناهی برایش فراهم شود، اجره عندالله... تا این که برای رفع فقرش ببینیم چه میشود کرد.
آدرسش: حاشیهی میدان شهدا، بین خیابان شهید هاشمی نژاد و آیه الله عبادی، تلفنش هم (خانم جوادی):
0...
شماره تلفن
آیدی
@Sh2Barazandeh
ممنون میشوم اگر خبر خوش سر و سامان گرفتنش را بدهید.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
میخوامت.. که خواستنی تر از هرکسی @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_
#توجه❌❌
این متن خیلی کلیدی ِ
لااازمه که بشه ملکه ی ذهنتون 👍
وقتی زن و مرد #ازدواج میکنن قراره لباس هم باشن ...
لباس چیکار میکنه؟
تو رو از گرما و سرما حفظ میکنه و مهم تر از اون
نقصاتو میپوشونه
ادما #ازدواج میکنن تا اعتماد بنفس بگیرن.👍
تا خودشونو باور کنن.
تا یکی باشه خوبیاشونو بزرگ ببینه بدیاشونو کوچیک
که همین طور که هستن دوستشون داشته باشن
پس چرا وقتی همسرمون یه کاری انجام نداد بهش بگیم #تنبل و وقتی یه چیزی نفهمید بهش بگیم خنگ؟؟؟
زن و شوهر نباید بهم برچسب بزنن و هویت همو زیر سوال ببرن
شما باید همو بالا ببرین نه پایین 🙊
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
وقتی با هم میرید مهمونی ...
اگه قراره با همسرت بری مهمونی،
سعی کنین یه لباس ست بپوشین...
وقتی رسیدین به مهمونی،جلوی جمع خانومتو تحویل بگیر.باهاش بگو بخند...
از خوبی هاش توی جمع تعریف کن...
بزار قشنگ احساس کنه برات مهمه و بهش اهمیت میدی.
اول برای خانومت غذا بکش بعد برای خودت.
وقتی خانومت کنارته موبایلتو دستت نگیر
با خانومت صحبت کن.
یهویی بهش بگو دوسش داری.
توی جمع وقتی هر کسی حواسش پرت یه کاریه،
به خانومت بگو که حواست بهش هست و مواظبشی😍
🗞 #سیاست_های_مردانه
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
💪باسیاست باشیم❌
گاهی باید نشنیده گرفت... گاهی زن و شوهر در زمان عصبانیت، حرفهایی میزنند و جملاتی به کار میبرن، که خودشان هیچ اعتقادی به این حرفها ندارند.
در چنین مواقعی، بهتر این است که عکسالعمل نشان ندهیم و از آن حرفها عبور کرد... زندگی با اراده خودمان شیرین میشود...
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
هدایت شده از 🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_نودم: تن صدایش عوض شد و با ناراحتی گفت:ان شاءالله اجرتون ر
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_نود_و_یکم:
خودم را عقب کشیدم و گفتم:چرا این طوری می کنی؟دارم باهات حرف می زنم.
به عربی فحش رکیک داد.سرش داد کشیدم:دهنت رو ببند.
از دادم ترسید و گفت:اَنا خومو واياچ.من که با تو نبودم.
گفتم:پس با کی بودی؟
گفت:اینا .با دست مردها را نشان داد.
گفتم:اونا که اینجا نیستن.اونا اون طرفن.
دوباره گفت:نه با تو نبودم.
اسمش را از زبان مردها شنیده بودم و به همان اسم صدایش کردم و گفتم:گنوا چرا این طوری می کنی،چرا می خوای از اینجا بری؟
گفت:اینا می خوان منو اذیت کنن.
گفتم:نه اینا آدمای خوبین.خیابون خطرناکه که بهت می گن بیا تو مسجد.خمسه خمسه می خوره بهت ها.
گفت:بِتْنا با الْحُدود.خونمون تو مرزه.من می خوام برم خونمون.
گفتم:الان عراقی ها اونجا هستن.اونا از مرز گذشتن.
گفت:من از عراقی ها نمی ترسم.به من کاری ندارن.
گفتم:مگه پسر عموهاتن. که بهت کاری ندارن؟اگه ببیننت با تیر می زنن.
با آن صدای تو دماغی اش گفت:نه.صدام با ماست.عرب ها رو نمی زنه.
داشتم شاخ در می آوردم.با خودم گفتم:ببین تبلیغات صدام به گوش این دیوونه هم رسیده.رادیو رژیم بعث مرتب مردم خصوصا عرب زبان ها را تشویق می کرد،شهر را ترک کنند یا طرف نیروهای عراقی بروند.می گفتند:بیایید ما از شما پذیرایی می کنیم.ما با شما کاری نداریم.شما از ما هستید.برادران مایید.ما فقط با رژیم خمینی کار داریم.
من که ساکت بودم و داشتم به حرفش فکر می کردم،توی صورت من دقیق شده بود.یکدفعه انگار چیزی یادش آمده باشد،پرسید:ببینم تو دختر کی هستی؟
خنده ام گرفت،گفتم:حالا اگه من بگم دختر کی ام،تو پدر منو می شناسی؟
بی توجه به حرف من دوباره پرسید:تو دختر حاج خلف نیستی؟
سربه سرش گذاشتم و گفتم:من دختر حاج صلبوخ هستم.این اسم را توی طنز ها شنیده بودم.صلبوخ به معنای سنگ و ریگ درشت است.ما همیشه توی شوخی هایمان همدیگر را به این اسم صدا می کردیم.
با تعجب گفت:من حاجی صلبوخ رو نمی شناسم خواهر!
خندیدم و بغلش کردم.در حالی که تنم مور مور می شد،گفتم:بیا بریم توی مسجد.
سطح ناصاف و تاول تاول و پر از جوش پوست گنوا را که حتی از زیر پیراهن و شلوار گشادش مشخص بود،حس می کردم و چندشم می شد.نمی دانم گنوا چرا علاوه بر ظاهر وحشتناکش این قدر کثیف و بدبو بود.معلوم نبود کی حمام کرده یا اصلا تا به حال آبی به تنش خورده یا نه.پاهای برهنه اش کبره بسته و زمخت شده بود.موهای به تن چسبیده اش که مثل گون شده بود،از زیر شله اش بیرون آمده بود.از همه چندش آور تر شپش هایی بودند که روی پیشانی اش جولان می دادند.با دیدن آنها حالم بدتر شد.
با همه این اوصاف مجبور بودم،برای اینکه او را به زبان بگیرم و توی مسجد بیاورم،پیه این کار را به تنم بمالم.گنوا هم از این اظهار محبت خوشش آمده بود و مرا که دیگر طاقت استشمام آن بو را نداشتم،سفت توی بغل فشار می داد و می گفت:إنْتي عَيني.فَدوه ارو حلچ .اِنتي حَبيبتي،عيني.تو نور چشم منی.فدات بشم.عزیز منی.نور چشمم.
گفتم:خب دیگه بسه.قول بده اینجا بمونی.چرا می خوای بری؟
گفت:آخه گرسنمه.
گفتم:اینجا هم آب هست،هم غذا.نرو بیرون.
گفت:به کی بگم غذا می خوام.
گفتم:اینجا به هر کی بگی بهت غذا می ده.بیسکوییت می ده.
یکدفعه دوباره قاطی کرد و گفت:من کعک می خوام.
خنده ام گرفت و گفتم:تو این هیر و ویر از کجا برات کعک بیارم.تو چته.چی می خوای .مگه اینجا ما عروسی داریم برات کعک بیارم.ما الان تو آتیشیم.جنگه.می فهمی؟کعک کجا بود؟
مثل بچه ها شانه هایش را بالا انداخت و گفت:من چی کار کنم.من چی کار کنم.من کعک می خوام.
دیگر داشت دیوانه ام می کرد.می خواستم به حال خودش رهایش کنم که یک نفر یک بسته بیسکوییت پتی بور دستش داد.گنوا به محض گرفتن بیسکوییت روی زمین ولو شد و شروع به خوردن کرد.دوباره بهش گفتم:ببین اینجا همه چی هست.نرو بیرون.زن های دیگر هم هستن.اونا هم اینور و اون ور نمی رن.هر چی خواستی به همینا بگو.
اصلا واکنشی به حرف هایم نشان نداد.سرش به خوردنش گرم بود.
ادامه دارد...
کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی
⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_نود_و_یکم: خودم را عقب کشیدم و گفتم:چرا این طوری می کنی؟دا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_نود_و_دوم:
از مسجد بیرون آمدم و راه افتادم به طرف جنت آباد.ذهنم مشغول حرف های جهان آرا و کارهای گنوا بود.به چهل متری نرسیده،از پشت سرم شنیدم:خواهر ،خواهر.
ایستادم به عقب برگشتم.دو تا پسر لاغر استخوانی کم سن و سال کمی عقب تر از من داشتند به طرفم می آمدند.روی شانه پسری که قد بلند تر و سبزه تربود،اسلحه ام_یک بود.این دو نفر را صبح موقعی که با ابراهیمی حرف می زدم،توی حیاط مسجد دیده بودم.وقتی صدایم بالا رفته بود،آمده بودند و به جر و بحث من و ابراهیمی گوش می کردند.به من که رسیدند،سلام کردند.یکی از آنها پرسید:شما برای جنت آباد نیرو می خواید؟
گفتم:آره
گفتند:ما حاضریم باهات بیایم اونجا.
نگاهی بهشان کردم و با خودم گفتم:اینا به این لاغری و ضعیفی چطور می خوان جنازه های سنگین رو جا به جا کنن.اصلا با این سن و سال کم شان می شه انتظار داشت،جنازه ها رو که می بینند،طاقت بیارن و جا نزنن؟خیلی از بزرگتر ها و گنده تر هاش آمدند و رفتند.دیگه هم پشت سرشون رو نگاه نکردند.بعد خودم را سرزنش کردم که:آخه دختره مغرور و خودخواه مگه خودت روز اول دچار غش و ضعف نشدی؟داشت روح از بدنت پر می کشید.از کجا می دونی این ها بهتر از تو نباشن.از تو قوی تر نباشن.هر چی باشه اینا مرداند و تو دیدن این چیزها از زن ها با طاقت ترند.بعد از این مکث گفتم:اونجا کارها خیلی سنگینه.شهدا رو باید غسل بدید و کفن کنید.جنازه جا به جا کنید به خاک بسپارید.اگه دلش رو دارید ،بسم الله.
پسری که ام_یک ذوی دوشش بود،گفت:ولی شما گفتید چند نفر مسلح برای نگهبانی می خواید.
گفتم:آره.نیروی مسلح هم می خوایم.
گفت:خب ما می آییم برای نگهبانی.اگه تونستیم تو کارهای دیگه هم کمکتون می کنیم.
گفتم:دستتون درد نکنه،حالا الان می آیید؟
گفتند:آره.
برای اینکه خیال ابراهیمی را کمی آرام کنم ,گفتم:پس بریم مسجد.من اطلاع بدم شما دارید می آیید جنت آباد.
برگشتیم مسجد و دوباره رفتم سراغ ابراهیم.باز مشغول بود.با این حرف می زد.با اون حرف می زد.تلفن را جواب می داد و در جواب بعضی ها که مثل من سرش می ریختند و داد و بیداد می کردند،فقط,لبخند می زد و جواب می داد.گاهی هم داغ می کرد.اما این حالتش یک لحظه بیشتر طول نمی کشید و دوباره آرام می شد.به خودم گفتم:چه آدم با ظرفیتی یه.چقدر طاقت داره.
در بین آن هیاهو صدایم را به ابراهیمی رساندم که:این دو تا بنده خدا می خوان همراه من بیان جنت آباد.گفتم بهتون گفته باشم.ولی این نباشه دیگه فکر اونجا نباشین،نیرو نفرستین.
گفت:خیالت راحت.من سعی خودم رو می کنم به اونجا رسیدگی بشه.
توی مسیر جنت آباد پسر ها درباره وضعیت جنت آباد سؤال می کردند.من همه چیز را مفصل برایشان تعریف کردم.وقتی گفتم شهدا جمع شدند،کسی نیست غسلشان بدهد و دفن کند،خیلی ناراحت شدند و گفتند:اگر ما می دونستیم،زودتر می اومدیم.این چند روز توی مسجد کار زیادی نبود انجام بدیم.خیلی علاف بودیم.کاش می اومدیم جنت آباد.
بعد پرسیدند:شما خواهر حسینی هستی؟
تعجب کردم و گفتم:چطور مگه؟
گفتند:اسمتون رو زیاد شنیدیم.
نپرسیدم چه جوری و از کجا اسم مرا شنیده اید.فقط توی دلم به خودم گفتم:از بس اومدم داد و بیداد کردم،شدم گاو پیشونی سفید.چون آنها اسم مرا می دانستند من هم اسمشان را پرسیدم.پسری که کوتاه تر بود گفت:من عبدالله معاوی هستم.برادرم حسن هم تو سپاهه.
اون یکی گفت:اسم من حسین عیدی یه.
قیافه حسین عیدی برایم آشنا بود.تو دلم گفتم:من اینو یه جایی دیدم.ولی کجا؟
بالاخره گفتم:قیافت خیلی برام آشناست.ولی یادم نمی یاد کجا دیدمت.
با حجب و حیای خاصی گفت:ما خونمون تو خیابون میناست.روبه روی نانوایی.
یادم افتاد.این یکی از پسر بچه های محله میناست که حالا قد کشیده.
گفتم:تو همون حسینی که بچه ها بهت می گفتن؛سیاه مو فرفری ؟
خندید وگفت :ها خودمم.
ادامه دارد....
کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی
⭕️ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
هدایت شده از خانهی بهشتی بانوان منتظر ♡••࿐
رودخانه ای متفاوت از جنس گل های زیبای آرمنیاکوم آبی در هلند 😍
این گل های زیبا تقدیم به شما💐
🍃🌺 🌿🌹
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
هدایت شده از سلامت منتظران
4_6046399588590420982.pdf
471K
☎️ لیست #نمایندگیهای معتبر طب اسلامی در سطح کشور همراه با شماره تماس
http://eitaa.com/joinchat/1574764544C07cbd413d0
#انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
#آدرس
#تلفن
‼️مردان عراقی در مشهد!!
✍️یاسر عرب
✅همین ابراهیم که عزیز است و در مجموعه ی تولیدی اخیر (خرد جنسی) تصویر برداری این تولید را بر عهده داشت و سرش را بزنی باز پای اش از کربلا و بغداد و نجف کشیده نمی شود، برایم تعریف می کرد که چند بار توی نقاط مختلف عراق جر و بحثی بین تیم تولید فیلمشان با مردان عراقی شکل گرفته!
بر سر چه؟ اینکه طرف عراقی با کنایه و کینه عنوان کرده: «کم نشنیده ایم که مردان ایرانی دنبال زنان عراقی هستند! خجالت هم خوب چیزی است. این بی ناموسی ها جای اش توی عراق نیست!»
✅حکایتِ اینطرف آبیِ همین شیطنت رسانه ای که این روزها فوران کرد. بنا بر خاطرات ابراهیم، انگار که همان فضا را مهندسی معکوس کرده باشی.
یادت هست؟ در موج اول چند سال پیش ادعا شد که مردان عرب دارند در مشهد با زنان ایرانی رابطه جنسی بر قرار می کنند! یک عکس پخش شد.پشت کله ی تعدادی مرد که معلوم نبود کت کدامشان تن آن دیگری است؟ به صف ایستاده در یک آپارتمان، جلوی در یک اتاق! البته با کپچن: «خوشا به غیرتت ایرانی! صیغه زنان ایرانی توسط عرب ها!»
✅برای ملت جنجال پرور همین کافی بود تا نچ نچی سر بدهد و دست روی پا بکوبد و افسوس بخورد و به پدر جد هر چه عرب است دشنام بدهد. بعد حس ناموس پرستی و غیرت اش گل کند و در پی فرصت انتقامی سخت برآید.
✅این روزها اعلام شد که شش هزار خانه در مشهد در حال ارائه سرویس های جنسی به مسافران عراقی هستند! دقت بفرمایید؛ شش هزار خانه! نه پنج هزار و نهصد و نود و نه تا! و دقت تر بفرمایید؛ فقط عراقی! نه مثلا توریست ها و نه حتی اعراب به طور کلی بلکه "عراقی" ها ...
✅این آمار در شرایطی دست به دست می شود که در حوزه تن فروشی اساسا هیچ تحقیق رسمی و قابل اتکایی تا کنون در ایران انجام نگرفته است! و تا اوضاع و احوال بی متولی زیست جنسی در ایران همین باشد که هست هیچ آمایش جدی و شوخی هم نخواهیم داشت.
✅اما باز اعتماد به سقف را ببین که ظرف دو روز از گذشت ارائه این آمار حضرات "تیتر" می زنند که «خبر تایید ادعای استفاده جنسی مردان عراقی از زنان ایران» بعد خبر گزاری و پایگاه های خبری یکی بعد دیگری گوی سبقت را در خبر پراکنی از هم می ربایند.
✅حالا به ادامه خبر توجه بفرمایید:
[(ایسنا) به نقل از شهروند: در منطقه آزاد اروند میتوان رد خانههایی را گرفت که برای استفاده جنسی از زنان به راه میافتد!]
جان؟ منطقه آزاد اروند؟ می توان رد گرفت؟
!!!
✅و باز در ادامه:
[رئیس اتحادیه هتلداران خراسان رضوی:در مورد ازدواج موقت عراقیها با زنان ایرانی باید بیشتر مراقب باشیم.]
باید مراقب باشیم؟ شیب؟ بام؟
خوب این محتوا چه ربطی داشت به لید خبر؟
✅بی خیال ... مهم همان چیزی است که ما دوست داریم باور کنیم! حالا اینکه تمام هتل ها و مسافر خانه ها از پذیرش زن ایرانی با مرد غیر ایرانی منع شده اند که اساسا مسئله ما نیست! و اینکه کلا روی هم رفته اماکن بی مجوز در مشهد حدود پنج تا شش هزار بر آورد شده است که اهمیتی ندارد! اینکه جمعیت مشهد شش میلیون و چهارصد هزار نفر است اما تعداد مسافران آن سالیانه حدود بیست و پنج میلیون نفر می رسد، نکته ای دارد؟ اینکه سهم گردشگران خارجی از این رقم (باوجود 400 میلیون شیعه در جهان) تنها دو میلیون نفر در سال است مهم است؟
✅اینکه هر شهری با چنین پتانسیل تاریخی و فرهنگی و مذهبی مقصد گردشگر (زیارتی، سیاحتی، سلامتی) شد باور پذیر است که توسط افراد سود جو درصدی هم گردشگری سکس در کنار اش وجود داشته باشد، غیر طبیعی است؟
حالا اگر تقاضا کنم تناسب بازار سکس ادعایی را با حجم گردشگر داخلی و خارجی قیاس بفرمایید خیلی درخواست زشتی است؟
✅حالا که سهم گردشگران خارجی کمتر از ده درصد شد گمان می کنید در این میان سهم گردشگر عراقی از آن دو میلیون چقدر باشد؟ و باز فکر می کنید تعداد مردان مجرد منهای مسافرانِ دختر و زن و پیر مرد و کودک چه میزان باشد؟ آیا به این فکر کرده ایم که با توجه به حجم گسترده ی شیعیان در عراق و تفاوت وضعیت ارزش پول ملی در تناسب با دلار، بسیار طبیعی است که شاهد استقبال مردم عراق از سفر به مشهد باشیم؟
✅یا به جای تامل، آتش احساسات عراق ستیزانه را تیز می کنیم و کلیشههای عوام پسند جنسی دربارۀ عرب و عجم را تکرار؟
✅هیچکدام اینها مهم نیست! مهم تخریب همزیستی طبیعی بین مردم ایران و عراق است. مهم این است که اگر حاکمان ما عرضه ی تشکیل زیست عرفی و هنجارمند و روامدارانه با اهل تسنن را نداشتند ما محکومان هم به تاسی از ایشان با همین دست فرمان به جان برادران شیعه ی خودمان بیفتیم.
✅از خواص حریرباف که توقعی نیست! آنها حواسشان به منافعشان است اما از عام مردم انتظار داریم به همزمانی بسیار بسیار اتفاقیِ اخبار مواضع سیاسی حیدر العبادی در خصوص تحریم آمریکا و قصه ی دلار و موج عراقی ستیزی ناموس پرستانه ی ناگهانی دقت بفرمایند!
@KhanevadehMontazeran
@BanovaneMontazer
❌❌❌❌
یه نکته سیاسی:
⭕️ فردا جلسه مهمی برای استیضاح رئیس جمهور هست.
تیم رسانه ای دولت به خوبی تونست حواسای رسانه ها رو به مسائل دیگه پرت کنه
ولی خب شما بزرگواران میتونید یه کاری کنید که بیشترین تاثیر رو در جلسه فردا داشته باشید.
👈 📲 به نمایندگان کل کشور پیامک بزنید و ازشون درخواست کنید که از حقوق ملت در برابر فسادهای دولت دفاع کنن.
💢 هر چقدر مومنین ساکت باشن و اینجور جاها صداشون در نیاد، پس فردا همه مردم باید فشار های بیشتری رو تحمل کنن.
✔️ پس حتما هر کسی به سهم خودش شروع کنه..
لیست شماره های نماینده ها توی اینترنت هست.