eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
پای درس نهج البلاغة- قسمت اول از موضوع: صفت پلید قال الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهما السلام: أَلبُخلُ عارٌ... بخل ننگ است... توضیح کوتاه: بخل، صفت منع دیگران است از حقوق مالی ای که در نزد شخص بخیل دارند.بخیل به دلیل داشتن این صفت زشت ، حق فقراء و اقوام را نمی پردازد لذا در نزد مردم و خداوند متعال مهر ننگ بر پیشانیش می چسبد.در دنیا از چشم مردم و در آخرت از نظر رحمت حق سقوط می کند...
⃣ ✨الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ يُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِيبٌ فِي بَلْدَتِهِ . 💠 بخل ننگ و ترس نقصان است و تهیدستی مرد زیرک را در برهان کند می‌سازد و انسان تهیدست در شهر خویش نیز بیگانه است. 🔴 شرح: بخش اول 🔻در زمینۀ بخل، امیرالمؤمنین مطالب بسیار مهم و جالبی در نهج‌البلاغۀ شریف دارند که در چند بخش ارائه می‌شود: 🔷1. تعریف بخل بخل در مقابل سخاوت، یعنی در جایی که انسان وظیفه دارد ببخشد و عطا کند، مانعی از درون نگذارد که ببخشد و از اعطا خودداری کند. 🔷2. ماهیت بخل امیرالمؤمنین معتقدند اگر صفت بخل در کسی تحقق پیدا کرد، آنجا کانون همۀ بدی‌ها و عیب‌ها خواهد بود. 🔹2.1 در حکمت 378 می‌فرمایند: «بخل‌ورزیدن کانون تمام عیب‌ها و مهاری است که انسان را به‌سوی هر بدی می‌کشاند.» 🔹2.2 برای اینکه ذات پلید بخل را خوب ترسیم کنند و در ذهن ما حک کنند، در حکمت 195 زباله‌های آلوده و متعفن را حاصل و نتیجۀ بخل می‌دانند. آن حضرت در حالی که در راه از کنار مزبله‌ای عبور می‌کردند فرمودند: «این همان است که بخیلان به آن بخل می‌ورزند.» در روایت دیگری نقل شده است که: «این چیزی است که دیروز بر سر آن رقابت می‌کردید.» 🔹2.3 بر این اساس، امام بخل را از شعبه‌های جهل و بی‌عقلی و حماقت می‌دانند؛ لذا از بخیل تعجب می‌کنند و در حکمت 126 می‌فرمایند: «در شگفتم از بخیل؛ به‌سوی فقری می‌شتابد که از آن می‌گریزد و سرمایه‌ای را از دست می‌دهد که برای آن تلاش می‌کند. در دنیا مانند تهیدستان زندگی می‌کند، اما در آخرت مانند سرمایه‌داران محاکمه می‌شود.» یعنی رفتاری که بخیل انجام می‌دهد با آرزویی که دارد اصلاً سازگار نیست؛ یعنی اینکه بخیل برعکس آنچه در دل دارد و آرزومند است رفتار می‌کند. 🔻مولا همان‌گونه که بخل را این‌قدر زشت می‌دانند، سخاوت را یکی از چهار ستون استوارشدن و محکم‌شدن دین و دنیا می‌دانند و در حکمت 372 به جابربن‌عبدالله انصاری می‌فرمایند: «ای جابر، استواری دین و دنیا به چهار چیز است: 1. عالمی که به علم خود عمل کند؛ 2. جاهلی که از آموختن سر باز نزند؛ 3. بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد؛ 4. فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس هرگاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نیاورد و هرگاه بی‌نیاز در بخشش بخل ورزد، تهیدست آخرت خود را به دنیا فروشد.» 🔹2.4 در منطق امیرالمؤمنین بخل و سخاوت (یعنی نبخشیدن و بخشیدن، انفاق‌نکردن و انفاق‌کردن) یکی از اسباب آزمایش الهی هستند؛ لذا دربند 5 خطبۀ 183، با استناد به آیۀ «ان تنصروا الله ینصرکم» و آیۀ دیگری درباره قرض‌الحسنه این نکته و آزمایش الهی را این‌گونه بیان فرمودند: با اموال خود انفاق کنید، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید، و در بخشش بخل نورزید؛ چراکه خدای سبحان فرمود: «اگر خدا را یاری کنید، شما را پیروز می‌گرداند و قدم‌های شما را استوار می‌دارد.» و فرمود: کیست که به خدا قرض نیکو دهد تا خداوند چندبرابر عطا فرماید و برای او پاداش بی‌عیب‌ونقصی قرار دهد.» یاری‌خواستن خدا از شما به‌جهت ناتوانی نیست، و قرض‌گرفتن خدا از شما برای کمبود نمی‌باشد. در حالی از شما یاری خواسته که: «همۀ لشکرهای آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است.» و در حالی از شما طلب وام می‌کند که همۀ گنج‌های آسمان و زمین به او تعلق دارد و خدا بی‌نیاز و حمید است. بلکه خواسته است شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکورفتارتر است.
بخل و احوال مردم آخرالزمان-شرح حکمت۳.mp3
4.27M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 / بخش اول ⭕️ بخل 2⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
⃣ اگࢪ نمیتونۍ صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔷3. بخل و احوال مردم آخرالزمان: می‌دانیم یکی از قواعد کلی قرآنی این است که هرچه فاصله از منبع دین و صدور دین و زمان رسول خدا و زمان صدور وحی بیشتر می‌شود، متأسفانه بر بدی‌ها و کثرت بدها افزوده می‌شود و از خوبی‌ها و تعداد خوبان کاسته می‌شود. امیرالمؤمنین در حکمت 468، با توجه به این قاعده، یکی از ویژگی‌های زشت بسیاری افراد در آخرالزمان را حاکم‌شدن بخل می‌دانند: «مردم را روزگاری دشوار در پیش است که توانگر اموال خود را سخت نگه می‌دارد، در حالی که به بخل‌ورزی فرمان داده نشده. خدای سبحان فرمود: ’بخشش میان خود را فراموش نکنید.‘ بدان در آن روزگار، بلندمقامان و نیکان خوار گردند.» 🔷 4. تعصب و خودمحوری؛ ریشۀ بخل امیرالمؤمنین ریشۀ بخل را نوعی تعصب و خودمحوری و خودخواهی می‌دانند و در حکمت 120، وقتی روان‌شناسی طایفه‌ای عرب را بیان می‌کنند و به طایفۀ بنی‌عبدالشمس یعنی همان بنی‌امیه می‌رسند، می‌فرمایند: «اما بنی‌عبد‌شمس دوراندیش‌تر و در حمایت مال و فرزندان توانمندترند و به همین جهت بداندیش‌تر و بخیل‌تر می‌باشند.» یعنی چون خوبی‌ها را فقط برای خود و طایفۀ خودشان می‌خواهند و فقط خودخواه و خودمحورند، هم حیله‌گرتر هستند تا بتوانند منافع دیگران را به‌نفع خودشان مصادره کنند و هم خیلی بخیل هستند و از خودشان به دیگران چیزی نمی‌دهند. 🔷5 آثار فردی و اجتماعی بخل: دربارۀ آثار بخل می‌توان فرمایش‌های امیرالمؤمنین را به دو بخش تقسیم کرد: 5.1 آثار فردی بخل: در این بخش، امیرالمؤمنین آثار فردی را در دو بخش بیان فرموده‌اند: 🔹5.1.1 محرومیت از سخا و بخشش و جود و کرم: در خطبۀ 142، وقتی می‌خواهند سخاوت را بیان کنند، می‌فرمایند: «دست سخاوتمندی ندارد آن‌کس که از بخشش در راه خدا بخل می‌ورزد»؛ یعنی انسان بخیل از فضیلت و ثواب و آثار دنیوی و اخروی سخاوت محروم است. 🔹5.1.2 تضییع حقوق و کفران نعمت‌ها: کسی که بخل می‌ورزد و ثروتمند می‌شود، قطعاً حقوق الهی را تضییع کرده تا به اینجا رسیده است؛ لذا در بند 1 خطبۀ 129 فرمودند: «به هر سو می‌خواهی نگاه کن. آیا جز فقیری می‌بینی که با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کند یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل‌ورزیدن در ادای حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟»
⃣ 🔷5.2 آثار اجتماعی بخل: در این بخش، امیرالمؤمنین دو نکته را بیان می‌فرمایند: 🔹5.2.1 ناامیدی مردم از خیر مدیران و حاکمان جامعه: در بند 9 نامۀ 53، خطاب به جناب مالک اشتر می‌نویسند: «بین خودت و مردم خیلی حاجب و نگهبان و فاصله ایجاد نکن و تا می‌توانی با مردم مستقیماً ارتباط بگیر.» سپس در تبیین دلیل این توصیه می‌فرمایند: «تو به‌هرحال یکی از دو نفر می‌باشی: یا خود را برای جان‌بازی در راه حق آماده کرده‌ای که در این حال، نسبت به حق واجبی که باید بپردازی یا کار نیکی که باید انجام دهی ترسی نداری. پس چرا خودت را پنهان می‌کنی؟ یا مردی بخیل و تنگ‌نظری، که در این صورت مردم به تو امیدی ندارند که بخواهند از تو درخواستی داشته باشند.» 🔹5.2.2 شکست امت‌ها در حالی که همه به‌ظاهر مؤمن بودند: این بسیار نگران‌کننده است. در بند 13 خطبۀ 192، وقتی می‌خواهند عبرت از گذشته را برای ما بیان فرمایند تا آماده باشیم، می‌فرمایند: «و از کارهایی که پشت آن‌ها را شکست و قدرت آن‌ها را در هم کوبید، مانند کینه‌توزی با یکدیگر، پرکردن دل‌ها از بخل و حسد، به یکدیگر پشت‌کردن و ازهم‌بریدن و دست از یاری هم کشیدن، بپرهیزید.» 🔷6 روش برخورد با بخیل روش برخورد با بخیل را حضرت در دو جنبۀ فردی و مدیریتی‌اجتماعی دسته‌بندی کرده‌اند. گاهی در حوزۀ ارتباطات فردی خودمان با بخیل مواجه هستیم و باید بدانیم چه رفتاری در برابر او انجام دهیم و گاهی به‌عنوان مدیر یا حاکم یا کارگزار نظام، در برابر افراد بخیل وظیفه‌ای داریم. 🔹6.1 روش برخورد با بخیل در حوزۀ فردی 🔹6.1.1 کسی که بخل واقعاً ملکۀ وجودی او شده است: در حکمت 38 خطاب به امام‌مجتبی علیه‌السلام می‌فرمایند: «از دوستی با بخیل بپرهیز؛ زیرا آنچه سخت به آن احتیاج داری از تو دریغ می‌دارد»؛ یعنی با آدمی که بخل ملکۀ وجودی او شده است اصلاً دوست نشو. 🔹6.1.2 کسی که آدم یا دوست خوبی است و گاهی از او رفتار بخیلانه سر زده و بخل سیرۀ او نشده است: در بند 15 نامۀ 31 به امام مجتبی علیه‌السلام می‌نویسند: «چون برادرت از تو جدا گردد، تو پیوند دوستی را برقرار کن؛ اگر روی برگردانَد، تو مهربانی کن و اگر بخل ورزد، تو بخشنده باش»؛ یعنی با او نباید قطع رابطه کنی، بلکه باید در مقابل ببخشی تا برگردد.
1_378779935.mp3
7.03M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣■بخش اول 💢بخل 4💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع
⃣ اگࢪ نمیتونۍ صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔶6.2 روش برخورد با بخیل در حوزۀ مدیریتی و مسئولیتی 🔸6.2.1 امیرالمؤمنین به ما آموخته‌اند که مدیران و کارگزاران حکومت اسلامی اولاً به هیچ بخیلی (کسی که بخل ملکۀ وجودی او شده است) نباید مسئولیتی بدهند. در بند 3 خطبۀ 131 فرمودند: «همانا دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمت‌ها و احکام مسلمین، ولایت و رهبری یابد و امامت مسلمین را عهده‌دار شود، تا در اموال آن‌ها حریص گردد»؛ یعنی اگر بخیل حاکم شد، دائماً به مردم فشار می‌آورد تا اموال آن‌ها را تصاحب کند. 🔸6.2.2 نکتۀ دوم اینکه مدیران جامعه حتی حق مشورت‌کردن با بخیل را ندارند. امیرالمؤمنین در بند 6 از نامۀ 53 به مالک اشتر می‌نویسند: «بخیل را در مشورت‌کردن دخالت نده که تو را از نیکوکاری بازمی‌دارد و از تنگدستی می‌ترساند.» 🔸6.2.3 امیرالمؤمنین به مقابله با احتکار بازرگانان بخیل اشاره می‌کنند: «احتکار یعنی حبس‌کردن مایحتاج عمومی در زمانی که مردم به آن احتیاج دارند، با هدف افزایش قیمت.» ایشان در فصل سیمای بازرگانان و صاحبان صنایع از بند 8 نامۀ 53، به مالک اشتر می‌نویسند: «این را هم بدان که در میان بازرگانان، کسانی هم هستند که تنگ‌نظر و بدمعامله و بخیل و احتکارکننده‌اند، که تنها با زورگویی به سود خود می‌اندیشند.» ✅نکته: اگر بخل واقعاً بخل باشد، در همۀ مصادیق زشت و بد است؛ اما در همۀ زبان‌ها، در کلام فصیح وقتی می‌خواهند از صفت خوبی خیلی تعریف کنند، گاهی آن را به صفتی بد تشبیه می‌کنند؛ مثلاً ممکن است از انسان‌های موفق و خوبی که برای وقت خود برنامه‌ریزی دارند، شنیده باشید که من در صرف وقت خودم خیلی بخیل هستم. یعنی حاضر نیستم وقت تلف کنم. هدرندادن وقت خصلت خیلی خوبی است؛ اما برای نشان‌دادن اوج این خوبی، آن را به یک بدی در ذهن مخاطب، تشبیه می‌کند؛ یا می‌گویند فلان شخص در احترام به پدر و مادر خیلی وسواس دارد. می‌دانیم که وسواس خصلت خیلی بدی است؛ اما منظور این است که در احترام به پدر و مادر خیلی مراقب است و خواسته اوج این خوبی را برساند، آن را در قالب خصلت بدی که در ذهن مردم جلوه کرده است، بیان می‌کند و البته از جنبۀ حساسیت و دقت آن. 🔷با این نگاه، امیرالمؤمنین در حکمت 234 یکی از تفاوت‌های زن و مرد را همین می‌دانند و می‌فرمایند: «برخی از نیکوترین خلق‌وخوهای زنان، زشت‌ترین اخلاق مردان است؛ مانند تکبر، ترس، بخل. هرگاه زنی متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمی‌دهد و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می‌کند و چون ترسان باشد، از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله می‌گیرد.» در این حکمت، بخل به‌معنای بخل بد نیست. اینکه زن در قبال زحمات شوهرش و اموال و دارایی او خیلی حساس است که هرجایی خرج نشود و به هرکسی داده نشود و حیف و میل نشود و هدر نرود، خیلی صفت خوبی است. 🔷اگر بند 6 نامۀ 53 (موضوع مشورت‌نکردن با بخیل) و موضوع حکمت 234 (تفاوت بانوان و آقایان) را کنار هم بگذاریم، به نکتۀ جالبی می‌رسیم: مولا در بند 17 نامۀ 31 به فرزند خودشان امام‌مجتبی(ع) می‌نویسند: «با زنان مشورت نکن.» دلیل آن چیست؟ در بند 6 نامۀ 53 فرمودند: «مدیران با بخیل مشورت نکنند»؛ چون بخیل واقعی تنگ‌نظر است و نمی‌خواهد بگذارد از کنار این مسئول خیری به مردم برسد. 🔷چرا گفته با زن مشورت نکن؟ اولاً منظور مشورت در امور اجتماعی است و ثانیاً زن به‌خاطر عشقی که به همسرش دارد و محافظت بیش از حد از اموال و دارایی خودش و همسرش، اگر مشاور شود ناخواسته طبق طبیعتش عمل می‌کند و این آثار سوئی دارد؛ لذا در حوزۀ کلان با زنان مشورت نکن، مگر زنی که این خصلت خودش را مدیریت کند و در حوزه‌‌های فردی و در جایگاه مناسب خودش به کار ببرد.
⃣ 🔰امیرالمؤمنین در بخش دوم از حکمت سوم می‌فرمایند: «وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ»؛ ترسوبودن نوعی کمبود شخصیت است. 🔻تعریف ترس 🔹ما در فارسی معمولاً هم خوف و هم جُبْن را ترس معنی می‌کنیم. خوف و جُبْن با هم تفاوت دارند. اگر منبع ترس عقلایی و الهی باشد، غالباً تعبیر به خوف می‌شود؛ لذا در فرهنگ دینی ما خوف از خدا کمال است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «ولِمَن خَافَ مَقامَ رَبّه جَنَّتان»؛ برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو بهشت قرار داده شده است. اما اگر منشأ ترس عقلایی نباشد و وهمی باشد، معنای ترس جُبْن می‌شود و جبن یعنی زبونی و خفت و ناتوانی نفس در برابر خطر؛ حال چه خطر واقعی باشد، مثل خطر حملۀ دشمن ( کسی که به‌جای دفاع از دین و ناموسش در برابر حملۀ دشمن، از او می‌ترسد، جبن دارد) چه خطر وهمی باشد، مثل ترس از تاریکی یا ترس از میت که نشانۀ نقص شخصیت است. ⭕️بنابراین جبن یعنی زبونی نفس در برابر خطر، در جایی که باید شجاعت نشان دهد. 🔻ریشۀ ترس 🔹امیرالمؤمنین در بند 6 نامۀ 53، ریشۀ ترس را مانند ریشۀ بخل و حرص، نوعی بدگمانی و سوءظن به خدای متعال می‌دانند: «همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونی هستند که ریشۀ آن‌ها بدگمانی به خدای بزرگ است.» 🔻ترس مجاز 🔹لذا در نهج‌البلاغه، تنها ترسی که مجاز و بلکه حسن شمرده شده، ترس از خداست. در بند 3 خطبۀ 160، امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «به‌گمان خود ادعا دارد که به خدا امیدوار است. به خدای بزرگ سوگند که دروغ می‌گوید. چه می‌شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟! پس هرکس به خدا امیدوار باشد، باید امید او در کردارش آشکار شود. هر امیدی جز امید به خدای تعالی ناخالص است و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است.» 🔻ثمرۀ ترس 🔹 امیرالمؤمنین ثمرۀ ترس به‌معنای جبن را ناامیدی معرفی می‌فرمایند. در حکمت 21 می‌فرمایند: «ترس با ناامیدی همراه است.» یکی از ویژگی‌های بندگان خوب خدا نترسیدن است، در زمانی که ریشۀ ترس الهی نیست. امام وقتی مالک اشتر را برای فرمانداری مصر اعزام می‌کنند، در نامۀ 38 که خطاب به مردم مصر است، دربارۀ ویژگی‌های مالک می‌فرمایند: «در لحظه‌های ترس، از دشمن روی نمی‌گرداند. بر بدکاران از شعله‌های آتش تندتر است.»
1_378782818.mp3
4.8M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣■بخش سوم 💢فقر و تنگدستی 1💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع
⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔰امیرالمؤمنین در بخش سوم و چهارم حکمت 3 می‌فرمایند: «وَ الْفَقْرُ یخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِهِ»؛ یعنی فقر باعث می‌شود انسان باهوش هرچند استدلال محکم داشته باشد، از بیان استدلال و برهانش لال بشود و انسان تهیدست در شهر خودش هم غریب است. 🔻پیامدهای فقر 🔷در نهج‌البلاغه مطالب بسیار مهمی در باب فقر و تنگدستی آمده است. اولین مطلب اشاره به خطرناکی و مهلک‌بودن و زشتی پدیدۀ فقر است، تا آنجا که امیرالمؤمنین از شر فقر به خدا پناه می‌برد. در حکمت 319 خطاب به فرزندشان محمد حنفیه می‌فرمایند: «فرزندم، من بر تو از خطر فقر می‌ترسم. پس، از فقر به خدا پناه ببر.» 🔰در خطبۀ 215، خود مولا در قالب دعا به درگاه خدا عرضه می‌دارند: «خدایا، به تو پناه می‌برم که در عین حال که پرودگار غنی مطلقی مثل تو دارم، در فقر دست‌وپا بزنم.» دلیل این پناه‌بردن به خدا پیامدهای خطرناک و مهلک فقر است. 🔷1. اولین پیامد فقر غربت است. فقیر به سه دلیل غریب می‌شود: 🔹1.1 فرهنگ غلط ظاهربین جامعه: در جامعه خیال می‌کنند هرکس ازنظر مالی ضعیف است، ازنظر عقلی هم ضعیف است. 🔹1.2 احساس حقارت خود فقیر از قرارگرفتن در جمع انسان‌های دارای توانایی مالی. 🔹1.3 ناتوانی فقیر در مشارکت‌های اجتماعی، مثل مهمانی‌دادن و خیرات‌کردن که کم‌کم باعث انزوای فقیر می‌شود. در حکمت 56 امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «انسان اگر ثروتمند باشد، ولو در دیار غربت زندگی کند، احساس دروطن‌بودن دارد و اگر فقیر باشد، ولو در وطنش هم زندگی کند، دائم احساس غریبی می‌کند. 🔷2. دومین پیامد خطرناک فقر نقص و ازبین‌رفتن دین است. در حکمت 319 امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «فقر دین انسان را تضعیف می‌کند.» 🔷 3. سومین پیامد خطرناک فقر سرگردانی عقل است. امیرالمؤمنین در حکمت 319 می‌فرمایند: «فقر باعث حیرانی و سرگردانی عقل می‌شود.» یعنی فقیر همۀ فکروذکرش مشکلات مالی و معیشتی خودش می‌شود و از سایر جنبه‌های زندگی مثل خانواده، معنویت، تربیت، لذت، تفریح و سایر استعداد‌های خودش غافل می‌شود. نمی‌تواند تحصیل علم کند و نمی‌تواند دنبال شکوفایی استعداد‌های خودش برود؛ چون فقیر است. 🔷 4. چهارمین پیامد خطرناک و زشت فقر تولید بغض و کینه در جامعه است. امیرالمؤمنین در حکمت 313 می‌فرمایند: «فقر انگیزۀ خشم را در جامعه ایجاد می‌کند.» در پایان خطبۀ 219، حضرت در بیان اینکه چرا کارگزاران نظام اسلامی باید در حد فقیرترین مردم زندگی کنند، می‌فرمایند: «به‌جهت اینکه اگر کارگزاران این امر را رعایت کنند، فقیر طغیان نمی‌کند»؛ یعنی اختلاف طبقاتی احساس نمی‌کند که بخواهد برای گرفتن حق خودش به قوۀ قهریه و طغیان و سرکشی روی بیاورد.
راههای مقابله با فقر- شرح حکمت۳.mp3
4.67M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣■بخش سوم 💢فقر و تنگدستی 2💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع
⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔻راه‌های مقابله با فقر 🔰امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه راه‌هایی برای مقابله با فقر بیان فرموده‌اند که به‌صورت کلی به دو بخش تقسیم می‌شود: 🔷 1. وظیفۀ خود فقرا امیرالمؤمنین در این بخش سه راهبرد را بیان فرموده‌اند: 🔹1.1 پیشگیری: در حکمت 57 قناعت را چنین معرفی می‌فرمایند: «قناعت ثروتی است پایان‌ناپذیر»؛ یعنی فقیر اگر در موقع دارایی حتی اندک خود، قناعت را راهبرد زندگی خودش قرار بدهد، اصلاً به دیگران نیازمند نمی‌شود. در حکمت 33، میانه‌روی در خرج‌کردن و بذل‌وبخشش را به‌عنوان راه دیگری بیان می‌فرمایند: «بخشنده باش، اما زیاده‌روی نکن. در زندگی حسابگر باش، اما سختگیر مباش.» 🔹1.2 مراقبت: فقیر باید از آبروی خودش مراقبت کند. امیرالمؤمنین در حکمت 340 می‌فرمایند: «پاکدامنی [و خودنگهداری از درخواست از دیگران] زیور تهیدستی است.» تا این حد مهم است. در حکمت 406 می‌فرمایند: «چه نیکوست فروتنی توانگران برابر مستمندان، برای به‌دست‌آوردن پاداش الهی و نیکوتر از آن خویشتنداری مستمندان برابر توانگران، برای توکل به خداوند است.» در بیان اوصاف متقین، در بند 3 خطبۀ 193 می‌فرمایند: «یکی از نشانه‌های متقین این است که می‌بینی در عین حال که فقیر است، زیبایی و عزت خودش را خوب حفظ می‌کند.» نتیجۀ این توصیه‌ها در بخش مراقبت این است که فقیر مواظب باشد آخرتش را به دنیا نفروشد. حضرت در حکمت 372 خطاب به جابربن‌عبدالله انصاری در عبارتی بسیار جالب که امیدوارم به گوش همه برسد، می‌فرمایند: «جابر، استواری دین و دنیا به چهار چیز است: 1. عالمی که به علم خود عمل کند؛ 2. جاهلی که از آموختن سر باز نزند؛ 3. بخشنده‌ای که در بخشش بخل نورزد؛ 4. فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد. پس هرگاه عالم علم خود را تباه کند، نادان به آموختن روی نیاورد و هرگاه غنی و بی‌نیاز در بخشش بخل بورزد، فقیر آخرت خودش را به دنیا می‌فروشد.» 🔹1.3 علاج و درمان فقر: امیرالمؤمنین در این بخش صدقه را پیشنهاد می‌کنند. در حکمت 7 می‌فرمایند: «صدقه دارویی قطعاً اثرگذار است.» در حکمت 137 می‌فرمایند: «روزی خودتان را با صدقه‌دادن پایین بیاورید.» یعنی از آسمان درخواست کنید و به زمین برسانید. در حکمت 258 می‌فرمایند: «وقتی فقیر شدید، با خداوند از طریق صدقه‌دادن تجارت کنید.»
راههای مقابله با فقر-شرح حکمت۳.mp3
6.88M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣■بخش سوم 💢فقر و تنگدستی 3💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع
⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔷 2. وظیفۀ دیگران در مقابله با فقر 🔹2.1 وظیفۀ ثروتمندان و اغنیا: امیرالمؤمنین در حکمت 328 می‌فرمایند: «همانا خدای سبحان روزی فقرا را در اموال ثروتمندان قرار داده است؛ پس فقیری گرسنه نمی‌ماند، جز به کامیابی توانگران و خداوند از اغنیا دربارۀ گرسنگی گرسنگان بازخواست خواهد کرد.» بنابراین، اولاً اغنیا باید بدانند که حق فقرا در اموال آنان است؛ لذا اگر فرصت پیدا کردند که رفع فقر کنند، این موضوع را نباید منت بشمارند، بلکه باید توفیق و سعادت و تکلیف بدانند. به همین دلیل امیرالمؤمنین در حکمت 425 می‌فرمایند: «خدا را بندگانی است که برای سودرساندن به دیگران، نعمت‌های خاصی به آنان بخشیده. تا آنگاه که دست بخشنده دارند، نعمت‌ها را در دستشان باقی می‌گذارد و هرگاه از بخشش دریغ کنند، نعمت‌ها را از دستشان گرفته و به دست دیگران خواهد داد.» پس اغنیا باید شکر نعمت پول‌داری خودشان را به جا بیاورند. حضرت در خطبۀ 142 می‌فرمایند: «آن‌کس که خدا او را مالی بخشید، پس باید به خویشاوندان خود بخشش کند و سفرۀ مهمانی خوب بگستراند و اسیر آزاد کند و رنج‌دیده را بنوازد و مستمند را بهره‌مند کند و قرض وامدار را بپردازد و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد؛ زیرا به‌دست‌آوردن صفات یادشده، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضایل سرای آخرت است.» ان‌شاءالله. 🔹2.2 وظیفۀ حکومت در برابر فقرا: امیرالمؤمنین همۀ مطلب را در بخش سیمای محرومان و مستضعفان در نامۀ 53 خطاب به مالک اشتر می‌نویسند: «سپس خدا را خدا را دربارۀ طبقات پایین و محروم جامعه که هیچ چاره‌ای ندارند [و عبارت‌اند از] زمین‌گیران، نیازمندان، گرفتاران، دردمندان. همانا در این طبقۀ محروم، گروهی خویشتن‌داری کرده و گروهی به گدایی دست نیاز برمی‌دارند. پس برای خدا، پاسدار حقی باش که خداوند برای این طبقه معین فرموده است: بخشی از بیت‌المال و بخشی از غله‌های زمین‌های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده؛ زیرا برای دورترین مسلمانان همانند نزدیک‌ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن هستی. مبادا سرمستی حکومت تو را از رسیدگی به آنان بازدارد که هرگز انجام کارهای فراوان و مهم، عذری برای ترک مسئولیت‌های کوچک‌تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش و از آنان روی برمگردان؛ به‌ویژه امور کسانی را از میان آنان بیشتر رسیدگی کن که از کوچکی به چشم نمی‌آیند و دیگران آنان را کوچک می‌شمارند و کمتر به تو دسترس دارند. برای این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خداترس و فروتن‌اند، فردی انتخاب کن تا دربارۀ آنان تحقیق و مسائلشان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به‌گونه‌ای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیت بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند؛ و حق آنان را به‌گونه‌ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی. از یتیمان خردسال و پیران سال‌خورده که راه چاره‌ای ندارند و دست نیاز برنمی‌دارند، پیوسته دلجویی کن که مسئولیتی سنگین بر دوش زمامداران است. اگرچه حق تمامش سنگین است، خدا آن را بر مردمی آسان می‌کند که آخرت می‌طلبند، نفس را به شکیبایی وامی‌دارند و به وعده‌های پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی؛ و در مجلس عمومی با آنان بنشین و در برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سربازان و یاران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخن‌گوی آنان بدون اضطراب در سخن‌گفتن، با تو گفت‌وگو کند. از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بارها شنیدم که می‌فرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه‌ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان ناهموار فقرا را بر خود هموار کن و تنگ‌خویی و خودبزرگ‌بینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید».
صوت 👆👆👆 نهج البلاغه
شکرگزاری در برابر نعمتها-شرح حکمت۱۳.mp3
8.31M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢شکرگزاری در برابر نعمت‌ها1💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔻حکمت ۱۳ نهج البلاغه پیرامون مسأله شکر است. در نهج البلاغه شریف مطالب زیادی درباره شکر داریم که به فضل خدا در یک دسته‌بندی نو و بدیع تقدیم میکنم. 🔻ابتدا جایگاه شکر است ، حضرت در خطبه ۱۱۴ نهج البلاغه نسبت بسیار دقیقی را بین نعمت و حمد و شکر برقرار می کند و می فرمایند : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ» ؛ حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که حمد و ستایش را به نعمت ها و نعمت‌ها را به شکرگزاری پیوند داد. 🔻در خطبه ۱۹۰ هم امیرالمؤمنین شکر نعمت ها را لازمه انعام الهی می داند و می فرماید: «أَحْمَدُهُ شُكْراً لِإِنْعَامِهِ » ؛ خداوند را به عنوان شکر نعمتش حمد می‌کنم. 🔻در خطبه ۱۸۲ هم حمد را راه اداء شکر نعمت های الهی می دانند می‌فرمایند: « نَحْمَدُهُ الله حَمْداً يَكُونُ لِشُكْرِهِ أَدَاءً»؛ خدا را چنان حمد و ستایش می کنیم که ادای شکر او باشد. 🔻در خطبه ۸۱ شکر را از ارکان اصلی زهد می داند و می‌فرمایند: ای مردم زهد یعنی کوتاه کردن آرزوها و شکرگزاری در برابر نعمت ها و پرهیز در برابر محرمات. 🔻همچنین در خطبه ۱۹۳ یکی از امتیازات متقین را این می داند که تمام روزشان تا شب ، همتشان صرف شکرگذاری نعمت های خداست. «يُمْسِي وَ هَمُّهُ الشُّکّر»ُ متقی روز را به شب می آورد در حالیکه همّتش در شکرگزاری خداست. 🔻 همچنین در همان خطبه ۱۹۳ بند ۴ می‌فرماید: «والمتقين فِي الرَّخَاءِ شَكُور» ؛ اهل تقوا همانطور که در شدتها و سختی ها صبور هستند در آسایش و رفاه شکورند. 🔻در حکمت ۲۳۷ امیرالمؤمنین(علیه السلام) شکر نعمت را برترین انگیزه بندگی و عبادت خدا معرفی می کنند. 🔻 در حکمت ۲۳۷ کسانی را که بندگی خدا می کنند به سه گروه تقسیم می کند: 1⃣ کسانی که خدا را فقط به واسطه طمع به بهشت عبادت می‌کنند و می‌فرمایند: « إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ »؛ این نوع عبادت، عبادت بازرگانان است که چیزی می دهند تا چیزی را بگیرند. 2⃣ کسانی که خدا را از ترس عبادت می کنند:«وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ»؛ این عبادت ترسوها است عبادت اهل خوف است که برای اینکه به یک شری به اسم عذاب قیامت مبتلا نشوند فقط خدا را بندگی می کنند. 3⃣ اما گروه آخر« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ» ؛ کسانی که خدا را فقط برای شکر نعمتش عبادت می کنند و این گونه عبادت کردن عبادت آزادگان است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5886215768219060706.mp3
6.29M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢شکرگزاری در برابر نعمت‌ها2💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 4⃣ چهارمین مصداق از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکرگزاری آن تأکید و یادآوری شده است شکر غنا و بی نیازی مادی است. 🔻هم در حکمت ۶۸ و هم در حکمت ۳۴۰، مولا علی (علیه السلام) زینت غنا و بی نیازی را شکرگزاری معرفی کرده‌اند و فرمودند "زینت بی نیازی شکرگزار بودن است." 🔻همچنین در خطبه ۹۱، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: "خداوند در تقسیم ارزاق، عدالت را مراعات کرد تا شکر بندگانِ غنی و صبر بندگانِ فقیرش را بیازماید." بنابراین انسان غنی با نعمتی که داده می‌شود در آزمون شکر قرار می‌گیرد. اگر شکر کند «لَان شَکَرتُم لَأزیدنَّکُم» و اگر کفران نعمت کنند «إنَّ عَذابی لَشَدید». 5⃣ مصداق پنجم از نعمتهایی که شکر آن در نهج البلاغه تأکید شده است؛ شهادت در راه خداست و عجیب ترین نعمتی که تا حالا شنیده اید این نعمت است. 🔻 در بند ۴ از خطبه ۱۵۶ می فرمایند آنگاه که خداوند آیه ۱ و ۲ سوره عنکبوت را نازل کرد که می فرماید «آیا مردم خیال می‌کنند چون که گفتند ایمان آوردیم بدون فتنه و آزمایش رها می شوند» دانستم که تا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان ماست، آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را به آن آگاهی داده است؟ فرمود ای علی پس از من امّت اسلامی به فتنه دچار می گردند. گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز اُحد که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد شما به من فرمودید ای علی مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر(ص) به من فرمود: همانا این بشارت تحقق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟ گفتم: ای رسول خدا چنین موردی جای صبر نیست؛ بلکه جای مژده شنیدن و شکرگزاری است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
1_865554275.mp3
9.04M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢شکرگزاری در برابر نعمت‌ها3💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 شکرگزاری در برابر نعمتها 6⃣ مصداق ششم از نعمتهایی که در نهج البلاغه بر شکر آن تأکید شده است، برآورده شدن نیازهای دنیوی و هزینه های زندگی است. 🔻در انتهای بند دوم از خطبه ۱۸۳ میخوانیم: خداوند نیازمندیهای دنیای شما را کفایت کرده و شما را به شکرگزاری تشویق نموده است. 7⃣ هفتمین مصداق، قدرت بر انتقام از دشمن است. 🔻در حکمت ۱۱ خواندیم : "هنگامی که بر دشمن خود دست یافتی بخشیدن او را شکرانه قدرت یافتن خویش قرار بده." 8⃣ هشتمین مصداق، نعمت حکومت اسلامی است. 🔻مولا علی (علیه السلام) بالاترین نعمتی را که خداوند به هرکسی داد، اداء شُکرش را طلب می کند حکومت اسلامی می دانند و در آخرین خطبه نهج البلاغه یعنی خطبه ۲۴۱ می فرمایند : "خداوند ادای شکرش را از شما طلب می کند و امر حکومتش را به دست شما می سپارد." 🔴 نکته دیگری که در بحث شکر گزاری بنده از خدا هست راهبرد شکرگزار شدن است. 🔻 گاهی وقتها ما نعمت داریم اما شاکر نیستیم. چه کنیم که شکرگزاری به روحیه غالب بر وجود ما تبدیل شود؟ ✅ ۱. راه اول : حضرت می فرمایند به پایین تر از خودت نگاه کن، آن چیزی را که شما دارید خیلی از مردم ندارند. حضرت در بند دوم از نامه ۶۱ می خوانیم: به افراد پایین تر از خودت زیاد نگاه کن زیرا این از درهای شکرگزاری است. ✅ ۲. راه دوم: این است که انسان بداند عجز و ناتوانی در شکرگزاری بسیار خصلت بدی است. همین توجه به مذموم و قبیح و زشت بودن شکرگزار نبودن انسان را تحریک و تشویق می کند به شکرگزاری. در حکمت ۱۵۰ حضرت می فرمایند از کسانی نباش که از شکر چیزی که به او می دهند عاجز است. 🔴 درباره وجوب شکر گزاری هم در نهج البلاغه نکاتی داریم که سه نکته اصلی آن را عرض میکنم: ✅ نکته اول درنامه ۵۱ نهج البلاغه است. درباره وجوب شکرگزاری حضرت می فرمایند: همانا خدای سبحان از ما و شما خواسته که در شکرگزاری کوشا بوده و با تمام قدرت او را یاری کنیم. ✅ در حکمت ۲۹۰ هم حضرت شکر نعمتهای الهی را برای گناه نکردن کافی می داند. یعنی اگر کسی دنبال علت و انگیزه ای برای ترک گناه است، هیچ چیزی به اندازه شکر نعمت الهی کفایت نمی کند. می فرمایند : اگر خداوند حتی بر گناهان وعده عذاب نمی داد باز هم واجب بود که از باب شکر نعمت ، معصیت نشود. ✅ سومین مسأله در وجوب شکرگزاری، شکر نعمت و صبر بر حرام، جبران ضعف در زهد است. در خطبه ۸۱ حضرت اول زهد را تعریف میکنند و بعد می فرمایند: پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم آورید تلاش کنید که حرام بر صبر شما غلبه نکند و در برابر نعمتها شکر یادتان نرود. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
شرح حکمت ۲۳ نهج البلاغه.mp3
6.79M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣2⃣ 💢کندی در عمل💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
⃣2⃣ اگࢪ نمیتونۍ صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 کندی در عمل 🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۳ نهج البلاغه، پیرامون کُندی در عمل سخنی دارند که توسط سیّد رضی، به اشتباه عیناً در حکمت ۳۸۹ تکرار شده است. لذا با توضیح حکمت ۲۳ از شرح حکمت ۳۸۹ هم بی نیاز خواهیم شد. 🔻عبارت عربی حکمت ۲۳ چنین است : «مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ» ؛ ترجمه مرحوم دشتی کمی احتیاج به اصلاح دارد، لذا بنده ترجمه دقیق تر را خدمت شما عرض میکنم : "کسی که عملش او را کُند کند، افتخارات خاندانش به او سرعت نخواهد داد". 🔰 توضیح مطلب از این قرار است: همانگونه که عزیزان مستحضرید، خداوند متعال در قرآن کریم دنیا را میدان مسابقه معرفی فرموده است، لذا دو صفت را مهمترین صفت برای پیروزی و موفقیّت بیان فرموده است : 1⃣ صفت سرعت 2⃣ وصف سبقت 🔻 درباره سرعت در قرآن می خوانیم: «سَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ» (سوره آل عمران، آیه ۱۳۳) سرعت بگیرید به سوی مغفرت و آمرزشی از پروردگارتان و به سمت بهشتی که عرض آن به اندازه همه زمینها و آسمانها است. و درباره سبقت هم فرمود: «سابِقوا الی الخیرات» به سوی خوبیها از همدیگر سبقت بگیرید. " با این نگاه مولا علی (علیه السلام)، راه سریعتر رسیدن به نتیجه و ثمره، یعنی بهشت را سرعت در عمل صالح می دانند. 🔻 همانگونه که مستحضرید، نفس امّاره همچنان که "أمّارَةٌ بالسّوء" هست؛ اگر رهایش بکنیم، دائما امر به بدیها میکند، از آن طرف خیلی هم در اطاعت اوامر الهی کندی می کند. 🔻حضرت در خطبه ۱۱۴ اینگونه می فرمایند: «وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ السِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ» ما از خداوند یاری می خواهیم علیه این نفسهای امّاره ای که در مقابل آنچه که امر شده اند کُندی میکنند، اما به سمت چیزهایی که از آنها نهی شده اند سرعت می گیرند. یعنی خدا اوامر و دستوراتی دارد، نفس امّاره خیلی کندی می کند در اطاعت از آن اوامر؛ برعکس خداوند یک چیزهایی را نهی کرده اما نفس امّاره به سمت آنها شتاب دارد. پس کندی کردن یکی از صفات نفس امّاره است در مقابل عمل صالح. 🔻کندی کردن در مقابل عمل صالح در نهایت دو نتیجه بیشتر ندارد: 1⃣ گاهی انسانی که کندی می کند، فی الجمله، در مجموع به نجات میرسد. مثل رونده ای است که واقعاً می خواهد به راه نجات برود اما آهسته آهسته حرکت میکند. در مورد این گروه حضرت در خطبه ۱۶ فرمودند: «وَ طَالِبٌ بَطِي‏ءٌ رَجَا»؛ کسانی که طالب بهشت هستند، اما یک مقداری کند می روند امید هست به نجات برسند. اگر چه اینها با «ساعٍ سریع نجا» خیلی فرق میکنند. یعنی کسی که تمام تلاشش و همّتش را جمع کرده و با سرعت دارد حرکت می کند به سمت خدا، که او نجات پیدا میکند. اما به هر حال کسی که با کندی طالب بهشت هست و عمل انجام میدهد اما ضعیف، او هم امید هست که به بهشت برسد. 2⃣ امّا گاهی وقتها کندی و ابطاء در عمل مستوجب نفرین امیرالمؤمنین (علیه السلام) می شود. 🔻مثلاً در خطبه ۲۱۲ حضرت شکایت به خدا می برند؛ می فرمایند: خدایا هر کسی از بندگانت که سخنان ما که عین عدالت است و در آن جور و ظلم نیست را شنید، سخن ما را که اصلاح کننده است و افساد کننده در دین و دنیا نیست را شنید، اما بعد از شنیدن حرف ما روی برگرداند از یاری تو و کندی کرد از عزیز کردن دین، خدایا ما چنین کسانی را ، تو را شاهد میگیریم علیه آنها و تمام مخلوقاتی را که در زمین و آسمانها ساکن کردی علیه آنها شاهد می گیریم. نمونه این کسانی که از نصرت حق روی بر می گردانند و در راه عزیز کردن دین کُندی می کنند، اهل کوفه هستند که حضرت در خطبه ۹۷ آنها را با شامیان اینگونه مقایسه می کنند؛ می فرمایند: شامیان به سمت باطل صاحبشان یعنی معاویه سرعت میگیرند؛ در حالیکه شما درباره حقّ منِ علی، که عین حق هستم کُندی می کنید. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
⃣3⃣ 🔷 اعتدال در بخشش و حسابرسى 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمودند: بخشنده باش امّا زياده روى نكن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گير مباش. 🔻 از آنجایی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) و در واقع اسلام حقیقی ، بر این باور است که انسان عاقل در هیچ چیزی اهل افراط و تفریط نیست، لذا در حکمت سی و سوم نهج البلاغه امیرالمؤمنین در مسأله مدیریت مالی می فرمایند : نه آنقدر دست بسته باش که خیر تو به هیچکس نرسد و نه آنقدر دست و دلباز و بی‌حساب و کتاب باش که با بخشش های بی حساب کتاب و هزینه کردن های بی حساب و کتاب دچار تنگدستی و گرفتاری بشوی. 🔻با این نگاه مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۳۳ می‌فرمایند: "بخشنده باش اما زیاده روی نکن. در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر مباش". 🔻 انسان های مؤمن در همه شرایط باید مسیر اعتدال و میانه روی را پیدا کنند و بر همان مسیر طی طریق کنند. البته این مسأله مورد استثناء هم دارد و آن درباره اولیای خدا است. خود اهل بیت (علیهم‌السلام) برای خودشان اصل را بر ایثار و گذشت می دانستند حتی نسبت به چیزی که به آن به شدت احتیاج دارند. 🔻 قرآن کریم، هم درباره انفاق اهل بیت (علیه السلام) در حد اعلیٰ آیاتی دارد که تعجّب همگان را بر می انگیزد. در سوره مبارکه دهر یا انسان می فرماید: « وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً » ؛ غذای خودشان را اطعام می‌کنند به خاطر محبت خدا، به مسکین و یتیم و اسیر. و هم فرمود: «یُؤثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» ؛ چیزی را که به شدت به آن نیاز دارند ایثار می‌کنند. 🔻 این مقام، مقام برترین است که همه ما ممکن نیست بتوانیم اینگونه اهل بخشش باشیم، این مقام بالایی است که ایمانی در کمالِ ایمان و یقینی در کمال یقین و تقوا یی در کمال تقوا می‌خواهد. ⚜ امیدوارم ما به مسیری که اهل بیت در قلّه آن هستند وارد شویم و حرکت کنیم. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
🌹✨بسم رب الشهدا والصدیقین✨ ختم در ۱۹۲ روز تقدیم به روح پاک و مطهر سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی 🌹سهم امروز : از حکمت ۱ تا حکمت ۱۲ ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 در فتنه ها، چونان شتر دوساله باش، نه پشتی دارد كه سواری دهد، و نه پستانی تا او را بدوشند. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 آنكه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست كرده، و آنكه راز سختی های خود را آشكار سازد خود را خوار كرده، و آن كه زبان را بر خود، حاكم كند، خود را بی ارزش كرده است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 بخل ننگ، و ترس نقصان است. و تهيدستي مرد زيرك را در برهان كند مي سازد، و انسان تهيدست در شهر خويش نيز بيگانه است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ناتواني آفت، و شكيبايي شجاعت، و زهد ثروت، و پرهيزكاري سپر نگهدارنده است. و چه همنشين خوبي است، راضي بودن و خرسندي. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 دانش، ميراثي گرانبها، و آداب، زيورهاي هميشه تازه، و انديشه، آيينه اي شفاف است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 سينه خردمند صندوق راز اوست، و خوشرويي وسيله دوست يابي، و شكيبايي، گورستان پوشاننده عيبهاست. و نيز فرمود: پرسش كردن وسيله پوشاندن عيب هاست، و انسان از خود راضي، دشمنان او فراوانند. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 صدقه دادن دارويي ثمربخش است، و كردار بندگان در دنيا، فردا در پيش روي آنان جلوه گر است. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 از ويژگيهاي انسان در شگفتي مانيد، كه با پاره اي (پي) مي نگرد، و با (گوشت) سخن می گويد، و با (استخوان) مي شنود، و از (شكافی) نفس می كشد!! 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 چون دنيا به كسي روي آورد، نيكيهاي ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روي برگرداند خوبيهاي او را نيز بربايد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 اگر بر دشمنت دست يافتي، بخشيدن او را شكرانه پيروزي قرار ده. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄ 💠 ناتوان ترين مردم كسي است كه در دوست يابي ناتوان است، و از او ناتوان تر آنكه دوستان خود را از دست بدهد. 📒 ┄┅═══✼🦋✼═══┅┄