eitaa logo
خیزش
55 دنبال‌کننده
36 عکس
8 ویدیو
2 فایل
جمعی از شاگردان مکتب امام آی دی دبیر: @tamaddon7496
مشاهده در ایتا
دانلود
این که کارها را قفل خواهد کرد‼️ یک نکته‌‌ى دیگرى که در بیانات بعضى از دوستان بود در سؤالاتى هم که دانشجویان از من به‌‌صورت تقدیرى کردند [بود] ... که مواضع سیاسى افراد دانشجو یا تشکلهاى دانشجویى چگونه باید منطبق با نظرات رهبرى باشد؟ که این سؤال در اینجا هم به یک شکلى مطرح شد. به‌‌نظر من این سؤال خیلى سؤال موجهى نیست؛ این‌‌جور نیست که همه‌‌ى مواضعى که آحاد مردم - از جمله دانشجویان که جزو قشرهاى پیشرو هستند - اتخاذ میکنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه، شما به‌‌عنوان یک انسان مسلمان، مؤمن، صاحب فکر، باید نگاه کنید، تکلیفتان را احساس کنید، تحلیل داشته باشید - که من حالا عرض خواهم کرد - نسبت به اشخاص، نسبت به جریانها، نسبت به سیاستها، نسبت به دولتها، موضع داشته باشید، نظر داشته باشید. این‌‌جور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره‌‌ى فلان شخص، یا فلان حرکت، یا فلان عمل، یا فلان سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضع‌‌گیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد. رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند و توفیق بدهد، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید، تصمیم‌‌گیرى کنید؛ منتها معیار عبارت باشد از تقوا؛ معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نَفْس نشدن در جانب‌‌دارى و طرف‌‌دارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید. اگر این رعایت شد، هم انتقاد خوب است، هم جانب‌‌دارى و تمجید خوب است: از شخص، از دولت، از فلان جریان سیاسى؛ از فلان حادثه‌‌ى سیاسى؛ هیچ اشکالى ندارد. البته اگر در یک زمینه‌‌اى نظرى هم از سوى این حقیر ابراز شد، آن کسانى که حسنِ‌‌ظن دارند و این نظر را قبول دارند، ممکن است این هم یکى از عواملى باشد که در تشخیص آنها دخالت خواهد داشت؛ لکن این به معناى این نیست که وظیفه‌‌ى افراد در مورد موضع‌‌گیرى‌‌ها و در مورد اظهارنظرها ساقط بشود؛ نه، هرکسى نگاه کند [و وظیفه‌‌اش را انجام بدهد]. عرض کردم معیار این است که با رعایت تقوا باشد؛ یعنى بدون گرایش به هواى نَفْس؛ اگر انتقاد میکنیم، اگر طرف‌‌دارى و جانب‌‌دارى میکنیم، اگر یک حرکت را، یک سیاست را تأیید میکنیم یا اگر رد میکنیم، واقعاً از روى احساس وظیفه و تکلیف و بدون دخالت دادن اغراض نفسانى [باشد]؛ این هم یک نکته‌‌ى دیگر. 🔗 بیانات در دیدار دانشجویان-۱۳۹۳/۰۵/۰۱ 🆔 @Khizeesh
1.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رئیس جمهور فردی را که منصبش غیرقانونی است، ابقا می‌کند؛ کسی جلوی او را نمی‌گیرد. حال او از سوی جمهوری اسلامی به کشوری دیگر رفته و می‌گوید رئیس جمهور با همراهی شورای عالی امنیت ملی‌ قانون را اجرا نمی‌کنند و فشار نمی‌آورند. این‌گونه، مجريانِ قانون، خلاف قانون عمل کردن را تثبیت می‌کنند و قانون را بی‌اعتبار. این آغاز همان دیکتاتوری است. 🆔 @Khizeesh
🔰قیام للّه در منطقه صحبت‌های سید عبدالملک بدرالدین حوثی بعد از آتش‌بس اخیر شرح کاملی از دستاوردها و اتفاقات حوادث بعد ۷ اکتبر بود. رهبر مقاومت یمن آتش بس غزه را پیروزی همه مستضعفین شمرد و به خوبی به شرح نحوه مواجه یمن با طوفان الاقصی پرداخت.در میان بحث مهم ترین تفاوت جنگ اخیر با جنگ‌های گذشته را بروز "جبهات الإسناد" دانست و به نقش هریک از عناصر جبهه در "جبهات الإسناد" اشاره کرد. ایجاد جبهات الاسناد گم‌شده‌ تاریخی حرکت‌های ضد استعماری در منطقه است‌؛ انقلاب‌های مثل ۱۹۲۰ در عراق یا پیش از آن هویت مقاومتی و سلبی داشتند اما فاقد نقطه ایجابی در حرکت خویش بودند به همین خاطر نتوانستند پیروزی محسوس بدست بیاورند یا معادلات را تغییر بدهند و شاید به همین خاطر هویت تاریخی مبارزاتی منطقه دچار پژمردگی شد. انقلاب اسلامی "مقاومت" و "قیام"را دو سویه‌ی هر مقابله‌ای می داند. مقاومت تثبیت قیام می‌کند و زمینه ساز قیام‌های آینده‌ است. به موازات هر مقاومت،قیام در دستور طراحی قرار می‌گیرد. به میزان حرکت شمشیر در میدان از ابزار‌های مقاومت و تقیه استفاده می‌‌شود. بر این‌ اساس "قیام لله" در سیره امام حسن(ع) کادر سازی ایشان برای احیاء جریان انسانی اصیل اسلام است نه صلح با معاویه. ایجاد "جبهات الإسناد" "طرح قیام للّه" انقلاب اسلامی در منطقه بود و با شروع طوفان‌الاقصی به کار آمد. ضربه نهایی به اسرائیل در گسترش "جبهات الإسناد"در ساحت امت اسلامی رقم خواهد خورد. انشا‌ء الله . 🧷 متن صحبت سید عبدالملک بدرالدین حوثی 🆔 @Khizeesh
🔷 لزوم تفکیک لایه‌های مختلف عملیاتی در چالش حجاب 🔺لایه تببینی - تربیتی به ترتیب اولویت : 1️⃣ مخاطب مذهبی : اولویت اول تبیین هویتی حجاب، برای خود محجبه هاست. باید خانم ها و دختران محجبه به حجابشان افتخار هویتی کنند. تا این نشود، موج باز نمی گردد. توضیح این امر در کتاب توسعه و تضاد فرامرز رفیع پور آمده است. البته این اولویت و اولویت بعدی در کتاب آن صخره مرجانی نیز تبیین شده است. 2️⃣ مخاطب عمومی اعم از مذهبی و غیر مذهبی: در رده دوم اولویت، باید روی نقش آفرینی اجتماعی زن تأکید کرد. تنها راه حضور اجتماعی امن زن ، ایجاد مانع و سد در ارتباط با وجوه جذابیت های زنانه است. مهم ترین مانع ارتباط اجتماعی خانم ها، فقدان نگاه آقایان به ایشان به عنوان یک انسان بدون در نظر گرفتن وجوه جنسی و جنسیتی است. اتفاقا غایت نهایی فمنیست ها هم همین است اما فمنیست ها متوجه نیستند که تنها راه زدودن وجوه جنسیتی در روابط محیط اجتماعی ، زدودن هر نوع وجه دارای سویه جنسی است (پوشیدن همه جذابیت های زنانه تنها راه ارتباط انسانی با زن است) نه شعار دادن به برابری زن و مرد و ایستادن روی حرف های شاذی چون حقوق lgbt 3️⃣ مخاطب کمتر مذهبی : مواجهه با مخاطب کمتر مذهبی نیازمند تأکید بر امری ما قبل حجاب است. کسی که نماز نمی خواند نمی توان از او توقع اراده درونی بر حفظ حجاب تحت این هجمه هنجاری گسترده را داشت. ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر. از سویی ما تنها از نهی از منکر آغاز می کنیم در حالی که قرآن امر به معروف (مثل نماز) را مقدم بر نهی از منکر (مثل حجاب) کرده است 🔺لایه حاکمیتی : در این لایه باید حاکمیت مقتدرانه در مقابل جنگ جاری در روی زمین ایران بایستد و لایحه‌ی حجاب در این ساحت است. تاکید بر لایه‌ی تربیتی تبیینی به هیچ وجه نباید به معنای نفی این لایه باشد. باید بدانیم که تعلل در این لایه، عملیات تبیین هویتی و ... را نیز دچار اختلال و خدشه می کند. چرا که از این تعلل، سیگنال ضعف حاکمیت، ضعف جامعه مذهبی و به تبع در حال زوال بودن حکومت و طیف مذهبی را ارسال خواهد کرد. بنابراین با وجود چنین موجی امکان ایجاد هویت پیش رو و تغییر مسیر موج وجود ندارد. در این لایه نیز به ترتیب باید این دو اولویت محقق شود : 1️⃣ اولویت اول برخورد نرم با سلبریتی ها و صاحبان منافع تجاری در حوزه کشف حجاب با استفاده از ابزارهای مالی و جریمه است. 2️⃣ اولویت دوم نیز توسعه این ابزارهای نرم فشار مالی به سطوح بعدی متناسب با افزایش سطح هنجاری به میزان پیش رفت در لایه اول (تبیینی) خواهد بود. 🆔 @Khizeesh
🔷 مغالطه "تنها مسیر زندگی"، ابزار نرم سلطه گران برای تسلیم ملت‌ها 🔶 از گره‌های اساسی فکر و دل مردم در ماجرای مبارزه با طواغیت از جمله آمریکا، آن است که متوجه شوند این بیش از یک وهم نیست که زندگی یعنی آن که سلطه‌گران میگویند و این که مسیر تامین هم منحصر است در تسلیم در مقابل آنان. اساسا اقتدار توهمی طواغیت به پشتوانه نصب چنین نرم‌افزاری در جان و ذهن مردم است و الا قدرت به صورت واقعی از آنان سلب می‌گردد. ‌اگر مردمی بفهمند که این برساخت قدرتهای مسلط است لحظه‌ای این سلطه را قبول نخواهند کرد و متکی بر فطرت خود علیه آنان قیام خواهند کرد. شاید تدبر در ایات ۵۱ تا ۵۴ زخرف کمک کند تا متوجه شویم چگونه استخفاف ملتها صورت می‌گیرد و طواغیت اطاعت مردم را به خود جلب می‌کنند! اساسی‌ترین مغالطه نظریات ترقی و توسعه مدرن که سبب شد ملتها را به دنبال خود بکشاند نیز به همین مسئله برمی‌گردد. این نظریات، در قالب کلان روایت‌های تاریخی، خود را مرحله پایانی و پیشرفته تاریخ و دیگران را گذشته ی تاریخ و عقب‌مانده معرفی کرد و بدین صورت "ضرورت"ی در ناحیه عمل برای ملت‌ها رقم زد که "زندگی" در گرو تسلیم شدن به سلطه آنان است. انقلاب اسلامی این "ضرورت" را تبدیل به "امکان" نمود و "امکان" نویی پیش روی بشریت گشود و آن "مغالطه عملی" را رسوا ساخت: "زندگی" در دو مسیر محقق می‌گردد و به انجام می‌رسد، نه یک مسیر! دشواری پیشرفتِ ایران انقلابی، از جمله در همین نکته نهفته است. برای مردم باید تبیین شود که ما در حال محقق نمودن یک "زندگی" هستیم. بله، ارزش‌هایش، مسیر و قاعده‌اش متفاوت است، ولی به سویِ "تحققِ کاملتر یک زندگی" است. این‌جاست که دشمن و سلطه گر می‌ترساند، وعده فقر و بدبختی و عقب‌ماندگی می‌دهد تا مبادا آن "زندگی" محقق گردد و فرمان "زندگی" از دست او خارج شود. به عبارتی، در گام اول نباید گذاشت زندگی‌ای که غرب برای مردم ما می‌خواهد و آرزو می‌کند، نزد آنان "ضرورت" و "تنها مسیر" شود. در گام بعد با تکیه به تجارب ثابت نمود که آن "زندگی‌"ای که خواسته آنان است چه شکلی است! و اساسا نمی‌تواند خواسته و آرزوی ما باشد‌. پس باید برای ساخت و تحقق زندگیِ مطلوب خود مبارزه معقول کنیم و در این راه استقامت کنیم. باید امید و آرزو را با روایتِ نشانه‌های پیشرفت‌ زنده نگاه داشت. علاوه بر این، باید فهماند که موفقیت در گرو حرکت بر اساس منطقِ متمایز این مسیر است. 🆔 @Khizeesh
بسمه تعالی 🖊 «درباره معاون غیرقانونی» [بخش اول] مسئله‌ی معاونت محمدجواد ظریف اگر تا دیروز یک مسئله‌ی اختلافی بین دولت با مجلس بود، امروز –وپس از اظهارات بی‌اساس وی در داووس- تبدیل به یک جریان اجتماعی شده است. ما از چند زاویه آن را به بررسی می‌نشینیم: 1⃣ «وفاق؛ با من یا با هم؟؟!» دکتر پزشکیان از روز پس از پیروزی در انتخابات، پرتکرار از «» گفت؛ به طوری‌که توانست این واژه را لااقل در سطح قوای سه گانه‌ی کشور تبدیل به گفتمان سازد. وفاق قطعاً خوبست؛ اما در مسائل سیاسی و اجتماعی باید متوجّه مقاصد و اهداف کسانی که یک کلیدواژه را مدام تکرار می‌کنند بود. از همان ابتدا روشن بود که مراد رییس‌جمهور و صدالبته تیم رسانه‌ای و سیاسی پشتیبان او از وفاق، نه به مثابه راه حل معضلات کشور که یک بدل است. پزشکیان با همین گفتمان توانست برای کلّ کابینه‌ی ضعیفش، از رأی اعتماد بگیرد. مجلس هم در این بین بازی خورد. پزشکیان دنبال این است که همه با او وفاق داشته باشند، اما خود در این بین برادری‌اش را ثابت نکرده است. چرا مجلس بخاطر حفظ وفاق، کابینه‌ی ضعیف پزشکیان را جملگی تأیید کند، اما رییس‌جمهور بخاطر حفظ وفاق از خیر یک معاونت نگذرد؟ وقتی این همه ندای مخالفت توسط رئیس قوه مقنّنه و رئیس قوه قضائیه و تعداد زیادی از نمایندگان مجلس و اخیراً هم در کف خیابان در برابر معاون غیرقانونی اعلام می‌شود، آیا مصلحت وفاق حکم به کنار گذاشتن او نمی‌کند؟ 2⃣ «علاج در بالا یا معارضه در پایین؟» در چند روز اخیر شاهد تجمّع‌هایی در تهران و مشهد علیه اظهارات بی‌مبنای ظریف بودیم. فارغ از این‌که در این اجتماع‌ها چه گذشت، و آیا صحیح بود یا نه، باید توجّه‌ها را به این نقطه دوخت که وقتی یک مسئله‌ی قانونی در تعامل بین سران قوا حلّ نگردد، لاجرم خودش را به کف جامعه می‌کشاند. وقتی اصل انتصاب ظریف به این معاونت، غیرقانونی و محلّ خلاف بین دولت و مجلس است، چرا رئیس‌جمهور او را بعنوان نماینده‌ی ایران به یک اجلاس بین‌المللی بفرستد؟ چرا او از جانب ملّت و دولت ایران به مصاحبه با خبرنگاران خارجی بنشیند؟ مجلس و قوه قضائیه چرا به دولت فشار نیاوردند که این کار عوارض فراوانی در سطح جامعه خواهد داشت؟ از همان ابتدا معلوم بود که ظریف در برابر دوربین رسانه‌های خارجی چه‌ها خواهد بافت و روشن بود که بخشی از جامعه چطور با او برخورد خواهند نمود. وقتی یک مسئله در بالا چاره جویی نگردد، در کف جامعه ظاهر خواهد شد و آمدن یک مسئله در کف خیابان، تبعات خودش را دارد. تقصیر اصلی در این ماجرا متوجّه سران قواست. 🆔 @Khizeesh
«درباره معاون غیرقانونی» [بخش دوم] 3⃣ «ظریف خیانت می‌کند، موساد هدایت می‌کند؟!» مقام اصلی یادداشت اینجاست. نگارنده تا اطلاع ثانوی، به آخرین قضاوت رهبر عزیز انقلاب پیرامون شخصیت دکتر ظریف باورمند است. در ایام مذاکرات برجام بد فرجام، آقا ایشان را فردی متدیّن، میهن‌دوست و بعنوان نماینده‌ی جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات قبول داشتند و از آن پس پیرامون شخصیّت و نیّات دکتر ظریف اظهار نظر نفرمودند. ما در عین این‌که به مردم حقّ اعتراض، تجمّع و اعلام مخالفت می‌دهیم، اما قائل به پالایش و اصلاح این تجمّع‌ها هستیم. مشخّصاً در این اعتراضات، نوشته‌ها و شعارهایی علیه ظریف مطرح شد که او را خائن، منافق، نفوذی، ضدّ ایران و ضدّ اسلام معرّفی می‌کرد. بنظر ما این روش، روشی غیر اخلاقی، غیر منطقی، غیر عاقلانه و در تضادّ با سیره‌ی حضرت آقا است. 4⃣ «گذری به تاریخ؛ قضاوت آیت‌الله خامنه‌ای پیرامون بنی‌صدر» ما در تاریخ انقلاب اسلامی موارد مشابهی داشتیم. اوضاع و احوال بنی‌صدر به مراتب بدتر از ظریف بود. جامعه‌ی سال 59 و 60، نیز او را نفوذی و منافق می‌دانست. اما در این بین آیت‌الله خامنه‌ای هیچ‌گاه راجع به شخص بنی‌صدر به این نحو قضاوت نکرد. حتّی باری که خبرنگاری از ایشان پیرامون نفوذی بودن یا نبودن بنی‌صدر پرسید –مصاحبه پس از عزل و فرار بنی‌صدر است-، ایشان اعلام نمود که در این‌باره قضاوتی نمی‌کند. آقا هرچند در آن اوقات در نماز جمعه تهران جریان نفاق را رسوا ساخت و مشخٌصات آن را شمرد، اما هیچ‌گاه بنی‌صدر را خائن یا نفوذی یا منافق ننامید. این ماجرا راجع به میرحسین موسوی هم حالت مشابهی داشت. افرادی همچون شهید دیالمه و شهید آیت در پی اثبات نفوذی بودن موسوی بودند، اما از آقا هیچ‌گاه هیچ حرکتی که از آن استشمام این امر پیرامون میرحسین شود یافت نشد. بنی‌صدر و موسوی آن‌قدر اشتباهات و خطاهای آشکار و واضح داشتند که نیازی به این نیّت‌خوانی‌ها از جانب ایشان احساس نشد. تربیت الهی، آن‌قدر خویشتن‌داری و پرهیز از متشابهات به مؤمن می‌دهد، که راحت به این یکی و آن یکی برچسب نفاق و نفوذی نمی‌چسباند. به حکم «لا یجرمنّکم شنئان قوم علی ألّا تعدلوا»، ما هرچند با مبانی، عملکرد، و مواضع امثال ظریف بسیار بسیار مخالفت داریم و آن را مغایر اندیشه‌ی انقلابی و به ضرر ایران اسلامی می‌دانیم که آورده‌ای جز خسارت محض و متزلزل شدن پایه‌های استقلال و امنیّت کشور ندارد، اما به خود حقّ اظهار نظر درباره نفاق یا نفوذی بودن ایشان را نمی‌دهیم. جامعه‌ی ایمانی به حکم «إنی لعملکم من القالین» باید به این رشد برسد که بین عمل یک فرد، با شخصیّت و نیّات آن فرد تفاوت بگذارد و اگر از عمل کسی اعلام انزجار نمود، تلازمی نبیند که از خود آن شخص و نیّات باطنی او هم اعلام برائت جوید. 5⃣ «ختامه مِسک و فی ذلک فلیتنافس المتنافسون» حضرت آقا هیچ‌گاه در پیاده کردن کسی از قطار انقلاب اسلامی عجله ننمود. به نظر ما آقا بیش از هرکسی بنی‌صدر و موسوی را می‌شناخت، اما تا وقتی که آن‌ها خود و انگیزه‌های خود را بر مَلا نساختند، آن‌ها را رسوا نکرد. سیره‌ی آقا اینست: در عین حالی که مواضع صریح خویش را در مخالفت با نظرات رجال دولتی صریحاً و بدون لکنت بیان می‌کند تا خطّ صحیح انقلاب گم نشود، کسی را از انقلاب اخراج نمی‌سازد. «صِل من قطعک» هرچند ظاهر در اخلاق فردی است، اما آقا از آن بعنوان یک راهبرد اجتماعی استفاده می‌نماید و نه تنها با کسی که اظهار دوستی و اخلاص نسبت به انقلاب می‌کند قطع رابطه نمی‌نماید، بلکه دست آن کسانی که در شرف قطع ارتباط با نظام هستند را نیز می‌گیرد. 🆔 @Khizeesh
فارغ از اصل حرف و منظور روسای قوا، نتیجه وفاق زورکی و بی مبنا طبعا رادیکال شدن خواهد بود، چه چنین مقصودی را بخواهیم و چه نخواهیم.... راه درست ملاحظه معقولِ حساسیتها و درک جریان حزب‌اللّهی و انقلابی و تفاهم با آنهاست‌. "دولت جوان حزب‌اللّهی" آینده‌ای است که به راحتی حاصل نمی‌شود؛ مردان راستین جمهوری اسلامی را می‌خواهد که پختگی کنند و با صبر و عقلانیت زمینه مواجهه واقعی بدنه مؤمن کشور را با مسائل کشور بیش از پیش فراهم کنند. شهید رئیسی بدون سر و صدا و شعارهای توخالی، هم در پی وحدت کلمه بود تا جایی که به تعبیر رهبری جلوی یک دعوای بزرگ را با تحمل خودش گرفت(۱) و هم جریان حزب‌اللّهی را به صورت واقعی مواجه با مسائل کشور کرد و برای آنان فرصت ساخت. این آینده، لازمه حرکت ما به سوی آرمان‌های انقلابی است. یا از طریق فوق حاصل می‌شود یا طبعا با هزینه‌هایی اتفاق خواهد افتاد. این هزینه ها ممکن است ناشی از سوق دادن جریان حزب‌اللّهی به خلوص گرایی در ارزش‌ها بدون ملاحظه اقتضائات و واقعیتهای امر اداره و پیشرفت کشور باشد و همچنین ممکن است ناشی از هزینه‌های روی کار نیامدن جریان انقلابی و گرفتاری به هرج و مرج های برآمده از گفتمانها غیر اصیل و عمل‌های غیر مکتبی صورت گیرد‌. پانوشت:(۱) "ایشان در یک موردی یک اختلافی با یک جایی داشتند، من گفتم شما اصلاً عکس‌العمل نشان ندهید؛ خیلی سخت بود برایش، [امّا] اصلاً عکس‌العمل نشان نداد، یعنی واقعاً مدارا کرد؛ [در حالی] که اگر ایشان مثلاً این صبر و این تحمّل را نداشت، بنا بود یک دعوای بزرگی در کشور راه بیفتد. ایشان این‌جوری بود." 🆔 @Khizeesh
💢خطاهای درشت در تحلیل قدم های ابتدایی ترامپ💢 دو اتفاق مهم امریکایی افتاد که تحلیل های نادرستی از آن در ایران در حال توزیع است: 1. قطع کمک مالی امریکا به یو اس اید : یعنی قطع کمک های مالی امریکا به اپوزیسیون . از این رو تغییر نظام و اغتشاشات خیابانی در دستور کار امریکا نیست. 2. پیام ترامپ در مورد مذاکره با ایران : ترامپ برای اجرای یک شو در داخل امریکا به عنوان قهرمان نیازمند یک توافق است. لذا خطر چندانی از سمت ترامپ برای ما نخواهد بود. این یعنی بالا آمدن فضای گفتگوی مستقیم با امریکا در موضوعات هسته ای و موشکی و منطقه ای در داخل ایران و بالا رفتن امید به امکان توافق با ترامپ فهم غلط از این دو اتفاق در حال توسعه بین موثرین و نخبگان است. در حالی که : اولی بیشتر یک رقابت درون حزبی بین جمهوری خواهان و دموکرات هاست. جمهوری خواهان یک تشکیلات در مقابل usaid دارند به عنوان MCC و می خواهند این تشکیلات را تقویت کنند. تصریحات حلقه اطرافیان ترامپ به وضوح ایجاد اغتشاشات داخل ایران را هدف گرفته است اما در عین حال همین عده معتقدند 85 درصد پولی که به اپوزیسیون ایران داده اند را این جماعت به جیب زده اند و باید به گونه ای دیگر پای این معامله رفت. دومی هم به معنای یک نقشه حساب شده منطقه ای است. ترامپ این سخن را پس از گفتگو با نتانیاهو بیان کرده است. به عبارتی ترامپ به دنبال آن است که خواسته های نتانیاهو را به ایران از طریق مذاکره تحمیل کند. با توجه به تلاش برای کاهش ارزش پروژه منطقه ای ایران، احتمال پیش رفتن مذاکرات پنهان و همراهی خاموش فضاهای داخل کشور بسیار است. 🆔 @Khizeesh
🔘درس آقا به ما برای مواجهه درست با بیانات! 1⃣ حالا و پس از 19 بهمن تاریخی که برخلاف تصور جریان حامی پروژه نرمالیزاسیون جمهوری اسلامی، رهبر انقلاب بار دیگر مواضع انقلابی، اصولی، عاقلانه و واقع بینانه‌ی خود را در مورد مذاکره با آمریکا بیان نمودند، بد نیست کمی در باره‌ی روش شناسی مواجهه با کنش و بیانات رهبری در جبهه‌ی انقلاب تامل کنیم ابتدا این متن را که پنجشنبه ۱۸ بهمن نگاشته شد ولی فرصت انتشار پیدا نکرد بخوانید:👇👇 قلب های بیمار و بازی خطرناک با ولایت فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ این روز ها جریانی که در سه دهه‌ی اخیر با تمام قوا با مبانی، محکمات اندیشه ای و جهتگیری های راهبردی رهبر انقلاب در اغلب موضوعات مهم کشور زاویه و بلکه تعارض و تقابله داشته، سعی دارد با دست آویز قرار دادن برخی تعابیر متشابه در کلمات رهبر انقلاب، مواضع منفعلانه و پالس های ضعف مکرر سیاسیون را در برابر آمریکا توجیه نموده و آن را بنام رهبری فاکتور نماید. این در حالی است که در موضوع رابطه و توافق با آمریکا با خلا محتوایی و یک زمین صاف بدون جهت روبرو نیستیم که با سردست گرفتن "معامله"بتوان کل فضای کشور را در مقابل برجام های بعدی وچوب حراج زدن به منافع ملی ساکت کرد. در واقع مساله‌ی مواجهه با آمریکا جدا از تجربیات و عبرت های عینی و ملموسی که برای ملت ایران داشته است، یکی از پرتکرار ترین مباحث مطرح شده توسط رهبران انقلاب در تمام سالهای پس از تشکیل نظام است و ما با انبوهی از مواضع و مبانی واضح و صریح امام و رهبر انقلاب در این باره مواجه هستیم. البته از این جریان بیش از این توقعی وجود ندارد و همه می‌دانند که مواجهه‌ی اینها با رهبری نهایتا چیزی از جنس "نومن ببعض و نکفر ببعض" است. اما عجیب این است که برخی افراد و جریانات منسوب به انقلابی گری با تکیه بر برخی مصلحت سنجی های تاکتیکی در حال خلق ادبیاتی هستند که موجب تحریف و فراموشی مبانی و راهبردهای کلان خواهد شد. 🆔 @Khizeesh
🔘درس آقا به ما برای مواجهه درست با بیانات! 2⃣ اما بعد الف) در مواجهه با بیانات و کنش های رهبر انقلاب درمورد مذاکره با آمریکا، همانند مواجهه با هر متن و کنش دارای مبنا و منطق دیگری باید حتما بین اصول ، راهبرد ها و تاکتیک ها تفاوت قائل شد. ۱. در اندیشه و کنش رهبران جمهوری اسلامی در سطح مبنایی همواره آمریکا و طاغوت اعظم و شیطان اکبر بوده است. ۲. در سطح راهبردی نیز همواره تکیه بر توان داخلی و رابطه ی گسترده با همه ی دنیا بویژه کشورهای همسایه و همسو در دستور کار بوده و از این قاعده آمریکا به دلایل متعدد حذف شده است. چرا که در رابطه و مذاکره با آمریکای سلطه گر منفعتی نصیب ملت ایران نخواهد شد. ۳. در سطح تاکتیکی اما از ابتدای انقلاب در مواردی با درخواست و اصرار مسئولان مربوطه به صورت خاص اجازه‌ی مذاکره با آمریکا صادر شده است که تقریبا هیچ کدام نیز به نتیجه‌ی مطلوب منجر نشده است که معروف ترین این موارد هم برجام نافرجام است. اصرار نابجای برخی اصولگرایان قدیمی و نو و برخی مسئولان بخشهای مختلف نظام برای خوانش تاکتیکی از مخالفت های پرتکرار رهبران انقلاب در مورد مذاکره با آمریکا از جمله صحبت های دیروز (۱۹ بهمن ۱۴۰۳) یکی از مصادیق درشت خطا در فهم و تفکیک این سطوح است. ب) از طرفی در مقام فهم مراد جدی هر متن نیز باید به اصول متعدد فهم عقلایی از جمله اصل مهم ارجاع متشابهات به محکمات توجه کرد. تلاش ده روز اخیر عده ای که میخواستند از بیان واژه‌ی "معامله" در سخنرانی مبعث جواز مذاکره با آمریکا را اثبات کنند، از موارد خطا در همین قاعده است. گذشته از این که سیاق همان سخنرانی مبعث نیز بر خلاف این فهم است چرا که در همان فراز ایشان مشغول بیان خوی استکباری آمریکا و ضرورت پرهیز روابط دوستانه‌ی پنهانی با دشمن هستند. همان طور که اشاره شد مذاکره با آمریکا پدیده ی مستحدثی نیست که برای نفی و اثبات آن به بیان های مجمل و متشابه استناد شود. سیره و بیان های قطعی رهبران انقلاب اسلامی جهتگیری مبنایی و راهبردی ما را در این باب مشخص کرده. علاوه بر این در مورد مصداق خاص مذاکره با آمریکای ترامپ نیز ایشان در دوره‌ی قبل و پس از خروج ترامپ از برجام موضع واضحی در نفی مذاکره‌ی مجدد با مضمون " سم بودن مذاکره با آمریکا و سم مضاعف بودن مذاکره با دولت ترامپ" داشتند. بنابراین جای این نگرانی وجود دارد که عده ای پس از هر سخنرانی رهبری بدون توجه به روش فهم متن عقلایی، با پاره ای از برداشت های سلیقه ای و بی‌‌قاعده، کل چارچوب فکری، مبنایی و راهبردی جمهوری اسلامی را وتو کرده و جبهه‌ی انقلاب و ملت ایران را دچار تشویش تحلیلی نمایند. ♾ پانوشت: در همین رابطه بخوانید: 1️⃣دخیل بستن به امام زاده ی تقلبی 2️⃣ جبهه‌ی انقلاب و چالش نواخباری گری در مواجهه با بیانات رهبری(بخش اول و دوم ) 🆔 @Khizeesh